دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#بلدی_بگو
سلام به خانم باقری عزیزم و همه همراهان کانال 🥰🌺
امیدوارم که خوب و خوش و سالم باشین.
من یه سوال از خواهرای گلم دارم. من دختری دارم کلاس سوم دبستان هست وقتی که دو سالش بود من از پوشک گرفتمش اوایل خیلی خوب بیدار شد برای دستشویی ولی رفته رفته شب ادراری پیدا کرد. یه چند سالی خوب شده بود. ولی از تابستون بدتر بدتر شده نمیدونم دیگه چیکار کنم هر چی دکتر هم بردم فایده ای نداشته، دارو گیاهی هم بردم ولی متاسفانه یه چند روز باز دوباره شروع میشه خسته شدم از بس تشک و پتو و لباس شستم. حتی یه چند روز هم بیمارستان کودکان بستری شد گفتن به خاطر عفونت ادراری این جوری شده، بعد از بیمارستان هم دو هفته خوب بود ولی بازم ادامه داره، تو رو خدا اگه راه حلی قطعی بلدین بگین خودشم جلوی خواهر برادراش خجالت میکشه یه خواهر کوچکتر از خودشم داره ولی اصلا اون این جوری نیست فقط همین دخترم این مشکلو داره.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام وخداقوت خدمت نازگل عزیز
برا خانمی که پدرش بهشون بی محلی میکنه..
به نطر من شاید زیاد خونه بابات رفت وآمد میکنی اگه اینطوریه هفته ای یه بار برو بعد فاصله رو زیادتر کن مثلا ده روز یه بار که هم ذوق دیدنتو داشته باشن هم دلشون برا بچه هات تنگ بشه..
من خودم هفته ای یه روز میرفتم خونه پدرم یه روزم خونه پدرشوهرم..
الان که پدرومادر به رحمت خدا رفتن دوهفته یه بار بعضی موقع سه هفته یه بار میرم خونه پدرشوهرم.طوری که دیگه زنگ میزنن چرا بچه ها رو نمیاری سر بزنید..
درپناه حق باشید
گوهرنایاب
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
چالش آخرین باری که نمیدونستی آخرین بار..
باسلام وخسته نباشید خدمت شما. من ۴۲ سالمه وخانه دارم.توی زندگیم بالا وپایین های زیادی داشتم اما همیشه خداروشکر میکنم.آبان ماه سال ۹۹ بود،عروسی داداشم بود.اون موقع شمال زندگی میکردیم وآمدیم همدان شهر خودم.به خاطر کرونا عروسی کوچیکی گرفتیم که خیلی خوش گذشت. بابام خیلی به ما لطف داشت وهوای ما را داشت.بعد ازدوماه فهمیدم بابام ناراحتی قلبی داره وباید عمل بشه خیلی ناراحت شدم ولی راهم دور بود وکاری ازم ساخته نبود.کارم شده بود گریه.تااینکه راضی شد عمل کنه.ولی به خاطر مخارج بالای بیمارستان رضایت داد وآمد خونه.روز دوشنبه نحسی که نباید بیاد اومد.ساعت نه صبح گوشی شوهرم زنگ خورد.گفت خونه مامانت.حالم بد شد وافتادم زمین.وقتی به خودم اومدم که دیدم تو جاده داریم میآییم همدان.الهی هیچ دختری داغ پدر نبینه .نمیدونید این مسیر چقدر طولانی شده بود.بالاخره رسیدیم.بابام عزیزم ایست قلبی کرده بود وبرای همیشه ما را ترک کرد ورفت.بابام پزشک قانونی بود.هرچی التماس کردیم من ودو تا خواهرم اجازه ندادن بابامو ببینم.بدون خداحافظی ازش دفنش کردن😭😭😭
من موندم ویک دنیا غم وتنهایی.باورم نمیشد.بابامفقط ۶۳ سالش بود.پیر نبود ولی خدا دیگه مجال زندگی بهش نداد.یک مدت کارم فقط گریه واشک بود.شهر غربت بودم وتنها.پنجشنبه ها روز مرگم بود.چون راه به جایی نداشتم.سوم فروردین چهلم بابام بود.اومدم ولی دیگه دل برگشت نداشتم.دیگه رامسر برام شده بود جهنم.به شوهرم گفتم برگردیم شهر خودمان.اومدیم ومن تا امروز فقط حسرت ندیدن بابام را برای آخرین بار به گور میبرم.هرپنجشنبه براش قرآن ونماز میخونم وبراش آرزوی مغفرت میکنم اما هیچوقت دلتنگیم رفع نمیشه.سه بال ونیمه بابا ندارم.امیدوارم خداوند همه رفتگان را بیامرزه وبه همه پدرانی که در قید حیات هستند سلامتی بده.ببخشید دوستان اگه ناراحت شدین وطولانی شد پیامم.ندزده دوستتان دارم.منم باشم گل نرگس بابا🥹
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
در این عکس نشون میده که هر کی میخواد تو اسرائیل بره سراغ درمان با داروهای گیاهی میره پیش دکتر گیدی گور
حالا شما نگاه رو میزش کن 🧐
اون چهار جلد کتابی که دورش رو با رنگ قرمز مشخص کردم همان ترجمه فارسی ۴ جلدی کتاب های آیت الله تبریزیان هست
حالا ببین اونا کجا هستن !
و ما کجا هستیم؟
برای دنیا داروی شیمیایی صادر میکنن ولی خودشان با داروی گیاهی و با حجامت خودشان را درمان میکنند
وامصیبتا ..
«😔😔😔😔😔😔
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
خلاقیت زنونه اعضا
مادرانه اعضا
#نقاشی
سلام گلی شبت بخیر خوبی❤
این نقاشیا رو خودم برای دخترم ک پارسال کلاس اول بود کشیدم برای دفتر املاش(تازه ی دوقلوی خیلی شیطونم 😍دارم.فداشون بشم )دخترم خیلی ذوق میکرد میگفت خدا کنه خیلی خوب بگیرم نقاشی رو خراب نکنم اینا ی چندتایی ازشون بود حالا اگه دوست داشتین بزارین کانال هم خوشحال بشم هم اینکه شاید ایده ایی برای مامانای خوش ذوق بشه.(میخوام یادگاری بردارم اگه زنده موندم نشون بچه هاش بدم 😅) خیلی دوستون دارم هوووواااااااااااررررررتا😘
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
✨امام حسن عسكرى عليه السلام:
"مجادله مكن كه احترامت از بين مى رود."
📚تحف العقول، ص ۴۸۶
🌺🍃 میلاد امام حسن عسکری علیه السلام را محضر حضرت ولی عصر (عج) و همه شیعیان تبریک عرض میکنیم.
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃🍃🍃 شراره خانم از زندگیش میگه....
گفت
_:مادرت باید هرروز یه کلفت جدید بیاره ولی زنت باید ازصبح تا شب حمالی کنه و تهش هم بگی از من و خونه ای که توشم بیزاری ؟؟ انگار یادت رفته هرچی داری از صدقه سری پدر منه ...مریم یقه کت شاپورو گرفت
حتی این کت و فوکولی که بستی.
شاپور دست مریمو کنارزد و گفت
_:گمشو.وو بیرون
مادرش برگشت و محکم کوبوند رو دهن شاپور .
_:خف.ه شو ..آدم با زنش اینجوری حرف نمیزنه ..
_:ولم کن ..مادر .ولم کن. هشت ساله روزگارمو سیاه کردید هروقتم اومدم گلایه کنم گفتیدبه خاطر خان عمو کوتاه بیا ..تا الان کوتاه اومدم چی شده ؟ همش جنگ و دعوا. ..بابا یه زمانی پدرت یه خونه و یه ماشین بهم داد الان ده برابرـشو بهش میدم فقط برووو! به چی زندگی با من دل خوش کردی ؟ خدا میدونست که من و تو هم کفو هم نیستیم که قربونش برم بهمون بچه نداد ..هیچ چیزی که تورو بپای من نگه داره. منو بپای تو نداریم ! برووو مریم. دیگه حالم از خودت و حرفهای تکراریت بهم میخوره. .
مریم چشمش پر اشک شد....بغضشو بلعید. و در حالی که صداش میلرزید ..گفت ..
_:صدبار بار این حرفهارو گفتی صد سال دیگه هم بگی بازم میگم به پات میمونم چون دوستت دارم ...میدونم الان از دستم ناراحتی توهم دوسم. داری. ولی شاپور ..من دنبالت بودم تا بهترین خبر زندگیمونو بهت بگم. ..
شاپور سرتا پا گوش شد اینو از چشمهاش فهمیدم.
_:خبر ؟ چه خبری؟
مریم خودشو ببشتر به شاپور نزدیک کرد ..دستشو کشید رو شکمشو گفت ..
_:یادته هفته پیش حالم بد شد گفتی با مادرم برم دکتر.
_:خب ؟
_:خب رفتم..!
_:این الان شد خبر مهم ؟؟
مریم اشک و خندش باهم توام شد زد رو شونه شاپور و گفت .
_:اای. دیووونه من حااملم ! تو داری پدر میشی. ..بعد هشت سال خدا جواب دعاهامو داد. .
فخری از سر شوق دستهاشو بالا بردهیحان زده خداروشکر کرد ..شاپور خشکش زده بود و من ..انگار که مردم ! نفس کشیدن برام سخت شد....
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#قشنگه_بخونید
روزی پسری از خانواده نسبتا مرفه، متوجه شد مادرش از همسایه فقیر خود نمک خواست
متعجب به مادرش گفت که دیروز کیسه ای بزرگ نمک برایت خریدم، برای چه از همسایه نمک طلب می کنی؟
مادر گفت: پسرم، همسایه فقیر ما، همیشه از ما چیزهایی طلب میکند، دوست داشتم از آنها چیز ساده ای بخواهم که تهیه آن برای آنها سخت نباشد، درحالی که هیچ نیازی به آن ندارم، ولی دوست داشتم وانمود کنم که من نیز به آنها محتاجم، تا هر وقت چیزی از ما خواستند، طلبش برای آنها آسان باشد، و شرمنده نشوند...
*"فرهنگی که باید با آب طلا نوشت"*
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
🌸 خطاب به بانوان
خانمی که صبح تا شب نگران است که مبادا همسرش به او خیانت کند، وقتی برای عشق ورزیدن و توجه به نکاتِ ارزشمند باقی نمیگذارد. صبح تا شب به این فکر میکند که چطور همسرش را کنترل کند.
فکر میکند من ارزشی ندارم که اگر داشتم شوهرم به من خیانت نمیکرد. وقتی هر روز و هر لحظه دارد به بیارزشی خودش فکر میکند، همین را هم پرورش میدهد.
فکر مثل بذرِ گیاه است. هر فکری بکاری، ریشه و شاخه و میوه میدهد. چرا فکرِ مثبت نکنیم؟
چرا توجهمان را به سمتِ جادهی زندگی نبریم؟
چرا توجهمان را به سمتِ چیزهای مثبت نبریم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
♥️ برای هیچ چیز در زندگی، غمگین مباش
1_ کار سختی که تو داری :
🌱 آرزوی هر بیکاری است .
2_ فرزند لجبازی که تو داری:
🌱 آرزوی هر کسی است که بچه دار نمیشوند
3_ خانه ی کوچکی که تو داری:
🌱 آرزوی هر کرایه نشینی است .. .
4_ و دارایی کم تو:
🌱آرزوی هر قرض داری است
5_ سلامتی تو:
🌱 آرزوی هر مریضی است .
6_ لبخند تو:
🌱 آرزوی هر مصیبت دیده ای است
🔻و تو خیلی چیزها داری که مردم آرزویش را دارند !!
🌹 بیشتر به داشته هایت بیندیش تا نداشته هایت و بخاطرشان خدا را شکر کن.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿