eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
635 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
یک زندگی یک سیاست 🍃👇
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک سیاست 🍃👇
🍃🍃🍃🍃 ✔️ دیروز تو مهمونی یکی از دوستام نشسته بودیم بعد درد و دل دوستم شروع شد میگف اولای زندگیش همسرش میخواسته چیزی بخره به دروغ میگفته نمیخوام😒 فلان چیزو فعلا دارم یا چیزی میخواستن بخورن دوستم میگفته نمیخواد چیزی بخوریم الان شام خوردیم یا هر بهونه ی دیگه ای 💝💛 گف خیلی قانع نباشید بزارید گاهی شوهرتون براتون حتی شده یه شلوار بخره بعد جلوش بپوشید بگید عزیزم بهم میاد عزیزم قشنگ شدم؟؟😍😍😊 میگف دو هفته یه بار یه تیکه لباس برا خودتون بخرید بزارید خرج کنن حتی یه چیزه کوچیک😉💝 همه چیز پول نیست ادم باید لذت ببره میگف شوهرم طوری شده دیگه حتی شارژم نمیخره 😢 خیلی قانع نباشید خیلی هم ولخرج نباشید مردا از این که مایحتاج زنشون رو تامین کنن خیلی خوشحال میشن حس اقتدار رو پیدا میکنن😉😉😉پس دو هفته یکبار هم ک شده حتی یه لاک💅 برا خودتون بخرید که تغییر و تحسین رو شوهرتون در وجود شما احساس کنن👌😉 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃 #هدیه_فرزانه
اداره همسرم به مناسبت روز زن بهشون سرویس قابلمه داد اونم نیاورد خونه برد خونه مادرش 😐 چندروز بعد بهم گفت مامانم چند دست قابلمه داره ببینم میتونم یه دستش روازش بگیرم یانه 😏 یکی دوروز بعد زنگ زد خونه گفت برو خونه مامانم یه دست قابلمه برام آورد بردار بیار زود باش برو تا کس دیگه ازش نگرفته منم رفتم یه کارتون توش قابلمه منم ذوق زده کلی تشکر کردم🙏🙏🙏 خوشحال اومدم خونه دیدم خواهرم زنگ زد ☎️ (دوست خواهرم همکارهمسرم بود اما همسرم خبر نداشت اینا باهم دوست هستن) خواهرم گفت خواهرجان قابلمه هات خوشگل هستن پشت قابلمه ات چه رنگیه منم تعجب کردم 😳😳 که خواهرم ازکجامیدونه مادرشوهرم قابلمه داده 🤔 خواهرم گفت به دوست منم دادن رنگش قرمزه اگرمال تو کرم هست وبه درد جهازمیخوره با اون عوض کن اون بنده خدابزاره روجهازش گفتم نه خواهرجان برای من رنگش بنفشه وبه دردجهاز نمیخوره اومدم کارتون قابلمه رو ورانداز کردم دیدم ای بابا مهراداره همسرم روش خورده دلم برای اون همه تشکر که از مادر شوهرم کردم سوخت 😔😔 آخه مادرشوهرمن سنی ازش گذشته بود چرا تواین همه دروغ باشوهرم همراهی میکرد😔😔 چرا ادم باید برای همه چیز دروغ بگه مادرشوهرم میتونست بامحبت کردن برای خودش احترام جمع کنه نه اینکه بادروغ جلب محبت کنه برای بعضی ازمادرشوهرا متاسفم😞😞😞 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃 #درد دل_زهرا
🌸🍃🌸🍃🍃🍃🍃 باسلام ممنون از زحمات شما همراز عزیز ودوستان در مورد صحبت خانم عزیزی که گفتن عذاب وجدان دارن که قبل از خواهر بزرگشون ازدواج کردن خواستم نظرمو بگم که چرا ناراحتید خب انشالله قسمت خواهر بزرگتونم میشه یه ازدواج موفق این که دلیل نمیشه من خودم چند مورد سراغ دارم از نزدیک هم دیدمشون خونواده هایی که به خاطر این طرز فکرشون باعث شدن هیچکدوم از دخترا ازدواج نکردن پشیمون هم هستن همسایه ای داریم که 5تا دختر داره با وضع مالی خوب خونواده محترم دختراشونم چیزی کم ندارن ولی پدر ومادر با این فکر بی منطق باعث شدن سن هر 5تا دخترشون بالا رفته هنوزم هیچکدوم ازدواج نکردن هرچی سن بچه ها چه دختر چه پسر بالا بره تو خونواده هر کدوم خودشون و عقل کل میدونن واختلاف زیادی تو خونه ها ایجاد میشه شما خداروشکر هم داداشا هم خواهراتون از دواج کردین روحیه پدر مادرتون عوض میشه با دیدن نوه ها با رفت وآمدهای شما هیچوقت این فکرو نکنید خواهراتونم انشالله به زودی لباس عروس تنش میکنه با بهترین فرد ماهم دعا میکنیم همه دخترها به ارزوشون برسن وخوشبخت بشن ممنون از شما عزیزان @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک سرنوشت🍃👇
💕🌸🍃🍃🍃🍃🍃 سلام عزیز خسته نباشید در جواب اون خانم ب نام محبوبه ک معشوق قبلیش رو دیده ودلشون لرزیده باید بگم عزیز جان ،به هیچ کس مثل همسرمحترمتون ،اعتماد نکنید ! این ی فریب از ناحیه شیطان مطمئن باشید هر مردی غیر از همسرتان رو ،اومد تو ذهنتون بدونید ،خیال باطل در ذهنتون اونو زینت میده وخوب جلوه میده و آرزوها براتون میسازه ولی بدونید ک فقط خیال خیال ،خیالی وهمی که ساخته شیطان ونفس .ونامبارک ومورد خشم خدا چون خدا سفارش همسر کرده وبا صبر وتوکل میتونید یاری ولطف خدا رو دریافت کنید به خدا زندگی خودم پر فراز و نشیب بوده ولی با توسل واعتماد ب خدا تونستم با خیالم مبارزه کنم ،امنیت وارامش توی همون خونه است توی بیرون دنبالش نگر دین ومیدونید بیشتر مردان بی تقوا دنبال ه و س خودشونن.فریب نگاه زهر الودش رو نخور عزیزم.ببخش ید وقتتون گرفتم. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
💙🧿 حرف از جــــــــــدایی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 خوشحال بود‌. گفت: خبر خوشی دارم. پرسیدم: چیه؟ گفت: فردا حرکت می‌کنیم می‌ریم گیلان غرب. منم خوشحال بودم که می‌توانم با او بروم. اما حرف کشید به شهادت و جدایی من و اصغر. قبلا هیچ وقت اصغر اجازه نمی‌داد به راحتی درباره مرگ خودم و اتفاقاتی که ممکن است برای من بیفتد و باعث دور شدن ما از هم شود، حرفی بزنم. نمی‌دانم؛ ولی آن شب ساکت نشست تا من هرچه می‌خواهم بگویم. حس غریبی داشتم. حرفهایی به زبانم می‌آمد که هیچ وقت تا قبل از آن بهش فکر نکرده بودم. گفتم: دیر یا زود برای من اتفاقی می‌افته؛ در آن لحظه تو بالای سرم نیستی. بعد خبردار می‌شی. وقتی آمدی زیاد بی تابی نکن، مبادا منو تنها بذاری. دلم می‌خواد با من باشی. تا اون وقتی که منو خاک می‌سپارین. اصغر اما هیچ نگفت. بعد آرام و شمرده یک به یک مراحل بعد از خاکسپاری را همان طور که دوست داشتم برایش شرح دادم. گفتم: دلم می‌خواد بعد از دفن و رفتن مردم، سرخاکم بمونی، زود نرو، تنها نذار…بعدشم تا تونستی بیا سرخاکم. برایم سوره یاسین بخوان. بدون که صداتو می‌شنوم…یادت نره. این حرفها را که می‌زدم اصغر فقط تماشا می‌کرد. خودم هم تعجب کرده بودم حرفم که تموم شد با لحن غم انگیزی گفت: تو خیال می‌کنی من تحمل این چیزایی رو که گفتی دارم؟ ازش خواستم تقاضایم را بپذیرد. اصغر هم در مقابل فقط یک جمله گفت: از کجا معلوم من زودتر از تو نرم؟ شهید اصغر وصالی ‌‍‌@beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🌸🍃🍃🍃🍃 سلام عزیزم منم خواستم دردل کنم راستش دیروز فهمیدم همسرم که اینقدردوستش داشتم و همه جوره براش بودم و به اعتراف خودش حتی براش کم نذاشتم با همسر دوست صمیمی اش ارتباط گرفته بخدا متنفرم از این چنین زنانی که با داشتن شوهر و بچه میان به مردای متاهل پیام میدن و دوست میشن اصلا دلیل این کارشون را نمیتونم درک کنم چون خودم هیچ وقت هیچ وقت به چنین چیزی حتی فکر هم نکردم بخدا داغون شدم چه پیام هایی که شوهرم این همه پیام و اینجور پیام های عمرا برای من بفرسته در طول روز حدود چهل تا بیشتر پیام بیشتر بینشون رد بدل شده به هر دوتاشون هم گفتم اعتراف کردن که اشتباه کردن و دوتایی به غلط کردن افتادن حتی به خانمه که زنگ زدم صداشو پر کردم که چقدر بهم میگه آبروم نبرچون گفتم به شوهرت و مادرشوهرت و برادر شوهرت پیام هاتو می‌فرستم منم گفتم باشه بخاطر خدا ابروت را نمی‌برم ولی فکر زندگی خودت باش شوهرم هم گفت اشتباه کردم و دیگه پشتش را نیار وازمن توقع داره که مثل قبل باشم باهاش نمیتونم بخدا حتی یک شماره دیگه بنام حسن هم سیوبود که فهمیدم اونم زنه ولی گفت سر طلب و چیزی نبوده ومن هم پشتش را نیاوردم دیگه الان از درون خورد شدم من زنی هستم بسیار متعهد و خانه دارکه همه میدونن چقدر به زندگیم و همسرم میرسم و از هیچی براش کم نذاشتم برام سخته خیلی شوهرم هم اعتیاد داشته تازه ترک کرده همش میگه تو را خدا بازم هوامو داشته باش نذار بریزم بهم و...ولی بخدا نمیتونم مثل قبل دوستش داشته باشم و اعتماد کنم من خیلی بهش اعتماد داشتم دوستان بگین چکار کنم حالم بهتر بشه دوتا بچه دارم یکی 22ساله پسره و دخترم هم 15ساله که دخترم در جریان همه کارهای پدرش هم هست دختری بسیار مومن و متین و با حجاب اصلا دلم آروم نمیشه معلوم نیست آیا همینا بودن یا بیشتر و یا بعداً ادامه نداشته باشند ببخشید طولانی شد بخدا حالم خرابه😔😔😔 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
صرفا فان اعضا 🌸🍃🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃 خوب برای ازدواج بايد سه تا خصلت داشته باشه : نجیب باشه ،خانه دار باشه ،مثل ماه باشه. 1 - نجيب باشه يعنی با جيب آدم کاری نداشته باشه 2 - خانه دار باشه يعنی از خودش خونه داشته باشه 3 - مثل ماه باشه يعنی شب بياد و صبح بره خونه باباش 😂😂😂😂😂❤️❤️❤️راهنمایی خوبی بود؟؟؟😅 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
💙🧿 دو روز بعد عقد خواهرم ... من سیزده ساله بودم🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
دنیای بانوان❤️
💙🧿 دو روز بعد عقد خواهرم ... من سیزده ساله بودم🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
من دختری باهوش فعال باایمان نماز خوان وزیبا بودم ۱۳ ساله بودم دو روز بعد عقد خاهرم پسر همسایه ازم خواستگاری کرد من از این خانواده وپسر متنفر بودم گریه وزاری کردمو گفتم نمخام شوهر کنم والدین که از این همسایه رضایت داشتن گفتن سنی نداری حالا نمفهمی و الا غیر به اجبار من فقطو فقط چون سادات بود بخاطر جدش پبامبر ص قبول کردم وعقد هم شدیم روزها به کنجی مرفتم زار میزدم که چرا منو شوهر دادن خدایا من اینو خاهراشو مادرشو قیافشو حتی صداشو دوست ندارم خدایا چرا چرا والدین من خوشحال بودن به من بی تفاوت بعد چند ماه دیگه ادم قبل نبودم شور خنده فعال نبودم کاری نمتونستم بکنم همسرم میومد دیدنم هیچی نمگفتم وگاهی مشغول کار مشدم اونم بسیار خجالتی بود چیزی نمگفت میرفت مادرم سخت گیر بود مگفت جهاز مخای یک دارقالی چهل خونه مخصوص برام زد من باقالیم درد دل مکردم اشکام میریخت روی رنگی‌گه تو دامنم بود خلاصه ۳ سالعقد بودم ۴ عدد قالی بافتم باجهیزیه خوب همسرم خونه ساخت مشرف به خونه پدرش بود رفتیم سر زندگی بی عاطفه وبدخلاقی میکرد باایمان اهل حلال حرام انسان کامل بود ومرا دویت داشت دیدم ادم خوبی صبر کردم امابا خانواداش فرهنگو افکارمان تفاوت داشت گاهی روی اونم تاثیر میذاشت خیلی غصه مخوردم به خانواده ام مطرح کردم گفتن ادم خوبی برو بساز ۶تاخاهر برادر خونه داشتم باگریه برگشتم نخواستم وبال انها باشم ۲ سال بعد دخترم به دنیا امد من دیگه تحمل رنج ونداشتم حالم بد شد رفتیم دکتر اعصاب وروان دبگه با داروارام بودم به همسرم گفتم بیااز ابنجا بریم شهر گفت محال من دست به دعاشدم زیارت عاشورا مخواندم گریه وروضه مخاندم گه خدایا ابنا ساداتن نمخام بفهمن ازشون بدم میاد یه کاری کن ازشون دور بشوم دو سال بعد کاری براش جور شد امدیم شهر خیلی شاکر بودم اما بیماری اعصاب داشتم دارو مخوردم من ۱۵ سال مریض بودم از زندگیم جوانی ام لذت نبردم اوایل تصمیم گرفتم طلاق بگیرم چون هیچ عشقی به او‌نداشتم بعد فکر کردم گفتم یا حضرت محمد ص من با عشق تو با کسی که دوستش‌ندارم زندگی مکنم وکردم او منو دوست داره میدونه رازی با ازدواجش نبوده ام بازم برو نباورده ونمیاره چکار کنم منم دوسش بدارم ۳۰ سال زندگی کردم باهاش ۳ فرزند دارم بعد ۲۰ سال بیماری حضرت فاطمه علی امام حسین ع امدن خانه ام دربیداری شفام دادن انشالا همه جوانان عالم خوشبخت بشن امین عزیزم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
نوستالژی قدیمی همونجا که غم جا نداره😍🍃🍃🍃 خوشتون اومد؟🌸🍃