یهو شاپور اومد سمتم. .با گریه گفت محبتم کن شراره .. ..امشب دردمندترین مرد رو زمین منم .... در حالی که از رفتارش خشکم زده بود محبتش کردم _:دلم داره میترکه ..زهر مارم امشب! با مادرم بحثم شد سر ازدواجش ..سر پنهون کاریش ..سر رفتارش با تو ..مادرم مثل الیاس و بابک عذر منم خواست دردمو غصمو برداشتم بیام پیشت که اومدم و سهیل گفت رفتی ..تو میدونی چه حالی شدم وقتی فهمیدم زن حاملم. .زنی که بچه من ..دردانه ی من تو شکمشه تو این شب راه افتاده تو جاده یعنی چی ؟ تو نمیدونی با اون کارت چه بلایی سر من آوردی ..ولی گذشتم. گفتم خبط و خطایی که شده...آخه من روح آقامو قسم خوردم دست روت بلند نکنم ..اینم الان. .تو نمیدونی وقتی آدم به زنش که هشت سال باهم باشد بگه بره چقدر درد داره. .یه درد تلخ و گس ..اینقدر تلخ که شیزینی پدر شدنم هم نمیتونه کاری کنه .. .کمی نگاهم کرد از نگاهش هراسیدم. _:میخوام یه رازی رو امشب بهت بگم شراره. لحنش جوری بود که نفسم تو سینه حبس شد. _:چه رازی ؟؟ _:من دیووا.نه نیستم ! براش ناراحت شدم ..فکر کردم از غصه زیادی داره این حرفو میزنه ..شاید از نگاهم فهمید. _:باور نکردی ها ...؟ _:برام مهم نیست ! خودتو اذیت نکن ..توپدر بچه منی ! من تورو دیوونه نمیدونم شاید عص'بی بودم به مادرت یه حرفی از سر نادانی زدم ..معذرت میخوام به دل نگیر... شاپور رفت سمت دیوار ..دستشو محکم به دیوار کوبید و گفت. _:شراره من الان درو.غ نمیگم که تو دلت برام بسوزه من دارم از یه حقیقت برات حرف میزنم ..از بلا.یی که بابک سرم آورده...به روح آقام قسم من دیوونه نیستم من حتی یک بارم پام به دیو.ونه خونه باز نشده. چشمهام از تعجب گردشد. _:پس اون. . پس اون کارت.... نزاشت ادامه حرفمو بزنم وچیزی گفت که ...

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii 🌀ماجرای خواستگارے شیخ احمد کافی براے خواهرش!💐💍 🔸 "محمدرحیم ضیغمی"، شاگرد شیخ احمد در مهدیه بود. وقتی به سن ازدواج رسید،💍برادرم پیش‌دستی کرد و پیشنهاد ازدواج او با من را مطرح کرد.✅ 🔸 همیشه به خانواده‌های دختردار سفارش می‌کرد اگر پسر خوبی در اطراف‌شان سراغ دارند، خودشان پیش‌قدم شوند و اسباب ازدواج دخترشان با او را فراهم کنند. نوبت به خودش که رسید، همین کار را کرد. 🔸 وقتی موضوع را در خانواده مطرح کرد، به من گفت: «پسر خوب و باایمانی است. بیش از یک سال است زیر نظر دارمش. دانشجوست و هم‌زمان کار هم می‌کند. 👨🏻‍🎓البته الان از مال دنیا هیچ چیز ندارد. از همین حالا بگویم امکان دارد ازدواج کنید و تا مدت‌ها مجبور باشی هر وعده نان و پنیر بخوری‌ها... بعداً نیایی شکایت کنی...»❎ 🔸 گفتم: نه. ایمان طرف مقابل برایم از همه‌چیز مهم‌تر است و الحق، همسرم واقعا فرد باایمانی بود.❤ چند سال بعد هم به شهدا ملحق شد... 🌷 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii چهارساله از همسرم جدا شدم و به فکر ازدواج مجدد هستم ... سلام وقت بخیر..ممنون از وقتی که برامون میذارید..من خانومی چهل ساله هستم که حدود چهار سال از همسرم جدا شدم و ی پسر هجده ساله دارم که با خودم زندگی میکنه..و مدت کوتاهی هست که با اقایی اشنا شدم که ایشون هم چهل و نه ساله هستند و حدود یازده سال از همسرشون جدا شدند و با دخترشون که نوزده سال دارند زندگی میکنند..بنظرتون با توجه به عرف جامعه و دیدگاه خانواده ها ما با داشتن بچه هایی که جنسشون متضاد میتونیم با هم ازدواج کنیم؟؟این اقا میگند اگه شرایط برای ازدواج دایم نیست باهم دیگه صیغه بشیم ود مواقعی که میتونیم کنار هم باشیم تا زمان بگذره و دخترشون ازدواج کنه..مساله اینه شاید دختر ایشون حالا حالا ها نخواند ازدواج کنند تکلیف چیه؟؟.. من با این موضوع صیغه مخالفت کردم..بنظرتون ما چکار میتونیم کنیم بااین شرایط..ممنون از راهنماییتون؟؟؟؟ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #سوال_اعضا سلام من دختری هستم 15ساله ازیک خانواده مذهبی ومتدین ومعتقد کلاس نهمم وتموم کردم واینکه هدایت تحصیلیمم اومده و تمامی رشته هاروالف آوردم وریاضیات روب اوایل سال 1401بخاطرعشقی که به شغل عموم یعنی طلبگی داشتم وبخاطررابطه دوستانه ای که با عموم داشتم ازمزایای حوزه علمیه مطلع شدم و ثبت نام کردم وبخاطرلطف خداومتوسل شدن به امام رضا بنده بعدازپاس3دوره آزمون حوزه قبول شدم ازطرفی مشاوره خصوصی که داشتم بهم گفتن میتونم برم رشته معارف اسلامی واونجاهم اسلام شناسی بخونم وفرقی با حوزه نداره و یه موضوعی هم هست که مادرم میگن برای طرح تحفیظ یعنی حفظ1ساله قرآن شرکت کنم و یک سال درس نخوانم وفقط وفقط تنهادغدغه ام حفظ باشه ولی پدرم منودراین امرمختارقراردادن و آزادی انتخاب گفتنی هست که بگم ماسه تا بچه اییم من بچه ارشدم و10جزازقرآن وحفظم وبرادرم12سالشه وحافظ کله وکوچکترین حافظ کل حرم مطهررضوی هست بعدازایشونم برادرکوچیکترم7سالشه وتقریبا3جزوخورده ای حفظه من وبرادربزرگم تقریبا مسابقات استانی و منطقه ای زیادی رو شرکت کردیم وحائزرتبه های زیادی هستیم مادرم بخاطر علاقه ای که داریم دوست داره منم حافظ کل بشم من نمیدونم کدوم و انتخاب کنم واینومیدونم همشون عاقبت خوبی رو رقم میزنن ممنون میشم اگه راهنماییم کنین @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii من خیلی پرحرفم و از این بابت ناراحتم ... 👇 سلام وقتتون بخیر من ۱۵ سالمه مشکلم اینکه که زیاد حرف میزنم یا به عبارتی پرحرفم فقط با کسایی که احساس راحتی میکنم زیاد حرف میزنم چون خیلی تنهام نه رفیقی نه خواهری مجبورم با عمه ای خاله ای یا زندایی یا بچه ها اقوام که هم سنم هستن صحبت کنم یا تو بحث هایی که بهم ربطی نداره دخالت میکنم خیلیی بابت این موضوع ناراحتم خیلی تلاش کردم وقت هایی که حرف نمیزنم یا کم حرف میزنم همه میگن چته چرا تو خودتی از یه طرف خیلی رُک میگن خیلی حرف میزنم لطفا یه راه حلی بدین من کم تر حرف بزنم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام شب بخیر، 16سالمه ولی اندازه 160سال سختی کشیدم ، چه از دوست، چه از رفیق، چه از اشنا،چه از خانواده ضربه خوردم. ضربه هایی که فراموش شدنی نیستند. با یه مرد اشنا شدم، که اون مرد الان تمام زندگیمو پر از عشق خودش کرد، دست به هر کاری برام میزنه، تو دوست داشتنش شکی ندارم. این مردی که میگم زن و بچه داره، زن وبچش هم خیلی وابستش هستن، اونم خیلی دوستشون داره. زنشو رو از خواهر خودم بیشتر دوست دارم و خیلی با هم صمیمی هستیم. الان زنش فهمید که با یکی در ارتباطه، ولی نمیدونه اون دختر کیه که با شوهرش هست زنش میاد با من درد دل میکنه، به من پناه اورده، منم نمیدونم چی بهش بگم. تقریبا یک ماه هست زنش فهمید، از زمانی که فهمید به سختی میتونم یه خبر ساده از حالش بگیرم، همه هوشم پیششه، نه میتونم به زنش بگم خودمم، نه میتونم فراموشش کنم شب وروزم شده گریه، از خوراک افتادم، نمیتونم درسمو بخونم. فقط روزایی که میره کلاس میتونم بهش پیام بدم، که اونم وقتی میبینه حالم بده، نمیتونه تحمل کنه، میزنه زیر گریه😭😭 الان بهم پیام داد میگه دلتنگتم، زنش هم کنارشه، ولی من بی اعتنا بهش گفتم پیام نده وقتی زنت پیشته، اونم گفت تحمل سر اومده😔😔 میخام کمکم کنید، بهم بگید چ خاکی به سرم بریزم، چکار کنم. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #فروش_کالا ❤️👌 گويند بر متاع (ڪالاۍ) خود بنويسيد : «بَرْكَةً لَنا» البتـہ نفعے عظيم يابۍ نيز بر ڪالاے ڪاسد (ماندہ و بـہ فروش نرفته) بنويس و بخوان :   《قُلْ اِنَّ الفَضْلَ بِيَدِ اللهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ واسِعٌ عليمٌ يختصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللهُ ذوُالفَضْلِ العظيم فاسْتَبْشِروا بِبَيْعِكُمُ الّذي با يَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الفَوزُ العظيم》 《آل عمران۷۳و۷۴ • توبه۱۱۱》 بـہ حد ڪافۍ مجرب و آزمودہ است.  📚منبع:گوهر شب چراغ،ج۱،ص۲۵۱،نقل از جناب الخُلوُد @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

‌‍‌** دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii ** #پاسخ_اعضا 🌸🍃 سلام تشکرازکانال خوبتون پیامم به اون خانمی هست که گفتن خونشون ساس گرفته من هم این مشکل وداشتم اول باید فرش ها تون و جمع کنید بدید قالیشویی یا بندازید افتاب .مبل اگردارید ازخانه بزارید بیرون زیرافتاب باشه وخودتون هم خونه روخالی کنید بعد ازسم فروشی سم شیری بگیرید داخل کمد. کابینت .واشریخچال وپتوهاوکمد لباس هاتون رو تا یک هفته هروز سم پاچی کنید بعد ازبین رفتن ساس ها همه رو مثل موقعی که می خوایم خونه تکونی کنیم بشوریماگر مبل دارید حتما سم پاشی کنید بعد ازاینکه ۲روزتوافتاب بود بهش بخارشوبکشید @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii 💠 دعای باز شدن بخت 💫در خواص آیات سوره یس در حاشیه زاد المعاد علامه مجلسی (ره) مسطور است که این آیه شریفه را به جهت گشایش بخت بر کاغذ بنویسد و با گلاب بشوید و بخورد. آیه این است: (( وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءهَا الْمُرْسَلُونَ )) . (یس ۱۳) در جنه الامان الواقیه کفعمی (ره) و کتاب الخواص از مولایمان حضرت امام ابی عبد الله جعفر بن محمد الصادق (ع) منقول است که اگر دختری در خانه مانده باشد و کسی به خواستگاری نیاید ، سوره مبارکه (احزاب) را بر پوست آهو یا کاغذ بنویسد و در کوزه کوچکی قرار داده و آن کوزه را در خانه ای که آن دختر زندگی میکند قرار دهد پس خواستگار آن دختر زیاد شود و در جنةالامان بود که برای سریع آمدن خواستگار نیز همین طریق مفید است ان شاء الله تعالی💫 📚مفاتیح الحاجات @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام خواهش میکنم راهنماییم کنید دارم افسرده میشم..من 14سالمه و فیلم کره ای زیاد میبینم 👇 خب فیلم کره ای ها یجوری ان مثل اینکه خیلی با احساسات آدم بازی میکنه و من هر وقت میبینم بعدش حالم خیلی بد میشه منظورم اینه که یجوری دوست دارم جای اون شخصیت ها باشم یا به یه شخصیتی علاقه خیلی شدیدی پیدا میکنم و مثلا کل روز دیگه تو فکر اونم ، دیگه نمیفهمم دارم چیکار میکنم همش تو دلم تصور میکنم پیش اونم شاید الان بگید چه چیز مسخره ای و.... ولی خیلی داره آزارم میده با سکانس های غمگین کلی عصبی میشم و شبا خوابم نمیبره خواهش میکنم اگه تجربشو دارید بگین چیکار کنم از سرم بره ، نمیتونم فیلم رو کنار بذارم چون تنها فیلمایی که علاقه دارم کره ایه اصلا این افسرده هاشدم همش ناخونامو میخورم وقتی یاد قسمتای اون فیلما میفتم یا مثلا همش نگران قسمت بعدم ... نمیدونم چیکار کنم خیلی عصبی شدم💔 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🍃🌸🍃 دوتا کافی نیست 🍃