eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.7هزار عکس
630 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii تا نشستم توے ماشین دیدم یک عالمہ ماشین آمده براے عروس‌کشان!🚙👰🏻 دل محسن بہ این کار رضا نمےداد! وقتے دید خیلے جیغ جیغ مےکنند و بوق مےزنند گفت: پایہ‌اے همشون رو بپیچونیم؟! گفتم: گناه دارن! گفت: نہ باحالہ!💞 لاے ماشین‌ها پیچید توے یک فرعے پا‌رو گذاشت روے گاز و با سرعت وسط شلوغےها قالشون گذاشت، تا اذان مغرب پخش شد کنار خیابان ایستاد کہ بیا براے هم دعا کنیم! زرنگے کرد، گفت من دعا مےکنم تو آمین بگو! همان اول آرزوے شهادت و روسفید شدن کرد! توے اشهد ان علیا ولے الله طلب شهادت کرد... اشکم جارے شد!🥺 شهید محسن حججی راوی: همسر شهید @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii شوهرم پشتم نیست سلام.متاهلم۲۸سالمه۱۱ساله ازدواج کردم ۲تا بچه ۵ساله دارم مادرشوهرم خیلی تو مسائل زندگیم دخالت میکن باهم بحث زیاد داشتیم همش میگ ال بکن بل کن شوهرمم میگ تو هیچی نگو بگو باشه محل نزار مثلا برا بچه هام کفش خریدم میگ دلت اومد پول دادی گرفتی دیدی برا پاش کوچیک شد من ۱۰سال کفش نگرفتم برا چی خردکن گرفتی ی چی الکیه با دست خرد کن حیفه نمدونم چرا اینو پای بچت کردی فلان این اواخر هم ک اومده میگ اگ پول بابات نبود ک بده خونه رهن کنی خونه بابات مونده بودی بنظرتون باهاش چیکار کنم شوهرمم اهمیت نمیده پشتم نیس @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام عزیزم خسته نباشید..وقتتون بخیر واقعا ممنونم بابت کانال عالی و پر کاربردتون...ان شاالله که همیشه سلامت و شاد باشید لطف میکنید این پیام منو اورژانسی بزارید داخل کانال ی سؤال داشتم از عزیزای کانال خواهش میکنم هر کسی میدونه راهنمایی کنه برادرم حدود ۸ روز هستش که چشماش عفونت شدید گرفته..درد شدید ،آبریزش، سوزش..بدجور ورم کرده و قرمز شده اصلا پلکاش باز نمیشه. احساس میکنه چیزی داخل چشمش هست چندین مرتبه هم دکتر رفته ولی هیچ تغییری نکرده...دوستان اگه اطلاعاتی در این زمینه دارید خواهش میکنم بگید..... یادمه یکی از دوستان داخل همین کانال چندوقت پیش گفته بودن اینجوری شدن..اگه داخل کانال حضور دارند و پیام بنده رو دیدن خواهشا جواب بدید که خوب شدین و اینکه چکار کردید؟؟؟؟؟ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام خانم باقری عزیزم وهمه دوستان 🌺🌺خواستم جواب ادن خانم یا شاید هم آقا روبدم که میگه خانم اگه به خودش برسه آقا طرف خ.یانت نمیره .خانمهایی که از خی‌انت میگیم اگه به خودشون برسن .من خودمو میگم شوهرم با اونایی که بهم خی.انت کرد یکیش گارگر زمین بود یکیش یه همسایه بود که مستاجر بود کنار خونمون که تو مژهاش وابروهاش قارچ زده بود ومیرخت 🤮🤮تو آرایشگاه شنیدم لیاقتش درحد این جور ادمابوداینامال چند سال پیشه الان درستش کردم اما خودم تعریف نباشه خیلی از شوهرم سرتر هستم وچیزی هم واسش کم نذاشتم شماهم که نمیشناسی قضاوت نکن .جوری که میرم بیرون واسه نون یامغازه مردای بیشرم محل واسه اینکه فقط باهام حرف بزنن الکی میان تومغازه یا از آقا م خبر میگیرن منم اصلا بهشون محل نمیدم شوهرم واسه اینکه تومحل زیاد بیرون نرم بهم رانندگی یاد داد تا خریدام تو محل نباشه اس ام اس نون واسش میره سریع میاد دنبالم میگه نمیخوام تنها بیای .اما اینایی که خی.انت میکنن فرهنگ وشعور بلوغشون خیلی پایینه درکی از ازدواج ندارن .یه جاری دارم عین شما هی خطبه میدادشوهرش هر روز با دوس دخترش با موتور میرفتن بیرون .البته اون خانم هم متاهل بود مادر شوهرش اومد دم در خونه مادر شوهرم که اگه یه بار دیگه پسرت عروسم وبیرون ببره دفعه بعد میرم پیش زنش .مادر شوهرم یواشکی به برادر شوهم گفت جاریم هنوزم خبر نداره هنوزم خطبه میده😅😅 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام بنظر من خوبه که همسران رمز گوشی همدیگه رو بدانند ولی نه این که همش دنبال خی.انت بگردند یا صحبتهای خصوصی همسرشونو با دوستها وهمکارای همجنسشون چک کنند همین که رمز همو بدانند کافیه که جلوگیری کنه از هر نوع خ.یانت @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام مادری که برای دختر خواستگاری آمده که مشکل مادرزادی قلب دارد... چون دختر شما این خواستگار را رد کرده دیگه شما نباید بدلایلی که گفتید اصرار به قبول آن داشته باشید چون موضوع یک عمر زندگی است ومرد مریض واقعا مشکل زیادی درست می کند وحتی ممکن است به فرزندانش هم این مریضی ارثی منتقل شود @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 شب بخیر.... *
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃🍃🍃 شراره خانم از زندگیش میگه....
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃🍃🍃 شراره خانم از زندگیش میگه....
چیزی گفت که با شنیدنش دنیا رو سرم آوار شد .. _:شراره بابک با زدو بند برام کار.ت قرمز گرفت .تا تو کارمون اگه هر اتفاقی بیافته گردن من بندازه که به خاطر کار.تم هیچ مشکلی برام نداشت ! همه کاره بابکه ...ولی در ظاهر منم. ...اینجوری بابک هیچ وقت براش مشکلی پیش نمیاد. شراره نمیدونم چرا اینو بهت گفتم ..شایدم چون نمیخوام فکر کنی بابای بچت دیوونس ! ولی گفتم ! بابک بدونه من لوش دادم باور کن چشمشو میبنده به روی برادری و خو.ون منو میریزه. .پس راز دارم باشه ! با گریه گفتم. هستم. هستم. .. .هردو بهم خیره شدیم. هردو چشمهامون گریه میکرد و لبهامون میخندبد. بی اختیار رفتم سمتس.دلم برای این شاپوری که رو به روم ایستاده بود میسوخت...برای اولین بار منم تمایل داشتم. .دلم خواست و باهاش همراهی کردم ...اصلا متوجه موقعیت نبودیم که یهو در باز شد و .با دیدن مریم تو چارچوب قلبم از تپش وایساد . .سرخ و سفید میشدم از خجالت. .مریم چند لحظه فقط نگاه کرد و گفت. _:اومدم بگم ..فردا هروقت بیای حاضررم بریم برای طلا.ق ! بعد درو محکم کشید و در حالی که با صدای بلندی گریه میکرد رفت. صدای گریش آزا.رم میداد. دستمو رو گوشم گذاشتم. حالم بد شد. حس بدی پیدا کردم. من نمیخواستم. اینجوری بشه. من دوست نداشتم دلش بکشنه. شاپور بدتر کلافه شد. رفت روی تخت نشست. مشتشو محکم به لبه تخت زد و دراز کشید. مستاصل رفتم سمتمش. . _:میشه یه خواهشی کنم ؟ _:چی ؟؟ _:برو دنبالش ..نزار بره. _:دیر شد. وقتی قراره جدا بشیم منت کشی فایده نداره. _:خب ..خب ..جدا نشید. . شاپور بلند شد حیرت زده نگاهم کرد. _:چی داری میگی شراره. . _:بلندشو شاپور ...تا دور نشده برو دنبالش. شاپور ع.صبی بلند شد.... _:تو دیوانه شدی. .. _:تورو جون این بچه ؟؟! چشمهای شاپور سرخ شد. .نفسشو عمیق بیرون دا د و محکم ...
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii شما بگید ‌چیکار کنم
سلام راستش یه سوال داشتم درمورد زندگی  یه دختر20 ساله ای هست خودش  به من گفت سؤالش رو بزارم خیلی به کمک احتیاج داره 👇 راستش من و ایشون باهم رفت و آمد داریم و تقریبا 10ساله که می شناسمش دختر خیلی خوبی هستش فقط ناراحته برای اینکه خانوادش درکش نمی کنن اصلا بهش احترام نمیزارن ، فقط مشکلش مادر و پدرش هستن، مثلا گفت پارسال بهترین دانشگاه تهران قبول شد نزاشتن بره چون میگن بری چشم و گوشت باز میشه، اصلا میگه نپرسیدن تو این همه زحمت کشیدی درس خوندی دانشگاه بری نظرت چیه میخوای بری دانشگاه؟؟ میگه هیچی نگفتن هیچی، فقط گفت من هم نرفتم چون نزاشتن حتی میگه کل فامیل همه خاله هام و.... میگفتم ما دوست داریم بچمون قبول بشه دانشگاه دولتی علاقه داشته باشه درس بخونه بفرستیمش بره گفتن همه دخترتون رو بفرستید بره دانشگاه زحمت کشیده اصلا توجه نکردن و نزاشتن بره ، میگه منم دیگه قبول کردم ولی میگه خیلی ناراحتم از این بابت چون تلاش کردم برای آیندم که اینطوری شد نزاشتن،، میگه  نه تنها پدرم، بلکه مادرم هم منو اصلا درک نمیکنه بامن دوست و صمیمی نیستش، منو دوست نداره، میگه مثلا یه لوازم آرایش به این سن رسیدم اصلااا ندارم که تو خونه برای دل خودم آرایش کنم مامانش گفته تا وقتی که شوهر نکردی  حق نداری آرایش کنی به پدرو مادرش احترام میزاره و هرچی بگن میگه چشم، ولی میگه اصلا حالم خوب نیست از این بابت که مادرم اینطوری هست که هرجا برم مامانم هم میاد باهام نمیزاره تنها جایی برم میگه دلیلش رو هم پرسیدم میگه  من بهم اعتما دارم خیلی ولی تو هنوز بچه ای و... میگه خیلی خجالت زده می شم وقتی هم سن و سال هام خودشون تنهایی کار هاشون رو خودشون انجام میدن ومن مادرم بامن میاد همه جا، خیلی خجالت می کشم از این بابت میگه حتی حق انتخاب ندارم مانتو مادرش همینطوری با نظر خودش میگیره میگه یه مانتوبا رنگ و به دلخواه خودم ندارم ،، برای همین همه منو مسخره می کنن،مشکلش یکی دوتا نیست بامادرش،،، خیلی زیادبامن  دردو دل میکنه  و میگه که مادرم اصلا نمیدونه که من دخترم احساس دارم دوست دارم مادرم مثل بقیه مادر ها بامن دوست باشه دوستم داشته باشه، اما میگه اصلا من باهاش نمیتونم یه حرف ساده بزنم سریع عصبانی میشه و میگه از هم سن و سال هات یاد بگیر و حرف های دیگه که ناراحتش  میکنه خیلی بهم میریزه میگه حتی خالم اینطوری اصلا نیست بادختراش خیلی خوبه و صمیمی هست میگه هروقت میرم پیش خالم میگم ای کاش مادر من هم اینطوری بامن دوست بود و منو دوست داشت، هر کاری میکنه که مادرش یک باهاش صمیمی و بامحبت بشه نمیشه اصلا ، تک فرزند هست وتوخونه هستش  تازگی کار جور شده بود میخواست بره سرکار پدرش گفته خوشم نمیاد بری جایی که آقایون هستند البته بگما میخواست بره عکاسی برای آموزش به هنرجو ها ی خانم یه خانم دیگه هستن اونجا ولی یه نفر دیگه هم میخوان برای آموزش ، که یه آقا هم اونجا هست یعنی صاحب مغازه هستش وچون اونجا رفته بود برای کارت   کارش رو صاحب مغازه دیده بود وبهش گفته بود نمیخواید کار کنید کارتون خوبه و اگر خواستید می تونید اینجا به هنرجوهای ما  آموزش بدین ما یه نفر دیگه خانم میخوایم برای کار در اینجا، بعد به پدرش گفت اون حرفو زد و نرفت دیگه الان به نظر شما  باید چیکار کرد با این اوضاع؟؟؟ چیکار کنه که مادرش برخورد درست باهاش داشته باشه و بهش حق انتخاب برای تصمیم گیری بده مثلا انتخاب مانتویی که خودش دوست داره؟؟ خیلی ممنون میشم راهنمایی کنید @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
😳☝️ ایشون رو میشناسی؟ مُخترع اَبَردوا آقای اصغری هستن همون ابردوا که هزاران بیمار رو درمان کرده 😳 از کشورای دیگه برا خریدش میان ایران ✈️ صدا و سیما ازشون مستند تهیه کرده 🎥 رو لینک بزنی عضو کانالش میشی👇 https://eitaa.com/joinchat/2495742208Ca66702eb2e برای هر بیماری میتونی ازشون مشاوره بگیری☝️