eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.7هزار عکس
622 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii من حانا هستم ۱۶سالمه
سلام.من حانا هستم 16ساله دوسال پیش با ی پسری آشنا شدم ک الان ۳۰ سالشه. خب اون اولا اصلا فکر نمی‌کردم وابستش بشم . ی مدت باهم حرف زدیم و پیام میدادیمو اینا اون اولا هر دو مون میدونستیم ک فقط ی حرف زدن سادس و نه چیز دیگه ای بعد ی مدت نمیدونم چجوری ولی خانوادم فهمیدن و دیگ حرف نزدیم تا اینکه (من قبلا تلگرام نداشتم و نمیخوایتم داشته باشم چون اصلا خوشم نمیومد ولی خب برای گروهایی ک داشتمو و لازمشون داشتم مجبور شدم نصبش کنم ) توی تلگرام پیام داد خب اون شمارمو داشت و منم همینطور حتی بعد اینکه دگ حرف نمیزدیم شمارشو پاک نکرده بودمو بعضی وقتا پروفایلشو چک میکردم تو تلگرام پیام داد و گفت کارم داره (من تو واتساپ بلاکش کرده بودم ) از شانس من نت گوشیم نمیدونم چش شده بود کلا داغون بود فقط واتساپو میاورد بهش گفتم ک نتم داغونه و ب گوشی خواهرم وصلم گف اگه افتخار میدی تو وات ازاد کن (از اولم شوخ طبع بود 😅) تو وات از بلاک درش اوردم و دوباره شروع شد ...... یکم گذشت ک گفت دوسم داره و تو اون مدت ک حرف نمیزدیم خیلی در گیر بوده و نمیتونسته فراموشم کنه (اینم بگم با اینکه شوخ طبع بود خیلیییییییییی+ییی ام مغرور بود . یا بهتر بگم این شوخ طبعیش رو فقط منو کسایی ک خیلی بهش نزدیکن دیده بودن )دروغ چرا خب منم بهش وابسته شده بودم 🥺 اون لحظه ک گفت دوسم داره دلم یجوری شد🥰🙂 خب حالا سرتونو درد نیارم...😁 خب الان دو ساله ک عاشقش شدمو دوسش دارم خیلی خیلی دوسش دارم♥️ این عاشقی ب خواستگاری ام کشید خب من تا الان چندتا خواستگار دگ ام داشتم دوست نداره چیزی رو ازش پنهون کنم بخاطر همین بار چندم بود ک بهش گفتم خواستگار دارم بازم مثل همیشه بهم ریخت دوست نداشتم اینارو بهش بگم ولی یبار نگفتمو از بین حرفام فهمیدو کلی ناراحت شد این بار اول بود ک خواستگاری میکرد . خواهرش زنگ زدو با مامانم حرف زد (من پدرمو نه سالگی از دست دادم😔) مامانم محکم وایسادو گفت نه دفعه دوم ک قبل محرم بود خبری از کسی نبود ولی دگ دلتنگیا اذیتمون میکرد . ما همدیگه رو میبینیم واقعا هم دیگه رو دوست داریم .ولی این دیدنا چیزی از دلتنگی کم نمیکرد چون میدونستیم بازم قراره از هم جداشیم خانوادش میدونن (همه‌ی خانوادش حتی عروسا و داماداشون ) خواهرش دوباره زنگ زدو با مامانم حرف زد و حتی بیرونم ک همو دیده بودن ب مامانم گفته ک اون الان عروس ماست دگ . مامانم دگ اینبار نگفته بود نه اینبار گفت من حرفی ندارم داداش هاش نمیزارن من چهار تا برادر دارم البته ناتنی و هرچهار تا مخالفن بخاطر اختلاف سنیمون ولی وقتی حرف از جداییمون میشه هردوتا مون دیوونه میشیم الان ی هفته است حالش واقعا خوب نیست قبلا وقتی حالش خوب نبود وقتی میخندوندمش یا باهاش حرف میزدم حالش خوب میشد اینبار دگ حالش خوب نمیشه 😔 من چیکار کنم این وسط ، نمیتونم ازش دل بکنم بگین چجوری راضیشون کنم ؟چجوری بهشون بفهمونم ک چقدر دوسش دارم ؟ ببخشید ک طولانی شد🙂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii من قبلنا خدای اعتماد به نفس بودم 😄😄
من قبلنا خدای اعتماد به نفس بودم 😄😄 یعنی انقد خودمو قبول داشتم حرف هیچ کی نمیتونست منو تکون بده . مغرور نبودما . اصلا . اما خودمو با همه بدی و خوبی که داشتم ، قبول داشتم قیافمو هرجوری که بود قبول داشتم ، قدمو ، ظاهرمو و همه چیزایی که داشتم رو . با اینکه پشت کنکور موندم اما اصلا خودمو نباختم و رشته ای که مورد علاقم بود قبول شدم . خیلی فعال و اجتماعی بودم . روابط عمومی بسیار خوبی داشتم . تا اینکه چند سال پیش عقد کردم و بعد چند ماه جدا شدم 😞😞 نامزدم با اینکه از هر لحاظ از من و خانوادم پایین تر بود اما واسه اینکه پایین بودن خودش رو بپوشونه خیلی توو سرم میزد . دائم در حال تحقیر و توهین به من و خانوادم بود . از پوششم از قیافم راه رفتنم حرف زدنم حتی از مبلمان خونه ما ایراد میگرفت . در حالیکه توو خونه خودشون یه صندلی هم پیدا نمیشد 😐خیلی برام سنگین بود و خیییلللی اذیت شدم . مخصوصا که توو محل کارم با آدمای ناجوری برخورد میکردم که پذیرش حرفا و کاراشون برام امکانپذیر نبود . با اینحال خودمو نباختم . دوباره شروع کردم . رفتم سرکار . توو کارم خیلی خوب بودم . بواسطه اینکه 2 تا زبان بلد بودم توو مسافرتهایی که داشتم گاه و بیگاه پیش می اومد که دوستان خارجی زیادی پیدا میکردم . همین ارتباطی که با آدما میگرفتم بهم انرژی میداد . دوباره دانشگاه شرکت کردم و ارشدم رو گرفتم . سال ۹۸ مریضی سختی گرفتم که باعث شد بستری بشم . همه دکترا میگفتن خوب نمیشم و تا آخر عمر باید دارو مصرف کنم . دردی که میکشیدم واقعا کشنده و غیر قابل تحمل بود . ولی خوردن دارو بیشتر اذیتم میکرد . عوارض داروها وحشتناک بود . مثل بادکنک باد شده بودم . اما با اینحال هرکی میگفت ماشالا صورتت چه تپل شده ، کوتاه نمی اومدم و میگفتم بعله خب رژیم گرفتم که صورتم پر شه 😂😂 اصلا به رو نمی آوردم که بخاطر داروها این شکلی شدم . نمیخواستم بپذیرم که تا آخر عمر قرصی شده باشم 😄چندماه دارو مصرف کردم و بالاخره بهار ۹۹ دوباره از اول شروع کردم . با وجود تاکید دکتر که باید برای همیشه دارو بخورم، همه داروهامو گذاشتم کنار، ورزش روزانه رو که چند وقتی بود شروع کرده بودم ادامه دادم ، به همراه کوهنوردی هفتگی . هیچ کی باورش نمیشد من دیگه دارو نمیخورم اما حالم کاملا خوب خوب شده . .... اما الان با وجود اینکه همه چی به ظاهر خوبه ، نه مریضی دارم ، نه مشکلی توو کارم دارم و نه خیلی چیزای دیگه ، اینکه هنوز ازدواج نکردم باعث شده روحیه مو از دست بدم . چند وقته این موضوع خیلی باعث شده گوشه گیر بشم . با اینکه ظاهرم ، صورتم ، هیکلم خیلی کوچیکتر و جوون تر از سنم نشون میده ، تحصیل کرده هستم و خانواده نرمال و خوبی هم دارم اما فکر اینکه چرا تا بحال نتونستم ازدواج کنم انقد داره اذیتم میکنه که همه چی زندگیمو تحت تاثیر قرار داده . گاهی وقتا بخودم میگم من چی کم دارم که ازدواج نکردم . باعث شده اون اعتماد به نفس سابق رو نداشته باشم 😔😔 و الان واقعا نمیدونم چکار باید بکنم .... حس میکنم هر روز بیشتر از قبل اعتماد به نفسمو از دست میدم 😔😔😔 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii وقتی از "حمید" نتونستم ایرادی پیدا کنم سراغ خودم رفتم. سعی کردم از خودم یک غول بی شاخ و دم درست کنم که حمید کلا از خواستگاری من پشیمان شود، برای همین گفتم: من آدم عصبی هستم، بداخلاقم، صبرم کمه، امکان داره اذیت بشی، حمید که انگار متوجه قصد من شده بود. گفت: شما هر چقدر هم عصبانی بشی من آرومم، خیلی هم صبورم ، بعید میدونم با این چیزها جوش بیارم. گفتم: اگه یه روزی سرکار یا دانشگاه برم، خسته باشم، غذا درست نکرده باشم، خونه شلوغ باشه، شما ناراحت نمیشی؟ گفت: اشکالی نداره، زن مثل گل میمونه، حساسه، شما هر چقدر هم که حوصله نداشته باشی من مدارا میکنم. خلاصه به هر دری زدم حمید روی همان پله اول مانده بود، از اول تمام عزم خود را جزم کرده بود که جواب بله را بگیرد، محترمانه باج میداد و هر چیزی میگفتم قبول می‌کرد. حال خودم هم عجیب بود، حس میکردم مسحور او شده ام، با متانت خاصی حرف می‌زد، وقتی صحبت می‌کرد از ته دل محبت را از کلماتش حس میکردم، بیشترین چیزی که من رو درگیر خودش کرده بود حیای چشم های حمید بود. گویی قسمت این بود عاشق چشم هایی بشوم... «شهید حمید سیاهکالی مرادی» برگرفته از کتاب یادت باشد📙 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii من فقط ی دختر کلاس دهمی ام... تورو خدا یه راهنمایی ازتون میخوام بابای من توی مجازی با یه خانومه اشنا شده و دزدکی مامانم باهاش چت میکرده تا وقتی که مامانم شک مبکنه و چتاشونو میخونه و شماره اون زنه رو برمیداره و زنگ زد بهش هرچی حرف از دهنش اومد بهش گفت بعدش زنگ زد به بابام گفت که برو با همون زنه عشق و حال و دست منو برادر کوچیکمم گرفت اومدیم خونه مامانبزرگم( داداش بزرگمم معلمه و مجرد اومد و بابامم موند تو اینکه چه غلطی بود کرده! حالا صدبارم مامانم منو از اینجا انداخته بیرون داداشمم دیگه نمیاد اینجا میرفت پیش بابام تا اینکه امروز بابام داداشمم با لگد زده و پرتش کرده بیرون گفته برو به مامانت بگو اگه طلاق میخوای بیا اگه هم نه برگرد داداشمم میگه نه میام اینجا نه میرم خونمون میرم یه جایی خودمو گم و گور میکنم فقط هم مامانبزرگمو داییمو دوست بابام میدونه بابامم سر همین عصبانی شده گفته ابرومو بردین مامانبزرگمم زن بداخلاقیه همش حرف میزنه همیشه سرکوبمون میکنه منم یه دختر کلاس دهمیم یعنی شب و روزم شده اشک مامانمم سر هرچیزی همچیو میشکنه سر من میگه چرا با داداشت در ارتباطی! حالا من موندم به مامانم بگم چیکار کنه یا اصلا خودم چیکار کنم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii من ۲۸سالمه مجردم معلم رسمی هستم روستازندگی میکنم .یه سالی میشه بایکی ازپسرای فامیل نه خیلی نزدیک آشناشدم خونشون شهره ولی ایشون بابرادرش تابستونامیان روستا کشاوری میکنن. ۷_۸هکتارزمین دارن.کلا فامیل پدرشون روستای مان..ایشون هم سن خودم هستن پسرخوب وکاریوسربه زیریه همه تعریفشونومیکنن هرچن خودمونم فامیلیم خیلی خوب میشناسمشون...👇 ولی من واقعا نمیتونم بفهمم که ایشون واقعا من رودس دارن یافقط هو..سه. من خوشکلم وپوستمم سفیده همش ازقیافم وخوشکلیم تعریف میکنه طوری که حس میکنم منوفقط بخاطرظاهرم میخاد. اخلاقشم یه جوریه اگه بین صدتازن باشه هیچکدوم نگانمیکنه براش مهم نیستن پسرخیلی مودبیه. 👈 ولی یه اخلاقی داره که خیلی رومخه درطول شبانه روزفقط یه بارزنگ میزنه اونم شباکه اکثروقتام ازخستگی وسط حرفاخوابش میبره.البته زمستونام که بیکاره فقط همون یه بارشبازنگ میزد.منم میگم اخه تو۱۲ساعت روز۵ دقیقه وقت نداری بمن زنگ بزنی میگه اخه چن بارزنگ بزنم چی بگم . یامثلا وقتی قهرمیکنه میره تادوماه پیداش نمیشه پیداشدنشم چجوری اگه منوسرکوچه یاجایی ببینه خودش پیام میده ولی اگه اگه منوببینه اگه نبینه سه ماهم زنگ نمیزنه .ولی تاحالابی احترامی ازش ندیدم همش الکی قهرمیکنه.مثلا اگه بهش بگم دیگه بهم زنگ نزن بدونه اینکه دلیلش روبدونه میگه باشه میره تادوماه سه ماه تاهروقت که منوببینه یادش میوفته پیام میده .میگه حتی اگه ازنبودت دیوونه هم بشم دلم برات لک بزنه عمرااگه بهت زنگ بزنم ولی وقتی منومیبینه حرفش یادش میره میام میده خودشم میگه این مدت که نبودی هرباردستم رومیزاشتم روشماره ت زنگت بزنم ولی جلوخودمومیگرفتم 👈توهیچ شرایطی کنارم نیست وقتی قهره حتی اگه عیدباشه تولدم باشه سال نوباشه وقتی قهره امکان نداره زنگ بزنه مگه اینکه منوسرکوچه ببینه یادش بیافته. دوماه پیش خواهرم عمل سختی داشت سرش عمل شدخیلی جوونه یه ماه بیمارستان بودانتظارداشتم هرروززنگ بزنه حالشوبپرسه ولی دریغ...براش مهم نبودفقط همون یه بارکه زنگ میزدمیگفت خواهرت حالش چطوره همین‌. بعددوهفته ازعمل خواهرم قهرکردالان دوماهه ازش خبری نیست.۹ماهه باهاش میحرفم سرجمع ۳ماه باهم بودیم یه ماه پاییزیه ماه زمستون یه ماهم بهاربقیه شوقهرتشریف دارن.قهرشم اصلا سردعواوناراحتیدبی احترامی اینانیستا الکی بخدا. اخرین باربهش پیام دادم گفتم اینهمه کارمیکنی که چی بشه بعدسه روزجواب دادگفتش اگه کارنکنم یکی مثل توبامن میحرفه؟منم گفتم اگه میدونی ازمن بهترگیرت میادبروسراغ یکی دیگه.بدونه اینکه بگه شوخی کردم یامنظوری نداشتم یاچرااین حرفومیزنی رفت دیگه الان دوماهه پیداش نیست 👈بنظرتون ارزش داره این رابطه ادامه داشته باشه؟ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii ♥️🌱 همسرشون مےگُفتند: بعضے از روزهاے جمعہ تلفنِ همراهش خاموش بود📲 وقتے دلیلش رو مے‌پرسیدم مےگفت: ارتباطم رو با دنیآ کمتر میکُنم تا امروز کہ متعلق بہ امام‌زمانم -عج- هست بیشتر با امام‌زمان باشم بیشتر بہ یاد امام‌زمان باشم.. :)💕 "شهید محسݩ حججی" •┉┉┉•••◂ ☾︎ 𖦹🖤🕊🌙𖦹☽︎▸•••┉┉┉• |📜🌷| @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii
سلام ☺️🌷 شغل همسر من کارمند آزمایشگاهه درامدش هم بیست تومنه تقریبا خودمم دانشجو معلمم که ماهی سه تا شش تومن میگیرم ولی بازم چیزی برامون نمی‌مونه همش قسط و وامه😕 من از شغل همسرم راضی ام فقط اینکه وقتی اومد خواستگاریم من نظرم این بود که دوس نداشتم شوهرم معلم باشه ( مثل خودم ) که صبح باهم بریم سرکار ظهر باهم برگردیم نه بخاطر عنوان شغل بخاطر ساعت رفت و امدمون فکر می کردم آدم بعد ازدواج نیاز ب تنهایی داره برا همین می خواستم شغلش جوری باشه که شیفتی باشه شیفت صبح و عصر و شب صبح هفت تا دو. عصر یک تا هشت. شب هفت شب تا هشت صبح که الان هم همینه ولی وقتی همسرم شیفت شب هست و من کلاس نیستم یجوریم حوصلم سر میره شب دیر خوابم می‌بره همش میگم کی میشه ساعت هشت صبح بشه بیاد بعد اینکه از بیست تا کارمند هاشون تقریبا شونزده تاشون زن هستند (کلا اینجور رشته ها بیمارستانی اکثرا خانم هستند حالا چ پرستاری و....) البته سن خانم ها ک با همسرم کار میکنن بیشتر از همسرم هست و خودشون ازدواج کردن و بچه دارن (بغیر از یکی دو نفر که همسر باهاشون حرف نمیزنه) ولی خوب یکیشون هست که خیلی با همسرم صمیمیه ینی بهش زنگ میزنه درمورد این و اون غیبت میکنن مثلا خانم خوبیه ها منم خوبم باهاش .. یکی از خوبیاش اینه که زن و مرد باهم نمیتونن شیفت شب بگیرن شیفت شب ها یا باید همشون مرد باشن یا همشون زن اینقدر شغلشو دوست دارم که اگه من دلم به سرم زدن و آمپول و... میومد این شغلو برا خودم انتخاب می کردم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii چالش گوشی خصوصی
سلام به همه عزیزان گروه ،شبتون بخیر خانم گلا 💐 گوشی و حریم خصوصی توخونه ما همه وسایل برا هرکسی جدا هست از لیوان و بالش و خودکار و ... یعنی امکان نداره کسی برا کسی دیگر رو برداره مگر اجازه گرفته باشه اما در مورد گوشی ، کسی به گوشی شوهرم دست نمیزنه ولی اگر بخواییم میده البته با سوالات نکیر و منکرش که میخوایین چیکار 😂 به گوشی منم اصلا و ابدا دست نمیزنه ، یا وقتایی هم من مشکوک میشم و شَمّ پلیسیم فعال میشه ، شوهرجان عصبانی میشه و دعوام می کنه ومیگه بس که تو مجازی هستی کَلّت خراب شده با همه چیز من مشکوکی 😜😂😂😂😂 گوشی منو ، بچه ها برای کارای دانشگاه برمیدارن یا حالا شارژ گوشیشون تموم شده باشه بچه ها هم که جونشون به گوشیه به کسی نمیدن 😂 فکر کنم از همه باحال تر منم ولی خداییش ، گیر ندین و تجسس نکنین تو گوشی و این چیه ،دنبال هک و این چیزا نباشین ، ببینید عزیزان شاید یه درصد بشه موفق شد ولی اولین کسی آسیب میبینه و داغون میشه اون خانمه ، اون همسره ، بنا رو بزارین رو اعتماد ، هرچی گیر بدین جواب برعکس میگیرین به نظر من خودتون رو اذیت نکنید ، به همدیگه اعتماد کنید و برا همدیگه احترام قائل بشین ، انشاا...۹۹٪ مشکلات حل میشه الهی آمین 🤲 برای ظهور حلال مشکلات و نور دیده نرگس خاتون صلوات 🤲 الهی خدا لباس عافیت به تن پدر و مادر اون خواهرمون که گفتن سرطان دارن و همه مریضا بپوشونه ،الهی آمین 🤲 الهی خواهری که بچه اش اوتیسم داره زودتر درمان بشه به حق علی ابن موسی الرضا (ع) الهی آمین🤲 دامن عروسای عزیز سبز بشه الساعه به حق امام حسین (ع)، همه صاحبخونه بش به حق بابالحوایج ، جوونا راه درست رو بشناسن وزمینه ازدواجشون فراهم بشه به حق خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیه) و... همگی بفرمایید الهی آمین 🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲 دوستون دارم شدید به مدت مدید 😁😘❤️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿