سلام ☺️🌷 شغل همسر من کارمند آزمایشگاهه درامدش هم بیست تومنه تقریبا خودمم دانشجو معلمم که ماهی سه تا شش تومن میگیرم ولی بازم چیزی برامون نمی‌مونه همش قسط و وامه😕 من از شغل همسرم راضی ام فقط اینکه وقتی اومد خواستگاریم من نظرم این بود که دوس نداشتم شوهرم معلم باشه ( مثل خودم ) که صبح باهم بریم سرکار ظهر باهم برگردیم نه بخاطر عنوان شغل بخاطر ساعت رفت و امدمون فکر می کردم آدم بعد ازدواج نیاز ب تنهایی داره برا همین می خواستم شغلش جوری باشه که شیفتی باشه شیفت صبح و عصر و شب صبح هفت تا دو. عصر یک تا هشت. شب هفت شب تا هشت صبح که الان هم همینه ولی وقتی همسرم شیفت شب هست و من کلاس نیستم یجوریم حوصلم سر میره شب دیر خوابم می‌بره همش میگم کی میشه ساعت هشت صبح بشه بیاد بعد اینکه از بیست تا کارمند هاشون تقریبا شونزده تاشون زن هستند (کلا اینجور رشته ها بیمارستانی اکثرا خانم هستند حالا چ پرستاری و....) البته سن خانم ها ک با همسرم کار میکنن بیشتر از همسرم هست و خودشون ازدواج کردن و بچه دارن (بغیر از یکی دو نفر که همسر باهاشون حرف نمیزنه) ولی خوب یکیشون هست که خیلی با همسرم صمیمیه ینی بهش زنگ میزنه درمورد این و اون غیبت میکنن مثلا خانم خوبیه ها منم خوبم باهاش .. یکی از خوبیاش اینه که زن و مرد باهم نمیتونن شیفت شب بگیرن شیفت شب ها یا باید همشون مرد باشن یا همشون زن اینقدر شغلشو دوست دارم که اگه من دلم به سرم زدن و آمپول و... میومد این شغلو برا خودم انتخاب می کردم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii چالش گوشی خصوصی ‌

سلام به همه عزیزان گروه ،شبتون بخیر خانم گلا 💐 گوشی و حریم خصوصی توخونه ما همه وسایل برا هرکسی جدا هست از لیوان و بالش و خودکار و ... یعنی امکان نداره کسی برا کسی دیگر رو برداره مگر اجازه گرفته باشه اما در مورد گوشی ، کسی به گوشی شوهرم دست نمیزنه ولی اگر بخواییم میده البته با سوالات نکیر و منکرش که میخوایین چیکار 😂 به گوشی منم اصلا و ابدا دست نمیزنه ، یا وقتایی هم من مشکوک میشم و شَمّ پلیسیم فعال میشه ، شوهرجان عصبانی میشه و دعوام می کنه ومیگه بس که تو مجازی هستی کَلّت خراب شده با همه چیز من مشکوکی 😜😂😂😂😂 گوشی منو ، بچه ها برای کارای دانشگاه برمیدارن یا حالا شارژ گوشیشون تموم شده باشه بچه ها هم که جونشون به گوشیه به کسی نمیدن 😂 فکر کنم از همه باحال تر منم ولی خداییش ، گیر ندین و تجسس نکنین تو گوشی و این چیه ،دنبال هک و این چیزا نباشین ، ببینید عزیزان شاید یه درصد بشه موفق شد ولی اولین کسی آسیب میبینه و داغون میشه اون خانمه ، اون همسره ، بنا رو بزارین رو اعتماد ، هرچی گیر بدین جواب برعکس میگیرین به نظر من خودتون رو اذیت نکنید ، به همدیگه اعتماد کنید و برا همدیگه احترام قائل بشین ، انشاا...۹۹٪ مشکلات حل میشه الهی آمین 🤲 برای ظهور حلال مشکلات و نور دیده نرگس خاتون صلوات 🤲 الهی خدا لباس عافیت به تن پدر و مادر اون خواهرمون که گفتن سرطان دارن و همه مریضا بپوشونه ،الهی آمین 🤲 الهی خواهری که بچه اش اوتیسم داره زودتر درمان بشه به حق علی ابن موسی الرضا (ع) الهی آمین🤲 دامن عروسای عزیز سبز بشه الساعه به حق امام حسین (ع)، همه صاحبخونه بش به حق بابالحوایج ، جوونا راه درست رو بشناسن وزمینه ازدواجشون فراهم بشه به حق خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیه) و... همگی بفرمایید الهی آمین 🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲 دوستون دارم شدید به مدت مدید 😁😘❤️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #اقا_هستم #نازکردن_باقهر_فرق_داره سلام ادمین پیام منم بذارین لطفا تو کانالتون به خانم ها بگید که ناز کردن با قهر کردن و لج کردن فرق داره. وقتی یک مرد غرورش رو زیر پا میذاره و اینقدر شعور داره که داره ناز میکشه نباید زد تو ذوقش... لطفا به خانم ها گوشزد کنید که وقتی کسی با وجود کلی گرفتاری ساعت ها وقت میزاره و حرف ها و گلایه های خانم رو گوش میکنه و داره ناز میکشه پس آدم بی تفاوتی نیست وقتی با خانم لطیف حرف میزنه یا مثلا مثل پدرایی که با بچه حرف میزنن با خانمش حرف میزنه نمیخواد گولش بزنه سریع نزنید تو ذوقش که من بچه نیستم و از این حرفا لطفا بگید که مردها از لج کردن و تیکه انداختن و زیر سوال رفتن متنفرن چون اگر مردی که ناز میکشه بخوره تو ذوقش و احساس بدی بهش دست بده دیگ از این کارا نمیکنه و یواش یواش سرد و بی روح میشه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii من دختری هستم ۲۶ ساله مجرد تحصیل کرده تو یه شرکت کار میکنم حسابدار هستم ‌

من دختری هستم ۲۶ ساله مجرد تحصیل کرده تو یه شرکت کار میکنم حسابدار هستم از نظر زیبایی خدا هم گنجینه کوچکی بهم داده نمیگم خیلی خوشگلم ولی همه ازم تعریف میکنن من حتی یه بار عکس ارایش کردما نشون دوستام دادند نشناختن من تو این چند سالی که از خدا عمر گرفتم سعی کردم سنگین رفتار کنم چه میدونم به خاطر گناه یا ترس از خدا یا آبرو وارد رابطه با پسر نامحرم نشدم خانوادم بهم اعتماد کامل دارند حتی میتونم بگم اگه تا نصفه شب هم بیرون باشم چیزی بهم نمیگن ( این از بیخیالی نیست از اعتماد زیادشونه ) تو این چند ساله خواستگار هم داشتم که به دلایل مختلف به وصلت نرسیده( من ازش خوشم نیومده - اون خوشش نیومده - فاصله محل زندگی - شغل - برادرم و خانوادم و خودم(خودم برحسب خجالت از خانواده و تودار بودنم) اجازه ندادیم بیان و ...) ولی موضوع اصلی من اینه که این اواخر خیلی دارم اذیت میشم از نظر تنهایی ، جنسی و ... از خدا خواهش کردم دعا کردم بخت خوب نصیبم کنه ولی به نتیجه نمیرسم و از این سر درگمی و اذیت شدن ها میترسم به گناه بیفتم میخواستم به عنوان یه دوست کمکم کنی و راهکاری داری بهم بدی خودم خیلی دارم تلاش میکنم یکی اینکه سعی میکنم با کار کردم وقتم را پر کنم از صبح ساعت ۷ تا ۵ سرکارم خونه هم سعی میکنم وقتم را پر کنم دعاها سوره ها که برای بخت گشایی هم هست امتحانم کردم ( سوره طه ، احزاب ،نماز و صلوات ام البنین و ....) ولی به نتیجه نرسیدم و خلاء درون خودم و نگاه های اطرافیان و ... گلی جون خواهش میکنم پیامم را بزارید بلکم کسی بتونه کمک من کنه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خانوم کانالمون میگه سلام خدا قوت به شما و تشکر از این کانال خیلی خوبت عزیزم ان شاالله که عاقبت به خیر باشید می خواستم نظر خودم و در مورد عزیزانی که به هر دلیلی از همسر و زندگیشون راضی نیستن خودشون هم با زجر وسختی دارن ادامه میدن این زندگی رو چرا پای بچه رو تو زندگیشون باز میکنن گاها دوتا یا چندتا بچه آخه خانمهای عزیز شما که از اول زندگی دیدی همسرت معتاد یا بداخلاق یا رفیق باز ویا هر مشکل دیگه ای داره چرا گذاشتی بچه دار بشی یا اگه بعداً این جور شده چرا دوباره بچه دار شدی گناه این بچه‌ها چی بوده که باید تو فشار و ناراحتی اظطراب و هزار تا درد دیگه بزرگ بشه و بعدها خودش هم به خاطر این شرایط یک زندگی درست نداشته باشه شما رو به خدا اگه شرایط زندگیتون به هردلیای خوب نیست بچه نیارید تا اونم پا به پای شما زجر بکشه گناه دارن @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii تجربه مشترک اعضا سلام خدمت گلی خانم عزیز و همه دوستان خوب، میخواستم برا حساسیت پسر ۳ونیم ساله دوستم، بگم که پسر منم کوچیک که بود ،از بوی باقله تمام صورتش دو نه های ریزی زد ،بردیم دکتر آزمایش گرفتن ،دکتر گفت پسرشما فاویسمی، (باقلایی ) هست یعنی به خورد یا بوی باقله حساسیت داره، که به هیچ وجه نباید بخوره یا حتی بوش بهش بخوره، که از اون موقع تا حالا که ۲۰ سالش هست اصلا باقله استفاده نکردیم ،در کل بچه ای که فاویسمی باشه، به خیلی چیزای دیگه مثل بعضی داروها ،اسپری ،ادکلن و ..‌،ممکن حساسیت داشته باشه، حتما پسر گلتون ببرید آزمایش فاویسمی از ش بگیرید ،ان شاءالله که فاویسمی نباشه، اگه باشه هم فقط فقط باید رعایت کنه.نازگل عزیز بابت کانال خوبتون متشکرم 🌹🙏 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #ارسالی_اعضا سلام عزیزان من مدت زمان زیادیه که عضو این گروه هستم،میخاستم خواهش کنم اگر کسی عضو گروه هست که تخصص مشاوره در این مورد اداره منو راهنمایی کنه.پسر من کلاس دهم چون دوستش رفت رشته ریاضی با اینکه من مخالف بودم رشته ریاضی رو انتخاب کرد بااینکه اصلا ریاضیش خوب نبود.وبا هرسختی که بودوبامعدل پایین الان دوازدهم درس میخونه من امسال براش کلاس کنکور ثبت نام کردم دوسه جلسه رفته ولی میگه برام یادگیری این کلاسا سخته دیگه تمایلی به رفتن ندار،درسای تخصصی راخوب یاد نمیگیره نمرات خوبی نداره نمیدونم چکار کنم لطفاً راهنماییم کنید،ممنون میشم. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii درجواب اون خانوم که فرزندشون باقالی خوردن وحساسیت داشتن سلام خانم باقری دوست داشتنی وهم گروهیهای عزیزززم درجواب اون خانوم که فرزندشون باقالی خوردن وحساسیت داشتن بله بچه دختر داییم اینجوریه وبه باقالی حساسیت داره وحتی تشنج کرد فکر کنم دکتر ش هم توشهر همدان بود که بردنش اگه خاستین میپرسم براتون انشاالله که خداسلامتی به میوه دلت بده ازطرف مامان مهدی یار @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

محکم عربده کشید ..وایسااااا مریمممم وایساا رفت سمت در ...انگشتشو گرفت سمتم _:خودت خواستی ! خودت ! بعد محکم درو بست و رفت صدای دویدن پاشو شنیدم. منم رفتم سمت پنجره دیدمش .رسید به مریم که چمدون سنگیش باعث شده بود آروم آروم قدم برداره ..شاپور چمدون رو از دستش کشید! کمی جر و بحث کردن ! مریم گریه میکرد ! شاپور انگار توضیح میداد ! بحثشون طولانی شد ..یهو یخ کردم ! جلو چشمم همدیگه رو محبت کردن .زنی رو که ادعا میکرد دوسش نداره ادعا میکرد ازش بیز.اره رو .حالا محبت کرده بود. انگار متوجه من شد. . که نگران چشم دوخت به پنجره. .متاسف نگاهش کردم و تور حریری رو کشیدمو زیر لب گفتم ..خب ..خودم خواستم ! روی تخت دراز کشیدم. مهم نبود برام اومدن شاپور ..مهم نبود موندنش با مریم ! من یه آرامش میخواستم یه تنهایی که کسی با من کاری نداشته باشع !ولی اومد! خودمو به خواب زدم ! کنارم نشست _:میدونم بیداری پاشو میوه بخور جوابشو ندادم _:شراره ..جای مریم بودی چیکار میکردی اونکه مارو دیده..پس چطور راضیش میکردم برگرده. .گول محبت ظاهری نخور چرخیدم سمتش _:بهش بگووو فقط دیگه با من کاری نداشته باشه منم نه با اون. .نه با تو هیچ کاری ندارم _:وای وای وای معلومه توپت خیلی پره لبخند کجی براش زدمو دوباره گرفتم خوابیدم .اون شب شاپور پیشم خ..‌وابید! وشبهای دیگه دقیقا سه ماه بود با مریم باهم زندگی میکردیم ..شکمم کمی بالا اومده بود ولی زیاد معلوم نبود .تو این سه ماه شاپور اصلا اتاق مریم نرفته بود .خیلی برام عجیب بود ولی مریم هم اعتراضی نداشت ! شاید بین خودشون قول و قرار هایی داشتن نمیدونم ! مریم هم برخلاف نظرم باهام مهربون بود. حتی وقتی مادرم می اومد بهم سر بزنه بجای من ازشون پذیرایی میکرد .منم کاری به کارش نداشتم کم کم حس خوبی به زندگی پیدا میکردم شاپور از همون شب بامن مهربون بود انگار وقتی فهمید پدر میشه خودشو تغییر داد و من به خودم اومدم و دیدم شدم عاشق شاپور ..حالاتمام و کمال میخواستم ..حالا میخواستم وقتی تو اتاق منه نگران این نباشه صدامونو مریم میشنوه و ناراحت میشه. این عشق منو حسود کرد. حالا هرشب میتر.سیدم شاپور یه وقت نره پیش مریم.حسا.دت.منو شکاک کرد. باهاش دعوا میکردم که حتما روزا و دور از چشم من باهاش محبت میکنه نمیشه که چند ماه نره پیش مریم و مریم دم نزنه ولی شاپور قسم میخورد که به مریم حتی دس...تش نخ..ورده. ولی من نمیتونستم باور کنم تا اینکه ...