eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.7هزار عکس
633 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 - بِرید تو خونه تا من حَیاط رو جارو ، آب پاشی کُنَم، بعد باز بیاین آتیش بسوزونین ... این جمله را مادربُزُرگ میگفت، آن وقت ها که ما بَچّه بودیم و او میان سال و سرِپا، و همانطور که جارو را از کنارِ باغچه برمیداشت اضافه می کرد؛ " چِلُه ی مُرداد همش وسط حیاطِ داغ میپِلکین ، خب گرمازده میشین ..." ما هَم همزمان که دمپایی هامان را تُند تُند از پا می کَندیم که از هُرمِ آفتاب به خُنَکای اَندرونی پناه ببریم ، ناهَماهَنگ با هم زمزمه میکردیم " نه گرمازده نمیشیم ! " مادَر اوّل از همه جارو را کَمی محکَم به تَنِ پوسته پوسته ی درختِ مِیم می زَد تا برگ هایِ خُشک و اَنگورهای جِزّیده اَش بریزَند، بعد شروع میکرد به نوازشِ تنِ داغِ حیاط با گیسوهای زبرِ جارو ، از آن سَرِ حیاط تا این سَر ... هر چند قَدَم هم کَمَر راست میکَرد و چیزی زیرِ لَب می گُفت و باز صدایِ خِش خِشِ جارو بُلَند می شُد ... تمامِ خاک‌ و برگ ها را که یک‌جا جمع کَرد، دست به کَمَر، میرفت از آشپزخانه ی مَتروکه ی آن سَرِ حیاط خاک انداز را می آورد و با مَهارتی که خیلی به چشمِ منِ آن زمان، عجیب و غریب بود، به یکباره تمامِشان را دَرونِ خاک انداز جا میداد،‌ با جارو قُرص نِگهِشان می داشت و بدونِ هیچ لَغزِشی میرَفت سَمتِ سطلِ زباله و تمام ... بَعد می رَفت شِلَنگ را از دورِ گردنِ شیرِ آب باز میکرد، پیچِ طلاییِ شیر را می چَرخاند و همین که آب خودش را به موزاییک های داغِ حیاط رِساند، اَوّل سَرِ شِلنگ را روی ساقِ‌ پاهایش میگرفت و آب که سُر خورد تا مچ و کف پاهای دردناکش، کمی توی دمپایی تکانِشان میداد و نفس راحتی می کشید، بعد مُشتی آب به صورتِ گُر گرفته اش می پاشید ؛ کمی که خُنَک شد و جان گرفت برای آب پاشی حیاط ،بِسم اللّهی می گُفت و پیش از همه، باغچه های تشنه را سیراب می کَرد. به این‌ جایِ کار که می رِسید، مایی که از اَندَرونی، پَرده را کنار زده بودیم و مُنتَظِر؛ صورت به شیشه ی آفتاب خورده ی پَنجِره چَسبانده بودیم و مادَر را تماشا میکردیم، پرده را رها میکردیم و میدَویدیم سمت حیاط و دمپایی پوشیده نپوشیده خودِمان را میرِساندیم به بَزمِ آبپاشیِ حَیاط تا شاید کَمی آب تَنی هم سهمِ ما شَوَد ... و همیشه می شُد ... چون مادَر با تمامِ خستگی اَش، باز خوشحالی و خَنده ی ‌ما برایَش خواستَنی بود؛ پَس با فِشارِ اَنگشتِ شَصتَش به سَرِ شلَنگ برای ما فوّاره میساخت و میان جیغ های از سَرِ شوقِ ما، خستگی دَر می کَرد .... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
‌‍‌** دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii ** وقتی میگویم "دوستت دارم" یعنی ... وقتی میگویم "دوستت دارم" منظورم این نیست که تو هرجور باشی با تمام بی‌مهری و بی‌رحمی‌‌ات باز تو را دوست خواهم داشت!منظورم این نیست که آزارم بده و با من بازی کن و بلاتکلیف و معلق نگهم‌دار و باز مطمئن باش عاشقت میمانم... "دوستت دارم" است ... مجوزِ عذاب که نیست ... خونم را که حلالت نکرده‌ام... وقتی میگویم "دوستت دارم" یعنی در همان لحظه تو توانسته‌ای مرا از احساس سرشار کنی و به دلم این آرزو را بیندازی که کاش این لحظه ابدی بشود"دوستت دارم" رنگی از لبخندی دارد که آدم دلش میخواهد به درازای عمرش کش بیاید و این اصلا شبیه چیزی که تو فکر میکنی نیست.. من شاید آن توِ مهربان و شیرین زبان و عاشقی که لحظه‌های خوشی برایم ساخته را تا ابد دوست داشته باشم اما بنا را اگر بر بی‌رحمی بگذاری و شکستنِ من و غرورم، من هم بنا را میگذارم بر دوست نداشتنت! 🌼این دست من است که بگذارم با من بازی کنی یا فقط خوشبختم کنی.. 🌼این انتخاب خودت هست که دوستت داشته باشم و خوشبختت کنم یا حسرتِ دوباره از عشق گفتنم را بر دلت بگذارم... حواست هست رابطه را با میدان جنگ اشتباه نگیری؟حواست هست باختنِ من بردنِ تو نیست؟ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خاصیت سوره های قرآنی ⇠واقعه: مانع فقر ⇠کوثر: مانع خصومت ⇠ملک: مانع عذاب قبر ⇠فاتحه: مانع خشم خدا ⇠سوره محمد برای اخلاق ⇠سوره جن برای وسوسه ⇠سوره حجر برای برکت مال ⇠کافرون: مانع کفر وقت مرگ ⇠دخان: مانع ترس روز قیامت ⇠سوره تغابن برای ادای قرض ⇠سوره کهف برای بیدار شدن ⇠سوره فتح برای گشایش کار ⇠سوره صف برای فتح و پیروزی ⇠سوره مزمل برای مهر و محبت ⇠سوره حج برای کامل شدن دین ⇠سوره مریم برای هدایت دختران ⇠سوره احزاب برای گشایش بخت ⇠سوره یونس برای بچه دار شدن ⇠سوره جمعه برای پیدا شدن مال ⇠یاسین: مانع تشنگی روز قیامت ⇠سوره اعلی برای هدایت جوانان ⇠سوره حجرات برای زیاد شدن مال ⇠سوره یوسف برای عظمت و بزرگی ⇠سوره مومنون برای به راه راست رفتن ⇠سوره طور برای پایدار بودن و برگشت مال ⇠سوره انبیا برای رها شدن از بند و گرفتاری ⇠سوره اسرا برای شفای مریض و بهانه گیری ⇠سوره حدید برای محکم شدن و آرامش بدن ⇠سوره مجادله برای برای مهر و محبت و معامله ⇠سوره ن والقلم برای آسان شدن و درس خواندن ⇠سوره نمل برای شفا مریض و برآوردن هر حاجتی خیلیا گرفتارن. امیدورم هر کسی که این متن رو میخونه درهای رحمت خدای مهربون به روش باز بشه و گره مشکلاتش از راه بی گمان باز بشه!برای همه دعا کنیم. امیدورام درهای بسته ی زندگیتون خیلی زود و به آسونی باز شه ❤️🌹 لطفا منتشر کنید شاید گره ای از زندگی کسی باز شود...🙏🏻 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام خدمت خانم باقری ودوستان عزیز ۴۲ سالمه پسر ۳/۵ ساله ای دارم که خوابش خیلی کمه یعنی شب اخر همه به زور میخوابه صبح زود هم قبل از من بیدار میشه وبعدا ظهر هم اصلا نمیخوابه رشد ش هم خیلی کمه کم خونی هم داره دوستان لطفا راهنمایی کنید چه کار کنم حداقل ظهر یه کم بخوابه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃🍃🍃 شراره خانم از زندگیش میگه....
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃🍃🍃 شراره خانم از زندگیش میگه....
تا اینکه نتونستم تاب بیارم و یه شب حرف دلمو گفتم .. _:شاپور یا من یا مریم !! شاپور بهت زده کمی خیره شد بهم ..نفسی عمیق کشید وگفت .. _: تو حالت خوبه شراره ؟؟ میفهمی اصلا چی میگی ؟ لب و لوچمو آویزون کردمو گفتم .. _:بله خیلی هم خوب میدونم ! من دارم دق میکنم ...کاش زن بودی میفهمیدی چه حالی میشم وقتی مریم صدات میکنه ...نگات میکنه _:قربونت بشم اون که داشت میرفت من که گفتم بره ..خودت نزاشتی. ..یادت رفته _:اون موقع. اون موقع. ... سرمو خجالت زده پایین انداختم. _:اون موقع چی ؟ خیره شدم بهش. _:اون موقع مثل الان دوست نداشتم. .. _:شاپور من عاشقتم . میخوام فقط مال من باشی. .. شاپور لبخندی برام زد. _:یعنی قبلا عاشقم نبودی ؟؟ _:الان مجنو.ن تو شدم ! بهم حق بده ! این حساد.ت داره عذابم میده. دستمو گذاشتم رو شکمم ..حالا شش ماهم شده بود و کاملا معلوم بود! _:میتر.سم این فکر و خیال بلایی سر بچمون بیاره. این حرفم نقطه ضعف شاپور بود .و گفت. _:حلش میکنم تو فقط بهم زمان بده. _:کی ؟ فقط بگو کی ؟ _:بعد دنیا اومدن بچه یه بهونه ای جور میکنم طلا.قش بدم. _:نمیدونی که چقدر دوستت دارم. وقتی به نبودنت فکر میکنم دیوانه میشم. شاپور توروخدا قول بده همیشه کنار من میمونی ..همش حس از دست دادنتو دارم حس میکنم ولم میکنی میری. یا میت.رسم بعد دنیا اومدن بچه بشی همون شاپوری که اگه یه روز کت.کم نمیزدروزش شب نمیشد. شاپور گفت _:آخ قربونت بشم ! اینجوری نگووو ... من غل.ط بکنم ولت کنم برم. .تو مادر بچه منی ..چرا باید ولت کنم. .. دلم قرص شد. خندیدم. ضعف کردم برای این عشق ..ولی حالا این روز گار بود که به خنده های من حساد.ت کرد. .این روز گار بود که سر ج.نگ با من داشت و به من بخت برگشته رحم نکرد.وو یک ماه بعد که هفت ماهه بودم و کمی سنگین شده بودم. ...
‌‍‌‌⊱⋅─━─━──🌾⋅⊰‌‍‌‌‌‍‌‌🌸⊱⋅🌾━─━──⋅⊰ سلام گلبرگ مهربونم میخام از عشق قدیمی شوهرم براتون بگم ‌ ‌
اول از خودم بگم من ۳۴ سالم از ۱۹ سالگی ازدواج کردم و دوتا بچه دارم و اینکه شوهرم شغلش میشه گفت آزاده گاهی وقتا بیکاره قبلا یه عشق قدیمی داشته وهمدیگه رو دوست داشتن میره خواستگاریش خواهرش نمیزاره و دختره رو پشیمون میکنه و بهم میخورن دختره یه خاستگار براش میاد میدنش به او و خلاصه بعد از چند سال میاد بامن ازدواج میکنه ،الان حدود ۱۵ سال داریم زندگی میکنیم مشکل اینجاس که معشوق قدیمی دست از سر ش بر نمیداره و همش به بهانه ای زنگ میزنه یا کاری داره به شوهرش نمیگه شوهرش رو ماشین کار میکنه ازش بی اطلاع خونه پدرش پیش مائه وقتی میاد به هر بهونه ای زنگ میزنه شوهر من پدرش همسایه مونه و تقریبا فامیلن اونروز زنگ زد گفت شماره شوهرتو بده فلان کارو باهاش دارم منم بهش گفتم مگه همیشه بهش زنگ نمیزنی خندید گفت داشتمش یادم رفته و قطع کرد قرار بود من شماره رو براش بفرستم بهش زنگ بزنه اومدم کشش دادم بعد زنگ زدم شوهرم مشغول بود بعدش زنگ زدم بهش گفتم فلانی بهت زنگ زده تازه بهم گفت شوهرم گفت اره شماره رو براش فرستادم و گفتم احسان بهم گفت زنگ زدی یه دستی زدم فک کرد من ۹ سال ازش کوچیکترم حالیم نمیشه شماره ساعت تماس خودمو پیام هارو داشتم با مال شوهرم چک کردم جلوتر از پیام من بهش زنگیده بود خلاصه به شوهرم گفتم این جریان تماس رو !!!! بهش گفتم خودم میدونم چه حقه بازیه و باهاش حرفم شد کمتر بهش رو بده و این حرفها دوباره امروز بخاطر یه کاری یکی بهم زنگ زد گفت برو خونه پدرم به شماره برام بفرست (پدرش پدر همون معشوقه )منم رفتم دیدم دختره اونجا بود بهم گفت زنگ زدم احسان اینجا نبود ه منم اومدم گوشی شوهرم چک کردم فهمیدم شوهرم شمارشو حذف کرده و انکار میکنه بهش زنگ زده و هرچی قسمش میدم لبخند میزنه جواب نمیده شما بگید من چکار کنم چرا زنی که شوهر داره دست از سر زندگی من بر نمیداره چرا وقتی همو دوست داشتن باهمدیگه ازدواج نکردن چرا عمدا میاد خودشو اویزون شوهر من میکنه و هواییش میکنه چرا شوهر من نمیگه اگه واقعا دوسم داشت باهام ازدواج میکرد نه حالا که ۳تا بچه داره بیاد عشوه بیاد برام کاش از اول باهاش ازدواج میکرد و بهش خ.یانت میکرد تا میفهمید چطور ادمیه من ۹ سال از شوهرم کوچیکترم جگرمو اب کردن با این کاراشون خداروشکر هم خوشگلم هم جوانم هرجا میرم یه خاستگار برام میاد هر اداره ای میرم فک میکنن مجردم وخیلیا ارزوشون گوشه چشمی نشون بدم خیلیا هستن بهم پیشنهاد میدن حتی بهشون نگاه نمیکنم میگم متاهلم دوتا بچه دارم از این کارا خوشم نمیاد حتی مرد زن داری با نیت نگام میکنه اهمیت نمیدم خودمو ازش مخفی میکنم فیلشون یاد هندوستان نکنه زندگیشون بهم بخوره چکار کنم بخدا کاری میکنن از لجشون برم با یکی تا بفهمه دنیا دست کیه ولی دلم نمیاد تو ذاتم نیست چکار کنم این زن دست ازسرم برداره شنیدم به خانوادش گفته پشیمون شدم با احسان ازدواج نکردم به گوش شوهرم رسونده هدفش چیه از زندگیم شوهر احمقش کدوم گوریه هر دفعه زنشو به بهونه خونه پدرش میفرسته کمک حال پدرو مادرش باشه نمیدونه زن وقتی میاد یاد قدیما میفته شما بگید من چکار کنم شوهرم و بچه هامو دوست دارم ارامش زندگیمو از دست دادم رو سر بچه هام داد میزنم خوشم از زندگی نمیاد دوست دارم بمیرم و دیگه هیچوقت زنده نباشم ولی بچه هام چی چرا یه زن از خدا بی خبر شده اشوب افتاده به جون زندگیمون هم جنسهای عزیز تورو خدا تورو خدا مواظب رفتارمون با مردای متاهل باشه یه مرد متاهل رو هیچوقت هوایی نکنیم چرا به هم جنس خودمون رحم نمیکنیم😔 منم باشم ستاره ابی @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام به خانم های دوست داشتنی و گلی جون عزیز😍 دختر خانمی که ۲۰ ساله هستن و هیچ استقلالی از خودشون ندارن حتی برا خرید یه مانتو ‌‌
دختر گلم شما وقتی نمی تونی از حق خودت دفاع کنی یعنی اعتماد به نفس پایینی داری الان پیش خودت فکر میکنی اگه اعتماد به نفسم پایین بود دانشگاه قبول نمی شدم درسته که قبول شدی ولی این قدر خودت رو قبول نداشتی واعتماد نداشتی که روی خواسته مقولی که داری اسرار کنی و به راحتی از اون همه زحمت که کشیدین برا قبولی دست کشیدی و کلا شدی مثل یه آدم آهنی که باید بهش برنامه داد تا بتونه کاری کرد شما باید اول با احترام به پدر و مادرت مثلا اگه مانتویی که دوست نداری میخرن نپوش و روی حرف خودت بمون و مانتویی که خودت دوست داری بخر و بپوش و اصلا از نظر دیگران درباره رنگ یا مدل مانتویی که میگن خوبه یا بده اهمیت نده شما وقتی همین مانتو که اهمیت چندانی نداره رو به خاطر نظر دیگران گذاشتی به انتخاب مادرت خوب معلوم بقیه تصمیمات زندگیت از ترس قضاوت شدن و یا درست تصمیم نگرفتن سپردی به خانوادت دختر گلم بدون هر کاری که بخواهی درست انجام بدی باید تمرین و تلاش کنی اگر بار اول بد شد یا خراب شد اصلا ناراحت نباش چون همین اینا میشن تجربه آدم تا تجربه نکنه تجربه بدست نمی یاره با بدست آوردن این تجربه ها استقلال بدست میاری و مستقل میشی و دیگران مخصوصا خانوادت بهت اطمینان میکنن که میتونی از پس خودت بر بیایی و دیگه خیالشون راحت میشه اگه نخواهی از الان عوض بشی و خودت تصمیمات زندگی تون بگیری بعدها حتما دچار مشکلات بیشتری میشی پس اول از همه خود آدم باید بخواد که اگه بخواد نصف بیشتر را رو رفته با سپاس فراوان از گلی خانم مهربون و عزیز منم زهرا دختر لر ❤️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii دوخواستگار دارم که اصرار به عقد موقت دارن سلام وقت بخیر ممنونم بابت کانال عالیتون لطفا متن بنده را بزارید توی کانالتون بنده ۳۸ سالم یه دختر۱۲ ساله دارم پدر ومادرم فوت شده😔😔 اصالتاکرد زبان هستم ساکن تهران سابقه ازدواج داشتم دخترم حضانتش با پدرشه فعلا پیش منه الان دوتا خواستگار دارم یکی ترک زبان که ۴ سال از خودم کوچکتره سابقه ازدواج داشته بچه نداره یکی هم کرمانشاهی کرد هستن ایشونم سابقه ازدواج داشتن هردو از لحاظ اخلاق و رفتار آدم های خوبی هستن و شرایط خوبی هم دارند هم اعتقاد هستیم و شغل هم هر دو کارمند هستن فقط خواستگار کرد میگه تا عید ازدواج موقت کنیم بعد عقد کنیم سوالم از شما عزیزان اینکه ۱_واقعا موندم کدوم انتخاب کنم ۲_اینکه استرس دارم برای ازدواج موقت چون من اهل ازدواج موقت نیستم بعدشم چه تضمینی اگه ازدواج موقت کردیم بعد ازدواج دائم کنیم ممنونم میشم متنم ارسال کنید گروه واقعا نیاز به راهنمایی دارم باتشکر از مدیر محترم کانال 🌺🌺💐💐💐 ندیده دوستت دارم ❤️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام مشگل از جایی شروع میشه که از اول بی منطق بی حساب وبی فکر شروع میشه میدونی یعنی چی ؟ یعنی قبل از این دوسال باید میدیدی که فاصله سنی شما و اون آقا زیاده ونباید شروع بشه داستانی که داره اینطوری دوست ندارم بگم تموم ولی رقم میخوره اشتباهه خیلی از ماهاست اول دل میدیم وبعد تازه شروع میکنیم برای برداشتن مانع های سر راهمون این رابطه های مجازی این مشگلات رو داره وهروز داره تکرار میشه شما میخوای یه یخچال بخری هزار بار پرست جو میکنی قیمت میگیری مشورت میگیری که از کجا وچطوری بخرم اما برای برقراری یه رابطه که قراره سالها ادامه دار باشه یرخی رفاقت میکنی وآخرش چی میشه به نظرت ؟یا موافقت میشه ومیرسی به اونکه دلخواهت هست که تازه اول ماجراست چون فاصله سن واقعا زیاده یا نمیرسی و تا عمر داری حسرت چیزی رو میخوری که شاید اونی که شما تصورت هست اصن نباشه وشما برداشتت این بوده ببین راهو اشتباه رفتی ! قبل از هر رابطه اول شرایط خودت وطرف رو در نظر بگیر بعد احساس به خرج بده ودلبسته شو گلیم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿