🍃🍃🍃🍃 #ادمین_نوشت: همچین جایی با کسی که خیلی دوستش دارین❤️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

ادمین: ❣❣❣ درددل سمیرا رو بخونید...دختری که در معرض یک بی آبرویی قرار میگیره و.... اگر در زندگی شما عبرتی وجود داره برامون ارسال کنید... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

#درد_دل_سمیرا #ارسالی_اعضا

بهم میگه که توتقاضای ازدواجش رو قبول کردی تو باشی چه حالی میشی؟حرفهایی بهم زدکه تا ابد فراموش نمی کنم مگه من سنگم.هم من داغون شدم هم پویان.گریم گرفت پیمان هم فقط بلندحرف میزد،نتونستم تحمل کنم بلند داد زدم گفتم تقصیر من نبودفکر کردم منظورعمه توهستی، چه می دونستم منظورش پویان هست.پیمان ترسید و دستم رو گرفت و گفت خوب آروم باش قربونت برم ببخش تو رو خدا آروم شو تا حرف بزنیم .بلندبلندگریه میکردم.پیمان بهم التماس کردکه آروم بشم.یکم که آروم شدم پیمان گفت دیگه‌بهش فکرنکنیم،خودم میدونم این مدت چی بهم گذشته.الان هم ازفکرپویان بیرون نمیرم.اکه کس دیگه ای جای پویان بودمطمئن باش میکشتمش،من به عروسک تو هم حسودی میکنم .گفتم حالا چیکار کنیم ؟ گفت فعلا فقط با هم بیرون حرف می زنیم تو خونه خیلی معمولی هیچ کس نباید بفهمه تا پویان فراموش کنه .هر دو نفس راحتی کشیدیم وتنها غصه ما پویان بود پیمان گفت حالا میای بریم پالتو بخریم.گفتم الان نه، من حوصله خرید ندارم . فورا پیاده شد و رفت،بعدازنیم ساعت اومد،دو تا بسته دستش بود نشست تو ماشین گفت : نگاه کن اگر دوست نداری برم عوض کنم. گفتم چرااین کار می کنی؟ چرا تو بخری خودم پول دارم .اخلاق پیمان بازشدمثل قبل،نگام کردوگفت برای تو نخرم پس برای کی بخرم این که چیزی نیست. از خجالت نمی تونستم سرمو بلند کنم .گفت بازشون کن فکر کن برای عذر خواهی برات خریدم.یک پالتو و یک کت بلند برام خریده بود که هر دو رو پسندیدم.راه افتاد و رفتیم خونه عمه منتظرم بود داشت از پله ها میومد پایین تادیدم گفت : خوب شد زود اومدی پریساتواتاق منتظرته،بروپیششش تاحالش بدنشده. رفتم تواتاق پریساکنارش روتخت نشستم وباهاش حرف زدم ودلداریش دادم. بعد از نماز یادم اومد که دو روز دیگه ماه رمضونه و من می خواستم مثل همیشه به پیشواز ماه رمضون برم، وقتی برای شام رفتم پایین پیمان هم‌بود. کاملا معلوم بود که دیگه حالش بد نیست مثل شبای قبل‌،می ترسیدم که عمه متوجه ی این تغییر حالت هردومابشه.یهوعمه‌بهم‌گفت امشب حالت بهتره مگه نه؟ گفتم آره چون می خوام از فردا روزه بگیرم حالم بهتره.عمه نگام‌کرد و گفت: منم امسال با تو روزه میگیرم .شوهرعمه گفت نه تو رو خدا باز بد اخلاق میشی. گفتم : عمو جون این از خاصیت روزه است، کسایی که قلب مهربونی دارن وقتی روزه میگیرن نمی تونن اون چیزی که تو قلبشون پنهون کردن دیگه قایم کنن خود گرسنگی باعث میشه اونچه که تو قلب و روح آدمه خودشو نشون بده و این برای خود شناسی خیلی خوبه. شوهرعمه گفت خوب دیگه چی ؟ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

شمس گفت:تقدیر به آن معنا نیست که مسیر زندگیمان از پیش تعیین شده. به همین سبب اینکه انسان گردن خم کند و بگوید" چه کنم! تقدیرم این بوده،" نشانهٔ جهالت است. تقدیر همهٔ راه نیست، فقط تا سر دو راهی هاست . گذرگاه مشخص است اما انتخاب در دست مسافر است. پس: نه بر زندگی ات حاکمی و نه محکوم آنی این را بیست و نهمین قاعده میگوید... 📓ملت عشق الیف شافاک 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸

یک زندگی یک سرنوشت🍃👇 کمکم کنید

ببخشید من خیلی مشکل و بدبختی دارم چجوری میتونید کمکم کنید و ب دادم برسید خداشاهده الان لباس تنمه میخواستم از خونه ام فرار کنم،برم یه شهر دور ،کار کنم و یه گوشه زندگی کنم اما نمیشه اخه من تک دخترم اخه خانوادم بهم وابسته ان اخه تو چشام اشک جمع شه بابام و مامانم داداشام زار زار گریه میکنن اخه دوتا طفل معصوم دارم ک من ب این دنیا اوردمشون و باعث بدبختیاشونم من عاشق شدم خیر سرم ،همه گفتن نه و من با گریه و التماس گفتم فقط این ،۱۳ ساله ازدواج کردیم و شاید ۱۳ روز بدون دعوا گذشت جلوی همه بهترین زن و شوهریم تو خونه بدترین ،هرشب منو بچهام با گریه میخوابیم وقتی دعوا میکنیم زود میرم سمتش پشیمون میشم اونم اکثر اوقات زود میبخشه،دعواهمون خیلی وحشتناکه جوری ک چندبار کتک هم خوردم و منم چیزایی سمتش پرت میکنم ب مرده و زنده ی همش فهش میدیم وبی ادبی میکنیم،اما نهایتا همون شب یا فرداش باز حرف میزنیم ،خوب نمیشیم فقط مثل دوتا ادم عادی حرف میزنیم اما... چیزی برامون کم نمیزاره تا جایی ک بتونه ،وقتی خوب هستیم باهم مثل فرشته ها باهام برخورد میکنه نمیزاره اب تو دلم تکون بخوره اما بد بشه ،هرچی از زبونش در میاد میگه کتکم میزنه،خسته ام خیلی خسته ام ،همیشه تادیر وقت سرکاره ۵شنبها تا جمعه خونه نمیاد گوشیشم خاموش میکنه، منو بچهام ۲ روز ازش بیخبریم (،میگه جایی ک هستم انتن نداره، بهونه الکی)همیشه باگوشیش پیام میده تابهش میرسم میاد بیرون ،همیشه دنبال کارای دیگرانه و واس منو بچهام وقت نداره تاحرف میزنم میگه چیت کمه ،چی میخوای ک نداری،نمیفهممممممه ک من اونو میخوام اونو کم دارم ،این همه کار میکنه ب قول خودش،،، اصلا پولش معلوم نیست باهمون حقوق اداره خرج میکنه،شغل دومش هیچ کمک خرج مانیست،اما نمیدونم چراانقدر اسرار ب اون کار داره چندبار ب خانواده هامون گفتم اونا باهاش حرف زدن،اما اصلا فایده نداره از اول زندگیمون همه جوره باهم مشکل داشتیم ،گفتم خیلی چیزا بود ک من دیدم و اون گردن نگرفت نتوستم ثابت کنم اماالان، در حال حاضر مشکلم دیر اومدناشه ،اخرهفته نیومدناش ، منم عصبی شدم بددهنی میکنم نمیزارم نزدیکم بیاد ، همیشه دعوا تحقیر همیشه ابرو ریزی و التماس و گریه بچهام من پیش یه مشاور رفتم اما اصلا کمکم نکرد و هیچی خوب نشد ،توروخدااااااا تورو ب حضرت علی اصغر کمکم کنید یه کاری برام کنید ،بخاطر بچهام یه راهی جلو پام بزارید بگید چیکار کنم زندگیه خراب ۱۳سالم درست شه شدم یه زن افسرده ک حوصله هیچو ندارم حتی نمیتونم یه غذای ساده واس بچهام بپزم یا خوب باهاشون درس کار کنم همیشه میزنم شون بهشون بی ادبی میکنم بی قرار و ناامیدم همجا خنده رو ترینم ،اما تو خونه ی خودم برج زهرمارم ،وقتی دیر میاد بهم میریزم،وقتی ۵شنبها نمیاد تاصبح نمیخوابم حالم خوب نیست بخدا نگید ب خانوادت بگو ک اصلا نمیشه اونا اصلا نمیتونن مشکلات منو بشنون من هیچی نگفتن در مورد خیلی چیزا ،الانم واس دیر اومدناش میگن صبوری کن درست میشه چندبارم خودشون گفتن کاری ک هیچ پولی ازش خونه نمیاری تادیر وقت بیرونی چ ارزشی داره ک بخاطرش داری زندگیتو خراب میکنی ،اماسرشو میندازه پایین و میگه ببخشید قول میدم درست کنم ،زود بیام، جمعش کنم............، اما دروغ مگیه رو حرفش نمیمونه من چیکار کنم کجابرم ،چ خاکی توسرم بریزم توروخدا جوابمو بدید من نمیتونم این ۱۳سال نحس و بنویسم تاشما متوجه ی زندگی نا ارومم بشید ولی خواهش میکنم کمکم کنید گفتم بهتون که مشاوره رفتم، با زبون خوش گفتم، دعواکردم، از طریق خانواده هاگفتم ،همکاراش باهاش صحبت کردن ،اما فقط حرف حرف خودشه، قسم میخوره دست رو قران میزاره مرگ بچهامو قسم میخوره ک من بهت خیانت نمیکنم اما من نمیتونم باور کنم،،، ااااااااخ چقدر درد و دل دارم ولی نمیتونم بگم کمکم کنید جوابمو بدید لطفا منو ببخشید خیلی حرف زدم خیلی اذیتتون کردم شرمنده @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🍃🍃🍃🍃 #عاشقانه_نسیم

باورتون میشه ما با یک چتر عاشقانمون شروع شد... روزیکه داشتم از باشگاه برمیگشتم باروم شدیدی بود و هیچ ماشینی رد نمیشد😭😭 خلاصه یه کافی نتی کنار خیابون بود،منو دیده بود،یه پسر بسیار جنتلمن ازش بیرون اومد و چترش رو بهم داد😁😁😁 منم فرداش برگشتم که چتر رو بهش بدم و باقی ماجرا😍😍😍 الانم که ۸ماهه نامزد و عاشق و شیدای هم😍😍 همیشه فرهاد بهم میگه قربون اون چتری بشم که منو به تو رسوند❤️😂 زندگی هاتون پر از عشق😍😍 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

#پاسخ_اعضا 🌸🍃🌸🌸🍃🍃🍃🍃 سلام ادمین عزیز برای خانمی که گفتن خیلی مشکل دارن سوره مبارکه مزمل ودعای مشلول بخونن من که خودم معجزه قران رو تو زندگیم دیدم. إن شاء الله که با توکل به خدا و توسل به قرآن مشکل شون حل میشه.🙏🙏 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿