5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 #دجال ظهور کرده است!!
‼️توضیحات جالب حجت الاسلام عالی در مورد «دجال»، از قول شهید سید محمد صدر
☑️ دجال همان فرهنگ و محتوای فاسد غرب است که یهود و صهیونیسم جهانی بواسطه انواع رسانهها، فضای مجازی و... در قالب فیلمها و سریال ها، موسیقی، بازی کامپیوتری ، شبکههای اجتماعی و... در سطح جهان منتشر و ترویج میکند و در حال دور کردن مردم از سبک زندگی سالم و الهی است.
🎙#استاد_مسعود_عـــالے
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💌 یهحرفخوندنی
📗 توی قرآن...
اسم رنگهای مختلفی اومده
که اولین رنگ ذکر شده،
این رنگه: زرد🟡
🌼رنگ زرد، که از نظر علمی
بیشترین درخشندگی رو داره،
توی قرآن، پنج بار با واژههاى
صفر، صفراء و مصفّرا اومده؛
از جمله توی آیهی ۶۹ سوره بقره
برای داستانی از حضرت موسی(ع):
صفراء فاقعٌ لونها تسرّ النّاظرین
زردِ یکدست که بینندگان رو شاد میکنه
🌼در مورد این ☝️آیه
تفسیرهای مختلفی ذکر شده
و توی روایات اسلامى هم
در مورد این رنگ مطالبی اومده؛
مثلا این که:
💛 زرد، رنگ نورى از نورهاى بهشته
💛 رنگ برگها و میوههاى درخت طوبی در بهشته
💛 گفته شده خدا به حضرت موسى (ع) فرمود که خانهاش رو با حریر سپید و زرد زینت دهد
💛 توی روایتى نقل شده که امام باقر (ع) کیسهاى زرد رنگ داشتند که در اون، تربتِ امام حسین(ع) قرار داشت
💛 در یه روایت هم که در مورد موثق بودنش، اختلاف نظر هست گفته شده:
امام باقر(ع) به پوشیدن کفش زرد رنگ سفارش کردند.
از مجموع این سخنان،
میشه فهمید دیدن رنگ_زرد،
یا استفاده از وسایل با این رنگ،
در شاد کردن روحیه
تاثیر خوب و مثبت داره... 😍🌻
📗 برگرفته از «نگاهى به مقوله رنگ در قرآن»
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
( بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ )
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
( وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ )
سوگند به انجیر وزیتون.
( وَطُورِ سِينِينَ )
و سوگند به طور سینا.
( وَهَٰذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ )
و سوگند به این شهر امن (= مکه).
( لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ )
یقیناً ما انسان را در بهترین صورت (و هیئت) آفریدیم.
( ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ )
سپس اورا به پایین تر مرحله بر گردا ندیم.
( إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ )
مگر کسانی که ایمان آوردند وکارهای شایسته انجام دادند, پس برای آنها پاداشی قطع نشدنی است.
( فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ )
پس (ای انسان) چه چیز بعد (از این همه دلایل روشن) تو را به تکذیب (روز) جزاط وا می دارد؟!
( أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ )
آیا خداوند بهترین داوران (وحکم مطلق) نیست؟!
📙سوره_التین
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعاے #الهیعظمالبلاء...🥀👆👆
#علیفانی
كفعمى در بلد الامين فرموده: اين دعاء حضرت صاحب الامر عَلَيْهِ السَّلام است كه تعليم فرمود آن را به شخصى كه محبوس بود، پس خلاص شد: اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِى الاَْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَ انْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرينَ.
#التماس_دعا_شهادت 🌹🤲
#هدیه_به_بیماران_کرونا🌹🤲
#امام_زمان(عج)🌼
نماز شب دوستان فراموش نشه اول برای فرج مولا دعا کنیم دوم برای عاقب بخیری همه
✨﷽✨
✅داستان جالب آرایشگر و خدا
✍️مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در بین کار گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها در مورد مطالب مختلفی صحبت کردند. وقتی به موضوع خدا رسید آرایشگر گفت: من باور نمی کنم که خدا وجود دارد. مشتری پرسید: چرا باور نمیکنی؟ آرایشگر جواب داد: کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد؟ شما به من بگو اگر خدا وجود داشت این همه مریض میشدند؟
بچههای بیسرپرست پیدا میشد؟ اگر خدا وجود داشت درد و رنجی وجود داشت؟ نمیتوانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این همه درد و رنج و جود داشته باشد. مشتری لحظهای فکر کرد اما جوابی نداد چون نمیخواست جر و بحث کند. آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. به محض اینکه از مغازه بیرون آمد مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده و ظاهرش هم کثیف و به هم ریخته بود. مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: میدونی چیه! به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.
آرایشگر گفت: چرا چنین حرفی میزنی؟ من اینجا هستم. من آرایشگرم. همین الان موهای تو را کوتاه کردم. مشتری با اعتراض گفت: نه آرایشگرها وجود ندارند چون اگر وجود داشتند هیچکس مثل مردی که بیرون است با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمیشد. آرایشگر گفت: نه بابا! آرایشگرها وجود دارند موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمیکنند. مشتری تاکید کرد: دقیقا نکته همین است. خدا وجود دارد. فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمیگردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد!
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
در زمان غیبت به کسی منتظر می گویند که منتظر شهادت باشد..
#شهادت
#شهیدمهدیزینالدین
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣آیا نمیدونی که خدامیبینه ...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍در دوران دبیرستان در کلاس شاگرد اول بودم. در منطقه عقبماندهی شهر درس میخواندیم. اکثر همکلاسیها درسخوان نبودند و شیطنت میکردند.
معدل ما هم 16 بود. همیشه فکر میکردم بین این همه بچه درسنخوان و تنبل، آیندهی من تضمین است. اینها بیکار خواهند بود و من شاغل و پولدار! چون من درس میخوانم.
وقتی پای کنکور نشستیم دیدیم چیزی بارمان نبود و کتاب و جزوههای سختی بودند که ما نمیدانستیم از آنها هم سوال میشود و فقط چند کتاب ساده درسی خوانده بودیم.
این همه شاگرد اولی و خوشحالی و امیدواری، خیالاتِ باطل فردی بود که از قیاسِ باطل حاصل کرده بودیم.
مثَل اعمالمان هم، چنین است وقتی دور و بر خودمان این همه بیدین و نماز نخوان و دروغگو میبینیم گمان میکنیم بهشت برای ماست و کسی از ما بهتر نیست.
اما وقتی کتاب خدا و آزمون روز حشر را میخوانیم میبینیم هیچ چیزی بارمان نیست و عمل خیری نداریم و عمل خیری نمیدانیم.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#تلنگر
بترسید از آتش جهنم که هیزمش انسانها و سنگها هستند...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#ابراهیم مۍگفت ؛🌱
اگر انسان سرش را به سمت آسمان بالا بیاورد و کارهایش را فقط برای رضای خدا انجام دهد، مطمئن باش زندگیش عوض میشود و تازه معنی زندگی کردن را میفهمد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#استاد_فرشچیان در باره خلق تابلوی ضامن آهو میفرمودند:
این اثر، ادای نذر من است!
پیش از خلقِ این اثر، مدتی بود دست راستم، حالتی فلج به خود گرفت و از کار افتاد به گونهای که نمیتوانستم انگشتانم را حرکت بدهم. پزشکان حاذق و پرآوازه هم تشخیص دادند که به مرور زمان و فشار زیاد، عصب های دستم به شدت آسیب دیده و به راحتی قابل ترمیم نیست و تاکید کردند، هرگز نباید قلم بدست بگیرم و نقاشی کنم!
دلم خیلی شکست که دیگر توان خلق اثر و نقاشی را ندارم تا این که به ذهنم رسید از امام رئوف و باب الحوائج حضرت رضا (ع) درخواست کنم کمکم کنند تا این بیماری علاج شود و همان لحظه نذر کردم که اگر این دستم بهبود یافت، ماجرای شفاعت وضمانت آهو را به تصویر کشم!
شب خواب دیدم تابلو را پیش رویم گذاشته ام و ابزار و قلم هم آماده است ولی دستم مشکل دارد ناراحت بودم که دیگر هرگز نخواهم توانست نقاشی کنم، در همان عالم خواب یک چهره مبارک و نورانی به من فرمان داد و فرمود:
قلم بردار و آنچه می خواهی ترسیم کن!
عرض کردم که دستم مشکل پیدا کرده است و دیگر قادر نیستم!
همان صدای آسمانی فرمود:
الان میتوانی، شروع کن!
من از این که توانستم دست به قلم ببرم هیجان زده بیدار شدم و دیدم اثری از بیماری و ناتوانی در دستم نیست و از همان لحظه، خلق تابلو ضامن آهو را آغاز کردم که این هم مثل تابلو عصر عاشورا، که برای خلق آن بسیار دل دادم تاثیر فوق العاده ای در بیننده میگذارد.
برای طراحی ضریح مبارک حضرت رضا علیه السلام هم وقت زیادی گذاشتم و بابت آن هیچ دستمزدی هم نگرفتم تا هدیه ناقابلی به آستان مقدس آن بزرگوار باشد!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#حیای_چشم👁
در تفسیر روح البیان نقل شده است: سه برادر در شهری زندگی میکردند، برادر بزرگ تر ده سال روی مناره ی مسجدی اذان میگفت و پس از ده سال از دنیا رفت. برادر دوم نیز چند سال این وظیفه را ادامه داد تا عمر او هم به پایان رسید. به برادر سوم گفتند: این منصب را قبول کن و نگذار صدای اذان از مناره قطع شود؛ اما او قبول نمی کرد. گفتند: مقدار زیادی پول به تو میدهیم؛ گفت: صد برابرش را هم بدهید، حاضر نمی شوم. پرسیدند: مگر اذان گفتن بد است؟ گفت: نه؛ ولی در مناره حاضر نیستم اذان بگویم. علت را پرسیدند، گفت: این مناره جایی است که دو برادرم را بی ایمان از دنیا برد؛ چون در ساعت آخر عمر برادر بزرگم بالای سرش بودم و خواستم سوره ی یس بخوانم تا آسان جان دهد، مرا از این کار نهی میکرد. برادر دومم نیز با همین حالت از دنیا رفت. برای یافتن علت این مشکل، خداوند به من عنایتی کرد و برادر بزرگم را در خواب دیدم که در عذاب بود. گفتم: تو را رها نمی کنم تا بدانم چرا شما دو نفر بی ایمان مردید؟ گفت: زمانی که به مناره میرفتیم، به ناموس مردم نگاه میکردیم، این مسئله فکر و دل مان را به خود مشغول میکرد و از خدا غافل میشدیم، برای همین عمل شوم، بد عاقبت و بدبخت شدیم.
📙یکصد موضوع، پانصد داستان 222/1 ؛ به نقل از: داستانهای پراکنده 123/1
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•