1.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬅️ شاید باورش سخت باشه ..
ولی اگر موقع صحبت با مامور پلیس آلمان بجای ضمیر شما"sie" از ضمیر تو "du" استفاده کنین ممکنه تا ۶۰۰یورو جریمه بشین...
اونوقت در ایران....🤦♀
3.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نحوه درست کردن بستنی چوبی خیابانی در هند...خیلی هم بهداشتی😁
1.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بچهها رو با پدرشون تنها بذارید تا اینجوری برای بچهها سینما ۵ بعدی درست کنند...👌😍
789.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سوسیس خورا....بخرن....👌
553.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک عدد جیگر..که خیلی خوابش میاد..😍
🌹#استاد_تراشیون
🔰#نکات_تربیتی(خبر چینی)
✅ بچهها اصلاً خبرچین هستند،
⁉️نباید انتظار داشته باشیم که
آنها خبرها را جایی نبرند!
📢 والدین نباید حرفهایی که
نمی خواهند جایی نقل شود را
مقابل بچهها مطرح کنند.
🔆 آنها طاقت نگاه داشتن راز را ندارند. به
یاد داشته باشید آستانه تحمل نگهداری
محتواها در بچه ها ضعیف است.
🌀لذا ما باید دقت کنیم جلویشان
هر حرفی را نزنیم.
خواندن زیارت عاشورا کار هر روزش شده بود ...
شلمچه بود که چشماش مجروح شد.
کم کم بیناییش رو از دست داد،
با این حال زیارت عاشورا خواندنش ترک نشد، باضبط صوت هم زیارت عاشورا گوش میداد...
توی ماه محرم حالش خراب شد...
پدرش می گفت :
هرروز مینشستم کنار تخت برایش
زیارت عاشورا میخواندم.
اما روز عاشورا یه جور دیگه زیارت عاشورا خواندیم.
ساعت ۱۰ صبح بود که از من پرسید: بابا! حرّ چه روزی شهید شد؟
گفتم: روزعاشورا
گفت:
دعاکن من هم امروز حٌرّ امام حسین بشم
ظهر که شد، گفت:
بابا بی قرارم... بگو مادر بیاد
بعد هم گفت: برایم سورهی فجر بخوان...
سوره ی امام حسین(ع)
شروع کردم به خواندن
به آیه «یا ایتها النفس المطمئنه
ارجعی الی ربک راضیه مرضیه»
که رسیدم، خیلی گریه کرد..
گفت: دوباره بخوان
۱۳ یا ۱۴ بار برایش خواندم
همین جورگریه میکرد...
هنوز سیر نشده بود، خجالت کشید دوباره اصرار کنه..
گفت: بابا! مادر نیومد؟
گفتم: نه هنوز
گفت: پس خداحافظ...
قرآن رو گذاشتم روی میز ...برگشتم.. انگار سالها بود که جون داده.
شهید محمدتقی شمس
🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋
#داستان_آموزنده
🔆عذرپذیر
🍁چون هدهد به نزد سلیمان باز گشت، عذر خویش را بیان کرد و از قوم سبأ خبر آورد.
🍁سلیمان گفت: باید ببینم این عذر که آوردی راست است یا دروغ؛ اگر دروغ باشد، تو را به سختی عذاب می کنم!
🍁جبرئیل امین از طرف خدا آمد و گفت: ای سلیمان! مرغک ضعیف را تهدید می کنی! ای سلیمان! چرا از مرغی ضعیف، به عذری ضعیف بسنده نمی کنی و او را تهدید می نمایی؟ چرا از ما نمی آموزی که با بندگان خود، چگونه معامله می کنیم.
🍁وقتی کافری در امواج متلاطم دریا، در درون کشتی گرفتار می گردد، از ترس غرق شدن، بت را می اندازد و به زبان عذر، دروغ می گوید.
🍁چون وی از دریا بیرون رفت و از غرق شدن خلاصی یافت، بار دیگر بت را می پرستد و به کفر خویش باز می گردد. من به دروغ وی توجه نمی کنم و آن عذر دروغ وی را می پذیرم و از غرق شدن نجاتش می دهم.
📚داستان های کشف الاسرار، ص409
1.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟨 آخرین سه شنبه ی تابستانی تون بخیر و شادی...انشالله...🌹