15.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚫چه کسی در خانه نماز و حجاب را به فرزندان نگوید یا بگوید😊‼️
🎙 #دکتر_سعید_عزیزی
بوقت حاج قاسم
این خونه و ماشین دختری هستش که حاج قاسم زندگیشو تغییر داد که تو اینستاگرام هم خیلی بهش هجمه آوردن. ولی کسی با حاج قاسم رفیق بشه به این راحتی دست از اعتقاداتش بر نمیداره
ماروهم تغییر بده حاجی 😔
آخرین خواسته حضرت خدیجه سلام الله علیها
حضرت خدیجه سلام الله علیها در لحظات پایانی عمر ابتدا به پیامبر فرمود: ای رسول خدا! اگر کوتاهی کردهام، مرا عفو کن! پیامبر فرمود:
هرگز از تو تقصیری مشاهده نکردهام.
خدیجه گفت: حاجتی دیگر دارم، میخواهم خواستهام را دخترم فاطمه به شما بگوید؛ زیرا شرم دارم آن را بازگو کنم، پیامبر از جای برخاست و از اتاق بیرون رفت.
حضرت خدیجه وقتی با دخترش تنها ماند، به فاطمه گفت: ای محبوب و نور دیده مادر! به پدرت بگو که مادرم میگوید: من، از خانه قبر بیمناکم، از شما تقاضا دارم که یکی از جامههای خویش که هنگام نزول وحی به تن داشتهاید، به من هدیه کنید تا با آن کفن شوم، حضرت فاطمه سلام الله علیها درخواست مادر را به پیامبر گفت، پیامبر لباس خود را به فاطمه داد تا به مادرش بدهد.
در این هنگام، جبرئیل نازل شد و گفت:
«یا محمد! اِنَّ کَفنَ خَدِیجةَ مِن عِندِنا فَاِنَّها بَذَلَت مَا لُها فِی سَبِیلِنا فَجَاء جِبرِئیلُ بِکَفَنٍ وَقَال یَا رَسُولَ اللهُ هَذا کَفنُ خَدیِجَةُ وَهُوَ مِن اَکفانِ الجَنةِ اَهدَیَ اللهُ اِلَیهَا...»؛
ای محمد! همانا کفن خدیجه، از سوی ماست؛ زیرا او مالش را در راه ما صرف کرد.
پس، جبرئیل کفنی آورد و گفت: ای رسول خدا! این، کفن خدیجه است و این کفن، از کفنهای بهشتی است که خداوند آن را به خدیجه هدیه داده است.
📚 رياحين الشريعه، ج ۲، ص ۴۱۲
✍ خيلی عصبانی بود. سرباز بود و مسئول آشپزخانه.
ماه رمضان آمده بود و او بیسروصدا گفته بود هركس بخواهد روزه بگيرد، سحریاش با من.
ولی يك هفته نشده، خبر به گوش سرلشكر ناجی رسيد.
او هم سرضرب خودش رو رسانده بود. دستور داده بود همهٔ سربازها به خط شوند و بعد، يكی يک ليوان آب به خوردشان داده بود كه «سربازها را چه به روزه گرفتن!»
حالا ابراهيم بعد از بيستوچهار ساعت بازداشت، برگشته بود آشپزخانه.
با چند نفر ديگه، كف آشپزخونه رو تميز شستند و با روغن، موزاييكها را حسابی برق انداختند و بعد منتظر شدند و خدا خدا كردند سرلشكر ناجی یه سر بیاد آشپزخونه.
اتفاقا ناجی اومد و جلوی درگاه ايستاد. نگاه مشكوكی به اطراف كرد و وارد شد. ولی اولين قدم را كه گذاشت داخل، تا ته آشپزخونه چنان رو زمین كشيده شده بود كه مستقیم كارش به بيمارستان كشيد!
پای سرلشكر شكسته بود و میبايست چند صباحی توی بيمارستان بماند.
بچهها هم با خيال راحت تا آخر ماه رمضان روزه گرفتند.
شهیدمحمدابراهیم همت🌹
📚 برگرفته از کتاب «يادگاران ۲»
2.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 این هم خوراک مار و مور شد...
و آرزوش رو به گور برد!
#اصلانی
3.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️سوالات شب اول قبر از زبانِ عباس موزون (با سابقه ی بیش از ۳ هزار کیسِ تحقیقیِ تجربه ی نزدیک به مرگ)
#زندگی_پس_از_زندگی
4.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟩 این رو می دونستین؟
6.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روزتون عالی...
دلتون شاد...
زندگیتون بر وفقِ مراد..
عاقبتتون بخیر...
و آدینه تون بشادی....انشالله.....❤️