#نوستالژی 👶🏻برنامه کودک فقط با این تیتراژ میچسبید قبول دارین 😍 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻

#نوستالژی 👶🏻برنامه کودک فقط با این تیتراژ میچسبید قبول دارین 😍 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻

گروه سرود بصیرت نام قطعه: صلوات 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻

#آموزشی 🌺برای کمک به رشد مغز فرزندتان، كودک را تشويق كنيد تا نمايش بازی كند: 🔹🔹كودكان از تبديل وقايع روزمره و يا تخيلاتشان به نمايش‌های جالب و بازی كردن در اين نمايش‌ها، بسیار می‌آموزند. 🔹🔹هنگامی كه كودک شما یک نمايشنامه ساده را طراحی مي‌كند، مهارت‌های كلامی و اجتماعی او افزايش می‌يابند. او با بازی كردن، بر روی آگاهی و کنترل احساسات و عواطف خود تمرين می‌كند. 🔹🔹هنگامی كه او خود را به عنوان یک پدر، دكتر و يا معلم تصور می‌كند، احساس قدرت كرده و همچنين مسئول بودن را تمرين می‌كند. 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻

#بیاین_باهم_نقاشی_بکشیم😁🖌 با دستت درخت نقاشی کن🤗 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻

#بازی ✅بازی با لیوان های سه گانه 👌 🥛سه لیوان ضخیم بردارید. آنها را وارونه روی میز قرار بدهید، در برابر چشمان کودک زیر یکی از لیوان ها یک حبه قند قرار بدهید. سپس بسرعت لیوان ها را روی میز بچرخانید و حای آنها را عوض کنید. کودک باید تشخیص دهد که زیر کدام لیوان حبه قند وجود دارد. بازی را تکرار کنید تا دقت دیداری او افزایش یابد و بتواند لیوان مورد نظر را ردیابی و جواب درست را بگوید. 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻

#قصه_شب دختر فراموش کار 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻

ســــلام 🧚‍♀ صبح بخیر روزی سرشار🧚‍♀ از خیروخوشى براتون آرزو میکنم🧚‍♀ دلتـون شـاد و روز و روزگار بر وفق مرادتون🧚‍♀ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻

🔸️#شعر کودکانه: زنبور 🌸زنبور زرد زیبا 🌱نشسته روی گل‌ها 🌸از دشت و باغ میاره 🌱شیره‌ی گل با گرده 🌸جمع می‌کنه تو بازو 🌱میاره توی کندو 🌸باهاش عسل می‌سازه 🌱خوب و شیرین و نازه 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻

#داستان_کودکانه 🧀🐭 موش كوچولو و مادرش🐭🧀 موش كوچولو توي لونه پيش مادرش نشسته بود. مادرش داشت تندتند بافتني مي بافت. حوصله ي موش كوچولو سر رفت. پاشد و يواشكي از لونه اومد بيرون. مادرش متوجه نشد. موش كوچولو جلوي لونه نشست و شروع كرد به خاك بازي. بوي موش كوچولو به دماغ گربه ي شكمو كه همون نزديكي ها قدم مي زد ، خورد. راه افتاد و اومد جلوي لونه ي موش كوچولو ايستاد. موش كوچولو اونقدر سرگرم بازي بود كه گربه را نديد.گربه آهسته رفت و دستش را دراز كرد تا اونو بگيره. مامان موش كوچولو كه متوجه شده بود اون توي لونه نيست، اومد دم در . گربه را ديد ، ترسيد و دم موش كوچولو را گرفت و كشيدش توي لونه و در را بست. موش كوچولو جيغ كشيد و گفت: واي دمم درد گرفت، چكار ميكني مامان؟ مامانش گفت: از دست گربه نجاتت دادم. اگه دير رسيده بودم ، الان گربه خورده بودت. موش كوچولو رفت پشت پنجره و گربه را ديد كه دمش را روي كولش گذاشته بود و داشت مي رفت. نفس راحتي كشيد و مامانش را بغل كرد و بوسيد و گفت: مامان جون متشكرم كه مواظبم بودي و نگذاشتي بلايي به سرم بياد. مامانش خنديد و گفت: بچه ي سربه هوا ، اگه مواظبت نبودم الان تو معده ي گربه ي شكمو بودي. بعد بافتنيش را برداشت و دوباره مشغول بافتن شد. موش كوچولو هم با دقت به دستهاي مامانش نگاه مي كرد تا ياد بگيرد و او هم بافتني ببافد و حوصله اش سر نرود. موش كوچولو فهميده بود كه نبايد بي اجازه ی مامانش از خونه بيرون بره چون ممكنه بلايي سرش بياد. 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻

⁉️ با سوالات فرزندم درباره‌ی خدا چه کنم؟ 🔺️ توضیحات حجت‌الاسلام رضا محمدی #خدا #سوالات_کودک #آموزشی 👶🏻 @behtarinmadar 👶🏻