اشك چشمانم سرازیرست این شبها ولی
غصهی من را نخـور آقا به زوارت برس ..!💔
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله 💚
▪️با رفقایش، از ایران راهی کربلا شده بود.
در دلش دو حاجت بزرگ داشت:
اول، دیدن امام غائب؛
بعد هم گرفتن هدیهای از دستان حضرت.
شب چهارشنبه رسیدند مسجد سهله.
نوبت روضه و توسل شد.
جمع شدند کنار مقام امام زمان علیه السلام.
حال خوشی دست داد.
صدای گریه تمام مسجد را پر کرد.
ناگهان سیدی نورانی کنار محراب دید.
بدون اینکه چیزی بگوید، سید به طرفش آمد.
یک مُهر تربت در دستش گذاشت و رفت.
با خودش گفت:
این سید ناشناس که بود؟
ذهنش را اما مشغول نکرد.
دوباره گرم روضه شد.
چند روز بعد برگشت ایران.
دلگیر از اینکه چرا حاجت نگرفته.
خاطرات سفر را با خودش مرور میکرد.
یکدفعه به خودش آمد.
تازه فهمید در سهله حاجتروا شده.
📚ملاقات با امام زمان علیه السلام در کربلا، ص۲۷۳.
#مسجد_سهله
#داستانک_مهدوی
#سهله_خانه_امام_زمان علیهالسلام
هدایت شده از علیرضا پناهیان
7.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا