9.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ مجری تلویزیون یعنی این!
افتخارش نوکری زائران امام رضا است
نه عکس های دریده با دختران و زنان
بی حیا یا حمایت از فتنه گران ...
🖤🌹 بهترین مسیر خوشبختی 🌹🖤
❤️ مجری تلویزیون یعنی این! افتخارش نوکری زائران امام رضا است نه عکس های دریده با دختران و زنان بی
نمیدونم چرا الان تو سمت خدا نیس
کسی میدونه چرا نیس؟
🖤🌹 بهترین مسیر خوشبختی 🌹🖤
نمیدونم چرا الان تو سمت خدا نیس کسی میدونه چرا نیس؟
اقای شریعتی چون برنامه سحرهای ماه رمضان رو اجرا داشتن به مدت ۲ ماه سمت خدا نیستن
👆👆👆👆👆👆👆
دوباره زندگی ۱۱۱.mp3
4.98M
#دوباره_زندگی ۱۱۱
#زیارت_یک_بانو با امام رضا علیه السلام
🇮🇷بسم رب الشهداء و الصدیقین🇮🇷
بذارید بحث رو اینجوری مطرح کنم صاحب
مننخب التواریخ، از مرحوم ملاغلامحسین ازغدی
معروف به حاج آخوند نقل میکنه که
👈 تو فامیل ما زنی بود خیـــــلی باایمان و متعهد به وظایف دینی
ولی فقیر بود😢
اما با این حال مناعت طبع داشت و به کسی اظهار حاجت نمی کرد👌
هرسال مقید بود که پیاده به زیارت امام رضاعلیه السلام بره و پیاده برگرده😍✅
فاصله روستای ما (ازغد) تا مشهد تقریبا ۲۴ کیلومتر بود
وقتی هم برمی گشت سوغاتی فراوونی هم برا
همه بچه های فامیل می اورد👌
ما تعجب می کردیم که ایشون فقیر هستش اما از کجا میاره؟🤨🙄😕
ازش هم که می پرسیدیم تو پول نداری😕
از کجا میاری اینارو؟؟؟
خیلی ساده میگف 👈 آقا میده،
ایشون😌 و ما🙄
بهش گفتم کدوم آقا؟ گفت امام رضا علیه السلام
دیدم خیلی بی تکلف این حرف رو میزنه👌
من تعجب کردم گفتم چطور اقا به تو پول میده؟🤨
گفت وقتی جلو ضریح می ایستم اقا رو میبینیم تو ضریح نشسته😢
سلام می کنم✋
اقا از من احوال پرسی می کنه، تعداد بچه هام رو می پرسه👶👶👶
منم تعداد بچه هام رو میگم، بعد بهم پول میده
که با اینا سوغاتی بخرم✅
بعد با تعجب بهم گفت مگه شما آقا رو نمی بینید؟🤨
من سکوت کردم که چی بگم؟😢
اگه بگم میبینم، دروغ گفتم، اگه بگم نمیبینم
مایه شرمندگی منه که او آقا رو ببینه و من نبینم😔
میگه باورم نشد ،با خودم گفتم شاید میره و از یه جایی گدایی میکنه😕
از یه طرفم میدونستم زن راستگوییه ، بخاطر همین امتحانش کردم
سال بعد وقت زیارتش که رسید بدون این که
خودش خبردار بشه😖
منم دنبالش افتادم و رفتم باهاش و کاملا مراقب بودم
که با کی ملاقات میکنه👌
دیدم بدون این که با کسی ملاقات کنه وضو گرفت
و بلافاصله رفت و داخل حرم شد😍
منم رفتم و دیدم رفت جلوی ضریح ایستاد
منم کنار در داشتم نگا می کردم
بعد از مدتی از حرم اومد بیرون و منم رفتم جلو و سلام کردم✋
از دیدنم خوشحال شد و گفتم مادر کنار ضریح ایستادنت طول کشید🤨
گفت بله اقا از من احوال پرسی زیاد کردن و .....
بعد گفتم بهت پول نداد؟؟؟
گفت چرا بهم داد که با ان سوغاتی بخرم👌
دستش رو باز کرد و دیدم پول تو دستش هس
گفتم مادر این پول رو بمن بده، چند برابرش رو بهت میدم😕
گفت نه، نمیدم میخام باهاش سوغاتی بخرم✅
گفتم بمن بده برات سوغاتی میخرم
گفت نه اقا گفته خودم سوغاتی بخرم👌