🌴🍂🌵🍃🌴🍂
#تمثیل ۴۹
🌴درختی که تو مسیر آب و هوای
مناسب باشه گاهی خیلی زود برگ
هایش زرد 🍂 می شود🤔
اما درختی که در مکان دور از آب و هوای خوب،🌵
و تند بادی 🌪 که باشه، مقاوم تر هست
نسبت به مکان و آب و هوای درخت اولی
این خودش به ما یه پند یاد میده 📝
♨️وقتی ما انسانها مبارزه با هوای نفس
نداشته باشیم و هر آنچه نفس تمایل به
اون داره روباهاش مبارزه نکنیم ⚔
مثل درختی میمانیم که زود رو به خستگی وپیری میرسیم.
چرا که هر چه هوای نفس به انجام آن تشویقمون کنه👏
و در خوردن و آشامیدن افراط کنیم سرانجامی چنین خواهد داشت ↪️
⬅️ اما زمانی که مبارزه کردیم با هوای نفسمان، و آنچه میبیند👁 👁
و هر خوردن و نوشیدنی که نفس میل به آن داشته باشد را از آن دوری جستیم ❌
همچون درختی میشیم محکم و پا برجا🏝
و روزه گرفتن هم کلید مبارزه با هوای نفس هست💯
که ما رو محکم و تنومند می کند💪
〰〰〰〰〰
سه وصيت پدر شيخ.mp3
3.41M
⭕️سه وصیت و سفارش پدر شیخ بهایی ره
🔅سه آیه کاربردی
🎤استاد_رفیعی
#صوتی ۸
--------------------------
🌺تنها مسیر لذت بندگی
@TanhamasirLezatbandegi
🖤🌹 بهترین مسیر خوشبختی 🌹🖤
#خانواده_تربیت ۴۳ #کفویت ۳ 👈بسم الله الرحمن الرحیم مادره میگه حاج آقا سوال دارم گفتم بفرمایید ✔
#خانواده_تربیت ۴۴
#کفویت ۴
👈بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از بحث هایی که مطرح هستش
بحث سن هست👌👌
خیلی ها هستن سوال میکنن که خواستگار داریم
ولی ده سال بزرگتر مثلا؛ چکار کنیم؟؟
نظر شما چیه؟؟
اول👈 ببینید اصل در یک زندگی مشترک
"یکسان بودن روحیه ها و مشترک بودن هدف هاست👌👌
اگه روحیه ها مناسب باشه و هر دو هم دنبال یه هدف هستن
اختلاف سنی زیاد مهم نیست☺️
اینکه میگیم سن زیاد مهم نیست به این معنا نیست که
یه دختر ۱۵ ساله با یه مرد ۴۰ ساله ازدواج کنه❌✔️
محدوده ی سنی دو طرف در تعیین تکلیف اختلاف سنی بسیار مهم است
گاهی دختر در دوره ی نوجوانی و طرف مقابل در حال پشت سر گذاشتن دوره ی جوانی است
و احتمال درک متقابل این دو خیلی کم هست
ایشون در یه دوره ای سیر میکنه
طرف مقابل در یه دوره ی دیگه✔️✔️
چون یکی در محدوده ی شور و حال نوجوانی هست
و دیگری این دوره رو پشت سر گذاشته و حال و حوصله نداره که
تحمل کنه😊
ولی محدوده ی سنی اگه نزدیک باشه
درک مقابل خیلی بالاتر هست
و در برابر مشکلات راحت کنار میان✔️✔️
دوم 👈 ضرورت مشاوره ی حضوری این دونفر
حتما حتما اگه اختلاف سنی بیشتر بود به مشاور مراجعه کنند✔️✔️
میفرمایند اگه سن ازدواج کمتر از ۳۰ سال بود
ینی دختر و پسری که در سن پایین ازدواج میکنند
حداقل ۴ الی ۶ سال اختلاف؛ مشکلی ندارد
ولی هر چه سن به ۳۰ سال نزدیک میشه این اختلاف کمتر باشه بهتر است✔️✔️
💫🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷💫
وصلی الله علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
🖤🌹 بهترین مسیر خوشبختی 🌹🖤
#خانواده_تربیت ۴۴ #کفویت ۴ 👈بسم الله الرحمن الرحیم یکی از بحث هایی که مطرح هستش بحث سن هست👌👌 خی
#خانواده_تربیت ۴۵
#کفویت ۵
👈بسم الله الرحمن الرحیم
مادری سوال کرده که پسرم ۲۱ سالش هست
و چهارساله که با یه دختری آشنا شده
و دختره دوسال بزرگتره✔️
مادره باهاشون مخالفت کرده ولی پسره اصرار داره👌👌
حالا تحقیق هم کردیم
دختر خانم خیلی خوب و خانوادشون هم خوب هستش✔️✔️
ولی یجورایی نگران هستم که اینا هم کفو نباشند❌
لطفا کمکم کنید😊😊
اول 👈 قاعده ی کلی
ببینید ما بارها گفتیم که اصل👈 در زندگی مشترک؛
یکسان بودن روحیه ها و مشترک بودن هدف هاست
✔️✔️
اگه اخلاق و اعتقاد دختر و پسر با یکدیگر
هم خوانی داشته باشد✔️✔️
بزرگ تر بودن دختر آن هم به اندازه ی یکی دو سال چندان مهم نیست
😊😊
ببینید این بزرگتر بودن هم در حد معمول
نه اینکه پسر ۲۰ ساله بیاد با دختر ۵۰ ساله
❌⛔️😄😄
بعضی ها میگن اگه سن دختر بیشتر باشه
بزرگی خود رو به رخ مرد میکشه✔️
و تو زندگی دعوا هستش
بنده هم میگم که این دونفر اصلا کفو هم نبوده و سن دختر فقط بهانه هستش
✔️✅❌
بعدش دختری که بالا بودن سن رو به رخ شوهرش بکشه
این دختر هنوز به رشد عقلی نرسیده👌
حالا میخواد هر چند سالش باشه😊
و زندگی رو ایشون باخاله بازی
دوران بچگی اشتباه گرفته☺️
که من بزرگ ترم و تو کوچک تری پس باید به حرف من گووش کنی👌
دوم 👈 تفاوت درک با وجود تساوی سن
همه ی انسان ها در سنین مساوی درک مساوی ندارن✅✅
پسری که ۲۰ سال دارد ولی رشد عقلی خوبی داره
مشکلی نداره با دختری که دو سه سال یا بیشتر از خودش بزرگتر هست ازدواج کند
✔️✔️✔️
سوم 👈مراقب عینک محبت باشیم
در خیلی از این ازدواج ها که پسر حاضر هست با دختر بزرگتر ازدواج کنه
پای عشق و محبت هست😍😍
ینی چون دوست دارن میخوان باهم ازدواج کنن
فقط مواظب باشن که این دوست داشتن ها باعث نشه که
بقیه ی موارد رو نبینند
✅✅
وصلی الله علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت✋😊🌷
🖤🌹 بهترین مسیر خوشبختی 🌹🖤
🌴🎋🌴🎋🌴 #داستان_واقعی 📕 #فرار_ازجهنم ✍ #قسمت ۳۵ 🔆دست خدا 🔰‼️🔰 برگشتم خونه ... تمام مدت، جمله ا
🔮📿🔮📿🔮📿
#داستان_واقعی
📕 #فرار_ازجهنم
✍ #قسمت ۳۶
😍دست خدا
.❤️🔰❤️🔰❤️
👈🏻و اینکه اون روز چه اتفاقی افتاده
بود، مدت ها مثل یه راز بین ما دو تا باقی موند ...😶
😦البته بهتره بگم من جرات نمی کردم
به حاجی بگم پسرش رو کجاها برده
بودم ... و چه بلایی سرش آورده بودم😰
👈🏻سال 2011، مراسم تشرف من به اسلام انجام شد ...☺️
اکثر افراد بعد از تشرف اسم شون رو
عوض می کردن و یه اسم اسلامی انتخاب می کردن ...🔁
اما من این کار رو نکردم ... من، توی زندگی قبلی آدم درستی نبودم ...😓
هر چند عوض شده بودم اما دلم نمی
خواست کسی من رو با نام بزرگ ترین
بندگان مقدس خدا صدا کنه😥😔 ...
من لیاقتش رو نداشتم... .❌
.
👈🏻اون روز، من تمام خاطراتم رو از
بچگی برای حاجی تعریف کردم ...
و اون با چشم های پر از اشک گوش می داد😭.
.
😊بلند شد و پیشونی من رو بوسید ...
.
- استنلی ... تو آدم بزرگی هستی ... که از اون زندگی، تا اینجا اومدی ...😎
خدا هیچ بنده ای رو تنها نمی گذاره و
دست هدایتش رو سمت اونها می گیره ... 💯
اما اونها بی توجه به لطف خدا، بهش پشت می کنن ... ♨️
💢خدا عهد کرده، گناه افرادی که از
صمیم قلب ایمان میارن و به سوی اون
برمی گردن رو می بخشه و گذشته شون رو پاک می کنه ... ✅
👈🏻هرگز فراموش نکن ... دست تو، توی دست خداست ...💯
♻️🔅♻️🔅♻️
👈ادامه امروز...🔜👉
🔻🔻🔻🔻
@TanhamasirLezatbandegi
🌸🍃🌸🍃
🖤🌹 بهترین مسیر خوشبختی 🌹🖤
🔮📿🔮📿🔮📿 #داستان_واقعی 📕 #فرار_ازجهنم ✍ #قسمت ۳۶ 😍دست خدا .❤️🔰❤️🔰❤️ 👈🏻و اینکه اون روز چه اتفاقی ا
🕯🕯🕯
#داستان_واقعی
📕 #فرار_ازجهنم
✍ #قسمت ۳۷
😊اولین نماز
.🔮📿🔮📿🔮
👈🏻چند هفته، حفظ کردن نماز و تمرینش طول کشید ...🗓
تک تک جملات عربی رو با ترجمه اش
حفظ کرده بودم ... کلی تمرین کردم🕗
. سخت تر از همه تلفظ بود ... گاهی از تلفظ هام خنده ام می گرفت🙊 ...
خودم که می خندیدم بقیه هم منفجر می شدن ...😍
.
😊می خواستم اولین نماز رو توی خونه خودم بخونم ... تنها ...😍
👈🏻از لحظه ای که قصد کردم ... فشار
سنگینی شروع شد فشاری که لحظه
لحظه روی قفسه سینه ام بیشتر می شد ☹️
.
👈🏻وضو گرفتم ... سجاده رو پهن
کردم ... مهر رو گذاشتم ... دستم رو بالا
آوردم ... نیت کردم و ... 👈🏻الله اکبر گفتم ...❤️
.
👈🏻هر بخش رو که انجام می دادم همه
گذشته ام جلوی چشمم می اومد ...🙈
👈🏻صحنه های گناه و ناپاک ... هر لحظه فشار توی قلبم سنگین تر می شد ...💔
تا جایی که حس می کردم الان روح از بدنم خارج میشه ⚡️
👈🏻تک تک سلول هام داشت متلاشی می
شد ... بین دو قطب مغناطیسی گیر
کرده بودم و از دو طرف به شدت بهم
فشار می اومد ... 🔁
انگار دو نفر از زمین و آسمان، من رو می کشیدند🔃.
.
👈🏻چند بار تصمیم گرفتم، نماز رو بشکنم و رها کنم ... ❌
اما بعد گفتم ... نه استنلی ... تو قوی تر
از اینی ... می تونی طاقت بیاری ... ادامه بده ... تو می تونی 💪.
.
👈🏻وقتی نماز به سلام رسیده بود ... همه چیز آرام شد ... آرام آرام 🌈
الله اکبرهای آخر رو گفتم اما دیگه جانی در بدن نداشتم ... 😟
👈🏻همون جا کنار مهر و سجاده ام
افتادم ... خیس عرق، از شدت فشار و خستگی خوابم برد😴.
.
👈🏻از اون به بعد، هرگز نمازم ترک نشد ...
در هر شرایطی اول از همه نمازم رو می خوندم ...💯
[از نویسنده داستان پرسیدن که چرا
برای استنلی خواندن نماز اینقدر سخت
بود ایشون فرمودن ب خاطر اینکه
استنلی حرامزاده بوده و 👹شیطان
مستقیما در بسته شدن نطفه ش نقش
داشته وقتی چنین افرادی از صف 👹
شیطون جدا میشن و میخوان کار خوبی
انجام بدن براشون خیلی خیلی سخته ،
چون براشون یه جنگ محسوب میشه با
👹شیطان .. به هر میزان که قدرت
روحی شون قوی تر باشه و عمق مسیر
توبه بیشتر باشه فشار بیشتری رو تجربه
می کنن چون کل صفوف 👹شیطان برای برگشت اونها تجهیز میشن..]
.
👈🏻حدود هفت ماه از مسلمان شدنم می
گذشت ... صبح عین همیشه رفتم سر کار ... 🚶🛠
ولی مشتری اون روز خیلی خاص بود ...
آدمی که در بخش بزرگی از خاطرات قبلم شریک بود... .🔀
.
😮 اوه ... مرد ... باورم نمیشه ...
خودتی استنلی❓❗️ ... چقدر عوض شدی ...‼️
.
کین بود ... اومد سمتم ... نمی دونستم
باید از دیدن یه دوست قدیمی بعد از
سیزده، چهارده سال، خوشحال باشم یا نه.. .❓
.
👈🏻بعد از کار با هم رفتیم کافه ... شروع
کرد از زندگی و دزدی های مسلحانه و
بزرگش، دلالی و قاچاق اجناس مسروقه
تعریف کردن ... خیلی خودش رو بالا کشیده بود ... .⚠️
.
👈🏻 هی استنلی، شنیده بودم رفتی توی
کار مواد و خوب خودت رو کشیدی بالا
اما فکرش رو هم نمی کردم یه روزی
استنلی بزرگ رو گوشه یه تعمیرگاه ببینم
که داره ماشین بقیه رو درست می کنه ...
همیشه فکر می کردم تو زودتر از من به پول و ثروت میرسی ... 💵💰
شایدم من یه روز ماشین تو رو درست می کردم ...🛠.
.
😐نفس عمیقی کشیدم ... ولی من از این زندگی راضیم ...😊
.
- دروغ میگی ... تو استنلی هستی ...❎
یادته چطور نقشه می کشیدی❓ ... تو
مغز خلاف بودی ... هیچ کدوم به گرد پات هم نمی رسیدیم ...🚫
شنیده بودم بعد از ورود به اون باند،
خیلی زود خودت رو بالا کشیده بودی و با بزرگ ترها می پریدی ... 👹
حالا می خوای باور کنم پاک شدی و کشیدی کنار⁉️ ...
اصلا از پس زندگیت برمیای❓...
.
👈🏻هی گارسن ... دو تا دام پریگنون 🍶...
♂🎭♂🎭♂🎭
👈 ادامه امروز....🔜👉
👣👁👣👁👣
@TanhamasirLezatbandegi
🌸🍃🌸🍃