🌹ازدواج شهید ردانی پور🌹
هر وقت که مادر برای سرو دادن پسرش نقشه ای می کشید و او را در خلوتی به کنار می کشید می شنید که مصطفی می گوید :بچه های مردم تکه پاره شدن ،افتادن گوشه کنار بیسامانابون ها ،اون وقت شما می گین کارهاتو ول کن بیا زن بگیر ! با همه این اوصاف شنیده بود.امام (ره ) گفتهاند با همسرهای شهدا ازدواج کنید. مادر هم که دست بردار نبود و تو گوشش می خواند که وقت زن گرفتنت شده. بالاخره راضی شد و مادر و خواهرش را فرستاد بروند خواستگاری.بهشان نگفته بود که این خانم همسر شهید است. ایشان همه خواستگارها را رد می کرد، مصطفی را هم رد کرد.مصطفی پیغام فرستاد امام (ره ) گفتن : «با همسرهای شهدا ازدواج کنید » باز هم قبول نکرد او می خواست تا مراسم سال همسر شهیدش صبر کند.دوباره مصطفی پیغام فرستاد که شما سید هستید می خواهم داماد حضرت زهرا (س) باشم. دیگر نتوانست حرفی بزند . جوابش مثبت بود .
امام خطبه عقدشان را خواند. مصطفی گفت : «آقا ما را نصیحت کنید » امام (ره) به عروس نگاهی کرد و گفت: « از خدا می خواهم که به شما صبر بدهد.»
دوهفته بعد ازدواجم تو عملیات والفجر2 بالاخره به ارزوی همیشگیم رسیدم و شهادت نصیبم شد..روز15مرداد سال62منطقه حاج عمران،بعدازشهادتم جسمم راهیچ وقت پیدانکردن.راستش خودم اینطورمیخواستم قبل شهادت به داداشم گفته بودم میخوام جایی بمونم که دست هیچ کس بهم نرسه نه عراقی هاونه شما
حضور حضرت زهرا س در عروسی شهید ردانی پور:
طلبه شهید مصطفی ردانی پور برای عروسی اش علاوه بر میهمانان ، یک کارت دعوت نیز برای حضرت زهرا سلام الله علیها می نویسد و به ضریح حضرت معصومه سلام الله علیها می اندازد ، شب حضرت زهرا سلام الله علیها را در خواب می بیند که به عروسی اش آمده ، شهید ردانی پور به ایشان می گوید: خانم ! قصد مزاحمت نداشتم ، فقط می خواستم احترام کنم. حضرت زهرا سلام الله علیها پاسخ می دهند: «مصطفی جان! ما اگر به مجالس شما نیائیم به کجا برویم؟»
شهید مصطفی ردانی پور دیگر تا صبح نخوابید نماز می خواند ، دعا می کرد، گریه می کرد. میگفت من شهید می شوم.
دوستش گفته بود این همه گریه و زاری میکنی، می گی می خوام شهید بشم دیگه زن گرفتنت چیه ؟ جواب داد : «خانمم سیده. می خوام اون دنیا به حضرت زهرا (س) محرم باشم . شاید به صورتم نگاه کنه !»شب عروسی بلند شد به سخنرانی و گفت : « امشب عروسی من نیست. عروسی من وقیته که توی خون خودم غلت بزنم» تازه سه روز از عروسیاش گذشته بود که دست زنش را گذاشت تو دست مادر ، سرش را انداخت پایین و گفت دلم می خواهد دختر خوبی برای مادرم باشی بعد هم آرام و بی صدا رفت منطقه......
بدون عمامه، بدون سمت ، مثل یک بسیجی ، اول ستون راهی عملیات شد. عملیات والفجر 2 درمنطقه حاج عمران و تپه های شهید برهانی شروع شده بود.
بعد از مدتی نیروها از هر طرف محاصره شدند. حاج آقا ردانی زیر لب قرآن می خواند و دشمن بالای تپه را بسته بود به رگبار . دستورعقب نشینی صادر می شود اما او همچنان مقاومت می کند.هرگز امام زمان (عج) را فراموش نکنید، که او واسطه بین خالق و مخلوق است.تا اینکه گلوله ای از پشت سر به جمجمه اش اصابت می کند. آرامشی زیبا وجودش و زخم های کهنه میدان نبردش را التیام می دهد. اودیگر به آرزویش رسیده است .
حاج حسین هق هق گریه می کرد ؛نفسش بالا نمی آمد . تا آن روز بچه ها حاج حسین را آن طور ندیده بودند و همه می دانستند که سینه مصطفی ردانی پور ، مأمنی بوده برای دلتنگی های حاج حسین. زمانی که قلب حسین از آماج تیر هجران یاران و دوستان شهیدش فشرده می شد، تنها آغوش مصطفی می توانست آرام بخش لحظه های سرد و سنگینش باشد.آن شب همه گریه می کردند بچه ها یاد شب هایی افتاده بودند که مصطفی برایشان دعا میخواند هرکسی یک گوشه ای را گیر آورده بود، برایش زیارت عاشورا یا دعای توسل می خواند .حاج حسین بچه ها را فرستاد بروند جنازه ها را بیاورند. سری اول صد و پانزده شهید آوردند ، مصطفی نبود . فردا صبح بیست و پنچ شهید دیگر آوردند ، بازهم نبود.منطقه دست عراقی ها بود . چند بار دیگر هم عملیات شد اما از او خبری نشد .جنگ هم که تمام شد .دوستانش رفتند و دنبالش روی تپه های برهانی ،توی همان شیار .همه جای تپه را گشتند . نبود! سه نفر همراهش را پیدا کردند اما ازخودش خبری نشد. مصطفی برنگشت که نگشت حاج حسین خرازی هم دوری منو تحمل نکرد ووصیت کردتا جسم مطهرش کنار یاد بود من دفن بشه...
شادی ارواح طیبه ی شهدا، امام شهدا، شهدای دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم
و علی الخصوص
شهید مصطفی ردانی پور
☘ صلوات بر محمد و آل محمد ☘
اللهم عجل لولیک الفرج🤲
تکاوران جنگ نرم
قرارگاه عملیاتی لشکر ۲۷محمد رسول الله ص
9.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این جمله یه حقّهبازی مقدسه :
«امام رضا علیهالسلام منو نمیطلبه» !
#کلیپ | #استاد_شجاعی
*بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ*
🌸🤚 *سلام بر حضرت قائم و یاران با وفای او،*
طلوع فجر جمعه
بیست و هشتمین روز از ماه اردیبهشت
و هشتمین روز از ماه ذیالقعده،
انشاءالله همراه باشد
با زیارت "حضرت حجة ابن الحسن العسکری(علیهالسلام)"
و ذکر شریف".
*اَللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍ وَآلِ مُحَمـَّد وَ عَجِّـل فَرَجَهُـم*
*«لعنت ابدی خداوند بر صهیونیستهای غاصب و حامیانشان باد»*
🌿📚يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً.
((آیه ۸ سوره تحریم))
🌿👌 ذکر توبه در قرآن کریم:
🌿👌لفظ توبه و مشتقات آن نزدیک به ۸۷ مرتبه در قرآن ذکر شدهاست. این آیات را میتوان به ۵ بخش تقسیم کرد:
🌿👈 ۱- امر به توبه.
🌿👈۲- راه توبه واقعی
🌿👈۳- پذیرش توبه
🌿👈۴- روی گردانی از توبه.
🌿👈۵- علت قبول نشدن توبه.
🌿🌿🌿یا ولیالله:
تا جمعهی دمیدن امید از حجاز
من نا امید نیستم و صبر میکنم
*"أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج"*
*التماس دعا*
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
『بسماللھِ الذیخَلقَالحُسَیۡن؏』
بِسْمِ رَبِّ نـٰآمَتـ ڪِھ اِعجٰاز مےڪُنَد ؛
یـٰابقیَةاللّٰه..؛🌿🤍ˇˇ!
السلام علیک یاصاحب الزمان عجل الله
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
ــــــ ــ اَللّهُمَّصَلِّعَلۍمُحَمَّدِوَآلِمُحَمَّد
وَعَجِّلفَرَجَهُم🤍🌿ッ
صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج
بحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
#سلام_امام_زمانم♥️
صبحم بخیر میشود،
آن هنگام که عطر نرگست،
می پیچد در سرتاسر وجود،
و عطرآگین میشود روح و جانم،
از هر آنچه نشانی از شما دارد
سلام خوش بوترین گل عالم
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤
#امام_زمانیم
السَّلامُ علیکُم یا اهلَ بَیتِ النُّبوَّة
🌿14 شاخه گل صلوات نذر🌿
سلامتی و ظهور مولا و مقتدایمان
حضرت مهدی عجل الله تعالی
فرجه الشریف با عجل الفرجهم
🌿*اَللّهُمَ*
🕊*صَلَّ*
🌿*عَلی*
🕊*مُحَمَّد*ٍ
🌿*وَآلِ*
🕊*مُحَمَّد*
🌿*وَعَجِّل*
🕊*فَرَجَهُم*
🌿*وَ اَهلِک*
🕊*عَدُوَّهُم...*
🌿*اَللّهُــــمَّ*
🕊*عَجـِّل لِوَلیِّکَ*
🌿*الفَـرَج*🌿🕊🌿*
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج