👈تفاوت دو دیدگاه و اعتقاد را ببینید. یکی مرد تعلیم و تربیت یافته سیاست خارجی که در هشت سال جنگ تحمیلی تو آمریکا تمرین فراگیری زبان انگلیسی داشته والبته نماینده ایران در سازمان ملل. و دیگری مرد دفاع مقدس و قوت قلب دهنده و مبارز که برای استقلال کشورش و آسايش مردمش لباس رزم بر تن کردو به شهادت رسید. 🇮🇷 🌀این روزها #جهاد_تبیین همان همراهی مسلم در زمان امام حسین(ع) است

🔴لباس فرم بسیجی‌های تگزاس اینجوریه عزیزان

پرچم یا حسین در تظاهرات لندن💔

سلام علیکم دوستداران شهدا✋ شهید دفاع مقدس ، خیر علی مهدوی هستم. ☺️ سپاسگزارم از دعوتتون در سال ۱۳۴۴ در خانواده ای مذهبی و مستضعف روستایی از توابع شهرستان دره شهر استان ایلام متولد شدم. 😊 در همون ابتدای ورود به جنگ مانند دیگر رزمندگان در عملیات آزادی مهران و چنگوله شرکت کردم و بارها دچار اصابت تیر و ترکش و موج گرفتگی شدم و مجروح شدم. در سال ۱۳۶۳ با عشق و علاقه به امام حسین (ع) و امام خمینی (ره) و حفظ نظام جمهوری اسلامی به عنوان نیروی رسمی سپاه پاسداران وارد سپاه شدم.به عنوان نیرویی زبده و شجاع در رسته ی اطلاعات و عملیات سپاه وارد جبهه شدم. در جبهه ، شجاعت و دلاوری بسیاری از خود نشون می دادم و ماموریت های حساس رو هم می پذیرفتم.به عنوان نیرویی زبده و شجاع در رسته ی اطلاعات و عملیات سپاه وارد جبهه شدم. در جبهه ، شجاعت و دلاوری بسیاری از خود نشون می دادم و ماموریت های حساس رو هم می پذیرفتم. خیلی از دوستان و همرزمان شجاعی رو در حین ماموریت ها از دست می دادم و براشون گریه می کردم  و به شهادتشون غبطه می خوردم خیلی علاقه داشتم که در گشت و شبیخون به دشمن حمله کنم و بسیار هم به رزمندگان و بسیجیان روحیه می دادمصدامیان به نظرم زبون و پست می اومدند. بعضی مواقع با شوخی و تمسخر روز یا شب از میدان های مین و تله می گذشتم و از آنان برای بسیجیان ظروف سنگر می آوردم.

حتی یک روز ظهر تونستم اسیری را زنده و سالم دستگیر کرده و به پشت جبهه ی خودی انتقال بدم. جنگیدن و تبادل آتش رو مثل بازی می دونستم و در لحظات خطرناک خونسرد بودم و از تجهیزاتم به خوبی استفاده می کردم. تنها اتاق منزل پدری که متعلق به خودم بود مثل سنگر به بیرق و پرچم تزیین کرده بودم و برای گروهان مستقل ثبت نام می کردم. برای انجام این کار زمان مطرح نبود و دو نوبت اعزام گروهان مستقل داشتم. با روحیه ای بالا برای پیروزی و شهادت می جنگیدم. بارها گفته بودم که اگر گفتند روزی فلانی اسیر شده دیگه منتظر اومدنم نباشید. با کمک سپاه پاسداران دره شهر ، گروهان مستقل دره شهر را تشکیل دادم و فرماندهی این گروهان را به عهده گرفتم. با چند نفر از همرزمان مقاومت کردم تا سرانجام مورد ضرب تیر مستقیم یکی از گروه منافقین از ناحیه ی سر قرار گرفتم و در بیمارستان به شهادت رسیدم.

در تاریخ ۶٧/۳/٢٩ در عملیاتی که منافقان در منطقه ی مهران انجام دادند بعد از چندین ساعت مبارزه و درگیری و گرفتن تلفات از دشمن درحالی که نیروهای خودی عقب نشینی کرده بودند در تاریخ ۶٧/۳/٢٩ در عملیاتی که منافقان در منطقه ی مهران انجام دادند بعد از چندین ساعت مبارزه و درگیری و گرفتن تلفات از دشمن درحالی که نیروهای خودی عقب نشینی کرده بودندمی گفت : نیروهای عراقی آن قدر به نظرم زبون و ترسو میان که به دلم راه نمیدم روزی به دست اونها کشته بشم. هر چند بارها مورد ضرب گلوله ی مستقیم دشمن قرار گرفت و زخمی می شد.در میان بسیجیان محبوبیت خاصی داشت. خیلی از بسیجی ها بهش پیشنهاد می کردند که می خواهیم نیروی شما باشیم و این باعث شد تا از تیپ محل خدمت و سپاه دره شهر موافقت کسب کنه تا خود گروهان مستقل دره شهر را ثبت نام و آنان را عازم جبهه کنه. این گفته اش هم ثابت شد که در عملیات منافقین که منجر به کشته و زخمی و اسیر شدن نیروهای خودی می شود و آنان عقب نشینی می کنند شهید با خونسردی در سر راه مهاجمین منافق کمین کرده و بعد از کشتن افرادی از آنان در سنگر خود به شهادت می رسد.

خب دوستان بزرگوارم سرانجام من هم در تاریخ ۶٧/۳/٢٩ در عملیاتی که منافقان در منطقه ی مهران انجام دادند در اثر اصابت تیر به آرزوم که همانا شهادت در راه خدا بود رسیدم. 😍 پیکرم در دره شهر استان ایلام تشییع و خاکسپاری شد. ان شاءالله تشریف آوردید خوشحال میشم بهم سر بزنید. 😊 شادی ارواح طیبه ی شهدا، امام شهدا، شهدای دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم و علی الخصوص👇👇👇 🌼 شهید خیر علی مهدوی🌼 ☘ صلوات بر محمد و آل محمد ☘ 🍃التماس دعای فرج🍃 تکاوران جنگ نرم تیپ ۱ کماندویی .گردان کماندو لشکر ۴۰ پیاده نیروی زمینی

برسد به دست عادل فردوسی پور... 😏