بعد از شنیدن اخبار سوریه و بی حرمتی عمال صهیونیست به ناموس مسلمانان زندگی رو تنگ دیدم
میگفتم به دور از غیرته که زنان مسلمان بی پناه باشن وحرم حضرت زینب س وحضرت رقیه س در معرض تهدید باشه
چندین بار در اهواز درخواست اعزام به سوریه دادم که با اعزامم موافقت نکردن
اما ناامید نشدم وازطریق دوستان افغانستانیم که تو کارگاه بازیافت مواد همکار بودیم به مشهد سفر،کردم وبه همراه تیپ فاطمیون که متشکل از رزمندگان افغانستانی هستن مقدمات سفرم به سوریه مهیا شد
زمانیکه داشتم میرفتم ومیخواستم خداحافظی کنم بچهها همگي خواب بودند، آنها را بوسيدم و بعد رو به همسرم کردم و گفتم: مادر علي ما 10 سالي را در كنار هم بوديم، ميخواهم اگر خوبي يا بدي ديدي از من بگذري و حلال كني. همسرم گفت چرا ينگونه صحبت ميكني؟! گفتم من كه نميدانم بيرون از اين خانه چه اتفاقي ممكن است براي من بيفتد. ميخواهم از من راضي باشي. ميخواهم بروم و شايد ديگر برنگردم.
بعد از اعزامم به سوریه باهمسرم تماس گرفتم در اولین تماسها همسرم برای اینکه من رو برگردونه گفت
ناصر بنيامين مريض شده، خواهش ميكنم برگرد.منم بایادآوری مظلومیت حضرت زینب س و اسرای کربلا همسرم رو آرام کردم
روزهایی که رفتم اوایل جنگ سوریه وخیلی خطرناک بود
همیشه تو هرکاری شجاع وداوطلب بودم .مدام تو نمازهام گریه میکردم
وقتی از من علت رو میپرسیدن
میگفتم میدونم من شهید نمیشم
من زن و بچه و همه چیز دنیا رو طلاق داده بودم وفقط یک چیز در دلم مانده بود که اگر آن را هم طلاق میدادم شهید میشدم
رفقا یکسره میپرسیدن که چی مانع شهادتمه ومنم نمیگفتم
تااینکه شب عاشورا با خوشحالی به دوستانم گفتم من فردا شهید میشم ودوستانم متعجب بودن
چون عملیاتی درپیش نبود
دوستانم پرسیدن ناصرچه شده آیا خواب دیده ای ؟
گفتم خواب هم دیده ام ولی آن چیزی که دردلم بود را طلاق دادم
دوستانم پرسیدن حالا میتونی بهمون بگی اون چی بوده؟
باخوشحالی گفتم بله
اونکه تو دلم مونده بود
بنیامین اخرین فرزندم بود که طلاقش دادم
ساعت 10ونیم صبح عاشورا 12نفر بودیم که ساختمان محل استقرارمون محاصره شد
ابتدا تیراندازی کردن وبعد زنده زنده آتشمان زدندوساختمان رو هم منفجر کردن
آبان ماه 1392درحالیکه زخمی بودم وجان در بدن داشتم توسط داعشیان کافروعمال صهیونیست زنده زنده در آتش سوزانده شدم تا با مظلومیت به فیض شهادت نائل شوم
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم
و علی الخصوص شهید
🌼ناصر مسلمی سواری🌼
☘صلوات بر محمد و آل محمد☘
التماس دعای فرج و شهادت
تکاوران جنگ نرم
قرارگاه عملیاتی لشکر ۲۵کربلا
حیدر بادنور
#حضرت_زهرا_عصمت_الکبری_و_ولایت_عظمی_هستند
بسم الله الرحمن الرحیم
🌴🌴🌺🌺
استاد ما فرمودند :
مرتب به حقیر پیام میدن
یعنی بدا ایجاد میشه؟
یعنی ظهور نزدیک نیست؟
چرا سید مقاومت چیزی نگفت؟
🌴🌴🌴🌴
خیربدایی وجود ندارد
ظهور بسیار نزدیک است
سید دستور را انجام داد
🌴🌴
ما به نقطه ی بدون بازگشت نبرد نهایی جبهه ی حق علیه باطل رسیده اییم
🌴🌴
این را خود جبهه ی کفر هم فهمیده
تمام اهل معنا درک کرده اند
ساحران حس کرده اند
🌟🌟🌴🌴
الکساندر دوگین از مدیوم ها و واسطه های بزرگ جهان و مهمترین مشاور پوتین در امور مذهبی سال قبل نشانه هایی از این اتفاقات آخرالزمانی را به او نشان داد و پوتین آن سخنرانی مهم را بیان کرد
🌟🌟🌟👇👇
پوتین: کل مناطق جهان در هرج و مرج فرو رفتهاست و آنها ( غربیها ) جن را از بُطری خارج کردهاند!
🌴🌴🌴
دوگین به پوتین خبر داده است که لشکر شیاطین برای مقابله ی علنی و آشکار با سپاه حق به پا خاسته است و غرب کاملا تحت تسلط شیاطین است
🌴🌴🌴
ما بندگی میکنیم ان شاالله
گوشمان هم به دهان ولی امرمان است
نق و نوق هم نداریم
عالم در ید قدرت امام زمان علیه السلام است
🌴🌴🌴🌴🌴
مکاشفه علامه حسنزاده آملی درباره حضرت زهرا(س):
*درباره مقام عصمت کبری حضرت زهرا(س) توضیح دهید و اینکه درباره این مقام چه روایاتی مطرح شده است؟
🌴🌴🌴🌴👇👇
فرمودند:
-حضرت زهرا(س) از مقام عصمت کبری و ولایت عظمی برخوردار هستند،
🌴🌴🌴
امام حسن عسکری(ع) فرمودند: «نحن حجج الله علیکم و اُمُّنا فاطمة حجة الله علینا» ما حجتهای خدا بر شماییم و مادر ما فاطمه(س) حجت خدا بر ما (اهل بیت) است،
🌴🌴🌴
پس ائمه ما بر ما ولایت دارند، چطور میشود که حضرت زهرا (ص) بر ما ولایت نداشته باشد؟
🌴🌴🌴
حضرت علامه حسنزاده آملی در کتاب «شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه» که به «فص فاطمی» معروف است، میفرمایند :
🌴🌴
که روزی در کنار دیواری نماز میخواندند ـ ما در اذان میگوییم «أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللَّهِ» و بعد «حی علی الصلاة» میگوییم ـ
🌴🌴
که علامه از دیوار «اشهد ان فاطمة بنت رسول الله عصمت الله کبری و حجت الله علی الحجج» میشنیدند، بار اول و دوم ایشان اعتنا نمیکند و بعد باز هم این مکاشفه دست داد،
🌴🌴🌴🌴
اینجا بود که وقتی به این حدیث امام حسن عسکری(ع) رسیدند، یقین یافتند که حضرت فاطمه(س) عصمت کبری و ولایت کبری دارند، لذا از آن پس در اذان و اقامه خود این عبارت را تکرار میکردند.
🌴🌴🌴🌴
استاد ما میفرمود : حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها ) را خانم خطاب نکنید
یا بگویید 《بی بی》 یا 《مادر》
این اثر وضعی دارد
🌺🌺🌺🌟
و به رضایت خود حضرت سلام الله علیها نزدیک است
و فراموش نکنید رضای خدا در رضای حضرت فاطمه(سلام الله علیها ) است
🌴گوهر معرفت 🌴
والسلام علیکم و رحمةالله وبرکاته
*بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ*
🌸🤚 *سلام*
طلوع فجر سهشنبه
بیست و یکمین روز از آذرماه
و بیست و هشتمین روز از ماه جمادیالاول،
انشاءالله همراه باشد
با زیارت "امام سجاد و امام باقر و امام صادق(علیهمالسلام)"
و ذکر شریف
*یا ارحم الراحمین*
*«لعنت ابدی خداوند بر صهیونیستهای غاصب و حامیانشان باد*
🌿📚«نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَٰذَا الْقُرْآنَ وَإِن كُنتَ مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ».
🌿🖋#قصه_اصحاب_حِجْرِ:
🌿📚 وَ لَقَدْ كَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ.
((سوره حجر آیات ۸۰ ))
🌿👈 «حجر» اسم مكانى است كه مردم و از جمله قوم ثمود، در آنجا زندگى مىكردند. از اينرو اصحاب حجر ناميده شدند.
آنها خانههاى خود را در دل كوه مىكندند تا از خراب شدن دور ماند.
اصحاب حجر يا ثمود نام #قوم_صالح پیامبر است...
🌺🌿🌺بار الها: بر محمد(صلیالله علیه و آله) و آل محمد(علیهم صلواتالله) درود فرست و ما را در پرهیز از محرمات موفق بدار.
*التماس دعا*
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
حیدربادنور
کنفرانس بصیرتی ۱۴۰۲/۹/۲۱
حاج مهدی اسلامی
موضوع
آیا واقعا ظهور نزدیک است
بسم الله الرحمن الرحیم
و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
سلام علیکم جمیعا
عرض ادب و احترام دارم خدمت شما عزیزان
شاید برای یه عده سوال باشه که آیا واقعا الان شروع اتفاقات آخرالزمانی است
آیا واقعا ظهور نزدیکه؟
امشب میخوام یک سیر عجیب تاریخی رو عرض کنم که متوجه میشید که الان در آخرالزمان هستیم یا خیر
در طول تاریخ اسلام و قبل از تولد پیامبر اعظم ص رد پای دشمنی یهود رو میشه دید
این دشمنی به قدری زیاد بود که غالب غزوات پیغمبر اسلام با یهودی ها بوده
سر بسته میگم که رد پای یهود در حادثه جانشینی پیامبر هم دیده میشه
در شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام هم باز رد پای یهود هست
در حادثه صلح امام حسن ع و واقعه کربلای امام حسین ع هم رد پای یهود به وفور دیده میشه
اگر دقت کنید امام کاظم ع در زندان یهودی ها نگه داشته میشه
و این امر ادامه پیدا میکنه تا زمان امام حسن عسکری ع که کلا امام رو در وسط پابگاه یهودی ها نگه میدارند
این نفوذ به قدری زیاد میشه که تا الان ادامه داشته
و در حوره اقتصادی مثل بانکها در حوزه فرهنگ مثل رسانه در حوزه سیاست ، استعمار و تجاوز کشورها و .... هر جا رو که نگاه میکنید رد پای یهود رو میشه به وضوح دید
و هیچوقت در طول تاریخ جریان شیعه قدرتی برای تقابل نداشته
و هیچوقت در طول تاریخ جریان شیعه قدرتی برای تقابل نداشته
تا میرسیم به انقلاب اسلامی
یهو نگاه میکنیم میبینیم وقتی حضرت امام خمینی ره انقلاب رو به ثمر مینشونند اولین شعاری که میدن نابودی غده سرطانی ، اسرائیله
اسرائیل به عنوان مظهر یهود ، باید نابود شود
یهو نگاه میکنیم و میبینیم که حضرت آقا بر اساس اصل نابودی اسرائیل ، محور مقاومت رو طراحی میکنند
در طول تاریخ ، ما همواره از یهود ضربه خوردیم اما به یکباره ورق داره برمیگرده
اسرائیل از چپ و راست و بالا و پایین زیر ضربه محور مقاومت قرار گرفته و در ضعیفترین حالت خودش واقع شده
وقتی حالا سازمان شیعه در مقابل یهود قرار گرفته حضرت آقا از تعبیر تقابل جبهه حق و باطل استفاده می کنند
یعنی الان در جنگ آخرالزمانی جبهه حق و باطل قرار گرفتیم
وقتی میفرمایند ماجرای فلسطین کلید رمزآلود ظهور است
یعنی هر چی هست الان اونجاست
وقتی حالا سازمان شیعه در مقابل یهود قرار گرفته حضرت آقا از تعبیر تقابل جبهه حق و باطل استفاده می کنند
یعنی الان در جنگ آخرالزمانی جبهه حق و باطل قرار گرفتیم
وقتی میفرمایند ماجرای فلسطین کلید رمزآلود ظهور است
یعنی هر چی هست الان اونجاست
حالا سوال من از شما اینجاست؟
مگر یهود و سفیانی جبهه باطل نیستند؟
مگر سید یمانی و خراسانی و خود حضرت حجت عج جبهه حق نیستن ؟
الان تقابل این دو جبهه در حال شکل گیری هست یا نه؟
در طول تاریخ این یهود بوده که در خیلی جاها سازمان شیعه رو دنبال کرده تا نابود کنه
اما بعد از انقلاب و مخصوصا در زمان کنونی این ما هستیم که در کشور اشغالی اینها یقه شون رو گرفتیم
و بنیامین نتانایهو میگه اسرائیل اگر سه تا کابوس داشته باشه ایرانه ایرانه ایرانه
و داریم میبینیم که ظهور حضرت حجت عج گره خورده با مسئله فلسطین و تقابل با یهود
بعد از ظهور هم اولین کار امام زمان عج نابودی اسرائیله
ما داریم به مرحله اصلی تقابل جبهه حق و باطل نزدیک میشیم
و باید خودمون رو برای این حادثه بزرگ آماده کنیم
وقای حضرت آقا بشارت میدن که ما جوانها در بیت المقدس نماز میخونیم شک نکنید این اتفاق میفته و این اتفاق زمانی رخ میده که ظهور انجام شده باشه
وضو بسازید که هنگام نماز در بیت المقدس داره فرا میرسه
به امید اونروز
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
حاج مهدی اسلامی
مدیر قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی وکانال آنتی فتنه
به روایت از همرزمم:
شانزده ساله بود وازخانواده اي روحاني.
اطلاعات مذهبي فراواني داشت. به همين دليل بچه ها بهش (عارف كوچولو) مي گفتند.
بچهها خیلی غیور را دوست داشتند. حالا به خاطر شهادت غیور، غصه و ماتم تمامی سنگر را گرفته بود. هر کسی در گوشهای از سنگر، زانوی خود را در بغل گرفته و اشک میریخت. گلوی همه دیدهبانان را بغض فرا گرفته بود. بعضیها به شدّتگریه میکردند.😭👇👇👇
در این هنگام، یکی از اکیپهای دیدهبانی که در خطِّ مقدّم بودند و شیفتشان تمام شده به سنگر استراحت برگشتند.
اگر چه گلوله باران آن منطقه را دیده بودند، اما از شهادت غیور انزله بیخبر بودن
آقای خرسندی که مسئول اکیپ بود، جلوی درب سنگر ایستاده بود. پرسید:
-چی شده؟ چرا همهگریه میکنند؟
یکی گفت: غیور شهید شد. ایشان هم گفتند:
-خدای من. غیور به شهادت رسید؟ پس غیور راست میگفت که در این مکان به شهادت میرسد
بعد رو کرد به سوی وحید و من و پرسید:
-شما پیش او بودید؟ شما کنارش بودید؟ با کمال تعجب گفتیم: بله. ناگهان فریادی از دل کشید.با نالهگفت:
- وای، وای. خدای بزرگ، اون دیگه کی بود؟
چقدر دیر او را شناختیم. بعد همراه با بغض وگریهای که داشت ماجرا را این طوری تعریف کرد:
- سه روز پیش که نوبت اکیپ ما شد که به خط بریم، از همه دیدهبانها خداحافظی کردم. ولی غیور در سنگر نبود
همه اطراف را هم گشتم. پیداش نکردم. یکی از دیدهبانها گفت: گمان میکنم غیور باز رفته پایین درّه، کنار رودخانه. چون هر روز به تنهایی، مدتی به اون جا میره و کنار چشمه میشینه. سریعاً سراشیبی تند درّه را دویدم و خودم را به کنار رودخانه رسوندم.
غیور روی سنگهای کنار رودخانه نشسته بود. صورتش خیس بود. اول فکر کردم صورتش را شسته ولی بعد دیدم نه، داره زار زارگریه میکنه پرسیدم:
- غیور این جا چه میکنی!؟ گفت: هیچ، دلم گرفته بود, اومدم کمی خلوت کنم.
برای این که شوخی کرده باشم و او را از این حالت دربیارم، گفتم:
- التماس دعا. نور بالا میزنیها. غیور جان، نورانی شده ایها. نکنه یه وقت میخوای شهید بشی؟ لبخندی زد و گفت: ولی چهره من که سیاهه
بعدش پرسیدم: خوب. حالا چی میخواندی؟ گفت: روضه علی اصغر را زمزمه میکردم. کنجکاوی کردم و پرسیدم: حالا چرا روضه علی اصغر؟ بلافاصله گفت:
- چون من مثل علی اصغرع شهید میشم، ترکش به گلویم میخوره
با خنده گفتم: -شهید میشی؟ بنده خدا، تو اولین باره که به جبهه آمده ای. معمولاً بچههایی که اولین بارشونه تا سنگر استراحت دیدهبانی میارن تا با حال و هوای جبهه آشنا بشن. بعداً کم کم به خط میفرستند
دوباره گفت:من کی گفتم: توی خط شهید میشم؟ با دستش اشاره به طرف قبضههایی که پشت کوه قرار داشتند کرد و گفت:
- من اونجا شهید میشم. کنار آن قبضهها. گفتم:
-شوخی نکن. ولی تو دیدهبانی، نه قبضه چی.