eitaa logo
بین الطلوعین
296 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
6هزار ویدیو
62 فایل
آموزه های دینی ،روایات آخرالزمان و رویدادهای معاصر
مشاهده در ایتا
دانلود
«وَ يُطعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا، إِنَّمَا نُطعِمُكُم لِوَجهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُم جَزَاءً وَ لَا شُكُورًا.» «و غذا را در عین دوست داشتنش، به مسکین و یتیم و اسیر ،انفاق می‌کنند، (و می‌گویند) ما شما را فقط برای خشنودی خدا اطعام می‌کنیم و انتظار هیچ پاداش و سپاسی از شما نداریم.» 📖 سوره مبارکه انسان، آیات ۸ و ۹ باسلام خدمت همه دوستان عزیز وهم گروهی... خانواده ایی مقروض درهمسایگی بنده هستند وزندگی میکنند واز لحاظ معیشتی در مضیقه و سختی وتنگنا هستند.. همسر خانواده بدلیل تصادف قادر به تامین مخارج زندگی نمی باشد.داری چند عائله و محصل هستند.وبار خانواده بر دوش خانم ایشون هست که این خانم ناچاره در مزارع کشاورزی مردم کار کنه و خرج زندگی را تامین کنند.. لذا از همه دوستان که دست خیر دارند ومیتونند کمکی کنند در رزمایش و کمک مومنانه دراین راه دریغ نکنند تا بتوانیم دل این خانواده را شاد کنیم ...بخاطر حفظ ابرو این خانواده مستضعف که خواستند اسمشون برده نشه..👇 دوستان میتونند کمکهای نقدی رو به حساب ما واریز کنند تا ما بدست این خانواده برسونم..هرچقدر که درتوان دارید به نیت تعجیل درفرج اقا امام زمان ... تحقیق شده ‏ مورد تاییداست. ۵۸۵۹۸۳۱۰۰۶۵۶۲۱۴۳ ‏ تجارت بنام حیدر بادنور.. اجر همه دوستان با حضرت مهدی.. انشالله در زمره سربازان ان حضرت قرار بگیرید.. ✅حیدر بادنور مدیر گروه ظهور بسیار نزدیک است✅
✅ ⃟ٖٖٜٖٜ ⃟ٖٖٜٖٜ ⃟ٖٖٜٖٜ🔆 زنده کردن ایمان و امید به نظر من مهم‌ترین توفیق این دولت، زنده کردن امید و اعتماد در مردم است؛ این بزرگ‌ترین توفیق شما است. مجموع عملکرد دولت ــ چه شخص رئیس‌جمهور محترم، چه مسئولان در بخش های مختلف ــ به مردم این احساس را داد که دولت وسط میدان است، مشغول کار است ، دارد تلاش می کند و برای آنها خدمت می کند، می خواهد خدمت‌رسانی بکند؛ این [کار]، امید مردم را و اعتماد مردم را تا حدود زیادی احیا کرد. در مواردی، این تلاشها نتایج محسوسی هم داشت که مردم به چشم دیدند، مثل بخش سلامت، بخش های دیپلماسی، بعضی بخش های فرهنگی و غیره که نتایج روشن و مشخصی هم داشته؛ بعضی از آنها هم نتایجی داشته است لکن برای مردم باید این نتایج نشان داده بشود؛ نتایجی وجود داشته، منتها باید به مردم گفته بشود که این نتیجه حاصل شد، این اتفاق افتاد. در بعضی از کارها هم هنوز تلاش ها به نتیجه نرسیده، لکن احساس می شود که کار دارد انجام می گیرد. این به نظر من بزرگ‌ترین توفیق شما است. مقام معظم رهبری، ۸شهریور ۱۴۰۱ تکاوران‌جنگ‌نرم گردان دوازدهم سپاه سایبری
سلام علیکم دوستداران شهدا ، خدا قوت ✋😊 شهید دفاع مقدس ، سعدالله شهد فروش معروف به جلال صلواتی هستم. سپاسگزارم از دعوت به این محفل شهداییتون در سال ۱۳۳۹ در شهر مقدس مشهد در خانواده ای متدین و مذهبی متولد شدم. توی جبهه به شهید صلواتی معروف بودم و واژه ی ( پدر صلواتی ) توی جبهه ساخته ی خودمه
سال ۱۳۶۲ به شهادت رسیدم. در سن ۲۳ سالگی و ۲۶ سال هم مفقود و گمنام بودم. حالا ادامه ی معرفی ام به روایت از دوستان و همرزمانم به روایت از نویسنده ی کتاب « شهد فروش » : این کتاب داستانی از زندگی تخریبچی شهید سعدالله شهد فروش هستش. من در جنگ در کنار جلال ( سعدالله شهد فروش ) در خط مقدم بودم و او پیشکسوت من در تخریب بود و پس از این‌ که جلال در سال ۱۳۶۲ شهید شد یکی از راویان او شدم. شهید جلال صلواتی ۲۶ سال متوالی گمنام بود و پس از آن یک قطره از اقیانوس زندگی ایشون در کتاب « شهد فروش » رو بازگو کردم. آقا جلال مشکل بچه­‌ها را واقعاً با صلوات حل می­‌کرد. طرف می­‌گفت مرخصی می­‌ خوام می­‌گفت صلوات بفرست. می‌­گفت مسئله ی روحی روانی دارم می‌­گفت صلوات بفرست. مشکل مادی دارم صلوات بفرست. بعد هم حالی می­‌کردند که کار ، کار جلاله و مشکلات حل شده ! یکی از بچه­‌ها که هنوز هم زنده هستند یقه ی جلال را گرفته بود و با حالت طلبکارانه و دعوا می­‌گفت : « تو که کار همه را درست می­‌کنی چرا مشکل من رو حل نمی­‌کنی ؟ من که می­‌ دونم از دست تو بر میاد پس چرا برای من کاری نمی­‌کنی ؟ » آقا جلال می‌­گفت : « من چه کاره‌­ ام ؟ توسل به جلال دستانش پایین بود. یقه ی جلال را گرفته بود و دعوا می­‌کرد. رفتم جلو و گفتم : « چه خبر ؟ چه کارش داری ؟ » تا چشمش به من افتاد شروع کرد به گریه کردن ! گفت :« حاج آقای آخوندی ! این جلال کار همه رو راه میندازه اما مشکل من رو حل نمی­‌کنه ! به همه لطف می‌­کنه جز به من ! » گفتم : « امکان نداره ! آقا جلال اهل این حرفا نیست. »
خلاصه آن آقا رفت مرخصی ! روز بعد دیدم شیرینی گرفته آورده. پشت تانکر افتاده بود روی پای آقا جلال و معذرت خواهی و می گفت : ببخشید مشکل من حل شده بود و خودم خبر نداشتم. بچه ها ناخواسته به طرف جلال جذب می‌ شدند. نماز شب واجب نیست بلکه مستحب مؤکد است ولی در تخریب ، بچه‌ها بر خودشان واجب کرده بودند و همه می‌ خواندند. جلال دستانش پایین بود. یقه ی جلال را گرفته بود و دعوا می­‌کرد. رفتم جلو و گفتم : « چه خبر ؟ چه کارش داری ؟ » تا چشمش به من افتاد شروع کرد به گریه کردن ! گفت :« حاج آقای آخوندی ! این جلال کار همه رو راه میندازه اما مشکل من رو حل نمی­‌کنه ! به همه لطف می‌­کنه جز به من ! » گفتم : « امکان نداره ! آقا جلال اهل این حرفا نیست. » بعد رو کردم به جلال و گفتم : « راست میگه ؟ » گفت : « حاج‌­ آقا چه کاری از من بر میاد ؟ قرار بود که دعایی بکنم مشکلاتش حل بشه ! من که نباید بیام داد بزنم که بابا مشکل تو حل شد ! » آقا جلال حرفش را زده بود من هم گرفتم ولی طرف از بس ناراحت و داغ بود متوجه نشد. به او گفتم : « شما یک مرخصی تو شهری بگیر. برو یک تلفن به خانه بزن ببین اوضاع و احوال چه طوره. »
نماز شب‌ های بچه‌های تخریب هم رنگ و روی خاصی داشت. بعضی از واحد و آسایشگاه بیرون می‌رفتند داخل قبر نماز شب می‌خواندند. شهیدان کرامتی ، حیدری ، عامری و سنایی ، اینها معمولاً شب‌ ها گم می‌ شدند و به راز و نیاز می‌ پرداختند اما آقا جلال این وسط این قدر اخلاصش بالا بود و مسئله ی ریا را برای خودش حل کرده بود که نماز شب را کار غیر عادی و پنهانی نمی‌ دانست بلکه وظیفه می‌ دانست و آشکار در جمع بچه‌ها نماز شب می‌ خواند. در همان جای خوابش می‌ خواند. گاهی اوقات برای اینکه کسی را بیدار نکند به صورت نشسته سر جایش می‌ خواند. در نماز شب هم گریه ی شدید می‌کرد ولی بی‌ صدا ! اصلاً جلال بی‌ صدا گریه می‌کرد. در روضه هم بی‌ صدا گریه می‌کرد. صدای گریه‌اش را نمی‌ شنیدی ولی وقتی به صورتش نگاه می‌کردی از چشمانش نم‌ نم و پیوسته اشک می‌آمد. من کسی را ندیدم که مثل جلال اشک پیوسته داشته باشد پيكر شهيد صلواتی پس از ۲۶ سال و در جريان تفحص پيدا شده بود و برای تشييع و خاكسپاری از مناطق عملياتی به مشهد مقدس منتقل شده بود كه همرزمان او از اقصی نقاط شهر برای آخرين وداع ، خود را به مشهد رسانده بودند. 👇👇
خاطرات بسيار زيادی از اين شهيد و از دهان همرزمانش نقل شد كه از آن جمله می‌ توان به اعتقاد بسيار زياد شهيد صلواتی به ذكر صلوات اشاره كرد و طبق گفته ی يكی از همرزمانش ، به همين خاطر نيز اين شهيد در ميان همرزمان خود به شهيد صلواتی شهرت پيدا كرده بود. يكی ديگر از همرزمان شهيد صلواتی می‌گفت : در طول مدتی كه با شهيد صلواتی در جبهه حضور داشتم می‌ ديدم كه شهيد صلواتی هميشه قبل از اذان صبح ، آب گرم حاضر می‌كرد تا سايرين برای وضو گرفتن مشكلی نداشته باشند. هيچ‌گاه نماز شب شهيد صلواتی ترك نشد. او در بين رزمنده‌ هايی كه برای استراحت به سنگرها مراجعه می‌كردند قدم می‌ زد و جوراب‌ های آنان را می‌گرفت و می‌ شست. اين شهيد بزرگوار به قرائت چهل حديث از ائمه ی اطهار (ع) و هفت سوره از قرآن مجيد بسيار سفارش می‌كردند و خود هميشه اين كار رو انجام می داد و همچنین قرائت هر روزه ی زيارت عاشورا همچنين واژه ی « پدر صلواتی » را ساخته ی شهيد صلواتی ذكر كرد و گفت : پس از اينكه شهيد صلواتی از اين عبارت استفاده كرد در سر تا سر جبهه اين عبارت پخش شد.