eitaa logo
اشعار وحید محمدی
3.6هزار دنبال‌کننده
101 عکس
175 ویدیو
66 فایل
صفحه اینستاگرام https://instagram.com/vahid.mohammady?utm_medium=copy_link 👈شعر کلاسیک 👈سبک های مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
زبان حال حضرت زینب سلام الله علیها روزگار اسیری زینب مثل شبهای شام تاریک است کوچه پس کوچه های اینجا هم مثل شهر مدینه باریک است مردمانش به جای دسته ی گل تازیانه به دست می گیرند تا نمک روی زخم ما بزنند پیش ما کف زدند و رقصیدند تو خودت خوب واقفی که چرا صورت خواهر تو رنگین است مثل نامرد کوچه های فدک دست مردان شام سنگین است آنکه بر پهلویت لگد زده بود چند باری به من لگد زده است زیر آن ضربه ها بگو آیا استخوان های پهلویت نشکست؟ دخترت را ببین شکسته شده رنگ برف است موی دخترکت مثل ایّام آخر مادر سو نمانده به چشم شاپرکت ای برادر چقدر بر نوک نی سنگ از دست کوفیان خوردی شرمسارم میان بزم شراب ایستادم تو خیزران خوردی وحید محمدی @beithayesookhte صوت اجرای این شعر توسط جناب آقای حسن خلج محرم ۹۶ 👇👇👇
گوشه ی خانه ی خود جای به بستر دارد مثل زهرا شده و دست روی سر دارد دختر فاطمه و حیدر کرار است این عفت فاطمه و هیبت حیدر دارد زینت حیدر و پیغامبر کرببلاست این که در جان خود اوصاف پیمبر دارد گریه گریه همه ی بستر او تر شده است مثل یک لاله ی مجنون، دل پرپر دارد لحظه لحظه همه ی خاطره ها در ذهنش یادی از پر زدن سوره ی کوثر دارد گُر گرفته بدنش، در تب و تاب است تنش یاد دیوار و دری روضه ی مادر دارد همه ی عمر به دل عشق حسینی پرورد به لبش ذکر حسین تا دم آخر دارد ظرف یک سال غم کرببلا پیرش کرد قامتش تا شده، درد کمر و سر دارد بدنش را طرف سایه نیارید فقط سینه ای داغ تر از داغ برادر دارد به روی سینه ی او پیرهن خونین اش زیر لب زمزمه ی روضه ی حنجر دارد زیر لب زمزمه می کرد: خدایا... نزنید «این هلال سر نی آمده دختر دارد» دختران علی و فاطمه در بازارند صورتش سوخته زینب... غم معجر دارد وحید محمدی @beithayesookhte
برای شهادت موسی بن جعفر علیه السلام کیست این مرد که اوصاف پیمبر دارد از قدم تا به سرش هیبت حیدر دارد بی عصا آمده و حضرت موسی شده است ریشه در سلسله ی حضرت جعفر دارد بی سبب نیست اگر حاجت ما را داده به لبش زمزمه ی سوره ی کوثر دارد دلم از سوز غمش در تب و تاب افتاده دلم از سوز غمش داغ مکرّر دارد چند وقتی است که دنبال اجل می گردد کنج زندان بلا روضه ی مادر دارد چند وقتی است تنش سخت به هم ریخته است اینقَدَر زخم، روی پیکر لاغر دارد از روی تخته ی در، پیکر او بردارید چند تا خاطره ی سوخته از در دارد با عبا زود بپیچید به هم پایش را اینکه اینگونه تنش ریخته دختر دارد پیکرش از چه چنین بین گذر افتاده یک نفر نیست تنش را ز زمین بر دارد لا اقل چند کفن بهر تنش آوردند دست کم روی تن سوخته اش سر دارد پسرش آمده بالای سرش اما باز روضه خوانِ دل من روضه ی اکبر دارد همه جا را تن صد چاک علی می بینم بس که در پیکر خود زخم ز خنجر دارد @beithayesookhte
مناجات با خدا آورده ای دوباره بدهکارمان کنی فکری به حال غم زده و زارمان کنی اینجور که دوباره به ما راه می دهی اصلا بعید نیست طلبکارمان کنی با اینکه ما به دست تو پرونده داشتیم یک دم نخواستی تو خدا، خارمان کنی تو مهربان ترینی و اصلا نمی شود با آتشِ جهنمت، آزارمان کنی ما را زمین زده است گناهان بی شمار باید که فکرِ این دل بیمارمان کنی من آمدم دوباره رفیقت شوم خدا لطفی اگر کنی تو و بیدارمان کنی این چشم ها که بوی شهادت نمی دهد تا با شهید کرببلا یارمان کنی با گریه های فاطمه ات گریه می کنیم تا روضه خوان روضه دیوارمان کنی آتش گرفته ایم در این اضطراب تا پهلو شکسته از تب مسمارمان کنی اجرای شعر توسط حاج حیدر خمسه رمضان ۹۷ 👇👇👇 http://kheimegah.com/khamse/vdo/9213 http://kheimegah.com/khamse/voc/29104 اجرای شعر توسط حاج مهدی رسولی رمضان ۹۷ 👇👇👇 http://kheyme.net/%D8%A2%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%9B-%D8%AF%D9%88%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%AF%D9%87%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D9%86%DB%8C/
و الشّمر جالسٌ نفس انبیا گرفت خورشید تیره گشت و دوباره هوا گرفت دارد تمام عرش خدا می خورد زمین و الشمر جالسٌ همه عالم عزا گرفت والشمر جالسٌ همه جا زیر و رو شده خنجر به روی حنجر آقای ما گرفت و الشمر جالسٌ تن صد چاک روی خاک و الشمر جالسٌ نفس مصطفی گرفت زهرا کنار گودی گودال آمده و الشمر جالسٌ دل خیرا لنسا گرفت و الشمر جالسٌ سر او را گرفت و بعد ... زینب به روی تل دم وا احمدا گرفت زینب به روی تل به سر و سینه می زند آنقدر ناله زد نزنیدش، صدا گرفت وحید محمدی
دارد دوباره رنگ می بازد حنایم پس با چه رویی سوی تو آقا بیایم دریا تویی، مولا تویی، آقا تویی تو من دست خالی آمدم، آقا ... گدایم راه گلویم را دوباره بغض بسته آقا ببین که در نمی آید صدایم دستی بکش بر این دل غربت گرفته شاید کمی آرام گردد دردهایم پشتم به تو گرم است، از من رو مگردان من بی تو مثل کودکی بی دست و پایم آقا زمین خورده دوباره نوکر تو فکری به حالم کن که مشغول هوایم این حرف ها، از روی دلتنگی است آقا بدجور دلتنگ اذان کربلایم وحید محمدی
اشک و مناجات و دعا را دوست دارم این حالت خوبِ بکا را دوست دارم من دین خود را از رسول الله دارم زهرا، علی و مجتبی را دوست دارم مشهد، حرم، پائین پا، صحن گهرشاد این گنبد و گلدسته ها را دوست دارم از تو چه پنهان باز دلتنگ حسینم خیلی هوای کربلا را دوست دارم آرام کنج دنج روضه می نشینم هیئت، محرّم، روضه ها را دوست دارم بالا نیاوردم سرم را تا ببینی این گریه های بی صدا را دوست دارم گریان دستّ بسته ی زینب بیا ... آه من گریه کردن با شما را دوست دارم وحید محمدی