6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گناه ، علاوه براینکه به خود گناهکار ضرر میزنه و جهنمیش میکنه🔥
برا غیرگناهکارا هم شومه و ضررمیزنه!!!
راه رفع ضرر گناه برای غیرگناهکارا چیه؟😉
🎞 #دکتر_علی_تقوی
💚 #بنات_المهدی_پردیس 💚
🇮🇷 @amerinepardis🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در کلام رهبری
🔴🔴اصلح کیست؟
مسئلهی دین، مسئلهی استقلال، مسئلهی مبارزهی با فساد، مسئلهی منافع ملّی. تعصّبات جناحی را بگذارند کنار؛ در قضایای مختلف ببینند چه چیزی مناسب با منافع ملّی است و مایهی عزّت کشور و آسایش کشور و پیشرفت کشور است، آن را ترجیح بدهند در مقام تعارض منافع بین منافع شخصی و منافع جناحی و منافع ملّی؛ به نظر من اصلح این است که این را هم بایستی با مطالعه، با دقّت در حرفها، با شنیدن از افرادی که مطّلعند، آگاهند، شماها به دست بیاورید و کار سختی نیست، کار نشدنیای نیست.
۱۴۰۲/۱۲/۰۹
#انتخابات
💚 #بنات_المهدی_پردیس 💚
🇮🇷 @amerinepardis🇮🇷
💚بنات المهدی💚
پـــــــــاســـخ به تـــمـــامی شـــبـــهات در مورد #گشت_ارشاد 🚔 و #طرح_نور✨💕 🎥 #دکتر_علی_تقوی #
12.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤩پـــــــــاســـخ به تـــمـــامی شـــبـــهات در مورد #گشت_ارشاد 🚔 و #طرح_نور✨💕
🎙#دکتر_علی_تقوی
#قسمت_دوم
آیا بیحجابی گناه بزرگیه⁉️🤔
اینکه بیحجابی حرام سیاسیه یعنی چی⁉️🧐
آیا زمان پیامبر هم گشت ارشاد بوده⁉️🙄
#گشت_ارشاد
#طرح_نور
#در_امتداد_نور
#قسمت_دوم
💚 #بنات_المهدی_پردیس 💚
🇮🇷 @amerinepardis🇮🇷
هدایت شده از ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان پردیس
#گزارش
#مطالبه
#پردیس
🔻گزارش مردمی از مشاهده مصرف مشروب توسط نوجوانان در بوستان باغ چنار بومهن و پوشش نامناسب و مطالبه مردمی جهت حضور طرح نور در این پارک
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
مطالبه،حق همه است.چه اقتصاد،چه معیشت،چه ناهنجاریهای اجتماعی...
ما مردم، همیشه متحد میمانیم و از مسئول خدمتگزار حمایت میکنیم.
لینک گروه @setadabmpardis
✍️ ارسال محتوا و گزارشات :
خواهران @abmpardis1
برادران @abmpardis
اولین برنامه تلویزیونی دکتر سعید جلیلی
امروز ساعت 18/30عصر
شبکه یک
#دکتر_سعید_جلیلی
#انتخابات
💚 @amerinepardis💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینقدر وضع جامعه بد شده
که دیگه فقطططط باید امام زمان بیاد!
این حرف درسته!؟😳😳
💚 #بنات_المهدی_پردیس 💚
🇮🇷 @amerinepardis🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : طلب حلالیت برای گناه غیبت لازم است یا خیر؟
#حجت_الاسلام_حسینی_قمی
💚 #بنات_المهدی_پردیس 💚
🇮🇷 @amerinepardis🇮🇷
▪️دیروز دادگاه کانادا شرکت هوایی بینالمللی اوکراین رو عامل سقوط پرواز 752 در ایران معرفی کرد و خطوط هوایی اوکراین ملزم به پرداخت غرامت بازماندگان سانحه پرواز «پی اس ۷۵۲ » در ایران شدن!
و پرونده هواپیمای اوکراینی بسته شد.
⭕️سردار حاجی زاده میتونست مثل خیلیا که کشور رو دچار هزینه کردن و مدال شجاعتو سکه گرفتنو از مردم عذرخواهی هم نکردن بگه"من خودم صبح جمعه فهمیدم"،
ولی یه تنه آبروش رو فدای نظام کرد و مسئولیت اشتباه بقیه رو گردن گرفت و حالا روسفید شد.
جواب همهی اون تهمتها هم بمونه اون دنیا...
💚 #بنات_المهدی_پردیس 💚
🇮🇷 @amerinepardis🇮🇷
7.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥همستر، از راه نرسیده، ۱۸ قربانی گرفت!
🔻زارعپور وزیر ارتباطات:همستر بازی جدیدی است که پشت آن چیزی نیست، مردم به آن دل نبندند.
💚 #بنات_المهدی_پردیس 💚
🇮🇷 @amerinepardis🇮🇷
💚بنات المهدی💚
#یادت_باشد
#قسمتصدبیستهشتم
🌿﷽🌿
بین ماه های سال، اردیبهشت برایم دوست داشتنی ترین و متفاوت ترین ماه سال شده بود، ماهی که در چهارمین روزش حمید به دنیا آمده بود.
🌷جشن تولد مختصری گرفتیم، از صبح درگیر درست کردن کیک بودم،
از علاقه زیاد حمید به بستنی خبر داشتم برای همین با ثعلب و شیر تازه برایش کلی بستنی درست کرده بودم.
هر چند خوشحالی و شوخی های وقت فوت کردن شمع ها زیاد به درازا نکشید!
چند روز بعد منتظر بودم حمید از سر کار بیاید با هم غذا بخوریم، هوا بارانی بود، ساعت از سه هم گذشته بود ولی از حمید خبری نبود.
پیش خودم فکر کردم حتما باز جایی دستش بند شده و دارد گره کاری را باز می کند، وقتی زنگ در را زد طبق معمول به استقبالش رفتم، تا ریخت و قیافه اش را دیدم از ترس خشکم زد.
سر تا پایش خاکی و کثیف بود، فهمیدم باز تصادف کرده!
زانوهای شلوارش پاره شده بود و رد کشیده شدن روی آسفالت پشت آستین کاپشنش مشخص بود، رنگ به صورتم نمانده بود، همان جا جلوی در بی حال شدم.
طاقت نداشتم حمید را این مدلی ببینم، دلداریم داد و گفت:
«نگران نباش، باور کن چیزی نشده، ببین خودم با پای خودم اومدم خونه، همه چیز به خیر گذشت».
🌹 ولی من باور نمی کردم، سوال پیچش کردم تا بفهمم چه اتفاقی رخ داده، پرسیدم:
کجا تصادف کردی حمید؟ درست بگو ببینم چی شده؟ باید بریم بیمارستان از سر و پاهات عکس بگیریم.
حمید در حالی که لیوان آب را سر می کشید گفت: «با آقا میثم و آقا نبی الله سوار موتور می آمدیم که وسط غیاث آباد یک ماشین به ما زد، سه نفری پرت شدیم وسط خیابون، شانس آوردیم من کلاه داشتم».
زخم های
سطحی برداشته بود، از سیر تا پیاز قصه را تعریف کرد که: چجوری شد، کجا زمین خوردن، بقیه حالشون خوبه یا نه.
این طور چیزها را از من پنهان نمی کرد، من هم فقط غر می زدم:
🌸«چرا راننده اون ماشین این طور رانندگی می کرده؟ تو چرا حواست نبوده».
بعد هم یک راست رفتم سراغ اسپند، اسپند دود کردن های من ماجرا شده بود، تا می خواست بیرون برود اسپند مشت می کردم و دور سر حمید می چرخاندم.
حمید هم برای شوخی اسپند را از مشت من می گرفت زیر بغل هایش، دور کمرش، بین پاهایش می چرخاند و می خندید، حتی لباسش را می زد بالا، روی شکمش می گذاشت می گفت بترکه چشم حسودا.
این اولین باری نبود که حمید تصادف می کرد، چندین بار با همین سر وضع به خانه آمده بود، اما هر دفعه، مثل بار نخست که خونین و مالين با لباس پاره میدیدمش، دست و پایم را گم می کردم و توان انجام هیچ کاری را نداشتم.
💐 مخصوصا یک بار که شبانه از سنبل آباد در حال برگشت به قزوین بود موتور حميد به یک نیسان خورده بود.
شدت تصادف به حدی بود که حمید با موتور به وسط جاده پرت شده بود، هر دو طرف جاده الموت دره های وحشتناکی دارد، شانسی که آورده بودیم این بود که وسط جاده زمین خورده بود.
آن شب هم که بعد از کلی تأخیر به خانه آمد همین وضعیت را داشت، لباس های پاره، دست و پاهای خونی این تصادف کردن ها صدایم را حسابی در آورده بود که چرا با اینکه حساسیت من را می داند، مواظب نیست.
از روی حساسیتی که به حمید
داشتم شروع کردم به دعوا کردن: مگه روز رو از تو گرفته بودن؟ چرا شب اومدی؟ چرا رعایت نمی کنی؟ این موتور رو باید بندازیم آشغالی!
🌻 از بس از این تصادف ها دیده بودم چشمم ترسیده بود، به حدی حساس شده بودم که در این شرایط یکی می خواست من را آرام کند و برایم آب قند درست کند!
حمید لباس های پاره و خونی را عوض کرد و تا شب خوابید، ولی شب کمر درد عجیبی گرفت، چشم روی چشم نمی گذاشت، تا صبح حمید را پاشویه کردم، دستمال خیس روی پیشانیش می گذاشتم و بالای سرش قرآن می خواندم.
چون دوره های درمان را گذرانده بودم معمولا اكثر کارها حتى تزریقاتش را خودم انجام می دادم، وقتی دید تا صبح بالای سرش بیدار بوده ام گفت:
من مهر مادری شنیده بودم ولی مهر همسری نشنیده بودم که حالا دارم با چشم های خودم می بینم، اگر روزی مسابقه مهربونی برگزار بشه تو نفر اول میشی خانوم.
💚 #بنات_المهدی_پردیس 💚
🇮🇷 @amerinepardis🇮🇷