🔸زیارت عاشورا
مدتی از شهادت سید گذشته بود. قبل از محرم در خواب سید را دیدم. پیراهن مشکی به تن داشت. گفتم: «سید چرا مشکی پوشیدی!؟» گفت:«محرم نزدیک است.» بعد ادامه داد: «اینجا همه جمع هستند. شهدا، امام (ره) و ...» سید گفت: «در حضور همه شهدا و بزرگان، حضرت امام (ره) به من فرمودند: برو مداحی کن.» بعد از آن با سید خیلی درد و دل کردم. گفتم سید ما را تنها گذاشتی و رفتی. گفت: «چرا این حرف را می زنی؟ هر مشکلی و غمی دارید، با نام مبارک مادرم برطرف می شود.» بعد ادامه داد: «اگه دردی دارید، حاجتی دارید زیارت عاشورا بخوانید. زیارت عاشورا درد شما را درمان می کند. توسل پیدا کنید و اشک چشم داشته باشید.»
📚کتاب علمدار، صفحه 162
خوش به حال شهدا 🌷
شهدا ما روهم نزد امام حسین ع دعا کنید 🌷
@alaamddar
🌹یاحسین ع🌹
دوستان سلام صبح بخیر
میدانی آقاجان❗️
خواب مانده ایم😔
ازهمان روز اول همان روز در سقیفه🙁
همان موقع کنار در خانه😭
میدانی اگر خواب نبودیم😔
🔻🔻
◄کار به پهلوی مادر نمیرسید😭😭
◄به خار در چشمان پدر نمیرسید😭
◄به جگرِ سوخته مجتبی😭
◄به ظهر عاشورا😭😭😭
◄به زندان😭
◄به زهر😭
◄به غربت یتیمی نمیرسید😭😭
اگرخواب نبودیم❗️
کار به انتظار شما نمیرسید...😔😔😔
🔺🔺
این مداد دست من است✏️
و پاکن دست شما🖱
خط خطی کردن کارمن است 😥
و رو سفید کردن کار شما😌
اگر شما نبودی آبرویم آب میشد
بازهم مراببخش 🙏
سربه زیر سلامت میکنم
@beneshanHa
🌹یامهدی🌹
فرازی از دعای ندبه
لیت شعری این استقرت بک النوی...
کاش میدانستم در کجایی ....کاش
کاش...
کاش...😭
آیا کسی هست که خار در چشمانش رفته باشد و گریه کند و مرادر گریه و ندبه همراهی کند 😭
ای مولای من تا کی درحیران و سرگردانتان باشم😭
چگونه خطابی درباره شما توصیف کنم و چگونه راز دل گویم ای مولای من ؟
بر من سخت است که از غیر شما یابم😭
سخت است بر من که همه تو را واگذارند
سخت است بر من که همه را ببینم جز شما را مهدی جان 😭
سخت است بر من
صبحم را خیر کن ،
با آمدنت❤️
کیست که غریب تر از حسین (علیه السلام) را یاری کند؟!
عاشقانه ترین ترانه های دنیا به پای دعای ندبه نمیرسد
از خواص دعای ندبه این است که هر گاه در جایی با حضور قلب و اخلاص تمام و توجه به مضامین عالی آن خوانده شود عنایت و توجه امام زمان(عج)را به آن مکان جلب می کند بلکه باعث حضور حضرت(عج)در آنجا میگردد
@beneshanHa
🌹یازهرا🌹
💠 روز جمعه بود که خدمتِ آقای #بهشتی رسیدیم. یکی از دوستان گفت: «یکی از مقامات خارجی به تهران اومده و از شما تقاضای ملاقات داره». آقای بهشتی گفتند: «من برای روزهای #جمعه برنامه دارم. باید به امورات خانواده بپردازم. به بچهها #دیکته بگم و توی درسهاشون کمک کنم. در کارهای #منزل هم کنار خانومم باشم. البته اگه امام دستور بدن قضیه فرق میکنه»
#شهید_بهشتی
📙سیره شهید بهشتی، ص۷۰
@beneshanHa
نشان از بی نشان ها
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :1⃣4⃣ و 2⃣4⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 43 حت
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :2⃣4⃣ و 3⃣4⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 44
برادران پیشمرگ مدخلهای ورودی، معابر مهم و جاده های فرعی را میشناختند و به جنگ شهری وارد بودند. تا زمانی که نیروهای اعزامی با شرایط جنگ در کردستان آشنا شوند کمکهای اساسی پیشمرگان کرد مایه مقاومت و پیروزی سپاه شده بود. آنها و خانواده هایشان در شهرها شناخته شده بودند و گاه خانواده هایشان مانند خانوادۀ کاکا قادر هدف کینه دموکراتها و کومله ها واقع میشدند. آنها شهدای زیادی داده بودند، به همین خاطر خانواده های آنها در کاخ جوانان ـ که سپاه آنجا مستقر بود ـ جداگانه و تحت امنیت زندگی میکردند.
در مقابل، پیشمرگها هم دموکراتها و کومله ها را به خوبی میشناختند و اسامی، محل زندگی، امکانات و حتی اخبار و اطلاعاتی از تحرکات آنها برای ما می آوردند. حتی یک بار در یک روز ما توانستیم به کمک پیشمرگها صدو ده نفر از دموکراتها را دستگیر کنیم. این اتفاقات در سطح کوچکتر زیاد تکرار میشد. سپاه این زندانیها را از مهاباد به ارومیه میفرستاد و در برخی موارد دموکراتهایی که در خود مهاباد در بازجوییها اعتراف میکردند چندین نفر از نیروهای ما را کشته اند به حکم دادگاه همانجا اعدام میشدند.
در میان پیشمرگها کاکا قادر و «خالد براقی» سرشناستر بودند. بیشتر اطلاعاتی که از دموکراتها به سپاه میرسید از طریق خالد براقی بود. او جوانی رشید و از رکنهای اطلاعات ستاد بود. به اعتراف دوست و دشمن بیشتر موفقیتهای سپاه در منطقه مدیون او بود. او چهره ای مهم و تعیین کننده بود که در سالهای 60ـ 1359 برای سر او پانصد هزار تومان جایزه گذاشته بودند.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :3⃣4⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 45
شهادت دردناک او زمانی که من در پایگاه بانک سپه بودم، اتفاق افتاد. دموکراتها خالد را در میدان گوزنها با نارنجک تخم مرغی هدف گرفتند. قبلاً دیده بودم نارنجک تخم مرغی یک ماشین را با نیروهایش به آتش کشید و میدانستم در برخی موارد میتواند تانک را هم به آتش بکشد اما قدرت بدنی خالد به اندازهای بود که بعد از اصابت نارنجک تخم مرغی زنده مانده و تن نیمه جانش را به یکی از مغازه های کنار خیابان رسانده بود اما مغازه دار با سنگ ترازو سرش را له کرده بود. خالد همانجا به شهادت رسید. چند روز بعد بقالی که باعث شهادت او شده بود شناسایی، دستگیر و اعدام شد.
در طول مدتی که در پایگاه بازرسی جاده مهاباد ـ میاندوآب بودیم به کاکا قادر بیشتر نزدیک شدم. او که همیشه لباس کردی میپوشید افرادی را که از شهر خارج یا به آن وارد میشدند میشناخت و حتی میدانست به کجا میروند. ما میدانستیم اغلب کسانی که از آنجا تردد میکنند با دموکراتها همکاری میکنند اما فقط کسانی را دستگیر میکردیم که وارد نبرد مسلحانه شده بودند. چند هفته از آغاز مأموریت ما در آن پست بازرسی می گذشت. ممنوعیت خروج برخی اجناس مثل بنزین و آذوقه باعث تضعیف و کمبود امکانات دموکراتها در آن محور شده بود. یک روز در ایست بازرسی ایستاده بودم که ماشینی به سرعت از سمت میاندوآب به پاسگاه رسید و گفت: «دموکراتها دارن به طرف شما میآن. فاصله شان زیاد نیست!» اتفاقاً آن روز عدهای از بچه ها برای مرخصی به شهر رفته بودند و در پاسگاه من بودم و کاکا قادر و سه چهار نفر دیگر. ما فقط یک تیربار داشتیم و حدس میزدم نبرد سختی خواهیم داشت.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
@beneshanHa
🌹یازهرا🌹
⚜ #آیات_آخرالزمانی
❌ گرانی در آخر الزمان❗️
✨ آیه ۱۵۵ سوره مبارکه بقره :
"وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ"
🔸ترجمه آیه:
و قطعاً شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، زیان مالى و جانى و کمبود محصولات، آزمایش مىکنیم و صابران را (در این حوادث و بلاها ) بشارت بده.
🔸تفسیر مهم آیه:
امام صادق (ع) فرموده است:
«پیش از ظهور قائم نشانه هایی از جانب خدای تعالی برای مومنان خواهد بود.»
راوی گوید: عرض کردم : فدای شما شوم، آن ها کدام است؟
فرمودند:
«این قول خدای تعالی که (وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ) ؛
یعنی شما #مومنان را پیش از خروج قائم (عج) می آزماییم به #خوف از پادشاهان بنی فلان، در آخر سلطنت آن ها ... و گرسنگی به واسطه #گرانی_قیمتها ... و کاستی در اموال به واسطه کسادی داد و ستد و کمی سود ... و کاستی نفوس به واسطه مرگ و میر فراوان ... و کاستی در ثمرات به واسطه کمی برداشت محصولات زراعتی ... و در آن هنگام صابران را به تعجیل خروج قائم مژده بده.
📚 کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲ ، ص ۶۴۹
#خدایا_ما_را_از_صابران_قرار_بده
💠 @beneshanHa
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#خاطرات_شهدا
🔵عاقبت نماز خواندن در جبهه با لباس نجس و پشت به قبله!
💠به حبیب گفتم وضع خط خوب نیست گردان را ببر جلو
آهسته گفت : بچه ها به خاطر خوردن کنسرو فاسد همه مسموم شدند . . .
امکان برگرداندن آن ها به عقب نبود و بچه ها با همان حال خراب شش روز در حال دفاع بودند…..
🍃حبیب گفت : اگه می تونی یکی از بچه های مجروح را ببر
بعد دیدم با احترام زیاد نوجوانی را صدا زد.
ترکشی به سینه اش اصابت کرده بودو جای زخم را با دست فشار می داد.
✳️سوار شد تا حرکت کردم صدای اذان از رادیو ماشین بلند شد . تصمیم گرفتم کمی با این نوجوان حرف بزنم.
گفتم برادر اسمت چیه؟جواب نداد نگاهش کردم دیدم رنگ به
رو نداشت، زیر لب چیزهای می گوید.
فکر کردم لابد اولین بار جبهه آمده و زخمی شده کپ کرده برا همین دیگه سوال نکردم.
🌸مدتی بعد مودب و شمرده خودش را کامل معرفی کرد .
✨گفتم چرا دفعه اول چیزی نگفتی؟
گفت نماز می خواندم .
💠نگاهش کردم از زخمش خون می زد بیرون…
گفتم ما که رو به قبله نیستیم، تازه پسرجون بدنت پاک نیست لباست هم که نجسه.
☘گفت حالا همین نماز را می خونیم تا بعد ببینیم چی میشه و ساکت شد.
گفتم نماز عصر را هم خوندی ؟گفت بله
گفتم خب صبر می کردی زخمت را ببندند بعد لباست را
عوض می کردی، آن وقت نماز می خوندی.
✨گفت: معلوم نیست چقدر دیگه تو این دنیا باشم فعلا همین نماز را خوندم رد و قبولش با خدا.
💠گفتم : بابا جون تو چیزیت نیست یک جراحت مختصره زود بر می گردی پیش دوستات..
🔴با خودم فکر کردم یک الف بچه احکام نماز را هم شاید درست بلد نیست والا با
بدن خونی و نجس تو ماشین که معلوم نیست قبله کدوم طرفه نماز نمی خونه!!
♻️در اورژانس پیادش کردم و گفتم باز همدیگر را ببینیم بچه محل!
گفت: تا خدا چی بخواد.
با برانکارد آمدند ببرنش گفتم خودش می تونه بیاد زیاد زخمش جدی نیست فقط سریع بهش برسید…
🌟بیست دقیقه ای آن جا بودم بعد خواستم بروم رفتم پست اورژانس پرسیدم حال مجروح
نوجوان چطوره؟ گفتند شهید شد با آرامش خاصی چشم هایش را روی هم گذاشت و
رفت…..
💥تمام وجودم لرزید.
🌺بعدها نواری از شهید آیت الله دستغیب شنیدم که پاییز ۶۰ در تجلیل از رزمندگان فرموده:
🔵آهای بسیجی خوب گوش کن چه می گویم! من می خواهم به تو پیشنهاد یک
معامله ای بدهم که در این معامله سرت کلاه برود !
🔷من دستغیب حاضرم یک جا ثواب هفتاد سال نمازهای واجب و نوافل و روزه ها و تهجدها و شب زنده داری هایم را بدهم به تو،
🌕 و در عوض ثواب آن دو رکعت نمازی
را که تو در میدان جنگ بدون وضو
پشت به قبله
با لباس خونی
و بدن نجس
خوانده ای از تو بگیرم... آیا تو حاضر به چنین معامله ای هستی...؟!
📘خاطرات سردار شهید حسین همدانی
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا امام زمان عج و سلامتی همه آزادگان و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات
@beneshanHa
🌹یازهرا🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹