🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹 خاکریز خاطرات (سال تحویل کنار شهدا)
⏰ نزدیک سال تحویل بود.
🌷 قرار بود پیکر ۱۴ شهید را به طلائيه برسانم.
به پادگان حمید رسیدم که پانزده دقیقه به سال تحویل مانده بود.
🚌 به پمپ بنزین رفتم تا بنزین بزنم
که متوجه یک اتوبوس شدم
که خراب شده و حدود چهل دانش آموز نوجوان کلافه و شاکی بودند.
❓ جلو رفتم
و سراغ مسئول اتوبوس را گرفتم.
🔶 یک بسیجی بود که اصلا اشتیاقی به حرف زدن با من نداشت
به سختی پاسخ داد:
«خدا میدونه با چه مشقتی اومدیم
تا سال تحویل کنار شهدا باشیم
اما اتوبوس خراب شد
و ما لیاقت نداشتیم.»
♦️ خندیدم و گفتم:
«شما لازم نیست تا آخر راه برید
شهدا به استقبال شما اومدن.»
✅ اول متوجه منظورم نشد
ولی وقتی پیکر شهدا را دید
از خوشحالی فریاد "الله اكبر" او و بچهها بلند شد.
💧همه اشک شادی میریختند
و من اشک حسرت.
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹نثار ارواح مطهر "شهدای گمنام" صلوات🌹
@beneshanHa
🌹یازهرا 🌹
📚خاطرات شهدا
🔴شهید مدافع حرم، #شهیدمهدی_عزیزی
🔸دستمال اشک
حدود ۱۲ سال پیش، مهدی به همراه تعدادی ازدوستانش به دیدن #آیت_الله_حق_شناس رفته بودند که آیت الله از بین دوستانش، فقط به مهدی یک دستمال داده و گفته بود اشک هایی که برای امام حسین می ریزی را با این دستمال پاک کن و آن را نگه دار تا در کفنت بگذارند. به دوستانش هم گفته بود که احترام این آقا را خیلی داشته باشید.
بار دیگر که به دیدن ایشان رفته بودند، آیت الله به محض این که مهدی را می بیند، گریه میکند.
🔸یک ماه قبل از شهادت
یک ماه مانده بود به شهادتش، که من و مادرم را با خود همراه کرد. نماز صبح را در حرم سیدالکریم خواندیم و به بهشت زهرا و بر سر مزار شهدای گمنام رفتیم. می گفت هر حاجتی که دارید، از این شهدا بخواهید و هر وقت دلتان گرفت، سر مزار این شهدا بیایید.
🌷شادی_ارواح_طیبه_شهدا #صلوات
✅ آسمانی شوید 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/436076549Ca075d75748
🌹یازهرا🌹
🔻مقام معظم رهبری:
شهید، چیز عظیم و حقیقت شگفت آوری است. ما چون به مشاهده شهدا عادت کرده ایم و گذشتها و ایثارها و عظمتها و وصایا و راهی که آنها را به شهادت رساند، زیاد دیده ایم، عظمت این حقیقت نورانی و بهشتی برایمان مخفی میماند؛ مثل عظمت خورشید و آفتاب که از شدّت ظهور، برای کسانی که دائم در آفتابند، مخفی میماند.
در دوران گذشته، وقتی که یک نمونه از این نمونه های شهدای امروز ما، از تاریخ صدر اسلام انتخاب و معرفی میشد و شرح حال او بیان میگردید، تغییر واضح و شگفت آوری در دلها و جانها و حتی در همها و نیّتها به وجود میآورد. هر یک از این ستارگان درخشان، میتواند عالمی را روشن کند. بنابراین، حقیقت شهادت حقیقت عظیمی است.
✅ با آسمانیها، آسمانی شوید 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/436076549Ca075d75748
🌹یازهرا🌹
مملکتی را که
شهـدا پاک کرده اند
آلوده نکنیــم...
«آیه الله جوادی آملی»
قبل از عملیات آزاد سازی خرّمشهر ایستگاه حسینیّه منطقه عملیاتی لشکر ۹۲ تیپ ۳ شهدا...
بیشتر #شهدا از ناحیه نیم تنه بر اثر گلوله مستقیم ضد هوایی به شهادت رسیده اند....
انتهای عکس رزمندگان در حال حمل شهدا
╔═•♡🌸♡•══•♡🌼♡•═╗
✅ @beneshanHa
╚═•♡🌼♡•══•♡🌸♡•═╝
نشان از بی نشان ها
#دلنوشته سلام هفت سال بود میخاستم برم جنوب نمیشد هشت سالی هس که بسیجیم خلاصه نمیشد من برادرمو از دست دادم تو تصادف سال پیش به همه اماما توکل کرذه بودم نذر کرده بودم داداشم فوت کرد منم کلا ناامید شدم از خدا حجابمم کنار گذاشتم موهامو میذاشتم بیرون تا اینکه فرمانده ام دی ماه امسال بهم شهید هادی رو معرفی کرد گفت هر چی ازش بخای بهت میده من امتحان کردم گفت تو تهران یادمان درست کردن تو بهشت زهرا گفت شهید گمنامه گفت برو کتاب سلام بر ابراهیم رو بخون گفت کتابش دو جلدیه کتابش رو پیدا نکردم دانلود کردم خوندم ازش خواستم درسم ارائه نمیشد ترم اخرم بودم هر چقدر به رییس دانشگاه و مسئول اموزش گفتم قبول نکردن از شهید هادی خواستم فردا شبش دانشکده فنی تهران گفته بود ارائه بده دانشگاه واسشون دستور اومده بود چهار نفر این درس رو داشتن درس تحت نظر استاد ارائه شد . از ۱اسفند تا۱۲اسفند زمان ثبت نام راهیان نور بود من ۱۳ام دیدم اطلاعیه رو دوست داشتم منم برم به مسئول بسیج نگفتم از شهید هادی خواستم یه ساعت بعدش تو کانال حسابداری گذاشتن ثبت نام راهیان نور تمدید شد تا فردا صبح تا اینکه زنگ زدم صحبت کردم به پدر ومادرم گفتن خود ب خود راضی شدن هفت سال میخاستم برم پدر ومادرم نمیذاشتن پولو واریز کردم ۱۵از زنجان حرکت کردیم بهمون تو شلمچه گذرنامه کربلای ایران میدادن میگفتن دعوتتون کرده واس من شهید هادی بود برگشتم به هم سفرام گفتم اگه غیر از این بود شک میکردم تعریف کردم بهشون وقتی کانال کمیل رفتیم گفتن سیل اومده نمیشه بریم مسئولامون گفتن ما پارسال هم نتونستیم بریم کانال کمیل کتاب سلام بر ابراهیم دو جلدشم از دو کوهه خریده بودم کتابشو بوسیدم گفتم اگه گناهی کردم منو ببخش داداشیم تو منو دعوت کردی تا اینجا اومدم اجازه بده کانال کمیل هم بیام همسفرام گفتن تو ب داداشت بگو اجازه بده گفتم داداش همه شماس ن تنها من گفتم دعا کردم شمام بخاید نیم ساعت بعد بهمون اجازه دادن بریم کانال کمیل خاک ریختن تا اتوبوس رد شد پیشنهاد میکنم کتاب سلام بر ابراهیم را بخونید #اینم.بگم.من.الان.چادری.شدم.نمازمم.میخونم
#ارسالی_کاربران
نشان از بی نشان ها
شلمچه بوی چادر خاکی حضرت زهرا س میدهد شهید سید مجتبی علمدار @beneshanHa
#دلنوشته میخواستم از حس و حالم توی شلمچه واستون بگم،عادت کرده بودم وقتی به یادمانی مثل طلائیه یا شلمچه برسم،دم یادمان کفشهامو در بیارم و یه گوشه ای دور از همه خلوت کنم،اون روز هم که به شلمچه رسیدم همین کار رو انجام دادم،یه گوشه ای از یادمان دور از همه روی زمین خاکی نشستم،جایی که کسی عبور هم نمیکرد،توی حال خودم بودم و با شهدا صحبت میکردم یکدفعه عطر عجیبی رو حس کردم،این عطر رو همچنان میشنیدم،حال خوشی به من دست داد،نگاه میکردم که منشا عطر کجاست؟ولی من انقدر از ساختمانی که مزار شهدای گمنام داخلش هستش دور بودم که نمیشد گفت این عطر از دستگاه بخور اونجا باشه،حتی کسی از نزدیکم هم عبور نمیکرد،یه عطر خوشبو بود که تا حالا هم از اون عطر نشنیدم،عطر همچنان بود و من از این عطر لذت میبردم،دیگه باید به اتوبوس برمیگشتم،به خارج از یادمان رسیدم،روبروی ورودی ایستادم و دوباره سلام دادم و سرم رو که بلند کردم سر جام میخکوب شدم،چشمم به بالای سردر ورودی خیره موند که روش نوشته شده بود:شلمچه بوی چادر خاکی حضرت زهرا میدهد....
#ارسالی_کاربران
@beneshanHa
🌹یازهرا 🌹
🔴 تلنگر ❗️
یک حدیث قدسی هست که آدم را از خجالت آب میکند:
🌷خداوند تبارک و تعالی میفرماید:
ای كسی كه
وصال ما را ترک كردهای،
برگرد...!
و ای كسی كه
بر جدايی از ما سوگند خوردهای،
سوگند خود را بشكن !
ما ابليس را
برای اين از خود رانديم
كه بر تو سجده نكرد
پس چقدر عجیب است
كه تو او را
دوست خود گرفتهای
و ما را ترک كردهای...!!
📚بحرألمعارف، جلد ۲، فصل ۶۲
@beneshanHa