✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :1⃣1⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 13
این درگیریها و اختلافات شهر را به هم ریخته بود طوری که در یک خانواده هم دو تیرگی شده و گاه برادر روی برادر می ایستاد.
روزی در همین درگیریها شنیدم یکی از دوستانم به «آیت الله بهشتی» فحش داد. پرسیدم: «مگه اونو میشناسی؟» گفت: «باعث و بانی همۀ اختلافات همونه!» اطلاعات زیادی از مسائل سیاسی نداشتم اما حرفش را باور نکردم. بیشتر همسن وسالانم همین حال را داشتند، ما در آن شرایط مثل خیلی از مردم هر وقت لازم بود با دل و جان به صحنه می آمدیم اما اطلاعات زیادی نداشتیم. یک شب در ده بودیم که از رادیو شنیدیم خون میخواهند، همۀ اهالی به مسجد آمده بودند. آن شب من و برادرهایم مثل خیلیها برای خون دادن به تبریز آمدیم. بالاخره غائله خلق مسلمان تبریز هم فروکش کرد هرچند تا سالها تأثیر سوء این فتنه در مردم آذربایجان باقی ماند.
مدتی بود به سرم زده بود به تبریز برگردم و همانجا کار کنم، اما امروز و فردا میکردم تا اینکه آخرین روز شهریور 1359 فرا رسید. آن روز از رادیوی اتوبوسی که از میدان امام حسین به میدان خراسان می رفت، اولین خبر جنگ را شنیدم. رادیو مرتب اعلامیه میخواند و از حملۀ عراق به شهرهای مرزی ایران خبر می داد. همه در این مورد صحبت میکردند. آن روز در همهمه اتوبوس جملۀ یکی از مسافران توجهم را جلب کرد که میگفت:
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
@beneshanHa
🌹یازهرا🌹
..:
💠💠
الـسَّـلـامُ عَـلَـيْـكَ يَـا ابـاجَـعْـفَـرَ یـا مُـحـمّد بْـنَ عَلے ایُّها التّقے
✅ پاسخ امام جواد صلواتاللهعلیه به کسی که از ایشان خواسته بود که کاری به من بیاموزید که در دنیا و آخرت در معیت شما باشم ...
.
💠جوانی به حضرت امام جواد(صلواتاللهعلیه) عرض کرد: یابن رسول الله، مرا کاری بیاموز که در دنیا و آخرت در معیت شما باشم.
🔹️
امام علیهالسلام فرمودند:
⚠️ زیاد استغفار کن و سورهی "إنّا أنزلناه" را بسیار بخوان
📚 کافی، جلد۵، صفحه۳۱۶
@beneshanHa
🌹یازهرا🌹
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :2⃣1⃣ و 3⃣1⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 14
«عراق، شوش را هم محاصره کرده.» بعد از شنیدن این جمله در اولین ایستگاه پیاده شدم. با خودم میگفتم شوش که همین نزدیکیست خودم بروم ببینم چه شده؟! وقتی به میدان شوش رسیدم هیچ خبری از جنگ نبود! بدون اینکه چیزی از کسی بپرسم رفتم سر کار اما شب قضیه را به برادرم گفتم. آن وقت بود که فهمیدم «شوش» اسم یکی از شهرهای خوزستان است نه فقط یک میدان در تهران!
همان شب باز هم فکر برگشتن به تبریز بیخوابم کرد. اول به برادرم و بعد به استادکارم گفتم که میخواهم برگردم. سه چهار روز از شروع جنگ میگذشت که از تهران دل کندم و به روستایمان برگشتم.
در خلجان فهمیدم دوستانم عضو سپاه شده اند. جنگ همه جا سایه انداخته بود و بعضی از دوستانم دنبال راهی برای اعزام به جبهه بودند. من هم بدون اینکه دنبال کاری بگردم رفتم سپاه که به نظرم اولین قدم برای اعزام به جبهه بود. در گزینش سپاه، پاسداری به نام «محمدرضا باصر» با من مصاحبه کرد، چه مصاحبه ای! سؤالاتی که از مسائل عقیدتی، سیاسی، احکام و... میپرسیدند بالاتر از سطح معلومات من بود. وقتی گفت: «رد شدی!» باورم نمیشد. جواب خیلی از سؤالات را بلد نبودم اما فکر نمیکردم به خاطر این سؤال و جواب مانع رفتن من به جنگ بشوند. آمدم خانه و اخم و دعوایم را هم آوردم.
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :3⃣1⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 15
ذکر شب و روزم «جبهه» بود. روزها به این در و آن در میزدم تا راهی برای اعزام پیدا کنم و شبها در خانه هر کاری میکردم تا رضایت خانواده را جلب کنم؛ شام سر سفره نمی رفتم و میگفتم: «تا نذارید به جبهه برم چیزی نمیخورم.» گاهی که جر و بحث بالا میگرفت قهر میکردم و شب را در مسجد ده میخوابیدم. گاهی هم به باغ پناهنده میشدم و هر چه به دنبالم می آمدند، نمیرفتم.
برنامه روزانه ام مشخص بود؛ هر صبح به شعبه های ثبت نام بسیج در تبریز میرفتم. چند بار به بازار رفتم. امیدم به اعزام پایگاه بسیج آنجا بیشتر بود اما هر بار دست خالی مرا برمیگرداندند. میگفتند: «کمسن و سالی، نمیشه!» از گزینش سپاه که در اولین روز نا امید شده بودم، در بسیج هم التماس و گریه هایم مثل خیلیها بی اثر بود اما در خانه موفق بودم و حاج خانم کوتاه آمده بود. شاید هم از دست کارهای من خسته شده بود و فکر میکرد رفتنم بهتر از اینطور ماندنم است. وقتی از سپاه و بسیج نا امید شدم فکر کردم بروم ارتش. برای اینکه به حرفم گوش کنند مادرم را هم با خودم بردم. به نزدیکترین پاسگاه ژاندارمری در سردرود رفتیم. به واسطۀ حضور مادرم به حرفم گوش دادند. گفتم: «میخوام برم خدمت سربازی!»
ـ چند سالته؟!
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
@beneshanHa
🌹🌹
KHAMENEI.IR:
🕋 در برابر سیاست آمریکا برای به جان هم انداختن مسلمانان هشیار باشید
👈 این است فلسفهی برائت از مشرکان در حج
🔻رهبرانقلاب، در #پیام_حج۹۷:
🔸️امروز به رفتار آمریکای مستکبر و جنایتکار بنگرید. سیاست اصلی آن در برابر اسلام و مسلمین، جنگافروزی است.
🔹️خواست و تلاش خباثتآلود آن، کشتار مسلمانان به دست یکدیگر است.
🔸️ظالمانی را به جان مظلومانی انداختن، از جناح ظالم پشتیبانی کردن، به دست او جناح مظلوم را بیرحمانه سرکوب کردن، و آتش این فتنهی هولناک را همواره تیزوتند کردن.
🔹️مسلمانان باید #هشیار باشند و این سیاست شیطانی را خنثی کنند. حج زمینهساز این هشیاری است، و این است فلسفهی #برائت_از_مشرکان و مستکبران در #حج. ۹۷/۵/۲۸
#Hajj2018
💻 @Khamenei_ir
کعبه چون در حرمش یوسف زهرا را دید
خود زلیخا شده و پیرهن صبر درید👆
سلام بر تو ای عزیز فاطمه
ای عزیز عالم😭
آقا جان در این روز عرفه خودت برای ظهور دعا کن
الهم عجل لولیک الفرج
@beneshanHa
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ قَالَ: كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام إِذَا كَانَ يَوْمُ عَرَفَةَ لَمْ يَرُدَّ سَائِلاً.
📕(من لايحضره الفقيه، ج2 ،ص211)
👈عبدالله نقل می کند که حضرت باقر علیه السلام در روز عرفه، سائلی را ردّ نمی کرد.
حضرت زهرا سلام الله علیها همیشه هنگام دعا کردن، دیگران را بر خود مقدم میدانستند. در روز عرفه ما هم میتوانیم، همچون ایشان در حق دیگران دعا کنیم. لازم نیست حتما کسی التماس دعا گفته باشد تا او را به خاطر بیاوریم، همه دوستان و آشنایانمان را یاد کنیم.
هر دعایی که در حق دیگران میکنیم، آن دعا بیشتر در حق خودمان مستجاب میشود. در اصول کافی آمده که:«من در عرفات بودم و شاگرد امام کاظم علیهالسلام را دیدم. نزد ایشان رفته و دیدم که با چه حالی اشک میریزد. مزاحم او نشدم. وقتی که مراسم تمام شد، به دنبال او رفتم. به او گفتم خیلی حال خوشی داشتید. گفت: ابراهیم، امروز یک دعا برای خودم نکردم از امام کاظم علیهالسلام نقل شده است که:«اگر کسی پشت سر برادر دینی خود دعا بکند، صد هزار برابر به خود او باز میگردد. من نخواستم صد هزار را از دست داده و یکی بگیرم
@beneshanHa
🌹یازهرا🌹
شهید سید مجتبی علمدار:
فرازی از وصیت نامه شهید محمد رضا امیدی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
افراد بیتفاوت وساده زیاد است فقط احتیاج دارد که روشی باشد که همین افراد جذب کند عزیزان منتظر مسولین ودیگران نباشید
خود عمل کنید
@beneshanHa
🌷یازهرا🌷
فرازی از وصیت نامه دانش آموز
🌷 شهید محمد رضا امیدی 🌷
شهادت 🌷نصر هفت
🌷🌷🌷
دنیا مثل اقیانوسی شور میباشد که هر چه از آن بنوشید سیر نمیشوید کمتر پی آن بروید دنبال زینتهای دنیا وارزشهای فانی وپوچ نروید
دنیا میگذرد چه با تجملات وچه با سختی همیشه این طور بوده که تجملات انسان را غرق ومنحرف وبه سوی طمع وحرس میکشاند
@beneshanHa
🌷یازهرا🌷