⌈حسینجان⌋
دردم زیاد هست و شفایم زیارت است
من طالب شفای توأم ای حسین جان ..
من هنوز هم نمیتوانم باور کنم میان
تو و حسین علیهالسلام، دیدار آخری
هم بود.
مگر میشود دیدار آخری باشد
و پس از آن زینبِ عاشق، نایی برای
نفس کشیدن داشته باشد.!
کتاب بگو چگونه دل از حسین کندی💔
همه روزهای سالم را..
نذر کردم بمیرم از غم تو
آه شرمندهام عزیز دلم..
سیصد و شصت و پنج بار کم است!
حرف پشت سرم زیاد زدند
حرف مردم چه ارزشی دارد؟!
به کسی چه که عاشق تو شدم؟!
اختیار دلم که باخودم است😭💔
قد من پیش هیچکس خم نیست
گردنم پیش هیچکس کج نیست
گردنم پیش تو کج است فقط
سر من پیش پرچم تو خم است
من ازین شهر کهنه خسته شدم
خسته از کوچه و خیابانش
کربلای مرا تقبل کن
خانه مادری من حرم است😭
آه كربلا😭💔
به حال احتضار افتاده این بیمار، اربابم
تمنا میکنم تجویز کن چای عراقی را ..😭
برایَش روضه میخوانَد صدایی در دلِ باران…😭
که یا امّاه ... اناالمظلوم.. اناالمقتول.. اناالعطشان ..
صدای گریه آمد، مادرم میسوخت در باران
برای کودک خود پیرُهن میدوخت در باران..😭
جان من با نالههایم در سینهام حبس شده..
ای کاش جانم با نالههایم از سینهام خارج میشد
هر شب دلم بهانهیِ تو ..هیچ؛ بگذریم ..
امشب دلم دوباره تو را..هیچ؛ شب بخیر !