eitaa logo
بنتُ الحُسین³¹⁵
2.3هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
35 فایل
"ریزه خواره اقای ابا عبدالله" عکاس حرم¹²⁸ "مجنونِ الرقیه³¹⁵" جز به آغوش حسین نیست درمانی مرا¹²⁸ _امام حسنی بودنم رقیه پرستم کرد؛ از آن روز که شنیدم تشابُهِ داستانِ مادر و کوچه و پهلو و مویِ سفیدِ رقیه را...! کپی؟فور رفیق(؛ @Maksoor315
مشاهده در ایتا
دانلود
میخوام آقا که محرم تو باشم یه شب قدر تو حرم تو باشم بنویس بازم توی تقدیر من شب سوم محرم تو باشم میدونم آقا که همیشه با گناهام دلت رو لرزوندم میدونم آقا چی شده باعث اینکه از حرم جاموندم میدونم آقا ولی عشق رقیه منو اینجا کشوندم اومدم اخه پای سفره ات نون خوردم اومدم ولی من آبروتو بردم اومدم ضامن رقیه تو آوردم 🙂💔العفو بحق رقیه
کربلایی امیر برومند_شب بیست و یکم رمضان 99 - شور - افتادی بین بستر-1594026029.mp3
13.65M
افتادی بین بستر میبینی خواب مادرو 😭واعلیا ✅سبک لطمه زنی،باصدای کربلایی امیربرومند @bent_hosein315
مارا بگو ز خاک نجف جستجو کنند...💔 @bent_hosein315
از صبحِ بی به خدا می‌برم پناه !
بر ابن ملجم مرادی تا روز قیامت لعنت...
هدایت شده از .نفس؛
حمایت 👀؟!
برخیز کوفه بی تو نقشه برای کشتن حسین میکشد برخیز و باز بگو الا ای چاه یارم را گرفتند....💔
ای خواب به چشمی که نمی‌خفت بیا ای خنده به غنچه‌ای که نشکفت بیا دیوار و درِ کوفه زبان شد که مرو اما چه کنم فاطمه می‌گفت بیا @bent_hosein315
دوست دارم که خاک باشم در قدم های علی...💙 @bent_hosein315
میگن وقتی امیرالمومنین تو بستر بود،امام حسن حالش از همه بدتر بود...
مگر اندوه شب های علی را چاه میفهمد؟ کجا درد دل آیینه ها را آه میفهمد؟
شب تاریک کوفه،کوچه ها در خاموشی فقط حال یتیمان را نگاه ماه میفهمد
وقتی مولا ضربه خورد ،حسنین رفتن دست مولارو گرفتن تا دم در خونه آوردن رسیدن به در...💔 آخ مولا وقتی در میدید چه حالی میشد... نگاه کرد به پسراش گفت دستمو ول کنید زینبم پشت دره نمیخوام دخترم ببینه شما منو آوردید نمیخوام ببینه نمیتونم راه برم حسنین دست امیرالمومنین رو ول کردن خانوم زینب کبری نبینه باباش حالش بده آی امیرالمومنین😭💔 کجا بودی کربلا.... دخترت برادرشو زیر نیزه و شمشیر،اربا اربا...به خون نشسته.... آی امیرالمومنین یه دختر سه ساله...بدن بی سر باباش....سربریده باباش رو نیزه ها...😭
چشم های رنگ خونت را بر پرستار خود کمی وا کن دل من شور میزند بابا گریه های مرا تماشا کن
گرچه بستم شکاف زخمت را خون تازه دوباره میریزد گرچه بر معجرم گره زده ام لخته خون پاره پاره میریزد
بعد لبخند قاتلت بر من تو چرا خنده میکنی بابا شب بی مادری ما را باز این چنین زنده میکنی بابا
واژه هایی که خاطرات من است باز تکرار میکنی هربار کوچه تنگ و خنده و هیزم میخ در و دود و آتش و دیوار
مردم از روضه خوانی ات امشب سوختم پای هر وصیت تو سرشب از شکاف در دیدم بابا حال عباس را از نیت تو
دست اورا گرفتی و گفتی رو سپیدم کن ای رشید علی پیش زهرا کن آبروداری آبرویم را بخر آبروی علی
جان تو ،جان خواهرت زینب ای علمدار کاروان حسین حیدر بی مثال عاشورا جان تو ،جان دختران حسین
نکند کودکی شود تشنه نکند دختری زمین بخورد نشود با تو خیمه ای بی تاب نکند مادری زمین بخورد
دست هایت اگر زمین افتاد نام زهرا به لب ببر جان بگیر بدنت سپر کن و بشتاب خم شو و مشک را به دندان بگیر
تشنه لب مشک آب را به لب کودک بی زبان بگیر عباس تیر وقتی به چشم هایت خورد مدد از زانوان بگیر عباس