eitaa logo
بنتُ الحُسین³¹⁵
2.3هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
35 فایل
"ریزه خواره اقای ابا عبدالله" عکاس حرم¹²⁸ "مجنونِ الرقیه³¹⁵" جز به آغوش حسین نیست درمانی مرا¹²⁸ _امام حسنی بودنم رقیه پرستم کرد؛ از آن روز که شنیدم تشابُهِ داستانِ مادر و کوچه و پهلو و مویِ سفیدِ رقیه را...! کپی؟فور رفیق(؛ @Maksoor315
مشاهده در ایتا
دانلود
یتیمی درد بی درمان یتیمی...😭😔
ابوالفضل من علمدار من نذاری به عشقت جسارت کنن... [وصایای پدر]
رفع المصاحف الشريفة على الرؤوس والتوسُّل إلى الله تعالى في ليالي القدر المباركة في الصحن العلوي المُطهّر.
بنتُ الحُسین³¹⁵
جامون خالی نجف؛)))))
بنتُ الحُسین³¹⁵
امشب علی میبیند اشک دخترش را در کوفه می‌گوید اذان آخرش را
بنتُ الحُسین³¹⁵
مرغابیان خانه دامن را نگیرید خالی کنید ای عرشیان دور و برش را
بنتُ الحُسین³¹⁵
روی لبش انا الیه راجعون است بر آسمان دوخته چشم ترش را
بنتُ الحُسین³¹⁵
با رفتن بابا خدا میداند و بس در خانه بی تابی قلب دخترش را
بنتُ الحُسین³¹⁵
ای ابن ملجم زودتر از جای برخیز او قصد دارد که ببیند همسرش را
بنتُ الحُسین³¹⁵
دلتنگ مانده تا ببیند بار دیگر رنگ کبود صورت نیلوفرش را
بنتُ الحُسین³¹⁵
حالا علی را سوی خانه میبرندش جبریل می‌گیرد کمی زیر پرش را
من بیشتر از روضه ها.. با این شعر بغض خفم میکنه قشنگ….💔
داشت زمزمه می‌کرد، «خدایا! تو را به محبوب‌ترین خلایق‌ات قسم به عاصیان درگاهت رحم نما.. خدایا تو را به برترین بندگانت.. خدایا تو را به علی، تو را به علی» عایشه جلو رفت و پرسید مگر خداوند پیامبرِ مُقرّبی چون شما یا مَلکی ندارد که به علی قسم می‌خورید؟ رسول‌الله صلی‌الله‌علیه فرمود: «هرچه در ملکوت خدا نظر کردم بنده‌ای برتر از علی نیافتم که خدا را به او قسم دهم.» - کشکول النور
ای ماهِ سر به مُهر سر از سجده بر ندار..🤎
یـآ رَب ‌هَر چه‌ می‌نِویسی بـِنـِویس‌ دَر تـَقدیرم ... فَـقـَط ‌سَـفـرِ کَـربـُبـَلـایَـم یـادَت ‌نَـرَوَد ‌جـانِ‌ حُـسـیـن ...(:💚
🔹دعای روز نوزدهم ماه رمضان @bent_hosein315
خب راستش را بخواهی ... اگر امشب با ذکر به داد ما نمی‌رسیدی ... تا آخر عمر حسرت این شب قدر می‌ماند گوشه‌ی قلبم ... به ما که پای همین روضه‌ بزرگ شدیم یاد داده‌اند وقتی وقت کم است فقط صدایت بزنیم ... یاد داده‌اند و یاد گرفته‌ایم که تو در اوج همین ذکر ... مو به مو حرف‌های ما را می‌شنوی... امشب ... همه‌ی این حرف‌ها ...كه زده شد که خیلی‌ها منتظرش بودند ... و ظاهراً گفته نشد... پای همان چند دقیقه ذکر بود .. من مطمئنم .. روضه‌خوان می‌گفت و ما صدایت می‌زدیم .. تو هم در آغوش‌مان گرفتی .. من مطمئنم !