eitaa logo
بنت الصابر🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
476 عکس
81 ویدیو
18 فایل
گفت صبور باش، وعده الهی نزدیک است. از آن وقت بنت الصابری شدم بیا و ببین! نویسنده متن های غریب شاگرد بد مکتب نور شما بخوانید"طلبه" گوینده نگفتنی های ساعت ۱۵ 🌿 کپی، نه! https://daigo.ir/secret/83428328 خانواده خوب صبور🍃 https://eitaa.com/nuri
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا جواب های ما تا این حد مشترکه به این دو سؤال؟ یکی می گفت که یک مبل تک نفره تو خونه ما هست که به همه جا تقریبا احاطه داره من احساس میکنم شیطان اونجا میشینه.. و امام زمان تو همون اتاقی که نماز میخونم و عبادت میکنم.. تو همون اتاقی که هیچ چیز نداره جز یک فرش ساده..
عاشق اگر میخوای بشی باید عاشقانه رفتار کنی! یک عاشق حقیقی حتی اگر معشوقش رو نبینه حتی اگر به دور از او باشه حتی اگر صداش رو نشنوه اون اما هر لحظه به یاد اون هست اون یک سری چیز هارو نگه میداره تا با دیدن اون ها حتی یاد معشوق رو دوباره زنده کنه برای خودش..
ماجرای پرسیدن این سؤال هم همینه.. یک گوشه از اتاق تون رو لااقل پتو و بالشت مرتبی بزارید برای آقا به اون گوشه احترام بزارید میخواید با آقا صحبت کنید آقا رو اون گوشه حاضر ببینید خود بارها دیدن اون گوشه برای شما یاد آوری آقاست..
بسم الله النور🌿 سامرا اگر رفته باشید، همان لحظه های اول ورود تان به شهر احتمالا کسی دم گوشتان خوانده: اونجا رو نگاه، می بینی گنبد بزرگ رو؟ بعد اگر در کاروان تان هم پیرزنی باشد با همان تسبیح در دستش از شیشه اتوبوس نگاه می کند و اشک میریزد و آرام آرام زمزمه می کند که: بمیرم برای غریبی... در اتوبوس شما یک آدم حرف حق زن هم وجود دارد دیگر او با صدای نسبتا بلندی می گوید: نه حاج خانوم، شیعه های اینجا هم محب هستند فقط نمی تونن مثل مشهد امام رضا هوای زیارت که به سرشون زد اجابت کنند... اتوبوس که می رسد تا از آن ایست بازرسی های سخت گیر رد شوید،این بار شماهم مدام زیر لب تان می گویید بمیرم برای غریبی! این را همین طور برای خودت می گویی و می گویی تا اینکه می رسی به مزجع های شریف. آنجا که چشمت می خورد به آن ضریحی که انوار را درون خود پیچیده است، آنجا دیگر نمی گویی بمیرم برای غریبی تان، شرمت می آید آخر! می بینی پدر بزرگ هست پدر هست مادر هست عمه هست نبود امام خار می شود در چشمت اما این بار هم نمی گویی بمیرم برای غریبی! کنجی اگر نصیبت شود، دلت که آرام گیرد از آرامش شان آن وقت روحت پر می کشد بقیع... آن وقت به امامانی فکر می کنی که غریب ابن غریب اند! آن وقت می گویی بمیرم برای غریبی تان و بعد صدای ناله ات بلند می شود. خیلی بلند تر از اتوبوس. خیلی خیلی بلند تر از اولین نگاه به ضریح. بمیرم برای غریبی! _۲۵شوال ۱۴۴۴ |بنت الصابر
بسم الله النور🌿 کوفه رفته اید؟! کوفه که آدم می رود غم و حزن زیادی به قلبش هجوم می آورد، گویی که انگار هوا هم سنگین می شود برای نفس کشیدن هاتان. کوفه که می روید مقام های زیادی برای زیارت دارد. به میثم طمار که می رسید. آن ضریح و صحن را که می بینید گلوی تان می شود به قاعده یک توپ پینگ پنگ سیب آدم تان می لرزد! هی نگاه می کنید به آن جلال و جبروت هی لب تان را گاز می گیرید هی اشک نیشتر میزند در چشم هاتان. باخود می گویید میثم است ها، محبوب ترین خرما فروش عالم است ها افاقه نمی کند که نمی کند، آن قلب بی نوای تان که این حرف ها حالی اش نمی شود. همانجا آرام زیر لب تان می گویید بمیرم برای غریبی تان... یار جد بزرگوار شما هم حرم دارد و شما بی حرمید! بمیرم برای غریبی. |بنت الصابر
بسم الله النور🌿 مشهد که حتما رفته اید؟ نیمه شب ها اگر هوای زیارت به سرتان بزند از صحن انقلاب که وارد شوید. گوشه گوشه اش حنجره ای می خواند. حال و هوای ساخته گوهر شاد خاتون را هم که نگو، مسجد نیمه شب ها ورودی اش می شود مجلس روضه اهل بیت انگار. کنج کنج حرم امام رضا مأمن تنهایی های کسانی می شود که بغض هاشان را جاری کرده اند و نوای خسته شان را بیرون داده اند. اولش قلب تان مالامال از حب می شود. اولش خدا رو شکر می کنید که الان در هوای حرم نفس می کشید و آرام اید! بعدش اما... بعدش چشمه اشک تان می جوشد و می جوشد برای غریبی! هی با خودتان می گویید نه یک خادم نه یک زائر نه کنارش یک روضه خونی داره... بمیرم برای غریبی. |بنت الصابر
بسم الله النور 🌿 اصلا نه، همین امام زاده های خودمان همین مسجد ها که گذرتان خورده است؟ گنبدشان را ندیده اید؟ چند بار چشم تان به گنبد و گلدسته ها خورده؟ دیده اید دیگر، وارد مسجد شده اید کیف کرده اید از تمیزی اش کفش هاتان را قشنگ در جا کفشی جای داده اید. مسجد خادم دارد، مسجد تمیز است، مسجد گرد و خاکی ندارد، مسجد آدم خودش را جمع می کند که احترام نگه دارد. امام زاده ها هم همین طور، همین شاه چراغ خودمان مرمر نشان است شاه چراغ، این را وقتی فهمیدم که شاه چراغ را به خون کشیدند. گلوله را که در مرمر دیدم از اثرش فهمیدم عجب مرمری بوده آن مرمر! اصلا چقدر آن شهید بعد از دانش آموز قشنگ می نشیند روی مرمر.. آنجا هم اگر به شما باشد بغض خفه تان می کند. گنبد ها ، گلدسته ها ، خادم ها ، زائر ها همه و همه شان می شوند ریزه استخوانی در گلو. آنجا هم زیر لب هاتان آرام آرام برای خودتان می خوانید امون ای دل امون ای دل امون از غریبی.. |بنت الصابر
بنت الصابر🇵🇸
#بر_در_کوفتن_های_شبانه
حالا دوباره گوش تان را بدهید یک مدینه یک بقیعه یک امامی که حرم نداره...