eitaa logo
مقاومت تا ظهور منجی
410 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
29 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 پیامبر خدا صل الله علیه و آله در مدینه سکونت داشتند و روز به روز بر عظمت و پیشرفت اسلام افزوده می شد. یکی از مسلمین ، از اهالی مدینه بود، همسایه بدی داشت که از آزار او در امان نبود نزد حضرت آمد و از همسایه‌ اش شکایت کرد و گفت من همسایه ای دارم که نه تنها خیری از او به من نمی‌ رسد ، بلکه از شرّ و آزار او، آسوده نیستم. پیامبر صل‌ الله علیه و آله به امیرالمومنین علی علیه السلام و ابوذر و سلمان و یک نفر دیگر که راوی می گوید: به گمانم که مقداد بود فرمودند: به مسجد بروید و با صدای بلند فریاد بزنید: لاَ إِيمَانَ لِمَنْ لَمْ يَأْ مَنْ جَارُهُ بَوَائِقَهُ. هرکه همسایه اش از آزار او آسوده نباشد ایمان ندارد. مولا به همراه آنها به مسجد رفتند و سه بار با صدای بلند، این دستور حضرت را به سمع مردم رساندند. امام صادق علیه السلام پس از نقل این داستان، با دست خود اشاره به اطراف کرد و فرمود: تا چهل خانه در چهار طرف، همسایه به حساب می آیند
‌ ‌ 📚مجازیهای بی غیرت... از زنهای متأهل و بی تعهد نسبت به شوهر فقط برای چند دقیقه صحبت با یه پسر ‌... از مردهای متأهل بی غیرت و بی جنبه فقط برای چند دقیقه صحبت با دختر ... از اَصل دادن‌های قُلابی فقط و فقط برای حرف زدن با جنس مخالف... از دختران ساده‌ای که عکس پروفایلشون سوژه‌ی کپی واسه پسرا شد... از پسران ساده ودختر ندیده که حاضرن واسه چند دقیقه چت کردن با یه دختر... شارژ که هیچ حتی پول تو جیبیشونم به قول خودشون هدیه کنن به... از داداش و آبجی گفتنهای دروغی به هر کَس و ناکَس فقط برای نزدیک شدن به هم... از بی حُرمت کردن اسم و مقام برادر... از بی حُرمت کردن اسم و مقام خواهر... از پخش شدن عکسای دخترای زیبایی که فقط بقیه میتونن باهاش یه پسر ساده رو خام کنن و به هر شِکلی که شده اونو به زانوش در بیارن... از پستهای توهین آمیزی که به هر شهر و قومیتی و مجتهدی که فقط باعث خنداندن چند تا آدم ول و الاف شد... پ.ن: اینا رو گفتم واسه کسایی که هیچ موقع از حقایق فرار نکردن در فضای مجازی سرگرم هستین به اینجور آدما و شخصیتا برخورد کردین... یه ذره به خودمون بیایم! واقعا ارزشش رو داره ؟! این حرفارو زدم نه که همه‌ رو با یه چوب بزنم نه که بخوام به کسی توهین کنم فقط ناراحتی از بعضی آدماست که خودشونو گم کردن...
🔴 روزه دار واقعی کیست؟! ✍ امام صادق(ع): روزه، تنها دست كشيدن از طعام نيست، بلکه شرایطی دارد كه با رعايت آنها، روزه کامل می گردد. یعنی هنگامى كه روزه گرفتید 🔹زبان خود را نگه داريد. 🔸ديدگانتان را‌ از ناروا بپوشانید، 🔹با يكديگر نزاع نكنيد. 🔸حسد نورزید. 🔹غيبت نكنيد. 🔸با هم بحث و جدل نکنید. 🔹به زیردستان خود دشنام و ناسزا مگویيد، 🔸و روزه هر روزتان با روز دیگر فرق داشته باشد. 📚کافی، ج4،
✍ نامه اي از مرحوم آيت الله سيد اسماعيل اصفيائي (ره) پدر بزرگوار آیت الله فاطمي نيا که در سفری در ماه مبارك رمضان براي خانواده شان نوشته بودند : بسم الله الرحمن الرحيم ✨ عمده مطلب كه از زمين و آسمان بزرگتر است، ماه مبارك رمضان است. ☘ فرزندانم كه شنيده ام مريض هستيد ، هر سه از روزه اجتناب كنيد. بيائيد يك روزه اي بگيريد كه بر همه واجب است ، حتي بر مريض بستري و آن هم روزه گرفتن از حرام و گناه است كه در تمام عمر افطار ندارد ، ولو يكبار هم كه باشد ممنوع است. 👌 و عوض دعاهاي جوشن كبير و امثالش، سكوت از ياوه و بيهوده گفتن، بسيار عمل خوب و نتيجه ي عالي دارد و بدون آن ، نماز و دعاها خيلي فايده دارد
‌ 🍁 آیت الله فاطمی نیا : ☘ اگر در این ماه رمضان توبه کردید ، دیگر دل نشکنید ؛ اگر در این ماه توبه کردید ، دیگر غیبت نکنید. 🌷 اگر توانستید نور اعمال ماه رمضان امسال را به ماه رمضان سال بعد برسانید ، این علامت رستگاری است.
🌷 امام کاظم (علیه السلام) : ✍ خدا را در روز جمعه هزار نسیم رحمت است که هر بنده را آنچه خواهد از آن رحمت ها عطا فرماید. 👌 پس هر که بعد از عصر روز جمعه 100مرتبه سوره بخواند ☘ حق تعالی آن هزار رحمت را مضاعف گرداند و به او عطا فرماید. 📚
🌷 امام صادق (علیه السلام) می فرمایند : 🍂 هر کس بعد از نماز صبح و مغرب قبل از آنکه حرکت یا تکلم کند هفت مرتبه بگوید بسم الله الرحمن الرحیم لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم ☘ خداوند ۷۰ نوع از انواع بلاها را از او دفع می کندکه کمترین آن بلاها : جذام و ریح و پیسی و جنون و خفگی است و اگر از بدبختان باشد از آنها محو می‌شود و در زمره خوشبختی و سعادت مندی نوشته میشود
📖 آقا زین العابدین علیه السلام به اهل و عیال خود سفارش می کردند: هیچ سائلی از مقابل خانه من نمی گذرد مگر اینکه اطعامش کنیم. گاهی به ایشان اعتراض می کردند: که هر سائلی واقعا محتاج نیست! امام سجاد علیه السلام پاسخ می دادند: بیم آن دارم که بعضی از آنها مستحق باشند و ما نیز با رد کردن مستحق، به بلایی که بر حضرت یعقوب علیه السلام نازل شد مبتلا شویم. حضرت یوسف علیه السلام ، آن خواب معروف را همان شبی دید ، که یعقوب علیه السلام ، سائل مستحقی را اطعام نکرد. آن شب یعقوب علیه السلام و خانواده اش سیر خوابیدند ولی سائل، گرسنه بود. به همین دلیل خداوند فرمود: ای یعقوب چرا به بنده ام رحم نکردی؟! به عزتم سوگند تو را به مصیبت پسرانت مبتلا خواهم کرد. منبع ، علل الشرایع جلد ۱ صفحه ۶۱
📖 ؟ آیت الله مجتهدی می‌ فرمود: روزی شخص ثروتمندی با همسرش در حال غذا خوردن بودند که شخص فقیری به در خانه‌شان آمد، آنها در را به روی فقیر بستند و او را ناامید کردند و چیزی ندادند و شاید توهینی هم به فقیر کردند. روزگار گذشت تا اینکه آن شخص فقیر، دارا شد و آن شخص دارا، ندار و زنش را هم طلاق داد. شخص فقیر که حالا ثروتمند شده بود خواستگاری فرستاد و زن آن شخص ثروتمند را گرفت. روزی زن با شوهر دومش در حال غذا خوردن بودند که در زدند، شوهر گفت: بلند شو و یک بشقاب غذا به این فقیر بده! زن بشقاب غذایی را دم در برد، و برگشت. مرد دید که زن درحال گریه کردن است، گفت: چرا گریه می کنی؟! زن گفت: فقیری که دم در خانه آمده بود، شوهر سابق من بود. روزی من با شوهر اولم در حال غذا خوردن بودیم که تو به در خانه مان آمدی و ما تو را ناامید و محروم برگرداندیم، حال روزگار او را به اینجا رسانده است تو با من ازدواج کردی و او اینک فقیر شده و دم در آمده است. بنابراین، هر کسی که به فقیری اهانت کند، خداوند او را لعنت می کند، خیلی مواظب باشید، چیزی ندارید به فقیر بدهید، ندهید، دیگر چرا اهانت می کنید؟!
📖 محمد ابراهيم خان معمار باشی ملقب به وزير نظام مردی زيرک بود و مدتی حكومت تهران را بر عهده داشت. در طول مدت حكومت او شهر تهران در نهايت نظم و آرامش بود. روزی‌ شخصی به ابراهیم خان شكايت كرد كه چون عازم زيارت مشهد بودم، خانه‌ام را برای نگهداری به فلان شخص دادم. اما اكنون كه مراجعت كردم مرا به خانه راه نمیدهد و می گوید من متصرفم و تصرف قاطع ترين دليل مالكيت است. ابراهیم خان بر صحت ادعای شاكی يقين حاصل كرد و شخص غاصب را احضار نمود تا اسناد مالکیت را ارائه دهد. آن مرد شانه بالا انداخت و گفت: سند و مدرک لازم ندارد ، خانه مال من است زيرا متصرفم. ابراهیم خان گفت: در تصرف تو بحثی نيست ، فقط می خواهم بدانم كه چگونه آن را تصرف كردی؟! او كه خيال می كرد ابراهیم خان از صدای كلفت و کلماتی که از ته گلو می گفت از وی حساب می برد با بی پروايی دوباره جواب داد از آسمان افتادم توی خانه و متصرفم. از متصرف مدرک نمی خواهند. ابراهیم خان ديگر تأمل را جايز نديد و فرمان داد او را همان جا به چوب و فلک بستند تا از هوش رفت. پس از آنكه به هوش آمد به وی گفت: میدانی كه چرا مجازات شدی؟ برای اینکه من بعد هر وقت خواستی از آسمان بيفتی ، به خانه خودت بيفتی نه خانه مردم...
📖 زهیر بن‏‌ قین‏ قبل از ماجرای کربلا یکی از طرفداران افراطی عثمان بوده. پس از انجام مناسک حج ، در راه بازگشت به کوفه ، امام حسین علیه السلام به دلیل فطرت پاکی که در او مشاهده می‌‌ کرد او را به ملاقات خود دعوت کرد. که بعد از تشویق همسرش و گفتگویی مختصر با امام به ایشان ملحق شده و در نهایت در روز عاشورا ، در صحرای کربلا شهید شد. زهیر بن قین در طول مسیر همراه با پسر عموهایش ، خیمه ها را دور از امام بر پا میکرد تا با ایشان روبرو نشود. خود امام قاصدی برای زهیر فرستاد. قاصد گفت امام حسین علیه السلام تو را می خواند. زهیر که از همراهی با امام اکـراه داشت مبهوت مانده بود چه کند. همسرش به او گفت سبحان الله! آیا پسر پیامبر قاصدی به سوى تو می فرستد و تو پاسخ نمی‌ دهی؟ چرا نزدش نمی‌ روى و سخنش را نمی‌ شنوى و بر نمی‌ گردی؟ لذا زهیر نزد امام رفت. در هیچ منبع و مقتلی در مورد گفتگوی امام و زهیر هیچ اشاره ای نشده است و کسی خبر ندارد که در این ملاقات چه گذشته است. اما وقتی که زهیر از خیمه امام خارج شد فورا به سمت همسر خود رفت و گفت تو را طلاق دادم. آزادى که پیش خاندانت بروی ؛ زیرا من دوست ندارم به سبب من گرفتار شوى. سپس رو به همراهان کرد و گفت هر که میخواهد، با من همراه شود ، در غیر این صورت، این‌ آخرین دیدار ماست. الإرشاد، جلد۲، ص۷۲
📖 شیخ رجبعلی خیاط می فرمود: در روزهای اوایل هیئت ، مایل بودم تمام کارهای مجلس را خودم انجام دهم، خودم مداحی می کردم، چای می دادم و اغلب کارهای دیگر. شبی مشغول دادن چای به عزاداران بودم که دیدم جوانی که اصلا ظاهر مناسبی نداشت وارد مجلس شد و گوشه ای نشست ، یغه اش باز بود و گردنبند به گردنش ، وضع لباسش هم خیلی نامناسب بود، به همه چای تعارف کردم تا رسیدم به جوان، چشمم به پایش افتاد دیدم جورابی نازک شبیه جوراب های زنانه به پا دارد. غیظ کردم و با عصبانیت سینی چای را مقابلش گرفتم، یکی از استکان ها برگشت و چای روی پایم ریخت و سوخت. از این سوختگی زخمی در پایم بوجود آمد که خیلی طول کشید تا خوب شود، برای خودم هم این سوال پیش آمده بود که چرا زخم پایم خوب نمی شود. شبی به من گفتند: شیخ! آن جوانی که با عصبانیت چای به او تعارف کردی ، هر چه بود مهمان حسین علیه السلام بود ، نباید چنین رفتاری را با او مرتکب میشدی. کشکول کشمیری ، صفحه ۱۲۳