eitaa logo
مقاومت تا ظهور منجی
410 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
29 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 آقا زین العابدین علیه السلام به اهل و عیال خود سفارش می کردند: هیچ سائلی از مقابل خانه من نمی گذرد مگر اینکه اطعامش کنیم. گاهی به ایشان اعتراض می کردند: که هر سائلی واقعا محتاج نیست! امام سجاد علیه السلام پاسخ می دادند: بیم آن دارم که بعضی از آنها مستحق باشند و ما نیز با رد کردن مستحق، به بلایی که بر حضرت یعقوب علیه السلام نازل شد مبتلا شویم. حضرت یوسف علیه السلام ، آن خواب معروف را همان شبی دید ، که یعقوب علیه السلام ، سائل مستحقی را اطعام نکرد. آن شب یعقوب علیه السلام و خانواده اش سیر خوابیدند ولی سائل، گرسنه بود. به همین دلیل خداوند فرمود: ای یعقوب چرا به بنده ام رحم نکردی؟! به عزتم سوگند تو را به مصیبت پسرانت مبتلا خواهم کرد. منبع ، علل الشرایع جلد ۱ صفحه ۶۱
📖 ؟ آیت الله مجتهدی می‌ فرمود: روزی شخص ثروتمندی با همسرش در حال غذا خوردن بودند که شخص فقیری به در خانه‌شان آمد، آنها در را به روی فقیر بستند و او را ناامید کردند و چیزی ندادند و شاید توهینی هم به فقیر کردند. روزگار گذشت تا اینکه آن شخص فقیر، دارا شد و آن شخص دارا، ندار و زنش را هم طلاق داد. شخص فقیر که حالا ثروتمند شده بود خواستگاری فرستاد و زن آن شخص ثروتمند را گرفت. روزی زن با شوهر دومش در حال غذا خوردن بودند که در زدند، شوهر گفت: بلند شو و یک بشقاب غذا به این فقیر بده! زن بشقاب غذایی را دم در برد، و برگشت. مرد دید که زن درحال گریه کردن است، گفت: چرا گریه می کنی؟! زن گفت: فقیری که دم در خانه آمده بود، شوهر سابق من بود. روزی من با شوهر اولم در حال غذا خوردن بودیم که تو به در خانه مان آمدی و ما تو را ناامید و محروم برگرداندیم، حال روزگار او را به اینجا رسانده است تو با من ازدواج کردی و او اینک فقیر شده و دم در آمده است. بنابراین، هر کسی که به فقیری اهانت کند، خداوند او را لعنت می کند، خیلی مواظب باشید، چیزی ندارید به فقیر بدهید، ندهید، دیگر چرا اهانت می کنید؟!
📖 محمد ابراهيم خان معمار باشی ملقب به وزير نظام مردی زيرک بود و مدتی حكومت تهران را بر عهده داشت. در طول مدت حكومت او شهر تهران در نهايت نظم و آرامش بود. روزی‌ شخصی به ابراهیم خان شكايت كرد كه چون عازم زيارت مشهد بودم، خانه‌ام را برای نگهداری به فلان شخص دادم. اما اكنون كه مراجعت كردم مرا به خانه راه نمیدهد و می گوید من متصرفم و تصرف قاطع ترين دليل مالكيت است. ابراهیم خان بر صحت ادعای شاكی يقين حاصل كرد و شخص غاصب را احضار نمود تا اسناد مالکیت را ارائه دهد. آن مرد شانه بالا انداخت و گفت: سند و مدرک لازم ندارد ، خانه مال من است زيرا متصرفم. ابراهیم خان گفت: در تصرف تو بحثی نيست ، فقط می خواهم بدانم كه چگونه آن را تصرف كردی؟! او كه خيال می كرد ابراهیم خان از صدای كلفت و کلماتی که از ته گلو می گفت از وی حساب می برد با بی پروايی دوباره جواب داد از آسمان افتادم توی خانه و متصرفم. از متصرف مدرک نمی خواهند. ابراهیم خان ديگر تأمل را جايز نديد و فرمان داد او را همان جا به چوب و فلک بستند تا از هوش رفت. پس از آنكه به هوش آمد به وی گفت: میدانی كه چرا مجازات شدی؟ برای اینکه من بعد هر وقت خواستی از آسمان بيفتی ، به خانه خودت بيفتی نه خانه مردم...
📖 زهیر بن‏‌ قین‏ قبل از ماجرای کربلا یکی از طرفداران افراطی عثمان بوده. پس از انجام مناسک حج ، در راه بازگشت به کوفه ، امام حسین علیه السلام به دلیل فطرت پاکی که در او مشاهده می‌‌ کرد او را به ملاقات خود دعوت کرد. که بعد از تشویق همسرش و گفتگویی مختصر با امام به ایشان ملحق شده و در نهایت در روز عاشورا ، در صحرای کربلا شهید شد. زهیر بن قین در طول مسیر همراه با پسر عموهایش ، خیمه ها را دور از امام بر پا میکرد تا با ایشان روبرو نشود. خود امام قاصدی برای زهیر فرستاد. قاصد گفت امام حسین علیه السلام تو را می خواند. زهیر که از همراهی با امام اکـراه داشت مبهوت مانده بود چه کند. همسرش به او گفت سبحان الله! آیا پسر پیامبر قاصدی به سوى تو می فرستد و تو پاسخ نمی‌ دهی؟ چرا نزدش نمی‌ روى و سخنش را نمی‌ شنوى و بر نمی‌ گردی؟ لذا زهیر نزد امام رفت. در هیچ منبع و مقتلی در مورد گفتگوی امام و زهیر هیچ اشاره ای نشده است و کسی خبر ندارد که در این ملاقات چه گذشته است. اما وقتی که زهیر از خیمه امام خارج شد فورا به سمت همسر خود رفت و گفت تو را طلاق دادم. آزادى که پیش خاندانت بروی ؛ زیرا من دوست ندارم به سبب من گرفتار شوى. سپس رو به همراهان کرد و گفت هر که میخواهد، با من همراه شود ، در غیر این صورت، این‌ آخرین دیدار ماست. الإرشاد، جلد۲، ص۷۲
📖 شیخ رجبعلی خیاط می فرمود: در روزهای اوایل هیئت ، مایل بودم تمام کارهای مجلس را خودم انجام دهم، خودم مداحی می کردم، چای می دادم و اغلب کارهای دیگر. شبی مشغول دادن چای به عزاداران بودم که دیدم جوانی که اصلا ظاهر مناسبی نداشت وارد مجلس شد و گوشه ای نشست ، یغه اش باز بود و گردنبند به گردنش ، وضع لباسش هم خیلی نامناسب بود، به همه چای تعارف کردم تا رسیدم به جوان، چشمم به پایش افتاد دیدم جورابی نازک شبیه جوراب های زنانه به پا دارد. غیظ کردم و با عصبانیت سینی چای را مقابلش گرفتم، یکی از استکان ها برگشت و چای روی پایم ریخت و سوخت. از این سوختگی زخمی در پایم بوجود آمد که خیلی طول کشید تا خوب شود، برای خودم هم این سوال پیش آمده بود که چرا زخم پایم خوب نمی شود. شبی به من گفتند: شیخ! آن جوانی که با عصبانیت چای به او تعارف کردی ، هر چه بود مهمان حسین علیه السلام بود ، نباید چنین رفتاری را با او مرتکب میشدی. کشکول کشمیری ، صفحه ۱۲۳
📖 قاضی اجرای احکام یکی از استان ها تعریف می کرد یک خانم در حین گذر از خیابان در اثر تصادف با یک پیکان راهی بیمارستان شد. راننده پیکان داشت ، ماشینش را فروخت و خرج هزینه بیمارستان کرد. اما متاسفانه آن بانو فوت کرد. اولیای دم متوفی چند پسر و دختر بودند که مرتب به اجرای احکام مراجعه و پیگیر پرونده بودند تا دیه بگیرند. ضارب به دلیل نداشتن دیه در زندان بود . من اولیای دم را که همگی فرهنگی بودند از اوضاع زندان آگاه کردم یکی از اولیای دم مطلبی گفت که خیلی آموزنده بود. گفت چون او بخاطر مادر ما تنها دارایی خودش را که یک عدد پیکان بود فروخت و هزینه بیمارستان کرد. ما هم تصمیم گرفتیم با دریافت دیه از بیمه برای او منزلی تهیه کنیم و به او زندگی بدهیم تا روح مادرمان هم خشنود شود. مهربانی و بخشش ساده است.
📖 مرد جوانی که می خواست راه معنویت را طی کند به سراغ استاد رفت. استاد خردمند گفت: تا یک سال به هر کسی که به تو حمله کند و دشنام دهد پولی بده. تا دوازده ماه هر کسی به جوان حمله می کرد جوان به او پولی میداد. آخر سال باز به سراغ استاد رفت تا گام بعد را بیاموزد. استاد گفت: به شهر برو و برایم غذا بخر. همین که مرد رفت استاد خود را به لباس یک گدا در آورد و از راه میانبر کنار دروازه شهر رفت. وقتی مرد جوان رسید، استاد شروع کرد به توهین کردن به او. جوان به گدا گفت: عالی است! یک سال مجبور بودم به هر کسی که به من توهین می کرد پول بدهم اما حالا می توانم مجانی فحش بشنوم، بدون آنکه پشیزی خرج کنم. استاد وقتی صحبت جوان را شنید رو نشان داده و گفت: برای گام بعدی آماده ای چون یاد گرفتی به روی مشکلات بخندی! داوینچی می گوید: مشکلات نمی تواند مرا شکست دهند، هر مشکلی در برابر تصمیم قاطع من تسلیم می شود.
📖 اتوبوسی خلوت در حال حرکت بود. پیرمردی با دسته گلی زیبا روی یکی از صندلی ‌ها نشسته بود. مقابل او دخترکی قرار داشت که بی ‌نهایت شیفته زیبایی و شکوه دسته گل شده بود و لحظه ‌ای از آن چشم بر نمیداشت. زمان پیاده شدن پیرمرد فرا رسید. قبل از توقف اتوبوس در ایستگاه، پیرمرد از جا برخواست، به سوی دخترک رفت و دسته‌ گل را به او داد و گفت متوجه شدم که تو عاشق این گل‌ ها شده‌ ای. آنها را برای همسرم خریده بودم و اکنون مطمئنم که او از این که آنها‌ را به تو بدهم خوشحال ‌تر خواهد شد. دخترک با خوشحالی دسته گل را پذیرفت و با چشمانش پیرمرد را که از اتوبوس پایین میرفت بدرقه کرد. پیرمرد را میدید که به سوی دروازه آرامگاه آن سوی خیابان می رفت و کنار نزدیک در ورودی نشست. لقمان حکیم می گفت: من سیصد سال با داروهای مختلف ، مردم را مداوا کردم و در این مدت طولانی به این نتیجه رسیدم؛ که هیچ دارویی بهتر از محبت نیست! کسی از او پرسید: و اگر این دارو هم اثر نکرد چه؟ لقمان حکیم لبخندی زد و گفت مقدار دارو را افزایش بده
📖 بزرگان به ما آموخته‌اند که برای دعا کردن و مناجات، شب‌ها امتیاز ویژه‌‌ ای دارند و نیمه‌‌ های شب بهترین زمان برای مناجات و دعاست مثل شب قدر ، شب جمعه و... امّا در کلّ سال ، در بین روزها ، گفتند که روز عرفه امتیاز ویژه ‌ای برای دعا کردن دارد و ما رو دعوت کردند که در این روز زیاد دعا کنیم. همیشه شب می‌ رفتیم درب خانه ‌ی معبود، اما این دفعه روز. در این روز مخصوص دعا برای تعجیل در امر فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، عاقبت بخیری ، شفای بیماران و همه شیعیان فراموش نشه. امام صادق‏ علیه السلام فرمود: تَخَیَّر لِنَفسِکَ مِنَ الدُّعاءِ ما أحبَبتَ واجْتَهِد ، فإنَّهُ یَومَ عَرَفَه، یَومُ دُعاءٍ و مَسألَهٍ. هر چه می‏خواهی برای خود دعا بخوان و در دعا کردن بکوش که آن روز، روز عرفه، روز دعا و درخواست است. التهذیب الأحکام ، جلد۵ ، صفحه۱۸۲
📖 رسولِ خدا صلَّی اللهُ علیه و آله فرمودند: خداوندِ متعال برای برادرم علی علیه السَّلام فضائلی قرار داده است که غیر از ذاتِ اقدسش کسی توانِ شمارشِ آن ها را ندارد. اگر کسی فضیلتی از فضائلِ علی علیه السَّلام را با اعتقاد بیان کند، خداوند گناهانِ گذشته و آینده ی او را می بخشد حتی اگر در قیامت به اندازه ی جنّ و اِنس گناه به همراه داشته باشد. اگر کسی فضیلتی از فضائلِ علی علیه السَّلام را بنویسد تا وقتی که اثری از آن نوشته باقی باشد ملائکه برای او استغفار می کنند. اگر کسی به فضائلی از فضائلِ علی علیه السَّلام گوش فرادهد، خداوند گناهانی را که از راهِ شنیدن انجام داده است می بخشد. اگر کسی به متنی که در فضائلِ علی علیه السَّلام نوشته شده است نگاه کند، خداوند گناهانی را که از راهِ نگاه انجام داده است می بخشد. سپس رسولِ خدا صلَّی اللهُ علیه و آله فرمودند: نگاه کردن به علی و یاد کردنِ از او عبادت است و ایمانِ بنده ای قبول نمی شود مگر با پیروی از او و برائتِ از دشمنانِ او. امالی صدوق؛ مجلس ۲۸؛ حدیث ۹
📖 حضرت زین العابدین علیه السلام ، در روز عید قربان، این گونه با خدا مناجات می نمودند: پرورگارا آن کس که به سوی مخلوقی حرکت کند، خویشتن را به امید عطا و بخشش او آماده می سازد. پس امروز، من به امید عفو و صله تو آماده شده ام و از درگاهت، مرحمت و کرامت تمنّا دارم. بارالها، بر محمد و آل او درود و رحمت فرست و این امید مرا، نومید مگردان. ای خدا ای آنکه حاجات حاجتمندان بر تو پنهان نیست، و ای آنکه هر چه ببخشی، خزانه سرشارت زوال نبیند. من امروز با دست تهی به درگاهت آمده ام، و مرا به طاعت و عبادتم تکیه ای نیست. نه طاعتی فرستاده ام که مقبول باشد و نه جز شفاعت محمد و آل او شفاعت کسی پشت گرمی من است. بلکه امروز به درگاه تو آمده ام، در حالی که به گناهان خویش اعتراف دارم و به عفو عظیم تو که شامل حال خطا کاران می شود، امید دارم.
📖 الهی تو را میخوانم ، با اشک هایی که به ترنم آخرین نوای آسمانی مولایم حسین علیه السلام در روز عرفه ، بر صورت شرمسارم روان شده است. الهی تو را میخوانم به پاکی و خلوص بندگی در صحرای عرفات ، به تکاپوی حاجیان ، آنگاه که جان مشتاق را برای لقای تو روانه آسمان زلال عرفه می‌کنند. خدای من دلم برای آشنایی و آشتی با تو ، بیتابتر از همیشه است و تنها دارایی ام در پیشگاه تو ، دعایی است که به آن وعده اجابت داده ای. چگونه تو را دریابم و کدام باد موافق ، این خس دورافتاده از آستانت را به کوی شناخت و دلدادگی به تو رهنمون میسازد؟ الهی تو نوری ، آشکارتر از آنی که به مدد آثار خلقتت ، شناخته شوی ، تو نوری و روشن تر از آنی که در پناه سایه درآیی. خدای من چه وقت از دیده ام نهان شدی تا برای اثبات بودن تو ، دست به دامن برهان و استدلال ببرم؟ تو آنقدر ظاهری که رسیدن به تو از راه مشاهده آثارت ، راه دراز پیمودن و به بیراهه رفتن است. پس خدای من! چنان به عشق خود مرا بنواز و یاری ام کن تا دیده ام ، به فراتر از نشانه هایت دل مشغول دارد و از درک نور تو که آفاق را روشن کرده ، بازنماند. بارالها! چنان خود را به من بنما که بی واسطه و با شهود قلب ، شیفته جمال نورانی تو شوم. در این روز عرفه دعا برای فرج مولا فراموش نشود. اللهم عجل لولیک الفرج