فرض کنید زمینی به شما دادهاند و وسطش خط کشیدهاند. اسم نصفش را «دنیا» و نصف دیگرش را «آخرت» بگذار. تو پیدرپی نصفۀ آخرت را حفاری کردی و با خاکش آجر برای نصفۀ دنیا ساختی و پله گذاشتی و آوردی بالا. در ابتدا دنیا و آخرت در یک سطح بود اما تو از آخرت برداشته و روی دنیا گذاشتی. موقع مرگ میگویند: از دنیا به آخرت برو، یعنی از این بالا بپر پایین. تو میترسی. میگویی اگر از این دیوار صدمتری، توی آن گودال صدمتری بپرم، استخوانهایم خرد میشود. چه کسی از آخرت یک گودال بیمنتها ساخته؟ خود تو! این ترس، از عمل توست.
انسان وقتی توبه میکند، یک قسمت از دنیا را برمیدارد و در آخرت میگذارد. یواش یواش آخرت بالا میآید و این دو همسطح میشوند. وقتی میگویند، بفرمایید برویم، قدم از دنیا برمیداری و راحت به آخرت میروی و اصلا نمیهراسی . . .
👤 آیت الله حائری
داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩
iD ➠ @Dastanhaykotah
iD ➠ @Dastanhaykotah
✨﷽✨
✅صبروحوصلهپيامبر(ص)
✍روزي حضرت در مسجد با جماعتي از اصحاب نشسته و مشغول صحبت و گفتگو با آن ها بودند. كنيزكي از انصار وارد مسجد شد و خود را به پيامبر رساند. مخفيانه گوشهي عباي آن حضرت را گرفت و كشيد، چون آن حضرت مطلع شد برخاست و گمان كرد كه آن دختر با ايشان كاري دارد. چون حضرت برخاست كنيز چيزي نگفت، حضرت نيز با او حرفي نزد و در جاي خود نشست. باز كنيزك گوشهي عباي حضرت را كشيد و آن بزرگوار برخاست، تا سه دفعه آن كنيز چنين كرد و حضرت برخاست، و در دفعهي چهارم كه حضرت برخاست آن كنيز از پشت عباي حضرت مقداري بريد و برداشت و روانه شد.
اصحاب از مشاهدهي اين منظره ناراحت شدند و گفتند: اي كنيزك اين چه كاري بود كه كردي؟ جضرت را سه دفعه بلند كردي و هيچ سخني نگفتي، و آخرش عباي حضرت را بريدي. چرا اين كار را كردي؟
كنيزك گفت: در خانهي ما شخصي مريض است، اهل خانه مرا فرستادند كه پارهاي از عباي پيامبر را ببرم كه آن را به مريض ببندند تا شفا يابد، پس هر بار خواستم مقداري از عباي حضرت را ببرم حيا كردمو نتوانستم. در مقابل رسول خدا(ص) بدون هيچ ناراحتي و عصبانيت، كنيزك را بدرقه كرد.
📚اصولكافی۴ص۲۸۹
داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩
iD ➠ @Dastanhaykotah
iD ➠ @Dastanhaykotah
✅ اگر این سه را اصلاح کنیم ......
امام علی علیه السلام :
🔸اگر سه چیز را در زندگیتان اصلاح کنید ,خداوند سه چیز دیگر را برای شما اصلاح میکند
🔹۱- باطنت را اصلاح کن خداوند ظاهرت را اصلاح میکند و خوبی ات را سر زبانها می اندازد .
🔹۲-رابطه ات را با خدا اصلاح کن ,خداوند رابطه ات را با مردم اصلاح میکند و باعث احترام خلق به تو میشود .
🔹۳-آخرتت را اصلاح کن , خداوند امر دنیای تو را اصلاح میکند.
📚 خصال شیخ صدوق
داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩
iD ➠ @Dastanhaykotah
iD ➠ @Dastanhaykotah
✍شهید حاج قاسم سلیمانی
بعضی ها میگویند خطر و مشکلات سوریه به
ماچه؟ درحالی که همه تلاش دشمن این است که سوریه را از سر راه بردارد و به ما برسد. ما میتوانستیم بنشینیم نگاه کنیم عراق و سوریه سقوط کند و دشمنان تجهیز شوند و با قدرتی صد برابر بیایند لب مرز ایران.. اما این کار را نکردیم.
داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩
iD ➠ @Dastanhaykotah
iD ➠ @Dastanhaykotah
#حتما_بخونید
حکایتی بسیار زیبا 🌺
اقای سید علی اکبر کوثری ( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدلله علیه السلام) در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف میبرند.
بچه های آن محله به رسم کودکانه ی خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها، باچادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی،در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند.
مرحوم سید علی اکبر میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟
گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرد هتوجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟
چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟
میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند.
سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم
السلام علیک یاابا عبدالله...
دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان...
دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری
رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت
با بی میلی و اکراه استکان رو اوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم...
شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم.
وجود نازنین حضرت زهرا صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم امدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم
به من فرمود: آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود:
نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی....
آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم!
گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟
خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من بادست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟
میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود.
بنازم به بزم محبت که در آن
گدایی و شاهی برابر نشیند...
(برگرفته از خاطرات آن مرحوم)
داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩
iD ➠ @Dastanhaykotah
iD ➠ @Dastanhaykotah
🔴 تلنگر!
✍️کسی آمد محضر آیت الله میلانی در مشهد. در اطراف حرم امام رضا علیه السلام مغازه داشت. عرض کرد: مغازه دارم در اطراف حرم، در ایامی که شهر شلوغ است و زائر زیاد، قیمت اجناس را مقداری بالا میبرم و بیشتر از نرخ متعارف میفروشم. حکم این کار من چیست؟
آیت الله میلانی فرمود: این کار "بی انصافی" است.
مغازه دار خوشحال از این پاسخ و اینکه آقا نفرمود حرام است، کفشهایش را زیر بغل گذاشت و دست بر سینه عقب عقب خارج میشد. آقای میلانی با دست اشاره کرد به او که برگرد! برگشت!
آقا دهانش را گذاشت کنار گوش مغازه دار و گفت: داستان کربلا را شنیده ای؟ گفت:بله! گفت: میدانی سیدالشهدا علیه السلام تشنه بود و تقاضای آب کرد و عمر سعد آب را از او دریغ کرد؟گفت: بله آقا، شنیده ام. آقای میلانی فرمود: آن کار عمر سعد هم "بی انصافی" بود!
داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩
iD ➠ @Dastanhaykotah
iD ➠ @Dastanhaykotah
🚨 اعلام معجزه ای عجیب در نزدیکی قبر مطهر حضرت ابوالفضل
خواندن توضیحات شیخ عباس ۷۴ ساله، که ۳۶ سال خادم حرم حضرت ابوالفضل العباس (ع) بوده است، در مورد راز جریان آب در اطراف قبر علمدار کربلا خالی از لطف نیست.
وی گفت: قبلا دو چشمه در سرداب مطهر وجود داشت که از ۴۰۰ سال قبل که آب لولهکشی نبود این آب مرتب میجوشید و از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج میشد که مزه و طعم آن آب از بهترین آب معدنی امروز هم بهتر بود و آن سرداب پله داشت مردم میآمدند و از آن آب به عنوان تبرک استفاده میکردند که آب در تابستان خنک و در زمستان گرم بود.
اما یک فرد از خدا بیخبر آمد به بهانه اینکه تَرَکی در دیوار حرم اباالفضل پیدا شده گفت، میخواهم آزمایش کنم این آب از کجا میآید و بعد آن دو چشم را کور کرد و هر چه تلاش کردند، آن دو چشمه احیا نشد.
اما بعد از دو ماه آب دوباره بالا آمد و به سرداب رسید و آن آب چشمهای کور شده را شفا ۵۰ سال قبل تا کنون این آب در یک سطح ثابت مانده و نه کم و نه زیاد میشود.
وی ادامه داد: شما به خوبی میدانید اگر آب به مدت ۱۰ روز در یک جا بماند گندیده میشود، اما این آب با وجود اینکه در ورودی آن بسته شده مانند گلاب میماند و در اطراف قبر مطهر حضرت اباالفضل حلقه زده و همچنان بسیار تازه و معطر مانده است.
وی افزود: هم اکنون در بخش درب صاحبالزمان مرقد مطهر اباالفضل پنجره کوچکی قرار دارد که وصل به سرداب حرم است و اگر نگاه کنید از آن مرتب بوی گلاب میاید و این همان آبی است که متأسفانه خادمان کنونی در ورودی آن را و راه رسیدگی به سرداب را به روی زوار بستهاند.
این آب چند ویژگی دارد. اول اینکه اگرچه راکد است، هرگز رنگ و طعم آن از دست نرفته و گندیده نشده است.
ویژگی دوم آن که سطح آب بالاتر از قبر مطهر آقا ابوالفضل(ع) است آب از دیواره دور قبر به داخل نفوذ نمیکند./باشگاه خبرنگاران جوان
داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩
iD ➠ @Dastanhaykotah
iD ➠ @Dastanhaykotah
💕عـزاداران عـالـم
امام صادق (علیه السلام) میفرمایند:
پنج نفر در تاریخ بسیارگریه کرده اند:
1- حضرت آدم برای بهشت انقدرگریه کرد که رد اشک بر گونه اش افتاد.
۲–حضرت یعقوب به اندازه ای برای یوسف خود گریه کرد که نور دیده اش را از دست داد.
۳- حضرت یوسف در فراق پدر گریه کرد که زندانیان گفتند یاشب گریه کن یا روز.
۴-حضرت فاطمه زهرا(س) در فراق پدر آنقدر گریه کرد که اهل مدینه گفتند ما را به تنگ اوردی با گریه هایت…یا شب گریه کن یا روز...
۵_امام_سجاد(ع) بیست تا چهل سال در مصیبت و عزای پدرش گریه کرد.
هر گاه آب و خوراکی برایش می آوردند گریه می کردند ومی گفتند هرگاه قتلگاه فرزندان فاطمه را به یادمیاورم گریه گلویم رامی فشارد.
📚 مناقب آل ابى طالب، همان، ج3، ص137.
داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩
iD ➠ @Dastanhaykotah
iD ➠ @Dastanhaykotah
✍رسول خدا(ص):
همه چشم ها در قیامت گریانند، جز چشمی که بر مصیبت های حسین علیه السلام بگرید.
📚بخار الانوار ج۴۳،ص۲۹۳
نکته: بعضی ها به پشتوانه چنین روایاتی عمل با واجب و ترک حرام را کنار می گذارند و گمان می کنند با این گریه می توانند همه چیز را درست کنند. این نکته ثابت عقلی است که شرط ابتدایی ورود به جمع یاوران اهلبیت رعایت حلال و حرامی است که اهلبیت آن را از سوی خداوند برای ما تبیین کرده اند. مشخص است که خطا و اشتباه از هر کسی غیر از معصوم سر می زند ولی این خطا به معنی این نیست که از این محیط ولایت خارج شده ایم اما این مسئله اگر به یک روند و چیز ثابتی در سبک زندگی انسان تبدیل شود، واضح است که این دست روایاتی در مورد ما مصداق ندارد.
داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩
iD ➠ @Dastanhaykotah
iD ➠ @Dastanhaykotah
⚫️ شش نفر در تاریخ بسیار گریه کردهاند
1️⃣ حضرت آدم علیهالسلام برای قبولی توبهاش انقدر گریه کرد که رد اشک بر گونه اش افتاد
2️⃣ حضرت یعقوب علیهالسلام به اندازهای برای یوسف خود گریه کرد که نور دیده اش را از دست داد.
3️⃣ حضرت یوسف علیهالسلام در فراق پدر انقدر گریه کرد که زندانیان گفتند یا شب گریه کن یا روز.
4️⃣ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در فراق پدر انقدر گریه کرد که بعضی گفتند ما را به تنگ اوردی با گریه هایت…یا شب گریه کن یا روز…
5️⃣ حضرت امام سجاد علیهالسلام بیست تا چهل سال در مصیبت و عزای پدرش امام حسین علیهالسلام گریه کردند.
هر گاه اب و خوراکی برایش میاوردند گریه میکردند ومی گفتند هرگاه قتلگاه فرزندان فاطمه را به یاد میاورم گریه گلویم را میفشارد
6⃣ اما یک نفر خیلی گریه کرده و هنوز هم گریه می کند…
هر صبح و شام بر مصیبت حضرت امام حسین علیهالسلام ...
من انتظار تو را بردهام ز یاد
با انتظارهای فراوانم از شما
برشوره زار معصیتم گریہ میکنید
جانم فدای دیده بارانے شما...
داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩
iD ➠ @Dastanhaykotah
iD ➠ @Dastanhaykotah
لقمان حكيم عليه السلام :
يا بُنَىَّ اجْعَلْ غِناكَ فى قَلْبِكَ وَ اِذَا افْتَقَرْتَ فَلاتُحَدِّثِ النّاسَ بِفَقْرِكَفَتَهُونَ عَلَيْهِمْ وَ لكِنِ اسْأَلِ اللّه َ مِنْ فَضْلِهِ؛
لقمان عليه السلام :
فرزندم! بى نيازى را در دل و جانت قرار ده و چون محتاج شدى به مردم مگو كه درنزد آنان حقير مى شوى، بلكه از فضل خداوند بخواه.
ارشاد القلوب ديلمى، ج 1، ص 71لقمان عليه السلام ـ لاِبنِهِ وهُوَ يَعِظُهُ ـ
يا بُنَيَّ ، مِن حينِ سَقَطتَ مِن بَطنِ اُمِّكَ استَدبَرتَ الدُّنيا وَاستَقبَلتَ الآخِرَةَ ، وأنتَ في كُلِّ يَومٍ إلى مَا استَقبَلتَ أقرَبُ مِنكَ إلى مَا استَدبَرتَ ، فَتَزَوَّد لِدارٍ أنتَ مُستَقبِلُها ، وعَلَيكَ بِالتَّقوى ؛ فَإِنَّهُ أربَحُ التِّجاراتِ.
لقمان عليه السلام ـ در اندرز به فرزندش ـ
پسرم! از همان زمان كه از شكم مادرت افتادى ، دنيا را پشت سر خود نهادى و آخرت را پيش رويت قرار دادى ، و تو در هر روز ، به آنچه پيش رو دارى ، نزديك تر مى شوى تا به آنچه پشت سر دارى . پس ، براى سرايى كه پيش رو دارى ، توشه برگير و بر تو باد تقوا كه آن سودمندترين سوداگرى است.
إرشاد القلوب : ص 72 ، الاختصاص : ص 338 عن الأوزاعي نحوه ، بحار الأنوار : ج 13 ص 429 ح 23
داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩
iD ➠ @Dastanhaykotah
iD ➠ @Dastanhaykotah
1⃣ حضرت سیدالشهداء نفرمود من با یزید بیعت نمیکنم؛
فرمود: «مِثْلِی لَا یُبَایعُ مِثْلَ یزید بن معاویة»؛ [بحارالأنوار، ج۴۴، ص٣٢۵]
فرمود هرکس آزاداندیش است، حسینی فکر میکند؛ مثل من فکر میکند، زیر بار ظلم نمیرود.
2⃣ امروز هم همینطور است، بیان حسین بن علی همینطور است. امروز کسی که حسینی فکر میکند؛ نه آمریکا را، نه آن #معامله_قرن را، نه #صهیونیست را، هیچکدام را تحمل نمیکند.
3⃣ اگر حضرت فرموده بود من با یزید بیعت نمیکنم شاید فکر میکردند که مخصوص خود اوست. حضرت فرمود: «مِثْلِی لَا یُبَایعُ مِثْلَ یزید بن معاویة»، تا ظهورِ حضرت این اصل حاکم است؛ یعنی کسی که حسینی فکر میکند زیر بار ظلم نمیرود.
4⃣ این است که امام (رضواناللهعلیه) فرمود: انقلاب مدیون کربلاست، پیروزی این نهضت به برکت کربلا و قیام حسین بن علی بن ابیطالب است، همین است.
✍ آیةالله جوادی آملی
داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩
iD ➠ @Dastanhaykotah
iD ➠ @Dastanhaykotah