eitaa logo
به‌سمت آرامش 🌱✨
4.9هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
3 فایل
🌱🌻 بِسم‌الله‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ✨ مدیریت: @Saheerr 📳 مجموعه تبلیغات (تبلیغات قاضی) https://eitaa.com/joinchat/356910065C5b56d32fe0
مشاهده در ایتا
دانلود
امیرالمؤمنین عليه السلام: اگر خواستى از برادرت ببرى، ته مانده اى از دوستى خود براى او باقى گذار كه اگر روزى به فكرش رسيد كه آشتى كند به آن بازگردد إنْ أرَدْتَ قَطِيعةَ أخيكَ فاستَبْقِ لَهُ مِن نفسِكَ بَقيّةً يَرجِعُ إليها إن بَدا لَه ذلكَ يوما مّا نهج البلاغه، از نامه31 داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
🔆 🔸مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود. 🔹کشاورز گفت برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد می کنم اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد. 🔸مرد قبول کرد. 🔹در طویله اولی که بزرگترین بود باز شد. 🔸باور کردنی نبود بزرگترین و خشمگین ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود. گاو با سُم به زمین می کوبید و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشید تا گاو از مرتع گذشت. 🔹دومین دَر طویله که کوچکتر بود باز شد. گاوی کوچکتر از قبلی که با سرعت حرکت کرد، جوان پیش خودش گفت: منطق می گوید این را ولش کنم چون گاو بعدی کوچک‌تر است و این ارزش جنگیدن ندارد. 🔸سومین دَر طویله هم باز شد و همانطور که فکر میکرد ضعیفترین و کوچکترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود. 🔹پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد تا دُم گاو را بگیرد.اما.........گاو دُم نداشت!!!! 🔴 زندگی پر از ارزش‌های دست یافتنی است اما اگر به آنها اجازه رد شدن بدهیم ممکن است که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود. برای همین سعی کنیم که همیشه فرصت‌های مناسب را دریابیم داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
✨﷽✨ 🌺🌺🌺🌺🌺 👌 داستان کوتاه پند آموز 💭 شیطان با بنده ای همسفر شد موقع نماز صبح، بنده نماز نخوند  موقع ظهر و عصر هم، نماز نخوند  موقع مغرب و عشاء رسید، بازم بنده نماز بجای نیاورد 💭 موقع خواب شیطان به بنده گفت من با تو زیر یک سقف نمی خوابم  چون پنج وقت موقع نماز شد و تو یک نماز نخوندی میترسم غضبی از آسمان بر این سقف نازل بشه  که من هم با تو شامل بشم  💭بنده گفت تو شیطانی و من بنده خدا ، چطور غضب بر من نازل بشه ؟  شیطان در جواب گفت من فقط یک سجده اونم به بنده خدا نکردم از بهشت رانده شدم و تا روز قیامت لعن شدم  در صورتیکه تو از صبح تا حالا باید چند سجده به خالق میکردی و نکردی وای به حال تو که از من بدتری ؟؟؟؟ «شیطان که رانده شد بجز یک خطا نکرد خــود را بـه سـجـده ی آدم رضــا نـکـرد شـیــطان هـــزار بــار بـه از بــی نـمـــاز او سجــده بـر آدم و او بـر خــدا نـکـرد» 💠✨ از پاهايي که نمي توانند تو را به اداي نماز ببرند، انتظار نداشته باش که تو را به بهشت ببرند.. ❤️✨ رسول الله فرموده اند : ❌ ترك نماز صبح: نور صورت ❌ ترك نماز ظهر: بركت رزق ❌ ترك نماز عصر: طاقت بدن ❌ ترك نماز مغرب: فايده فرزند ❌ ترك نماز عشاء: آرامش خواب را از بين میبرد داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
✍همیشه امیدتان به خدا باشد نه بندگانش؛ چون امید بستن به غیر خدا همچون خانه عنکبوت است : سست، شڪننده و بی اعتبار... خدا به تنهایی برایتان ڪافیست.. التماس به خدا جرأت است اگر برآورده شود ، رحمت است اگر برآورده نشود ، حکمت است... التماس به انسان خفت است اگر برآورده شود ، منت است اگر برآورده نشود ، ذلت است ... ✅در همه حال به او اعتماد ڪنید داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
معمولا مشکلات بزرگ کم کم شکل می گیرند... مثلا طلاق هم این طور نیست که یهو شکل بگیره! کم کم... گاهی بی احترامی هایی که در محیط خانواده و نسبت به خانواده همسر وجود دارد کم کم طرف مقابل را برای ادامه زندگی سرد می کند گاهی قدرنشناسی هایی که مرد نسبت به وظایف سنگین همسرش در خانه بروز می دهد یا کنایه زدن های زن به شوهرش در مورد جایگاه شغلی و درآمدش کم کم او را سرد می کند گاهی یک رابطه به ظاهر کوچکِ مرد یا زن با جنس مخالف در محل کارش، به عنوانِ رابطه ی کاری یا اینکه ما مثل خواهر و برادریم و از این موارد، کم کم رابطه همسران را سرد می کند گاهی کم توجهی همسران نسبت به هم و درک نکردنِ همدیگر و اینکه سرشون فقط تو گوشی باشه و حتی موقع صحبت هم به هم توجه نکنند کم کم رابطه ها را سرد می کند گاهی اختلافات کوچک بی اهمیتی که هیچ کس حاضر به کوتاه آمدن نمی شود کم کم بزرگ می شود و زندگی سرد می شود مواظب این کم کم ها باشید تا زندگی زیبای خودتون رو حفظ کنید تا همیشه خوشبخت و شاد باشید با مطالعه این متن فوری یاد رفتارهای نامناسب همسرتان نیاُفتید! بلکه سعی کنید خودتون رو اصلاح کنید تا ایشون هم از شما تاثیر گیرد داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
(ره): هماهنگی و موافقت اخلاقی بین مرد و زن در محیط خانواده از هر لحاظ و به‌ صورت صد در صد برای غیر انبیا و اولیا علیهم ‌السلام غیر ممکن است.اگر بخواهیم محیط خانه،گرم و با صفا و صمیمی باشد،فقط باید صبر،استقامت، گذشت،چشم ‌پوشی و رأفت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد.اگر اینها نباشد اصطکاک و برخورد پیش خواهد آمد و همه اختلافات خانوادگی از همین‌ جا ناشی می‌شود. 📗 در محضر بهجت، ج۱، ص۳۰۰ داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
✨در تمام صحنه هاي زندگي فاطمه عليهاسلام، رضايت خدا بر غيرخدا ترجيح داشت. وقتي حضرت علی(ع) به خواستگاري زهراي مرضيه عليها السلام آمدند، پيغمبر خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) به ايشان فرمودند: دخترم! علي، به خواستگاريت آمده، حضرت رضاي خداوند را از پدر جويا ميشود. با وجود اينكه خواستگارهاي پولداري نظير عبدالرحمن بن عوف به خانۀ پيغمبر رفت و آمد داشت.طوري كه او پيشنهاد داد كه خانۀ ده هزار درهمي را به نام فاطمه ميكنم چون رضایت خدا در آن ازدواج نبود، حضرت فاطمه قبول نمیکرد. امام هنگامی امام علي عليه السلام براي خواستگاري آمد، نخستين سؤالي كه فاطمه پرسيد اين بود: أرَضِيَ اللهُ؛ آيا خدا از اين ازدواج من راضي است؟ اينكه پول و خانه و... دارد يا ندارد، از ناحيۀ فاطمه مورد پرسش قرار نميگيرد، تنها رضايت خداوند برايش مطرح است. 📗زندگي زهرا، ص۳۵؛ به نقل از مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲۴۵ داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
✨﷽✨ داستان بسیار زیبا از زن بی حجاب و زن چادری زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که راننده ناغافل در رو بست و چادر زن لای در گیر کرد. داشت بازحمت چادر رو بیرون میکشید که یه زن نسبتا بدحجاب طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها ! زن محجبه، روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت: من چادر سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد . همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو. من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. اما من روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم. و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم. چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند. حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟ 💥زن بدحجاب بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی. و آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ 👩‍⚕💝💝💝 http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
✍امام صادق عليه السلام: پسرها نعمت اند و دخترها حسنه. خداوند، از نعمت ها سؤال مى كند و بر حسنات پاداش مى دهد 📚الكافی جلد6 صفحه7 داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
✍مرحوم اسماعیل دولابی : 🌸صلوات خیلی کارها می کند ظرف انسان را بزرگ می کند صلوات به آدم قوت می دهد 👌هم در امر آخرت و هم در خوشی و ناخوشی به انسان قوت می دهد و بهجت می آورد و غم را زائل می کند صلوات در راه خدا به انسان خیلی کمک می کند . صلوات هم در بین دعاها برای رفع خستگی و باز شدن نطق و راه افتادن است. هر وقت با خدای خود صحبت می کنی ، اگر دیدی تعطیل شد و نتوانستی حرف بزنی صلوات بفرست ، دوباره نطقت باز می شود . 🌸اللَّهمَّ صَلِّ عَلَى مُحمَّـدٍ وآل مُحَمَّد🌸 داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
‼مردی نزد فقیهی رفت وگفت: ای عابد سوالی دارم، عابد گفت بگو، گفت: نمازخودم را شکستم عابد گفت دلیلش چه بود؟ مردگفت: هنگام اقامه نماز دیدم دزدی کفش هایم را ربود و فرار کرد برآن شدم که نماز بشکنم و کفشم را از دزد بگیرم و حال میخواهم بدانم که کارم درست است یا نادرست؟ ⚜عابد گفت:کفش تو چند درهم قیمت داشت؟ مردگفت: ۵ درهم عابد گفت: ای مرد کار بجا و پسندیده ای کرده ای زیرا آن نمازی که تو میخواندی در حالی که حواست پیش کفشت بود ۲ درهم هم نمی ارزید…! داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
🍃🌸🍃🌸🍃 🍃حکایات شـنیدنی 🍃🔆آب بکش و وضو بساز🔆🍃 دزدى به خانه احمد خضرویه رفت و بسیار بگشت ، اما چیزى نیافت که قابل دزدى باشد . خواست که نومید بازگردد که ناگهان احمد، او را صدا زد و گفت :اى جوان !سطل را بردار و از چاه ، آب بکش و وضو بساز و به نماز مشغول شو تا اگر چیزى از راه رسید، به تو بدهم ؛ مبادا که تو از این خانه با دستان خالى بیرون روى !دزد جوان ، آبى از چاه بیرون در آورد، وضو ساخت و نماز خواند. روز شد . کسى در خانه احمد را زد . داخل آمد و 150 دینار نزد شیخ گذاشت و گفت این هدیه ، به جناب شیخ است . احمد رو به دزد کرد و گفت : دینارها را بردار و برو؛ این پاداش یک شبى است که در آن نماز خواندى . حال دزد، دگرگون شد و لرزه بر اعضایش افتاد. گریان به شیخ نزدیک تر شد و گفت : تاکنون به راه خطا مى رفتم . یک شب را براى خدا گذراندم و نماز خواندم ، خداوند مرا این چنین اکرام کرد و بى نیاز ساخت . مرا بپذیر تا نزد تو باشم و راه صواب را بیاموزم . کیسه زر را برگرداند و از مریدان شیخ احمد گشت . داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
✨﷽✨ 🌼حکایتی از ملانصرالدین! ✍می گویند ملانصرالدین از همسایه اش دیگی را قرض گرفت. چند روز بعد دیگ را به همراه دیگی کوچک به او پس داد. وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید ملا گفت دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد. چند روز بعد، ملا دوباره برای قرض گرفتن دیگ به سراغ همسایه رفت و همسایه خوش خیال این بار دیگی بزرگتر به ملا داد، به این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود. تا مدتی از ملا نصرالدین خبری نشد. همسایه به در خانه ملا رفت و سراغ دیگ خود را گرفت. ملا گفت دیگ شما موقع وضع حمل در خانه ما فوت کرد. همسایه گفت مگر دیگ هم می میرد؟ چرا مزخرف میگی! و جواب شنید :چرا روزی که گفتم دیگ تو زاییده نگفتی که دیگ نمی زاید. دیگی که می زاید حتما مردن هم دارد! 💥این حکایت اغلب ما مردم است هرجا که به نفع ما باشد، عجیب ترین دروغ‌ها و داستان‌ها را باور میکنیم اما کوچکترین ضرر را بر نخواهیم تابید. ‌‌‌ داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✍ زندگی مانند درست کردن چای میماند: ✳ خودبینی ات را بجوشان' ✳ نگرانی هایت را تبخیر کن ' ✳ غم هایت را رقیق کن ' ✳ اشتباهاتت را از صافی بگذران' ✳ و آن وقت طعم خوشبختی را بچش ✳ آنچه "خداوند"میدهد"پایانی"ندارد و آنچه "آدمی"میدهد"دوامی" ندارد، زندگیتان پراز داده های "خداوند" باشد. داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
40.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 تصویری 📚 🎙با صداي شهيد حاج شيخ احمد ضيافتے كافے داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
✅‍ پند به حضرت شیطان به حضور حضرت موسی علیه السلام آمد و گفت: میخواهی تو را هزار و سه پند بیاموزم فرمود: آنچه که مےدانی من بیشتر مےدانم، نیازی به پند تو ندارم. جبرئیل امین، نازل شد و عرض کرد: یا موسی خداوند مےفرماید: هزار پند او فریب است اما سه پند او را بشنو. حضرت موسی به شیطان فرمود: سه پند از هزار و سه پندت را بگو. شیطان گفت: ❶ چنانچه در خاطرت انجام دادن کار نیکی را گذراندی، زود شتاب کن وگرنه تو را پشیمان میکنم. ❷ اگر با زن بیگانه و نامحرم نشستی، غافل از من مباش! که تو را به زنا وادار میکنم. ❸ چون غضب بر تو مستولی شد، جای خود را عوض کن وگرنه فتنه به پا میکنم. اکنون که تو را سه پند دادم تو هم از خدا بخواه تا مورد آمرزش و رحمتش قرار گیرم. موسی بن عمران خواسته وی را به عرض خداوند رسانید، ندا رسید : یا موسی! شرط آمرزش شیطان این است که برود روی قبر آدم و او را سجده کند. حضرت موسی امر پروردگار را به وی فرمود. شیطان گفت: یا موسی من موقع زنده بودن آدم وی را سجده نکردم، چگونه حالا حاضر میشوم، خاک قبر او را سجده کنم!؟ 📚‍ کتاب قصص الله، جلد ۱ داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
✨﷽✨ 🔴صبروحوصله‌پيامبر(ص) ✍روزي حضرت در مسجد با جماعتي از اصحاب نشسته و مشغول صحبت و گفتگو با آن ها بودند. كنيزكي از انصار وارد مسجد شد و خود را به پيامبر رساند. مخفيانه گوشه‌ي عباي آن حضرت را گرفت و كشيد، چون آن حضرت مطلع شد برخاست و گمان كرد كه آن دختر با ايشان كاري دارد. چون حضرت برخاست كنيز چيزي نگفت، حضرت نيز با او حرفي نزد و در جاي خود نشست. باز كنيزك گوشه‌ي عباي حضرت را كشيد و آن بزرگوار برخاست، تا سه دفعه آن كنيز چنين كرد و حضرت برخاست، و در دفعه‌ي چهارم كه حضرت برخاست آن كنيز از پشت عباي حضرت مقداري بريد و برداشت و روانه شد. اصحاب از مشاهده‌ي اين منظره ناراحت شدند و گفتند: اي كنيزك اين چه كاري بود كه كردي؟ جضرت را سه دفعه بلند كردي و هيچ سخني نگفتي، و آخرش عباي حضرت را بريدي. چرا اين كار را كردي؟ كنيزك گفت: در خانه‌ي ما شخصي مريض است، اهل خانه مرا فرستادند كه پاره‌اي از عباي پيامبر را ببرم كه آن را به مريض ببندند تا شفا يابد، پس هر بار خواستم مقداري از عباي حضرت را ببرم حيا كردمو نتوانستم. در مقابل رسول خدا(ص) بدون هيچ ناراحتيو عصبانيت، كنيزك را بدرقه كرد. 📚بحارالأنوار/ج۷۱/ص۳۷۹ داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
✨﷽✨ ⚜حکایت‌های پندآموز⚜ «خَر ما از کُرگی دُم نداشت» ✍مردی خری دید که در گل گیرکرده بود و صاحب خر از بیرون كشیدن آن خسته شده بود. برای كمك كردن دُم خر را گرفت و زور زد! دُم خر از جای كنده شد.فریاد از صاحب خر برخاست كه ، تاوان بده!مرد برای فرار به كوچه‌ای دوید ولی بن بست بود. خود را در خانه‌ای انداخت. زنی آنجا كنار حوض خانه نشسته بود و چیزی می‌شست و حامله بود. از آن فریاد و صدای بلند در ترسید و بچه اش سِقط شد. صاحب خانه نیز با صاحب خر همراه شد. مرد گریزان بر روی بام خانه دوید. راهی نیافت ، از بام به كوچه‌ای فرود آمد كه در آن طبیبی خانه داشت. جوانی پدر بیمارش را در انتظار نوبت در سایۀ دیوار خوابانده بود. مرد بر آن پیرمرد بیمار افتاد ، چنان كه بیمار در جا مُرد. فرزند جوان به همراه صاحب خانه و صاحب خر به دنبال مرد افتاد!مرد، به هنگام فرار ، در سر كوچه ای با یهودی رهگذر سینه به سینه شد و او را به زمین انداخت. تکه چوبی در چشم یهودی رفت و كورش كرد. او نیز نالان و خونریزان به جمع متعاقبان پیوست!مرد گریزان ، به ستوه از این همه ،خود را به خانۀ قاضی رساند كه پناهم ده و قاضی در آن ساعت با زن شاكی خلوت كرده بود. چون رازش را دانست ، چارۀ رسوایی را در طرفداری از او یافت و وقتی از حال و حكایت او آگاه شد ، مدعیان را به داخل خواند. نخست از یهودی پرسید. یهودی گفت : این مسلمان یك چشم مرا نابینا كرده است. قصاص طلب میم قاضی گفت: دیه مسلمان بر یهودی نصف بیشتر نیست. باید آن چشم دیگرت را نیز نابینا كند تا بتوان از او یك چشم گرفت! وقتی یهودی سود خود را در انصراف از شكایت دید ، به پنجاه دینار جریمه محكوم شد! جوان پدر مرده را پیش خواند. گفت : این مرد از بام بلند بر پدر بیمار من افتاد و هلاكش كرده است.به طلب قصاص او آمده‌ام. قاضی گفت : پدرت بیمار بوده است ، و ارزش زندگی بیمار نصف ارزش شخص سالم است. حكم عادلانه این است كه پدر او را زیرهمان دیوار بخوابانیم و تو بر او فرودآیی ، طوری كه یك نیمه ی جانش را بگیری! جوان صلاح دید که گذشت کند ، اما به سی دینار جریمه ، بخاطرشكایت بی‌مورد محكوم شد! نوبت به شوهر آن زن رسید كه از وحشت سقط کرده بود ، گفت : قصاص شرعی هنگامی جایز است كه راه جبران مافات بسته باشد. حال می‌توان آن زن را به حلال در عقد ازدواج این مرد درآورد تا كودک از دست رفته را جبران كند. برای طلاق آماده باش! شوهرش فریاد میزد و با قاضی جدال می‌كرد.كه ناگاه صاحب خر برخاست و به طرف در دوید. قاضی فریاد داد : هی ، بایست كه اكنون نوبت توست! صاحب خر همچنان كه می‌دوید فریاد زد : من شكایتی ندارم. میروم مردانی بیاورم كه شهادت بدهند خر ما از کرگی دم نداشت 📚 مجموعه حکایت‌های پندآموز داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
یکی از اشتباهات تربیتی این است که وقتی کودک غمگین است، شما در همین موقعیت از او می‌خواهید گریه کردن را متوقف کند! حتی اگر دلیل این گریه موضوعی بسیار سطحی باشد و یا حتی اگر هیچ دلیلی هم وجود نداشته باشد، اما نباید مانع ابراز احساسات او بشوید.... داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
...❗️ 🍃در دیداری که مرحوم علامه جعفری با مرحوم علامه عسکری داشتند اول سوالی که علامه عسکری بدون مکث از ایشان کردند این بود که شما چرا مثنوی را شرح کردی؟! 🍃ایشان‌گفت من ۵۰۰۰ روایت شیعه را بین این شرحم قرار دادم هر کس بخواهد این شرح را بخواند این روایات را هم لا جرم می خواند. علامه عسکری فرمودند : حل شد‌. داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
✅دوربین خدا روشنه! ✍دیدین گاهی میریم عروسی یا جشن تولد، دوربین داره فیلمبرداری میکنه و تا نوبت به ما میرسه؛ خودمون رو جمع و جور میکنیم چرا؟ چون دوربین روی ما زوم میکنه؛ نکنه زشت و بد قیافه بیفتیم! اگه فقط به این فکر کنیم که دوربین خدا همیشه روشنه و روی ما هم زوم شده، شاید یه جور دیگه زندگی می کردیم! شاید اخلاقمون یه جور دیگه بود! شاید لحن صحبتمون یه جور دیگه میشد! مطمئن باشیم که دوربین خدا همیشه روشنه و روی تک تک ما زوم شده؛ چون خودش فرمود: «ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری» (علق/14) آیا نمی دانند خدا می بیند... داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
⁉️ 🍃بعضی از مؤمنین ما جوری رفتار میکنند که انگار یک نوع تکبری بر همه مردم دارند که ما مؤمن هستیم و چنان چهره شان را میگیرند ، به مردم بی اعتنایی کنند ، یعنی همه شما اهل جهنم هستید ، همه شما مورد خشم خدا هستید و‌مورد خشم من ؛ در صورتی که این خلاف دستور اسلام است. داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
❗️ 🍃آیت الله ‌فاطمی نیا : حضرت اميرالمومنين(ع) به كميل مي فرمايند : هر وقت از چيزي ترسيدي ، بگو : لا حول و لا قوة الا بالله چقدر اين فرمايش زيباست! اين يعني باور كن كه هيچ برگي هم بدون اذن خدا از درخت جدا نمي شود! همه چيز به اذن الله است ، اين شناخت خداست. داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
مداحی آنلاین - زنان بهشتی - استاد رفیعی.mp3
2.79M
♨️زنان بهشتی 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
امام على عليه السلام: با چيره شدن بر عادتهاست كه مى توان به بالاترين مقامات رسيد بِغَلَبَةِ العاداتِ الوُصولُ إلى أشرَفِ المَقاماتِ غررالحكم حدیث 4300 داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
🍃علامه حسن زاده آملی : الهی! غبطه ملائکه ای را میخورم که جز سجود ندانند ، کاش حسن از ازل تا ابد در یک سجده بود . داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
کوتاه در زمان‌هاي‌ دور، مردي در بازارچه شهر حجره اي داشت و پارچه مي فروخت . شاگرد او پسر خوب و مودبي بود وليکن کمي خجالتي بود. مرد تاجر همسري کدبانو داشت که دستپخت خوبي داشت و آش هاي خوشمزه او دهان هر کسي را آب مي‌انداخت. روزي مرد بيمار شد و نتوانست به دکانش برود. شاگرد در دکان را باز کرده بود و جلوي آنرا آب و جاروب کرده بود ولي هر چه منتظر ماند از تاجر خبري نشد. قبل از ظهر به او خبر رسيد که حال تاجر خوب نيست و بايد دنبال دکتر برود. پسرک در دکان را بست و دنبال دکتر رفت . دکتر به منزل تاجر رفت و او را معاينه کرد و برايش دارو نوشت . پسر بيرون رفت و دارو را خريد وقتي به خانه برگشت ، ديگر ظهر شده بود. پسرک خواست دارو را بدهد و برود ، ولي همسر تاجر خيلي اصرار کرد و او را براي ناهار به خانه آورد . همسر تاجر براي ناهار آش پخته بود سفره را انداختند و کاسه هاي آش را گذاشتند . تاجر براي شستن دستهايش به حياط رفت و همسرش به آشپزخانه برگشت تا قاشق‌ها را بياورد . پسرک خيلي خجالت مي‌کشيد و فکر کرد تا بهانه‌اي بياورد و ناهار را آنجا نخورد . فکر کرد بهتر است بگويد دندانش درد مي کند. دستش را روي دهانش گذاشت . تاجر به اتاق برگشت و ديد پسرک دستش را جلوي دهانش گذاشته به او گفت : دهانت سوخت؟ حالا چرا اينقدر عجله کردي ، صبر مي کردي تا آش سرد شود آن وقت مي خوردي ! زن تاجر که با قاشق‌ها از راه رسيده بود به تاجر گفت : اين چه حرفي است که مي زني ؟ آش نخورده و دهان سوخته ؟ من که تازه قاشق ها را آوردم. تاجر تازه متوجه شد که چه اشتباهي کرده است. از آن‌ پس، وقتي‌ کسي‌ را متهم به گناهي کنند ولي آن فرد گناهي نکرده باشد، گفته‌ مي‌شود: ! داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
✨﷽✨ ✨ 🍂محتاط باشیم در «سرزنش»🍂 و «قضاوت کردن دیگران» 😔 وقتی نه از «دیروز او» خبر داریم😟 نه از «فردای خودمان»🤔 داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
🔆 🔸 «کار جبران ناپذیر» 🔹زنی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد. بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند. شخصی که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد. بعدها وقتی که آن زن متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و... 🔸سراغ مرد حکیمی رفت تا از او کمک بگیرید بلکه بتواند این کار خود را جبران کند. 🔹حکیم به او گفت: «به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن.» آن زن از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد. 🔸فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور آن زن رفت ولی ۴ تا پر بیشتر پیدا نکرد. مرد حکیم در جواب تعجب زن گفت انداختن آن پرها ساده بود ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند آن شایعه هایی که ساختی که به سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است. پس بهتر است از شایعه سازی دست برداری. داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
سه چیز زن را "قلبا"شاد می کند🍂 ۱- وقتی مورد "احترام"همه باشد.🌷 ۲- وقتی اولین بار "مادر"شود.. ۳- وقتی از لحاظ مالی "وابسته"نباشد. سه چیز زن را به "گریه"می اندازد ۱- حرفی که "احساسش" را جریحه دار کند.... ۲- از دست دادن کسی که "دوست دارد".... ۳- مرور خاطرات خوبی 🍂 که ""از دست داده"".... 🌷 داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah