شش یا هفت ساله که بودم
دست چک پدرم را با دفتر نقاشی ام اشتباه گرفتم
و تمام صفحاتش را خط خطی کردم
مادرم خیلی هول شده بود
دفترچه را از دست من کشید وبه همراه کت پدرم به حمام برد
آخر شب صدایشان را می شنیدم
حواست کجاست زن
میدانی کار من بدون آن دفترچه لنگ است؟؟
می دانی باید مرخصی بگیرم و تا شهر بروم؟
میدانی چقدر باید دنبال کارهای اداری اش بدوئم؟
"صدای مادرم نمی آمد"
میدانستی و سر به هوا بودی؟
"بازهم صدای مادرم نمی آمد"...
سالها از اون ماجرا می گذرد
شاید پدرم اصلا یادش نیاید چقدر برای دوباره گرفتن آن دفترچه اذیت شد
مادرم هم یادش نمی آید چقدر برای کار نکرده اش شرمندگی کشید
اما من خوب یادم مانده است که مادرم آن شب سپر بلای من شد تا آب در دل من تکان نخورد
خوب یادم مانده است تنها کسی که قربانت شوم هایش واقعیست اسمش مادر است
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
نمکدان را که پر می کنی
توجهی به ریختن نمکها نداری
اما زعفران را که میسابی
به دانه دانه اش توجه می کنی
حال آنکه بدون نمک
هیچ غذایی خوشمزه نیست
ولی بدون زعفران ماهها و سالها
میتوان آشپزی کرد و غذا خورد
مراقب نمکهای زندگیمان باشیم
ساده و بی ریا و همیشه دم دست
که اگر نباشند وای بر سفره زندگی
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
اثرات لقمه حرام در زندگی!
💠✍🏻رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرمایند:
نماز ڪسی ڪه لقمهاش حرام است تا چهل روز قبول نمی شود و تا چهل روز دعایش مستجاب نمی گردد و هر مقدار از بدنش ڪه با حرام پرورش یافته سزاوار آتش و سوختن است.
💠✍🏻امام صادق علیه السلام :
هر ڪس بخواهد دعايش مستجاب شود، بايد ڪسب خود را حلال ڪند و حق مردم را بپردازد.
💠✍🏻امام هادے علیه السلام:
به راستى ڪه حرام، افزايش نمى يابد و اگر افزايش يابد، برڪتى ندارد و اگر انفاق شود، پاداشى ندارد و اگر بماند، توشه اےبه سوے آتش خواهد بود.
💠✍🏻حرام خوارے و قساوت قلب ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند ڪه اگر ڪسی حرام خورد قلبش سخت شده و در برابر حق، نرمش نخواهد داشت! این همان سخنی است ڪه امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا به سپاه ڪوفه فرمود:
چون شڪمهاے شما از حرام پر شده،ڪلام حق در شما اثر ندارد...
📚 ڪافی
📚بحارالأنوار
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
یک روز ،برای نماز صبح از جا پریدم
دیشبش را دیر خوابیده بودم
نگاه به آسمان کردم
به نظر تیره و تار می آمد ،اما....
اما یک ساعت از اذان گذشته بود😔😔😔
نمیدانم،اما فکر میکنم دلم شکست
آنقدر در هم شکست که هزاران خود بی خود در آینه ی هزار تکه دل دیدم....
برایم عذاب آور بود ....
نماز قضا نشده بودم ،اما ....
اما ستاره ای هم در آسمان نبود....
تازه فهمیدم چه کرده ام...
دلم آشوب شد
آشوبی که هیچ چیز نمیتوانست آن را به ساحل آرامش برساند...
جز نگاه مهربانانه ی یک پدر
پدری که همیشه هوای این فرزندان خطاکار را دارد...
نگاه پدری دلسوز که نیمه های شب،هنگامیکه این فرزندان گنه کار ،در خوابی عمیق و زیبا به سر میبرند،به جای آنها اشک بر گونه جاری می کند و استغفار بر لب مینشاند تا خداوند عالمیان به برکت چشمان بارانی او،فرزندانش را مؤاخذه نفرماید...
آری آن روز من ،دل دلسوز ترین پدر دنیا را شکستم...
ناله کردم،توبه کردم،ولی هر بار که به زشتی کار خود فکر میکنم،فقط سرم را پایین می اندازم و می گویم شرمنده ام مولا....😔😔
باز هم خطا کردم...
به خدایی که جانم در ید با کفایت اوست،از هیچ چیز نمی ترسم جز یک چیز ،که وقتی به آن فکر میکنم،دنیا روی سرم خراب میشود.
نه از لحظه جان دادن ،نه از هنگامه ای که سنگ لحد را میگذارند،نه از زمانیکه تنهایی و تاریکی قبر مرا فرا می گیرد،
و نه از وقتی که نکیر و منکر برای سوال و جواب می آیند....
از هیچ کدام نمی ترسم
تنها ترسم برای زمانی است که در صحرای محشر نتوانم سرم رو جلوی «بی بی بی نشان» بلند کنم و بگویم:خانم جان، من هم شیعه ی شما بوده ام...
نتوانم بگویم ،منتظر بوده ام
آخر مگر منتظر ،دل مولایش را می شکند؟😔😔😔
به خداوند سوگند که هیچ ترسی و ننگی بالاتر از این نیست،که در محضر مولای خود سر افکنده باشی....
«اللّهم عجل لولیک الفرج»
#دلنوشته_مهدوی
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🍀 داستان_کوتاه_آموزنده 🍀
✳️ «لئوناردو داوينچي» نقاش معروف ایتالیایی هنگام كشيدن تابلوي «شام آخر» دچار مشكل بزرگي شد؛ او ميبايست نيكي و خوبی را به شكل عيسي و بدي و پلشتی را به شكل يهودا (از ياران خائن مسيح كه هنگام شام تصميم گرفت به او خيانت كند) تصوير ميكرد. او كار را نيمه تمام رها كرد تا مدلهاي مناسبش را پيدا كند.
🔸روزي در يك مراسم همسُرایی کلیسا، تصوير كامل مسيح را در چهره يكي از آن جوانان گروه سرود يافت. جوان را به كارگاهش دعوت كرد و از زوایای زیبا و نورانی چهرهاش طرحهای اولیه الهاماتی را برداشت کرد.
🔸سه سال گذشت... تابلو شام آخر با چهره های جذاب حواریون تقريبأ تمام شده بود؛ اما داوينچي هنوز براي يهودای خائن مدل مناسبي پيدا نكرده بود.
لئوناردو داوینچی پس از جستجوی فراوان، جوانی با ظاهری درهم شكسته و ژنده پوش را مست و خراب در کنار جوي آبي يافت. با کمک دستيارانش او را تا كليسا آوردند.
🔸گدا را كه هنوز درست نميفهميد چه خبر است، در كليسا سرپا نگهاش داشتند تا داوينچي از خطوط کریه و گناه آلود چهره اش که آثار خودپرستي و بی تعهدی آشکارا در آن نقش بسته بود، نسخه برداري كرد.
🔸وقتي كار نقاش تمام شد، مرد بیچاره كه ديگر كمي هشیار شده بود، چشمهايش را باز كرد و تابلوی نقاشي پيش رويش را ديد و با شگفتي و اندوه فراوان گفت: "من اين تابلو را قبلأ ديدهام!"
داوينچي با تعجب پرسيد: "كي؟کجا؟!"
👈مرد کریه المنظر گفت: سه سال قبل، پيش از آن كه همه چيزم را بخاطر گناهان و اشتباهات خودم از دست بدهم. موقعي كه در يك گروه سرود کلیسا آواز ميخواندم، زندگي مومنانه و پر از رويايي داشتم... و نقاش هنرمندي از من دعوت كرد تا مدل نقاشي چهره عيسي شوم!
(📚بر گرفته از كتاب «شما عظیمتر از آنی هستید که می اندیشید»)
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#حکایت
#فواید_خاموشی
بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد.
پسر را گفت: باید که این سخن با هیچکس در بین ننهی.
گفت: اي پدر فرمان تو راست، نگویم ولیکن خواهم مرا بر فایده این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست؟
گفت: تا مصیبت دو نشود:
یکی نقصان مایه
و دیگر شماتت همسایه.
مگوی اندُه خویش با دشمنان
که «لاحَول» گویند شادی کنان
#سعدی
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
شخصی برای اولین بار یک #کلم دید.
اولین برگش را کند،
زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و ...
با خودش گفت : حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادو پیچش کردن ...!
اما وقتی به تهش رسید و برگها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگها پنهان نشده، بلکه کلم مجموعهای از این برگهاست ...
❤️ داستان #زندگی هم مثل همین کلم هست!
ما روزهای زندگی رو تند تند ورق میزنیم و فکر میکنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، درحالیکه همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم
...و چقدر دیر میفهمیم که بیشتر غصههایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود...!
زندگی، همین روزهاییست که منتظر گذشتنش هستیم ...
به ما بپیوندین❤
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
ﺑﺒﺮ ﮔﺮﺳﻨﻪای ﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﯽکند، ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺩﻭﺍﻥ ﺩﻭﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﻮﺩﺍﻟﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﯿﺐ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺭﻫﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ناگهان ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺗﻤﺴﺎﺣﯽ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺩﻫﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺍﻭست
ﺩﺭ ﻧﯿﻤﻪ ﺭﺍﻩ ﺷﯿﺐ ﮔﻮﺩﺍﻝ، ﻣﺮﺩ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻮﺗﻪ ﺗﻤﺸﮑﯽ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﻣﮑﺚ ﻣﯽ کند.
با خودش میگوید ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻭﻡ ﯾﺎ ﭘﺎﯾﯿﻦ؟
سپس او ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺗﻪ ﭼﻨﺪ ﺩﺍﻧﻪ ﺗﻤﺸﮏ ﺧﻮﺷﺮﻧﮓ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺧﻮﺩ می گوﯾﺪ : ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺯ ﻟﺬﺕ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻧﻪﻫﺎﯼ ﺗﻤﺸﮏ ﺑﻬﺮﻩ ﺑﺒﺮﻡ ﻭ ﺍﺯ ﻓﮑﺮ ﺑﺒﺮ ﻭ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺑﺎﺷﻢ
ﺩﺍﻧﻪﻫﺎﯼ ﺗﻤﺸﮏ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺍﻧﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻥش ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺑﺒﺮ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﺭﻭ.
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺑﺒﺮ ﯾﮏ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺗﻮﺳﺖ ﻭ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﯾﮏ ﺁﯾﻨﺪﻩ ی ﮔﺮﺳﻨﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺗﻮ، ﺩﺍنهﻫﺎﯼ ﺗﻤﺸﮏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﯾﺎﺏ، ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐردن یعنی ﻫﻤﻨﻮﺍ ﻭ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺷﺪﻥ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ. ﻋﻘﺐ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﻭ ﺟﻠﻮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺗﻮ، سمفوﻧﯽ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﻤﯽﺭﯾﺰﺩ.
#ﻻﺋﻮﺗﺴﻪ
✾📚 @Dastan 📚✾•
🍃داستان مرد زائر با خادم قبر ابو حنيفه🍃
علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین حسینی طهرانی قدّس سرّه
🔸مى گويند: يك نفر مُعَيْدى (عَرَب بيابانى) عازم كاظمين بود تا امامين موسى بن جعفر و محمد الجواد عليهما السلام را زيارت نمايد
🔸 و چون قبلًا به زيارت نيامده بود چون به أعْظَمِيَّه رسيد، چنان پنداشت كه: قبر أبوحنيفه همان كاظمين عليهما السلام مى باشد و آن مزار مزار جوادَين است.
🔸 معَيدى داخل شد و شروع كرد به زيارت و با خود گفت: امشب من نزد أئمّه مى مانم و شب را تا به صبح به بيتوته و بيدارى بسر مى برم.
🔸 هنگامى كه شب فرا رسيد، شخص مسؤول بستن درها مرد كورى بود، برخاست و شروع كرد به ندا دادن كه: كسى ديگر نيست؟! من مى خواهم درها را ببندم؛
🔸 و عصاى خود را به سمت راست و چپ به گردش در مى آورد تا مبادا كسى باقى مانده باشد، و معيدى كه مى خواست شب را در آنجا بماند از دست او به آرامى مى گريخت تا وى نفهمد. وقتى كه مرد كور يقين حاصل كرد كه احدى ديگر باقى نمانده است، در را بست و سرش را بست و رفت كه بخوابد.
🔸 على حَسَب الظَّاهر اين مرد أعْمى هر شب به صورت نمايش، صحنه اى را اجرا مى نمود. لهذا نيمه شب از خواب برخاست و به جانب در رفت و دقّ الباب را كوفت؛
🔸 و خودش گفت: كيست؟! و خودش جواب داد: من ابو بكر هستم. أعْمى گفت: بفرمائيد! و پس از باز كردن در گفت: سيّدنا أبو بكر، أهلًا و سَهْلًا به صِدِّيق! أهلًا به همراه و همنشين رسول خدا در غار! اهلًا به پدر زن پيغمبر! أهْلًا بالخليفة الاوَّل! بفرمائيد استراحت كنيد! و در اين حال در را بست.
🔸 و پس از مقدار مختصرى نيز براى مرتبه دوم در را كوفت و خودش گفت: كيست؟! و در پاسخ خودش گفت: من عمر مى باشم!
🔸 أعْمى در را گشود و گفت: بفرمائيد. سيّدنا عُمَر، أهلًا و سَهلًا به فاروق! أهلًا به پدر زن پيغمبر! أهلًا بالخليفة الثّانى! بفرمائيد استراحت كنيد! الآن سيّدنا ابو بكر در اينجاست.
🔸 و أيضاً پس از مقدار مختصرى براى مرتبه سوم در را زد و خودش گفت: كيست؟! و در جواب گفت: من عثمان هستم! أعْمى در را باز نمود و گفت: بفرمائيد! سيّدنا عثمان، أهلًا و سَهلًا به ذو النُّورين! أهلًا به صِهْر رسول الله! أهلًا بالخليفة الثّالث! بفرمائيد استراحت نمائيد! اينك سيّدنا ابوبكر و سيّدنا عمر در اينجا هستند!
🔸 و پس از فاصله اى دراز و مدتى طويل برخاست و در را كوفت و خودش گفت: كيست؟! و در پاسخ با صدائى ضعيف و مرتعش جواب داد: من على هستم! أعمى گفت: برو! هيچ كس اينجا نيست!
🔸 معَيدى فهميد كه: آمدنش بدينجا اشتباه بوده است. فوراً برخاست و با عصاى سنگينى كه بر آن تكيه مى داد و خود را از حمله سگها حفظ مى كرد، بر آن مرد كور مى نواخت تا جائى كه دستش مى رسيد؛
🔸 به قدرى وى را با عصا كتك زد تا به سرحدّ مرگ رسانيد. و هى بدو مى گفت: واى بر تو! آنها را راه دادى كه داخل شوند و فقط مرا راه ندادى و نگذاشتى كه داخل گردم!
🔸 معيدى چون ديد كه: مرد أعْمى بيهوش شده و خون از بدنش جارى است، او را رها كرد و بيرون آمد كه ديد از دور مناره هاى جَوَادَيْن عليهما السّلام روشن است. وى از جسر عبور كرد و رفت براى زيارت.
🔸 روز بعد با خود گفت: بروم ببينم وضع حال خادم قبر ابو حنيفه چطور است؟! ديد تمام بدن مرد أعْمى را با ضماد بسته اند و استخوانهايش را جبيره زده اند و مردم هم فوج فوج مى آيند تا با زبان او معجزه امام على عليه السّلام را بشنوند.
🔸 مرد أعمى براى مردم قسمهاى أكيد ياد مى كرد و مى گفت: وَ اللهِ العظيمِ سيّدنا عَلِىّ كَرَّم الله وَجْهه خودش نزد من آمد، و خودش بود كه مرا اين طور كتك زد.
🔸 من سزاوار اين چوبها بودم، من آدم خوبى نيستم. (و اين جملات را تكرار مى كرد) اى مردم بدانيد: آن قدر من به او متوسّل شدم و التماس نمودم تا آنكه دست از من برداشت!
📚 «امام شناسی» ج ۱۶-۱۷ ص ۴۱۱
✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨
☘ تـرک گنــاهان کبیره ☘
سعي کنيد گناهان کبيره را بشناسيد . بهترين کتاب ، کتاب گناهان کبيره شهيد دستغيب است . خدا در قرآن مي فرمايد : اگر از کبائر پرهيز بکنيد ما از گناهان صغيره ي شما مي گذريم . ممکن است که اين تلقي پيش بيايد که آيه باعث تجري بر گناه مي شود ، ولي اين طور نيست . اين برداشت اشتباهي از آيه است . مقصود آيه اين است که اگر کسي اين قدر خدا ترس و باتقوا هست که از گناهان کبيره دوري بکند ، خدا کم کم در وجودش آثار گناهان صغيره را از بين مي برد . مثلا اگر کسي مواد مخدر و غذاهاي مضر را ترک بکند ، مزاجش سالم مي شود و اگر مزاجش سالم شد ، مي تواند بعضي از غذاي ناسالم را دفع بکند . اگر کسي از گناهان کبيره اجتناب بکند روح سالم مي شود و آن وقت آثار گناه صغيره خيلي نمي تواند در زندگي فرد ضرر بزند . اگر کسي گناه صغيره را کوچک بشمارد و به آن بي اعتنا بکند اين به بدترين گناهان تبديل مي شد . اميرالمومنين مي فرمايد : بدترين گناه اين است که شخص انجام بدهد و بگويد اين چيزي نيست . حالا اگر اين فرد توبه نکند و گناه براي او عادت بشود و بر گناه اصرار بورزد ، اين خودش گناه کبيره است . گناه صغيره يکي از تورهاي شيطان است که اگر کسي آنرا انجام داد به سمت گناه کبيره هم مي رود. اين همان دانه پاشيدن شيطان است . يکي ديگر از موارد تکفير کهولت سن است . همان طور که خدا مي فرمايد به پيرها احترام کنيد ، خودش هم به پيرها احترام مي کند . کهولت سن باعث مي شود که خدا از بعضي گناهان آنها بگذرد . کسي که پير مي شود در مقابل خدا خاضع مي شود و گردن کشي ندارد و اين خودش تسليم در برابر خداست . کهولت سن يک نعمت است . وقتي ما طفل هستيم هيچ قدرتي نداريم ولي بعد که جوان شديم مغرور مي شويم .
📚از بیانات حجت الاسلام عالی
@besamtaramesh
قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا ۚ
وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
بگو: «دچار هر حادثهای شویم، قطعاً خدا بهنفعمان مقدّرش کرده است؛ چون او همهکارۀ ماست. بله، مؤمنان باید فقط به خدا توکل کنند.»
✨توبه ۵۱
یار با ماست
چه حاجت که زیادت طلبیم ،
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس ...
حافظ
@besamtaramesh
گریختن حضرت عیسی علیه السلام از احمق
روزی مردی، حضرت عیسی علیه السلام را دید که باعجله و شتابان به جانب کوهی میگریزد.
با تعجب به دنبال او دوید و گفت: برای چه فرار میکنی؟ از بهر رضای خدا لحظهای به ایست و بگو!
حضرت عیسی فرمود: از احمق میگریزم، برو و مانع من نشو.
مرد پرسید: مگر تو نیستی که کر و کور را شفا دادی و نفس مسیحاییات مرده را زنده کرد؟
و در مشتی گِل دمیدی و آن گِلها را تبدیل به پرنده کردی؟
پس تو هرچه خواهی میکنی که ای روح پاک!
حضرت مسیح گفت: به ذات پاک خداوند و به صفات پاکش سوگند میخورم:
که اسم اعظم خداوند را که اگر بر کوه بخوانم بی تاب میگردد...
اما نه یک بار که هزار بار از روی مهر و محبت بر دل احمق خواندم، ولی سودی نداشت!
مرد پرسید: حکمت چیست؟ چرا دعایت آن جا اثر کرد ولی این جا درمانی نکرد؟
گفت: رنج احمقی، قهر خداست ولی رنج کوری، ابتلاست...
ابتلا و بیماری رنجی است که باعث رحم دیگران میشود
اما احمقی رنجی است که باعث زخم و قهر دیگران میگردد و مانند داغِ خداوند است که بر جان هرکس بخورد، همچون قفلی که مهر و موم شده باشد هیچ دستی نمیتواند برای آن چارهای بیابد!
امام علی علیه السلام:
از احمق بر حذر باش؛ زيرا آدم احمق، خودش را اگر چه بدكار باشد نيكوكار مىداند
و ناتوانيش را زيركى و شرّ و بديش را خير و خوبى مىشمارد.
همچنین فرمود:
آدم احمق، با تحقير و خوارى هم درست نشود.
حکایتها و پندها
نهجالسعادة ۳/۲۲۵
@besamtaramesh
🌟🔰🌟🔰🌟🔰🌟
#داستان_نماز
#شکایت_از_فقر
🔵شخصي آمد به نزد پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) شكايت از فقر و نداري كرد
حضرت فرمود: مگر نماز نميخواني
عرض كرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا ميكنم،
حضرت فرمود: مگر روزه نميگيري
عرض كرد سه ماه روزه ميگيرم.
آن حضرت فرمود امر خدا را نهي و نهي خدا را امر ميكني يا به كدام معصيت گرفتاري
عرض كرد يا رسول الله حاشا و كلّا كه من خلاف فرمودهي خدا را بكنم
حضرت متفكرانه سر به جيب حيرت فرو برد ناگاه جبرئيل نازل شد
عرض كرد يا رسول الله حق تعالي ترا سلام ميرساند و ميفرمايد در همسايگي اين شخص باغيست و در آن باغ گنجشكي آشيانه دارد و در آشيانه او استخوان شخص بينمازي ميباشد به شومي آن استخوان از خانهي اين شخص بركت برداشته شده است و او را فقر گرفته است.
حضرت به او فرمود برو آن استخوان را از آنجا بردار، بينداز دور.
به فرمودهي آن حضرت عمل كرد بعد از آن توانگر شد.
مکیال المکارم
#داستانهای_آموزنده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟 #پیشنهاد_ویژه
🎥 چه کنم زودتر به وصال امام زمان (عج) برسم؟
#ظهور
#تقوا
💫اللّـهـمَّعَـجِّـلْلِـوَلِیِّـڪَالفَـرَج
iD ➠ @sahebzamane
iD ➠ @sahebzamane
هدایت شده از سخنرانی های عالی
karhaye emam zaman.ali.mp3
2.31M
🔖 کارهای امام زمان💖(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
🎥کلیپ صوتی
#استاد_عالی
┄┅═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧═┅┄
✅کانال استاد عالے
🆔 @ostad_aali110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢فرمول درمان سفیدی مو کشف شد
🌿با کمک گیاهان دارویی قدرت رنگ سازی را به موهات برگردون💯💯
🔝اثر بخشی فوق العاده👌💯
📱عدد (( 5 رو به 10004322)) پیامک كن همکارانمون باهات تماس میگیرن👨🏻💻👩🏻💻
💢محصول رو بگیر راضی
نبودی برگشت بزن پولتو پس بگیر!!!🤗💵
هدانا.mp3
926.4K
اعتماد به خداوند در زندگی/ حکایتی جالب ...
🌸حجت الاسلام مومنی
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🌟🔰🌟🔰🌟🔰🌟
#داستان_نماز
#شکایت_از_فقر
🔵شخصي آمد به نزد پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) شكايت از فقر و نداري كرد
حضرت فرمود: مگر نماز نميخواني
عرض كرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا ميكنم،
حضرت فرمود: مگر روزه نميگيري
عرض كرد سه ماه روزه ميگيرم.
آن حضرت فرمود امر خدا را نهي و نهي خدا را امر ميكني يا به كدام معصيت گرفتاري
عرض كرد يا رسول الله حاشا و كلّا كه من خلاف فرمودهي خدا را بكنم
حضرت متفكرانه سر به جيب حيرت فرو برد ناگاه جبرئيل نازل شد
عرض كرد يا رسول الله حق تعالي ترا سلام ميرساند و ميفرمايد در همسايگي اين شخص باغيست و در آن باغ گنجشكي آشيانه دارد و در آشيانه او استخوان شخص بينمازي ميباشد به شومي آن استخوان از خانهي اين شخص بركت برداشته شده است و او را فقر گرفته است.
حضرت به او فرمود برو آن استخوان را از آنجا بردار، بينداز دور.
به فرمودهي آن حضرت عمل كرد بعد از آن توانگر شد.
مکیال المکارم
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
آيت الله جوادی آملی:
عدهای منتظر بودند امام (ره) از دنیا برود تا زمینه را تغییر دهند.
حتی نزدیکان و دلسوزان هم میترسیدند که بعد از #امام(ره) چه خواهد شد؟
اما باز هم خداوند بر مردم منت گذاشته و امامی برای آنها قرار داد.
بر اساس آنچه از ایشان سراغ دارم
زندگی ایشان در عالم اسلام نمونه است.
والله العلی العظیم در عالم اسلام نظیری برای مقام معظم رهبری، سراغ ندارم.
از علم، تقوا، فراست، دوراندیشی، تدبیر، حلم، سماحت، صبر، شجاعت که اگر یکی از آنها در هر فردی باشد او را در عالم ممتاز میکند و مجموع اینها در رهبری وجود دارد.
اگر بیش از این بگویم، متهم به اغراق گویی میشوم، اما اگر میشد که آنچه از ایشان میدانم را بگویم متوجه میشدید که این سخنان، اغراق نیست.
حتی دشمنان ناچار به اعتراف نسبت به عظمت چنین رهبری هستند.
البته خداوند هم هر نعمتی را به هر کسی نمیدهد
لیاقت مردم سبب شده تا چنین رهبری نصیبشان شود.
۹۷/۱۲/۴
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📔 #حکایتی_زیبا_و_آموزنده
مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت:
ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی.
سلیمان گفت: تحمل آن را نداری.
اما مرد اصرار کرد.
سلیمان پرسید: کدام زبان؟
جواب داد: زبان گربه ها!
سلیمان در گوش او دمید
و عملا زبان گربه ها را آموخت....
روزی دید دو گربه با هم سخن میگفتند.
یکی گفت: غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم!
دومی گفت: نه، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد،
آنگاه آن را میخوریم.
مرد شنید و گفت: به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید،
آنرا فروخت!
گربه آمد و از دیگری پرسید: آیا خروس مرد؟ گفت نه،
صاحبش فروختش، اما گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد.
صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت.
گربه گرسنه آمد و پرسید آیا گوسفند مرد؟
گفت : نه! صاحبش آن را فروخت.
اما صاحبخانه خواهد مُرد و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم!
مرد شنید و به شدت برآشفت.
نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد!
خواهش میکنم کاری بکن !
پیامبر پاسخ داد:
خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا فروختی، سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن!
👌حکمت این داستان :
خداوند الطاف مخفی دارد، ما انسانها آن را درک نمی کنیم.
او بلا را از ما دور میکند ،و ما با نادانی خود آن را باز پس میخوانیم...!!
❖
📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇
📚 @Dastan
✍️از رسول الله پرسیدند:چرا دعا می کنیم ولی مستجاب نمی شود؟ در حالی که خداوند متعال فرموده است: « بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را »حضرت فرمودند:چون ده چیز قلب های شما را میرانده است:
1_خدا را شناختید ولی اطاعت نکردید،
2_قرآن را قرائت کردید ولی عمل نکردید،
3_ادعای محبت رسول خدا را دارید
ولی با اولاد او دشمنی کردید،
4_ادعای دشمنی شیطان دارید ولی از او پیروی کردید،
5_ادعا می کنید بهشت را دوست دارید
ولی برای آن تلاش نمی کنید،
6_ادعا می کنید از آتش می ترسید
ولی بدن خود را در آن می اندازید،
7_به جای عیب خود به عیب دیگران پرداختید،
8_ادعا کردید دنیا را دوست ندارید
ولی به جمع اموال پرداختید،
9_به مرگ اعتراف می کنید ولی
برای آن آماده نیستید،
10_مردگان را دفن کردید ولی عبرت نگرفتید.
بنابراین دعای شما مستجاب نمی شود.
📚مواعظ العددیه جلد ۲
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•