﷽
✍🏻فواید گوش كردن اذان
① شنیدن اذان انسان را از اهل آسمان قرار مى دهد. پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: همانا اهل آسمان از اهل زمین چیزى نمى شنوند مگر اذان
② شنیدنِ اذان اخلاق را نیكو مى كند، امام على(علیه السلام) مى فرماید: كسى كه اخلاقش بد است در گوش او اذان بگویید
③ شنیدن اذان انسان را سعادت مند مى كند. پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: كسى كه صداى اذان را بشنود و به آن روى آورد، نزد خداوند از سعادت مندان است
④ شنیدن اذان سبب دورى شیطان مى شود. رسول اكرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: شیطان وقتى نداى اذان را مى شنود فرار مى كند.
📚منبع: میزان الحكمه، ج1، ص82
@Dastanhaykotah
📚هر چیز که خوار آید ، یک روز به کار آید
یک روز مرد دنیا دیده ای با پسرش به سفر رفت .
در راه نعل اسبی پیدا کردند و به پسر گفت : نعل را بردار شاید به دردمان بخورد .
پسر گفت : ما که اسب نداریم به چه دردمان می خورد ؟ پدر نعل اسب را برداشت و به پسر هم چیزی نگفت و به راهشان ادامه دادند . در راه به روستایی رسیدند .
پدر در کارگاهی نعل اسب را فروخت بی آنکه پسر متوجه شود و با پولش کمی گیلاس خرید و در پارچه ای پیچید . و به راه ادامه دادند . در بین راه هر دو حسابی تشنه شدند و آبی که همراهشان بود تمام شد .
در راه از تشنگی زیاد پسر بی حال شد و پدر گفت فاصله ی زیادی تا مقصد نمانده راهت را ادامه بده . گیلاسی را جلوی راه پسر انداخت . پسر فوراً آن را برداشت و خورد و شیرینی آن باعث شد تا به راهش ادامه دهد .
پدر یک گیلاس جلوی راه او می انداخت و پسر آنها را می خورد تا به راهش ادامه دهد و قوت می گرفت .
پسر از پدر پرسید که این گیلاس ها را از کجا آورده؟ پدر گفت : تو حاضر نشدی برای برداشتن نعل اسب خم شوی اما 20 بار برای برداشتن گیلاس خم شدی این گیلاس از فروش همان نعل اسب به دست آمده به همین دلیل می گویند : هر چیز که خوار آید یک روز به کار
@Dastanhaykotah
📚داستان کوتاه
در گذشته، پیرمردی بود ڪه از راه ڪفاشی گذر عمر می ڪرد ...
او همیشه شادمانه آواز می خواند، ڪفش وصله می زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می گشت.
و امّا در نزدیڪی بساط ڪفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛
تاجر تنبل و پولدار ڪه بیشتر اوقات در دڪان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش ڪار می ڪردند، ڪم ڪم از آوازه خوانی های ڪفاش خسته و ڪلافه شد ...
یڪ روز از ڪفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟
ڪفاش گفت روزی سه درهم
تاجر یڪ ڪیسه زر به سمت ڪفاش انداخت و گفت:
بیا این از درآمد همه ی عمر ڪار ڪردنت هم بیشتر است!
برو خانه و راحت زندگی ڪن و بگذار من هم ڪمی چرت بزنم؛ آواز خواندنت مرا ڪلافه ڪرده ...
ڪفاش شوڪه شده بود، سر در گم و حیران ڪیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت.
آن دو تا روز ها متحیر بودند ڪه با آن پول چه ڪنند ...!
از ترس دزد شبها خواب نداشتند، از فڪر اینڪه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند، خلاصه تمام فڪر و ذڪرشان شده بود مواظبت از آن ڪیسه ی زر ...
تا اینڪه پس از مدتی ڪفاش ڪیسه ی زر را برداشت و به نزد تاجر رفت،
ڪیسه ی زر را به تاجر داد و گفت:
بیا ! سڪه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده.
"خوشبختی چیزی جز آرامش
@Dastanhaykotah
💠ترس از خدا چیست؟💠
◆اگر خدا مهربان است، پس چرا باید از او بترسیم؟
◇منظور از این ترس ڪه در روایات آمده چیست؟
✍یڪی از معانی خوف و ترس از خدا در این روایت آمده و بیان ڪرده ڪه این ترس از چه چیزےباید باشد:
🍃عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ:
الْمُؤْمِنُ بَیْنَ مَخَافَتَیْنِ ذَنْبٍ قَدْ مَضَى لَا یَدْرِی مَا صَنَعَ اللَّهُ فِیهِ وَ عُمُرٍ قَدْ بَقِیَ لَا یَدْرِی مَا یَکْتَسِبُ فِیهِ مِنَ الْمَهَالِکِ فَهُوَ لَا یُصْبِحُ إِلَّا خَائِفاً وَ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّا الْخَوْفُ🍃
✍امام صادق (ع) فرمود:
مؤمن در میان دو ترس و نگرانی است:
گناهى ڪه گذشته است، نمى داند ڪه خدا در مورد آن چه ڪرده است؟ ڪه آن را بخشیده یا عقوبتش خواهد ڪرد؛
و عمرے ڪه باقى مانده است، نمى داند ڪه چه گناهانى ڪه مایه هلاڪ او است، مرتڪب مى شود؛ (آیا عاقبت بخیر میشود یا خیر)
پس او شب را نمیگذراند مگر اینڪه در حالت ترس و نگرانی باشد، و اصلاحش نڪند جز ترس از خدا
📚اصول ڪافی، ج2، ص71
@Dastanhaykotah
💠حاج اسماعیل دولابی (ره):
📖قرآن آب زلال است. معلوماتی که توام با محبت و تقوا نیست آب گل آلود است. آب گل آلود را اگر در چالهای بریزند و جلویش را ببندند گلهایش ته نشین میشود و آبش صاف میشود. موانعی که خدا در زندگی ایجاد میکند برای همین است. البته اگر استغفار کنیم نیازی به این راه بندانها و گیرها نخواهد بود.
◾ مصباح الهدی صفحه 55
@Dastanhaykotah
در یک شب سرد زمستانی یک زوج سالمند وارد رستوران بزرگی شدند .
آنها در میان زوج های جوانی که در آنجا حضور داشتند بسیار جلب توجه می کردند .
بسیاری از آنان، زوج سالخورده را تحسین می کردند و به راحتی می شد فکر شان را از نگاه شان خواند:
« نگاه کنید ، این دو نفر عمری است که در کنار یکدیگر زندگی می کنند و چقدر در کنار هم خوشبختند . »
پیرمرد برای سفارش غذا به طرف صندوق رفت .
غذا سفارش داد ، پولش را پرداخت و غذا آماده شد. با سینی به طرف میزی که همسرش پشت آن نشسته بود رفت و رو به رویش نشست .
یک ساندویچ همبرگر ، یک بشقاب سیب زمینی خلال شده و یک نوشابه در سینی بود .
پیرمرد همبرگر را از لای کاغذ در آورد و آن را با دقت به دو تکه ی مساوی تقسیم کرد .
سپس سیب زمینی ها را به دقت شمرد و تقسیم کرد .
پیرمرد کمی نوشابه خورد و همسرش نیز از همان لیوان کمی نوشید .
همین که پیرمرد به ساندویچ خود گاز می زد مشتریان دیگر با ناراحتی به آنها نگاه می کردند و این بار به این فکر می کردند که آن زوج پیر احتمالا آن قدر فقیر هستند که نمی توانند دو ساندویچ سفارش بدهند .
پیرمرد شروع کرد به خوردن سیب زمینی هایش .
مرد جوانی از جای خود برخاست و به طرف میز زوج پیر آمد و به پیر مرد پیشنهاد کرد تا برای شان یک ساندویچ و نوشابه بگیرد.
اما پیر مرد قبول نکرد و گفت :
« همه چیز رو به راه است ، ما عادت داریم در همه چیز شریک باشیم . »
مردم کم کم متوجه شدند در تمام مدتی که پیرمرد غذایش را می خورد ،
پیرزن او را نگاه می کند و لب به غذایش نمی زند .
بار دیگر همان جوان به طرف میز رفت و از آنها خواهش کرد که اجازه بدهند یک ساندویچ دیگر برای شان سفارش بدهد و این دفعه پیر زن توضیح داد :
« ما عادت داریم در همه چیز با هم شریک باشیم . »
همین که پیرمرد غذایش را تمام کرد ، مرد جوان طاقت نیاورد و باز به طرف میز آن دو آمد و گفت :
« می توانم سوالی از شما بپرسم خانم ؟ »
پیرزن جواب داد : « بفرمایید . »
- چرا شما چیزی نمی خورید ؟ شما که گفتید در همه چیز با هم شریک هستید .
منتظر چی هستید ؟ »
پیرزن جواب داد : منتظر دندان ها!!!!
@Dastanhaykotah
🔸اهل #نماز_شب بود.
🔹هر بار که صحبت از مریم ۳ ساله و علی ۳ ماهه اش می شد می گفت آنها را به قدری دوست دارم که جای خدا رو در دلم نگیره.
می گفت: بی تفاوتی را از خود دور کنید 👈و در مقابل حرف های منحرف بی تفاوت نباشید.
🌷خلبان #شهید_احمد_کشوری
🍂شهادت : ۱۳۵۹/۹/۱۵ - ایلام
@Dastanhaykotah
✨﷽✨
🔮 برخی از آثار و برکات دعا کردن برای فرج
📚 کتاب مکیال المکارم جلد اول نوشته آیت الله محمد تقی موسوی اصفهانی(ره)
🍃 دعا کننده برای #فـرج حضرت مشمول برکات زیر می شود
🟢 دعا کننده مورد مباهات خداوند قرار می گیرد.
🟢 فرشتگان برای او طلب آمرزش می کنند.
🟢 از نیکان مردم محسوب می گردد.
🟢 این دعا اطاعت از اولیای امر است که خداوند اطاعتشان را واجب کرده است.
🟢 مایه خرسندی خدای عز و جل می شود.
🟢 مایه خشنودی پیامبر می گردد.
🟢 این دعا خوشایندترین اعمال نزد خداوند است.
🟢 دعاگوی فرج حضرتش از کسانی خواهد بود که خداوند در بهشت به او حکومت دهد ان شاء الله تعالی.
🟢 حساب او آسان می گردد.
🟢 این دعا برای او در عالم برزخ انیس و مونس مهربانی خواهد بود.
@Dastanhaykotah
✨﷽✨
💠 چند نكته از مرحوم رجبعلي خياط💠
نكته ۱: اگر به قدر ترسيدن از يك عقرب، از عِقاب خدا بترسيم، عالَم اصلاح مي شود.
نكته ۲: تو براي خدا باش، خدا و همه ملائكه اش براي تو خواهند بود. «مَن كانَ لله، كان الله لَه».
نكته ۳: سعي كنيد صفات خدايي در شما زنده شود؛ خداوند كريم است، شما هم كريم باشيد. رحيم است، رحيم باشيد. ستاّر است، ستار باشيد.
نكته ۴: دل جاي خداست، صاحب اين خانه خداست. آن را اجاره ندهيد.
نكته ۵: كار را فقط براي رضاي خدا انجام دهيد، نه براي ثواب يا ترس از جهنّم.
نكته ۶: اگر انسان علاقه اي به غير خدا نداشته باشد، نفس و شيطان زورشان به او نمي رسد.
نكته ۷: اگر كسي براي خدا كار كند، چشم دلش باز مي شود.
نكته ۸: اگر مواظب دلتان باشيد و غير خدا را در آن راه ندهيد، آنچه را ديگران نمي بينند شما مي بينيد. و آنچه ديگران نمي شنوند، شما مي شنويد.
نكته ۹: هركاري مي كنيد نگوييد: "من كردم"، بگوييد: «لطف خداست». همه را از خدا بدانيد.
@Dastanhaykotah
🔴عاقبت توهین به تربیت امام حسین علیه السلام!
✳️موسی به عبدالعزیز می گفت: مشهورترین و داناترین پزشک شهر بغداد در زمان حکومت هارون الرشید دکتری مسیحی به نام "یوحنا"بود،
🍃 او پزشک مخصوص هارون بود و هرگاه خلیفه بیمار می شد، او درمان می کرد.
✳️روزی یوحنا به نزد من آمد و گفت: تو را به حق پیامبرت و دینت قسم می دهم، بگو این کیست که قبرش در کربلا قرار دارد و مردم به زیارتش می روند؟
💠گفتم: او نوه پیامبر ما، امام حسین علیه السلام است. اما تو به من بگو چرا این سؤال را کردی و منظورت چه بود؟
🔆طبیب مسیحی گفت: مدتی قبل، شاپور خادم خلیفه مرا به نزد خود طلبید. چون به نزدش رفتم مرا برداشت و به خانه موسی بن عیسی که از خویشان خلیفه بود، برد.
🔴او حاکم شهری بود و به دستور خلیفه به بغداد آمد. او را دیدم که بیهوش بر رختخوابش افتاده است.
☑️در پیش او طشتی بود که تمام احشاء و امعاء و محتویات شکمش در آن ریخته بود.
🔻شاپور از خدمتکار موسی پرسید: چگونه این بلا بر سرش آمد؟
🔹خدمتکار جواب داد: یک ساعت قبل، امیر در نهایت سلامتی و خوشی بود و با ندیمان و دوستان خود صحبت می کرد. شخصی از بنی هاشم نیز در مجلس حاضر بود.
♦️او گفت: من بیماری شدیدی داشتم و هر کار کردم، بیماری ام بهبود نیافت. تا اینکه شخصی به من گفت: اگر از تربت امام حسین استفاده کنی شفا می یابی. من نیز چنین کردم و عافیت یافتم.
⚡️موسی به مرد هاشمی گفت: آیا از آن تربت هنوز چیزی نزد تو باقی مانده است؟
مرد هاشمی گفت: آری. پس از آن کسی را فرستاد تا آن تربت را آورد.
🔥موسی (از روی تمسخر و بی احترامی) تربت را گرفت و روی آن نشست،مدتی نگذشت که ناگهان موسی فریاد کشید: سوختم! سوختم! طشت بیاورید!
⚡️ ما برایش طشت آوردیم. او به قدری استفراغ کرد که تمام احشای بدنش بیرون ریخت پس از آن ندیمان به خانه هایشان باز گشتند و مجلس شادی مبدل به عزا شد.
🍀طبیب مسیحی ادامه داد: شاپور به من گفت، بیا او را معاینه کن، شاید بتوانی درمانش کنی، من چراغی طلبیدم و با دقت به محتویات طشت نگاه کردم.
‼️ دیدم جگر و دل و تمام احشای امیر در طشت افتاده است. با تعجب گفتم: هیچ کس نمی تواند او را معالجه کند مگر حضرت عیسی مسیح که مرده را زنده می کرد.
🚫سرانجام به هنگام سحر، امیر به جهنم واصل شد.
🔆یوحنا با اینکه مسیحی بود، مدتها به کربلا می رفت و قبر حضرت سیدالشهداء علیه السلام را زیارت می کرد. بعد از مدتی، از عقیده خود برگشت و مسلمانی نیکوکار و پرهیزکار گردید.
📕گناهان کبیره ج2ص 533
@Dastanhaykotah
✅ یک نکته
◽️✨ مقام دعایت را بشناس!
دعا مقامی است و استجابت، مقامی دیگر! هر دعایی به مقام استجابت نمیرسد؛ امّا عدم صعود یک دعا به مقام استجابت، آن را از مقامش ساقط نمیکند و هنوز نامش و مقامش مقام دعاست!
مقام دعا ارزش ذاتی خودش را دارد و في نفسه محبوب خداوند متعال است.
پس ......
دعایت در بارهی امام زمانت خواه مستجاب باشد خواه نباشد، محبوب خداست و مقام و جایگاه خودش را دارد.
دعایت را ترک مکن و منتظر باش! یا استجابت است و یا
@Dastanhaykotah
🔴 #بانوی_با_هوش
🔰 مقایسه شدن، مردان را از کوره در میبرد!
💠 اگر شما همسرتان را با مردی دیگر #مقایسه کنید "حتی اگر آن مرد برادر یا پدر وی باشد" برای همسر یا نامزد شما خوشایند نیست و حالت تدافعی یا تهاجمی به خود میگیرد.
💠 چرا که مردان ذاتاً #رقابت_جو هستند و شما با مقایسه، این حس را در او بیدار میکنید.
💠 این کار باعث میشود که همسرتان حس کند از محبوبیّتش کاسته شده است و اعتماد به نفس خود را از دست میدهد.
@Dastanhaykotah