روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و بود.
علت ناراحتی اش را پرسید. شخص پاسخ داد :
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.
سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟
مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.
سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد.
آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟
مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود.سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟
مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.سقراط گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی،آیا کسی که رفتارش نا درست است، روانش بیمار نیست ؟
بیماری فکری و روان نامش "غفلت" است و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد.پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر.
بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است
@Dastanhaykotah
✨﷽✨
🔴 چرا مریض می شویم⁉️
🔰 پاسخ این سوال، در بیان امام حسین علیهالسلام است:
✍ امام حسین علیه السلام فرمودند: روزی امام علی علیه السلام به عیادت سلمان فارسی رفت و به او فرمود: امروز با این مریضی ای که داری، حالت چه طور است؟ سلمان گفت: یا امیرالمومنین! خدا را زیاد حمد و ستایش می کنم، ولی از شدت درد و زجر، به شما شکوه و ناله می کنم.
حضرت فرمودند: سلمان! زجر و درد نکش ( و این گونه شکوه نکن. )، زیرا هر شیعه ای که مریض می شود، قطعا این مریضی به خاطر گناهی است که قبلا انجام داده و این درد و مرض، باعث تطهیر و پاک شدن شیعه از گناه می شود.
سلمان گفت: اگر این گونه باشد، ما هیچ اجری جز تطهیر نداریم. ( یعنی هر کار نیکی که انجام داده باشیم، به خاطر آن خداوند ما را مریض می کند تا گناهان ما هم بخشیده شود؛ لذا تمام اجرهای ما در همین دنیا، صرف پاک شدن گناهان می شود. )
حضرت فرمودند: سلمان! اجر شما وقتی به شما می رسد که بر این درد و مرض صبر کنید و وقتی مریض شدید، در، درگاه خدا تضرع و دعا کنید و همین تضرع و دعا باعث می شود که برای شما حسنات نوشته شده و مقام معنوی شما بالاتر رود. ( پس اجر شما در صبر بر درد است، ) و این درد و مرض، فقط برای پاک گرداندن شما است.
سپس سلمان پیشانی حضرت را بوسید و گریه کرد و گفت: یا امیر المومنین! اگر تو نبودی، چه کسی این مسائل را برای ما تفکیک می کرد و به ما می فهماند؟
@Dastanhaykotah
❤️(ردّپا)
✍#داستانی_زیبا
🔷 شبي مردي در رؤيا بود. او در خواب ديد كه با معبودش در طول ساحل قدم ميزند، و در پهنهی آسمان صحنه هائي از زندگيش آشكار ميشود.
در هر صحنه، او متوجه شد دو اثر ردپا بر روي ماسهها هستند. يكي متعلق به او وديگري از آن معبودش. زماني يك صحنه از زندگي گذشته اش را ديد. اوبه ردپاها در روي ماسه نگاه كرد.
🔸متوجه شد در بعضي مواقع در طول مسير زندگيش، فقط يك ردپا وجود دارد. اوهمچنين متوجه شد كه اين اتفاق در مواقعي رخ ميدهد كه در زندگيش افت كرده و غمگين و افسرده است، اين موضوع او را واقعاً پريشان كرد.
او از معبودش سؤال كرد: "بار خدايا تو گقته بودي كه مصمّمي مرا حمايت كني و با من در طول راه زندگي قدم برميداري اما من متوجه شدم در مواقعي كه در زندگيم آشفتهام، فقط اثر يك ردپا وجود دارد. من نميفهمم چرا من وقتي به تو نيازدارم تو مرا ترك ميكني؟
🔹معبودش پاسخ داد: "عزيزم، آفریدهی عزيز من، من ترا دوست دارم و هرگز ترا ترك نخواهم كرد. در مواقعي كه رنجي را تحمل ميكني، زمانيكه تو فقط اثر يك ردپا را ميبيني، آن همان وقتيست كه من تو را روي شانه هايم حمل
@Dastanhaykotah
✍انتظار داری کارت هم پیچ نخورد؟!
محقق عالی قدر استاد فاطمی نیا فرمودند: یکی از علما - که از دنیا رفته است. از یکی از صلحا برایم تعریف میکرد که یک نفر گفته بود: من در قسمت بایگانی اداره ای کار میکردم و پروندههای متعدد و بعضا بسیار مهم میآمد و ما در قسمت بایگانی قرار میدادیم. یک روز پرونده ی بسیار مهمی به دستم رسید. چند روزی که گذشت متوجه شدم آن پرونده گم شده است. هر چه گشتم پیدا نشد. در آن گیر و دار که کاملا نا امید شده بودم، به بنده خبر دادند: چون شما مسئول پروندهها هستید اگر تا چند روز دیگر پیدا نشود، حکمی که در مورد شما اجرا میشود یا اعدام است یا حبس ابد؛ از این رو نزد یک نفر اهل دل رفتم، ایشان دستور ختمی فرمودند که انجام بده. همان توسل را انجام دادم. روزی که قرار بود نتیجه بگیریم از پرونده خبری نبود با ناراحتی از منزل بیرون آمدم تا نزدیکی خیابان «مولوی» رفتم. دیدم پیرمردی جلو آمد و گفت: آقا؛ مشکل تو به دست آن شخص - که عرق چین به سر دارد و در حال رفتن است - حل میشود. بدون توجه به این شخص با شنیدن این کلمات دویدم و دامن آقا را گرفتم و گفتم: آقا جان! به دادم برس، گفته اند مشکلم به دست شما حل میشود. پیرمرد نگاهی به من کرد و گفت: خجالت نمی کشی؟ حالتی بهت زده و متعجب داشتم. ایشان فرمودند: چهار سال است شوهر خواهرت از دنیا رفته، یک مرتبه هم به خواهرت و بچه هایش سر نزده ای، انتظار داری کارت هم پیچ نخورد؟! تا نروی و رضایت آنها را جلب نکنی، مشکلت حل نمی شود. بعد از شنیدن صحبت پیرمرد بلافاصله به منزل خواهرم رفتم. وقتی در زدم و خواهرم متوجه شد من هستم، گفت: چطور است بعد از چهار سال آمده ای؟! گفتم: خواهر! از من راضی شو. بچه هایت را از من راضی کن. بعدا برایت تعریف میکنم، غلط کردم. آن گاه رفتم مقداری هدیه گرفتم و آوردم و آنها را راضی کردم. فردا که به اداره برگشتم، به من خبر دادند که ص: 122 پرونده پیدا شده است. این پیرمرد عرق چین به سر، عارف بزرگ مرحوم شیخ رجبعلی خیاط بود! [1]
----------
[1]: کرامات معنوی / 72،
کمی
@Dastanhaykotah
✨﷽✨
#پندانه
✅ بهدوش گرفتن بار سنگین نیازمندان، دلت را سبک میکند
✍در یک شب سرد زمستانی، تاجر ثروتمندی به زیارت امام رضا (علیهالسلام) مشرف شد. هر روز به حرم میآمد اما دریغ از یک قطره اشک. دل سنگین بود و هیچ حالی نداشت. با خودش فکر کرد که دیگر فایدهای ندارد. به همین خاطر، برای برگشت بلیط هواپیما گرفت. هنوز تا پرواز، چند ساعتی وقت داشت. در کوچهای راه میرفت که دید پیرمردی بار سنگینی روی چرخدستیاش گذاشته و آن را به سختی میبرد.
تاجر کمکش کرد و همزمان به او گفت: مگر مجبوری این بار سنگین را حرکت بدهی؟ پیرمرد گفت:ای آقا! دست روی دلم نگذار، دختر دمبختی دارم که برای جهیزیهاش ماندهام. همسرم گفته تا پول جهیزیه را تهیه نکردهام به خانه برنگردم. من مجبورم بارهای سنگین را جابهجا کنم تا پول بیشتری در بیاورم.
تاجر ثروتمند، همراه پیرمرد رفت و بارش را در مقصد خالی کرد و بعد هم به خانه او رفت. وقتی به خانه پیرمرد رسید، فهمید که زندگی سختی دارند. یک چک به اندازه تمام پول جهیزیه و مقداری هم برای سرمایه به پیرمرد داد. وقتی از آن خانه بیرون میآمد، خانواده پیرمرد با گریه او را بدرقه میکردند.
پیرمرد گفت: من چیزی ندارم که برای تشکر به شما بدهم. فقط دعا میکنم که عاقبتبهخیر شوید و از امام رضا (علیهالسلام) هدیهای دریافت کنید. تاجر برای زیارت وداع به حرم مطهر برگشت تا بعد از آخرین سلام، به فرودگاه برود. وقتی وارد حرم شد، چشمهایش مثل چشمه جوشید و طعم زیارت با حال خوش و با معرفت را
@Dastanhaykotah
🌹أهمّیت نماز توبه و استغفار🌹
آیةالله حاج سیّدمحمّدصادق حسینی طهرانی مدّظلّه العالی
🌱آقا رضوان الله تعالی علیه دربارۀ افرادی که وارد سلوک می شدند ولی نماز توبه و استغفار را نمی خواندند، می فرمودند: «این افراد نمی توانند بهره ای از سلوک داشته باشند، حتماً باید نماز استغفار را بخوانند.»
🌱نماز توبه، همین نمازی است که از رسول أکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم در یکشنبۀ ماه ذوالقعدة الحرام وارد شده است.
🌱[بعد از نقل مفصّل روایت نماز توبه:]... این دربارۀ استغفار در روز یکشنبه این ماه بود. عنایت داشته باشید و این دستور توبه را انجام دهید؛ بعد از غسل و وضو در مکانی خلوت و با توجّه، این توبه را انجام داده و إن شاء الله امیدواریم از آثار و ثمرات این توبه بهره مند شوید.
📚«گلشن أحباب» ج ۴ ص ۵۳ و ۵۷
@Dastanhaykotah
✨﷽✨
✅هفت بهشت زندگی!
1⃣بهشت اول: «آغوش مادریست که با تمام وجود بغلت کرد و شیرت داد!»
2⃣بهشت دوم: «دستان پدریست که برای راه رفتنت با تو کودکی کرد.»
3⃣بهشت سوم: «خواهر یا برادریست که برای ندیدن اشکهایت، تمام اسباب بازیهایش را به تو داد.»
4⃣بهشت چهارم: «معلمی بود که برای دانستنت با تمام بزرگیاش هم سن تو شد تا یاد بگیری.»
5⃣بهشت پنجم: «دوستیست که روز ازدواجت در آغوشت کشید و چنان در آغوشش فشرد که انگار آخرین روز زندگیش را تجربه میکند!»
6⃣بهشت ششم: «همسرتوست که با تمام وجود در کنار تو معمار زندگی مشترکتان است. گویی دو شاخه از یک ریشهاید.»
7⃣بهشت هفتم: «فرزند توست که خالق زیباییهای آینده است...»
👌آری شاید هر کدام از ما تمام هفت بهشت را نداشته باشیم اما بهشت همین حوالیست...
💥مادرت را بنگر؛ پدرت را ببین؛ خواهر یا برادرت را حس کن؛ به معلمت سر بزن؛ دوستت را به یاد بیاور؛ همسرت را در آغوش بگیر و فرزندت را ببوس... یک وقت دیر نشود برای بهشت رفتنت! بهشت را با همه قلبت حس کن! بهشت همین نزدیکیست...
@Dastanhaykotah
📔 داستان ایمان داشتن به خدا
✨آنگاه که دوست داری کسی همواره به یادت باشد,به یاد من باش که همواره به یاد تو هستم.
✨سوره بقره /152
🔹مرد جواني مسيحي كه مربي شنا و دارنده چندين مدال المپيك بود ، به خدا اعتقادي نداشت. او چيزهايي را كه درباره خدا و مذهب مي شنيد مسخره ميكرد.
شبي مرد جوان به استخر سرپوشيده آموزشگاهش رفت. چراغ خاموش بود ولي ماه روشن بود و همين براي شنا كافي بود.
مرد جوان به بالاترين نقطه تخته شنا رفت و دستانش را باز كرد تا درون استخر شيرجه برود.
ناگهان، سايه بدنش را همچون صليبي روي ديوار مشاهده كرد. احساس عجيبي تمام وجودش را فرا گرفت. از پله ها پايين آمد و به سمت كليد برق رفت و چراغ را روشن كرد.آب استخر براي تعمير خالي شده بود!
پی نوشت:
خدایا کمکم کن تا درهایی که به سویم میگشایی ندانسته نبندم و درهایی که به
رویم میبندی به اصرار نگشایم. . .
وقتی تنهایی بدون که خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و
@Dastanhaykotah
🌿 آیت الله بهجت (ره) :
✍ خوب است انسان در هر کار #خیری که پیش میآید و میتواند آن را انجام دهد، #فرصت را #مغتنم بشمارد و خود را از آن #محروم ننماید...
👌زیرا فردای #قیامت به هر یک از آنها شدیداً #محتاج خواهیم شد.
📚 در محضر بهجت، ج۱، ص۶۳
#موعظه_بزرگان
#درس_اخلاق
#راهکارهای_معنوی
@Dastanhaykotah
✍ آیت الله بهجت (ره) :
چرا مثل گذشته برای رفع بلا و بیماری ها به حضرات معصومین (علیهمالسلام) متوسل نمی شویم؟ وقتی بلایی مانند وبا در نجف اشرف پیدا می شد ، حتی در بازارها هم گاهی مجالس روضه خوانی و توسل برقرار می شد ؛ ولی ما مثل آدم های مآیوس و ناامید، گویا نمی خواهیم از این در رحمت داخل شویم و برای رفع بلا و گرفتاری ها ، به حضرات معصومین (ع) متوسل شویم !
آیا امروز برای رفع بلاها غیر از تضرعات و دعای صادقِ همراه با توجه و توسل ، راه دیگری داریم! !
📘 در محضر بهجت ، ج ۲ ، ص ۴۰ .
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Dastanhaykotah
📚قضاوت از روی ظاهر
در آخرین لحظات سوار اتوبوس شد. روی اولین صندلی نشست. از کلاسهای ظهر متنفر بود اما حداقل این حسن را داشت که مسیر خلوت بود.
اتوبوس که راه افتاد نفسی تازه کرد و به دور و برش نگاه کرد.
پسر جوانی روی صندلی جلویی نشسته بود که فقط میتوانست نیمرخش را ببیند که داشت از پنجره بیرون را نگاه میکرد.
به پسر خیره شد و خیال پردازی را مثل همیشه شروع کرد:
چه پسر جذابی! حتی از نیمرخ هم معلومه. اون موهای مرتب شونه شده و اون فک استخونی. سه تیغه هم که کرده حتما ادوکلن خوشبویی هم زده… چقدر عینک آفتابی بهش میاد… یعنی داره به چی فکر میکنه؟
آدم که اینقدر سمج به بیرون خیره نمیشه! لابد داره به نامزدش فکر میکنه… آره. حتما همین طوره. مطمئنم نامزدش هم مثل خودش جذابه. باید به هم بیان (کمی احساس حسادت)… میدونم پسر یه پولداره… با دوستهاش قرار میذاره که با هم برن شام بیرون. کلی با هم میخندند و از زندگی و جوونیشون لذت میبرن؛ میرن پارتی، کافی شاپ، اسکی… چقدر خوشبخته!
یعنی خودش میدونه؟ میدونه که باید قدر زندگیشو بدونه؟
دلش برای خودش سوخت. احساس کرد چقدر تنهاست و چقدر بدشانس است و چقدر زندگی به او بدهکار است. احساس بدبختی کرد. کاش پسر زودتر پیاده میشد…
ایستگاه بعد که اتوبوس نگه داشت، پسر از جایش بلند شد.
مشتاقانه نگاهش کرد، قد بلند و خوش تیپ بود.
پسر با گامهای نا استوار به سمت در اتوبوس رفت. مکثی کرد و چیزی را که در دست داشت باز کرد… یک، دو، سه و چهار… لولههای استوانه ای باریک به هم پیوستند و یک عصای سفید رنگ را تشکیل دادند…
از آن به بعد دیگر هرگز عینک آفتابی را با عینک سیاه اشتباه نگرفت و به خاطر چیزهایی که داشت خدا را شکر کرد…
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
@Dastanhaykotah
✨﷽✨
🏴ارزش يك قطره اشك براى اباعبدالله عليه السلام
✍چون روز قیامت شود و بنده را در موقف حساب و کتاب بیاورند، وقتی نامه عملش را از حسنات تهی می بیند، با یأس راه جهنم را در پیش میگیرد. خطاب می رسد ای بنده به کجا می روی!؟ میگوید خود را مستحق آتش می دانم. در این هنگام خطاب می رسد که صبر کن، زیرا نزد ما امانتی داری. پس دانهای از درّ می آورند که شعاع نورش همه عرصات را روشن مینماید.
می پرسد من چنین دانه گرانبهایی نداشتم! ندا میرسد: این دانه، قطره اشکی است که در فلان مجلس در مصیبت حسین بن علی (عليه السلام) از دیدگانت جاری شد و ما آن را برای این روز که یوم الحسرة است، ذخیره کردیم تا به کارت آید. حالا این درّ را از تو خریداریم. آن را نزد انبیاء ببر تا قیمت گذاری کنند.
نزد آدم صفی الله (عليه السلام) می برد و آن حضرت می فرماید من سررشته قیمت این درّ را ندارم. نزد نوح (عليه السلام) و سایر انبیاء هم می آورد و همه به دیگری حواله مینمایند تا نزد خاتم الانبیاء (صلى الله عليه وآله) می آورد. حضرت میفرماید نزد علی مرتضی (عليه السلام) ببر. امیرالمؤمنین نیز او را نزد فرزندش حسین (عليه السلام) می فرستد.
وقتی درّ را به حضرت اباعبدالله (عليه السلام) می دهد آن حضرت، درّ را نزد خداوند می آورد و عرض میکند خدایا قیمت دانه این است که این بنده را به همراه پدر و مادرش به من ببخشی و ایشان را با من محشور کنی. خطاب می رسد که او را با پدر و مادرش به تو بخشیدیم و همسایهات در بهشت خواهند بود.
📚 از کتاب ارزشمند حسینیه نوشته ملا حبیب الله شریف کاشانی (ره)، ص34و35
@Dastanhaykotah
نصایحی از عارف بزرگ، مفسر کبیر قرآن ،علامه طباطبایی رحمةالله تعالی علیه:
🔶از #علامه_طباطبايی (ره) سوال کردند چه کار کنيم که در #نماز حواسمان جمع باشد؟؟
فرمود قــبل از نمـــاز مــراقب زبـان خودتان باشيد نماز با حضـور قلب مزد است و آنـرا به هر کسی نمی دهند اين هـــديه را به کسی ميدهند که قبلاً زحمتی کشيده باشد.
🔶من از سکوت آثار گرانبهایی را مشاهده کردم چهل شبانه روز سکوت اختیار کنید و جز در امور لازم سخن نگویید و به فکر و ذکر مشغول باشید تا برایتان صفا و نورانیت حاصل شود.
🔶ایمان به روز جزا (قیامت)، مهمترین عاملی است که انسان را به ملازمت تقوا و اجتناب از اخلاق ناپسند وادار می کند!
چنان چه فـرامـوش ساخـتـن آن ریشـه اصـلی هـر گناهی است.!
🔶 با تمام وجود به سوی خداوند متعال توجه کنید و خود را در برابر او ببینید و تصور کنید.
روزانه با خداوند خلوت کرده و به ذکر او مشغول باشید.
در خوردن، آشامیدن، حرفزدن، معاشرت و خواب از افراط و تفریط بپرهیزید.
فرصت عمر را غنیمت شمرید.
@Dastanhaykotah
آیت الله جاودان:
🔻خاصیت گناه این است که خوبیها را تخریب میکند و تکرارش، صفات بد به بار میآورد. آدم با صفات بد به دنیا نمیآید؛ صفات را تحصیل میکند. صاحب صفات بد در جهنم جایگاه خیلی بدی دارد.
🔹قرآن میفرماید:
«نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ»؛
آتشی که به دلها میرسد. آتش ابتدا برای عمل است ولی با تکرار عمل به دل میرسد.
🔻ما معمولاً روی کارهای خود فکر نمیکنیم؛ اگر فکر کنیم، میفهمیم که مثلاً داریم یک کار بد را هر روز انجام میدهیم.
🔻هدف اصلی خلقت، #تقرب_به_خداست. آدمیزاد پر پرواز به سوی خدا دارد. اگر از هفت آسمان هم بالا برود هنوز کم است و هنوز از پرها خوب استفاده نکردهاست. با ترک گناه پر درمیآورد و بعد برای قوت پر باید واجبات را انجام دهد. بدون پرهیز از گناه، اصلاً تقرب ممکن نیست. آدمی که در گناه غرق است، اصلاً تصور تقرب برای ممکن نیست. آدمی که یک موقع گناه میکند، برای گناهش غصه میخورد؛
اما کسی که در گناه غرق است، اصلاً غصه نمیخورد و این معنای خیلی بدی دارد. نمیشود آدم ایمان داشته باشد و نسبت به گناه بیتفاوت باشد و راحت و بدون دغدغه گناه کند. اگر آدم یک ذره ایمان داشته باشد، گناه زهر مارش میشود؛ مثلاً از جهت غریزی لذت میبرد اما بخاطر ایمانی که دارد، آن لذت زهرمار میشود.
🔻خاصیت گناه این است که اگر بماند، میماسد و اگر ماسید، سخت پاک میشود. در روایات فرمودند تا هفت ساعت، گناه را نمینویسند. بعد از آن هم اگر همین فردایش جبران شود، بهتر است از تأخیر آن.
#آیت_الله_جاودان
کمی
@Dastanhaykotah
✍از حکیمی پرسیدند :چرا گوش دادنت از سخن گفتنت بیشتر است؟
گفت: چون به من دو گوش داده اند و یک زبان، یعنی دو برابر آنچه می گویم، می شنوم.
کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی، چیزی که نپرسند، تو از پیش مگوی، از آغاز دو گوش و یک زبانت دادند، یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
آیت
@Dastanhaykotah
✨﷽✨
#محاسبه_نفس
✍شهید آیت الله سید محمد باقرصدر پس از نگارش کتاب #فلسفتنا این کتاب را به جماعة العلماء داد که آن را به اسم خودشان منتشر کنند که به دلایلی این اتفاق نیفتاد. لذا شهید صدر آن را به نام خود منتشر کرد. کتاب از موفقیت چشمگیری برخوردار و به سرعت و به صورت گسترده منتشر شد. روزی شهید صدر درباره این اتفاق به یکی از شاگردان خود گفت:
🍃وقتی فلسفتنا چاپ شد، نمیدانستم چنین آوازهای در جهان پیدا خواهد کرد ، و برای نویسندهاش چنین شهرتی را رقم خواهد زد. اکنون گاهی با خودم فکر میکنم اگر از این امر اطلاع داشتم و میدانستم که این کتاب چنین اعتباری برای مؤلفش میآفریند، آیا باز هم حاضر بودم آن را به اسم جماعة العلماء منتشر کنم؟ گاهی از ترس اینکه اگر این امر را میدانستم حاضر به انتشار آن با نامی غیر از نام خود نبودم، گریهام میگیرد.
📚السيرة والمسيرة في حقائق ووثائق ، ج ١ ، ص ٣٤٨ ، با اندکی تصرف .
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
آیت
@Dastanhaykotah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صلوات از آسان ترین هاست در اذکار، اما ...
حضرت آیت الله العظمی بهجت رحمت الله علیه
@Dastanhaykotah
🌼 آیتالله بهجت:
اگر ما برای تعجیل فرج دعا نکنیم، یا در دعا کردن جدی نباشیم، یا آثار جدیت در ما نباشد، به ضرر دنیای ما هم خواهد بود، چه رسد به آخرت. و از شروط استجابت دعا، توبه از معاصی است.
📗 در محضر بهجت، ج3، ص60
@Dastanhaykotah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 " #مرگ "
مرگ از زبان عارف بالله آیت الله بهجت رحمت الله
@Dastanhaykotah
♻دلسوزی ملک الموت برای دو نفر♻
💚روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود ، عزرائیل به زیارت آن حضرت آمد ، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسانها هستی ، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی رحم آمد؟
عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:
اولی روزی دریا 🌊طوفانی شد و امواج سهمگین دریا یک کشتی را در هم شکست، همه سرنشینان کشتی⛵️ غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت، او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند ، در این میان فرزند پسری از او متولد شد ، من مأمور شدم جان آن زن را قبض کنم ، دلم به حال آن پسر سوخت.
دومی هنگامی که شداد بن عاد ، سالها به ساختن باغ بزرگ و بهشت بی نظیر خود پرداخت ، و همه توان و امکانات و💰 ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد، و خروارها طلا و گوهرهای دیگر برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل شد
وقتی که خواست از آن دیدار کند، همین که خواست از اسب🐎 پیاده شود و پای راست از رکاب بر زمین نهاد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را قبض کنم
آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت از این رو که او عمری را به امید دیدار بهشتی که ساخته بود به سر برد، سرانجام هنوز چشمش بر آن نیفتاده بود ، اسیر مرگ شد.
💟در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و گفت: ای محمد! خدایت سلام میرساند و میفرماید:
به عظمت و جلالم سوگند که آن کودک همان شداد بن عاد بود، او را از دریای بی کران به لطف خود گرفتیم ، بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم ،
⚫️در عین حال کفران نعمت کرد ، و خودبینی و تکبر نمود ، و پرچم مخالفت با ما برافراشت ، سرانجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت ، تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت میدهیم ولی آنها را رها نمیکنیم ‼️
📗[جوامع الحکایات ، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی ، صفحه
@Dastanhaykotah
❣یاد پهلوهای زخمی بخیر
عاقبت ارادت صادقانه به حضرت زهرا(س)، شهادت زهراوار است.
جوان باشی و از پهلو مجروح و....
🔻 هر وقت بیاییم سر مزارش شلوغ است. خیلی از مردم در گرفتاریها و مشکلاتشان به سراغ این شهید میآیند. خدا را به حق این شهید قسم میدهند و برای او نذر میکنند، قرآن میخوانند و خیرات میدهند.
🔻 شهید محمدرضا تورجیزاده ۲۳ تیرماه ۴۳ دیده به جهان گشود، او ۵ اردیبهشت ۶۶ در بانه، منطقه عملیاتی کربلای ۱۰ به شهادت رسید. در همان دوران کودکی عشق و ارادت به خاندان نبوت و امامت داشته و با شور وصفناپذیر در مجالس عزاداری شرکت میکرد.
🔻شهید تورجیزاده مداح بود، سوز عجیبی هم داشت، کمتر مداحی را مثل او دیده بودم، سی دی مداحی او هم هست. او عاشق حضرت زهرا (س) بوده وقتی هم که شهید شد ترکش به پهلو و بازوی او اصابت کرده بود.
▪️روضۀ حضرت زهرا (س)
از "شهید تورجی زاده"
❣روضه را به درخواست "شهید حاج حسین خرازی" از پشت بیسیم خواند و بعد در كل بيسیم ها پخش شد
با هم
@Dastanhaykotah
🌹سرمان به فدای حضرت زینب سلام الله علیها
- رضا! یک دستت را در این راه دادی، خدا قبول کند، بگذار بقیه بروند. تو نرو!
- سرمان هم برود، نمی گذاریم دست داعش به زینبیه برسد. سرمان به فدای حضرت زینب!
مگر نشنیدی که حضرت عباس سلام الله علیه چگونه در میدان نبرد دست هایش را برای آوردن آب فدا کرد؟ ما امروز باید به وظیفه مان عمل کنیم. ما مدافعان حرمیم. دست و پا که سهل است، سرمان هم برود، از حضرت زینب دست بر نمی داریم.
❤️شهید رضا
@Dastanhaykotah
👈 این چریک پیر شهید سید حبیب الله آخش فکر کنم بیش از ۶۰سال داشت که وارد جنگ شد و شکار چی تانک نام گرفته در هر گروهان و گردانی بود مایه امید و شور و نشاط نیروها و حتی فرماندهان بود به او حبیب ابن مظاهر می گفتیم. شادی روحش صلوات
@Dastanhaykotah
❣یاد پهلوهای زخمی بخیر
عاقبت ارادت صادقانه به حضرت زهرا(س)، شهادت زهراوار است.
جوان باشی و از پهلو مجروح و....
🔻 هر وقت بیاییم سر مزارش شلوغ است. خیلی از مردم در گرفتاریها و مشکلاتشان به سراغ این شهید میآیند. خدا را به حق این شهید قسم میدهند و برای او نذر میکنند، قرآن میخوانند و خیرات میدهند.
🔻 شهید محمدرضا تورجیزاده ۲۳ تیرماه ۴۳ دیده به جهان گشود، او ۵ اردیبهشت ۶۶ در بانه، منطقه عملیاتی کربلای ۱۰ به شهادت رسید. در همان دوران کودکی عشق و ارادت به خاندان نبوت و امامت داشته و با شور وصفناپذیر در مجالس عزاداری شرکت میکرد.
🔻شهید تورجیزاده مداح بود، سوز عجیبی هم داشت، کمتر مداحی را مثل او دیده بودم، سی دی مداحی او هم هست. او عاشق حضرت زهرا (س) بوده وقتی هم که شهید شد ترکش به پهلو و بازوی او اصابت کرده بود.
▪️روضۀ حضرت زهرا (س)
از "شهید تورجی زاده"
❣روضه را به درخواست "شهید حاج حسین خرازی" از پشت بیسیم خواند و بعد در كل بيسیم ها پخش شد
با هم بشنویم
@Dastanhaykotah
✅ امام سجاد علیه السلام می فرمایند: اى فرزند آدم! تا زمانى كه واعظى از درون دارى و به حسابرسى (اعمال خود) اهتمام مى ورزى و ترس (از خدا و كيفر الهى) جامه زيرين تو باشد و پرهيز بالاپوشت، پيوسته در خير و صلاح خواهى بود. (تحف العقول ،ص 280)
✳️ اگرچه انسان از موعظه ديگران بىنياز نيست، لكن موعظهاى كه از درون انسان برمىخيزد بهترين موعظه است، چون هركسى به صفات و عيوب خود از همه آگاهتر است.بايد همت انسان اين باشد كه خود را محاسبه كند.
👈 اگر ديگران ما را محاسبه نكنند، دليل نمىشود كه ما خود را محاسبه نكنيم. محاسبه، از لغزشهاى آيـنده انسان جـلوگـيرى مىكند.مراد از خوف، خوف از خدا و عذاب او و كردار بد انسان است نه ترس از مردم و قدرتهاى پوشالى.حذر، به معناى احتياط است لكن نه به اين معنا كه انسان دست از فعاليت بكشد بلكه بايد در ميدانهاى مختلف وارد شده اما همواره احتياط و پرهيز را رعايت كند كه معناى تقوا هم همين است.
❤️شرح حدیث از #مقام_معظم_رهبری (حفظه الله)❤️
#موعظه
#محاسبه
#درس_اخلاق
کمی
@Dastanhaykotah