eitaa logo
از بعثت تا ظهور
53 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
3.3هزار ویدیو
631 فایل
ارتباط با ادمین: @mostafa_soleimany
مشاهده در ایتا
دانلود
عبدالحمید ، در اردیبهشت ماه 1333 در تهران به دنیا آمد. پس از دوره متوسطه سه سال در خدمت مدرسین حوزه علمیه قم و نظرات دکتر شریعتی بود. او با زمینه های مختلف از جمله علوم مختلف اسلامی ، عرفان ، فلسفه و منطق نزد استاد شهید مطهری آشنا شد و علوم جدید را در رشته پزشکی در دانشگاه مشهد ادامه داد. در این دانشگاه اقدام به تأسیس کتابخانه اسلامی نمود و جلسات سخنرانی خود را تحت عنوان صراط مستقیم ، شروع کرد ، که در خلال این حرکت اعتقادی بارها توسط ساواک دستگیر شد. او پس از اتمام تحصیل به تهران آمد و مجمع احیاء تفکرات شیعی را تأسیس کرد. وی در سن 26 سالگی به عنوان نماینده مردم مشهد به مجلس راه یافت و عضو کمیسیون امور شوراها شد. وی به زبان های انگلیسی ، عربی و فرانسوی مسلط بود ، او از اولین کسانی بود که انحراف از خط اسلام را در بنی صدر مشاهده کرد و به قصد افشاگری به تهران آمد و در روزنامه انقلاب اسلامی تحصن اختیار کرد و جریان بنی صدر را بر ملاء نمود و او را به مناظره دعوت کرد. سرانجام دکتر ديالمه در حادثه خونين بمب گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی ، در هفتم تيرماه ، به دست منافقين کوردل ، دعوت حق را لبيک گفت و به شهادت رسيد. آرامگاه اين معلم خستگی ‌ناپذير در بقعه ‌ای در گوشه ای‌ از صحن و سرای حرم ملکوتی حضرت فاطمه معصومه (سلام الله عليها) واقع شده است..... 📕 همشهری آنلاین « اللهم عجل لولیک الفرج » 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ محفل عشق ، زندگی به سبک شهدا 🇮🇷 eitaa.com/joinchat/644087811C0093ab0c88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حنان بن سدیر گفت: خدمت امام صادق (صلوات الله علیه) بودم، غذا آوردند خوردم، اما تا آن وقت غذایی بدین مطبوعی نخورده بودم. امام فرمود: سدیر غذای ما چگونه بود؟ عرض کردم پدر و مادرم فدایت یا ابن رسول اللَّه، مانند این غذا تاکنون نخورده بودم و خیال نمیکنم بعد از این هم نصیبم گردد؛ در این موقع اشک اطراف چشمم را فرا گرفت و شروع به گریه کردم. فرمود: چرا گریه میکنی؟ عرض کردم، به یاد یک آیه از قرآن افتادم. فرمود: کدام آیه؟ گفتم: «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» (پس قسم بخدا پرسش ميشويد در آن روز از نعمتهاى الهى) ترسیدم که خداوند از همین غذا مرا بازخواست کند. امام چنان خندید که دندان هایش آشکار شد. آنگاه فرمود: سدیر، هرگز از غذای خوب و لباس نرم و بوی خوش از شما بازخواست نخواهند کرد، اینها برای ما خلق شده است و ما مأموریم که با استفاده از این نعمتها فرمان بردار خدا باشیم. عرض کردم : پدر و مادرم فدایت، پس نعیم چیست؟ فرمود : حب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و خاندانش (صلوات الله علیهم) خداوند روز قیامت از آنها بازخواست خواهد کرد که چگونه سپاس نعمتی که بر شما ارزانی داشتم، از حب علی و عترتش، به جا آوردید. 📚بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار عليهم السلام جلد 24 صفحه 58 حدیث 32 @aeenehjanzamin
بسم اللّه الرحمن الرحیم السلام علیک یااباعبدالله وعلی الارواح التی حلّت بفنائک... يکي از علماي بزرگ قم که امام جماعت صحن کربلاي آقا ابا عبدالله عليه السلام بودند ميفرمودند پيرمرد مجردی در کربلا بود به نام حاج عباس رشتی که خيلی به امام حسين عليه السلام علاقه داشت. عشق امام حسين عليه السلام او را به کربلا کشيده بود و زندگي خيلی ساده‎ای داشت يک اتاقی هم اجاره کرده بود گاهی کارهای دستی انجام ميداد. مثلا يک چيزی خريد و فروش ميکرد. يک کارش خدمت به مجالس امام حسين عليه السلام بود و آب به عزاداران ميداد. اين پيرمرد زيلوهای حرم را جمع ميکرد و پهن ميکرد و براي نمازجماعت خيلی هم سرحال و بانشاط بود. روز شهادت يکي از امامان عليهم السلام از خانه بيرون آمدم در بين راه يکي از وعاظ کربلا به من گفت حاج عباس رشتی مريض و در حال جان دادن است و در کربلا غريب است اگر ميشود از ايشان عيادتی داشته باشيد و ما چهار نفر بوديم وارد اتاق شديم ديديم لحاف و تشک و پتوی کهنه‎ای رويش کشيده و يکی از رفقايش هم از او پرستاری ميکند. حاج عباسی که هر وقت ما را ميديد سلام ميکرد دست به سينه ميشد خيلي سر حال بود اما ديديم الان در رختخواب افتاده و در حال جان دادن است ديگر نه ميتواند بنشيند نه ميتواند جواب سلام بدهد. حالش خيلی وخيم و در حال سکرات مرگ است دور بسترش نشستيم و به رفقا گفتم لحظه آخر خيلی مهم است که به چه حالت بميرد عبرت بگيريم به اين واعظ گفتم که الان فرصت خوبی است تا يک روضه برای امام حسين عليه السلام بخوانيم. واعظ گفت چشم و شروع کرد: السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ هنگام روضه خواندن همه با چشم خود ديديم حاج عباس پتو را کنار زد و بلند شد و مودب نشست حالا ما هم داريم با تعجب نگاه ميکنيم رويش را به طرف راست چرخاند و شروع به گريه کرد و گفت السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قربان قدمهايتان من پيرغلام چه لياقتی داشتم که به عيادت من بياييد السَّلامُ عَلَيْكَ يا امِيرَ الْمُؤْمِنِينَ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ همين طور سلام داد تا رسيد به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف به آقا هم سلام داد گفت قربانتان بروم من کجا عيادت شما و از همه تشکرکرد و بعد دراز کشيد مثل اينکه صد سال است که مرده باشد نه قلبش کار ميکند نه نبضش کار ميکند و به رحمت خدا رفت. بعد از اينکه به رحمت خدا رفت من به رفيقش گفتم اين پير غلام امام حسين عليه السلام بوده امام حسين عليه السلام به او نظر کرده و قبولش کرده است چهارده معصوم عليهم السلام به ديدارش آمده است. بايد مثل يک مرجع تقليد تشييع جنازه اش کنيم. گفت ما آمديم به منزل به وعاظ گفتيم که بالا منبر بگوييد به علمای نجف گفتيم که درستان را تعطيل بکنيد به بازاريها گفتيم بازار را ببنديد به هيئتيها گفتيم که فردا بايد يک دسته‎ای مثل عاشورا برای يک عاشق امام حسين عليه السلام راه بندازيد ميگفت کربلا يک حالت عجيبی پيدا کرده بود هيئتها مي آمدند به سروسينهاشان ميزدند چون براي همه جريانش را گفته بوديم. يا حسين يا حسين ميگفتند گريه ميکردند براي يک غلام غريب امام حسين عليه السلام غوغا شد. در حوزه هم براي حاج عباس مجلس ختم گرفتيم. يک آيت اللهي در کربلا بود به نام آيت الله سيبويه عموی آيت الله سيبويه‎ای که در زمان ما بودند پيرمردی بود حدود نود سال ايشان هم در مجلس ختم شرکت کرد. به من فرمودند که منبر ختم اين آقا را من ميروم، همه تعجب کردند. ايشان عصازنان آمدند در پله اول منبر نشستند بعد از قرائت قرآن گفت که مردم ميدانيد که من اهل منبر و سخنراني نيستم ولي آمده ام جريانی از حاج عباس رشتی که برايتان بگويم. گفت که وقتی فلانی به من زنگ زد و گفت من در موقع جان دادن کنار بسترش بودم و چهارده معصوم به ديدنش آمدند؛ وقتی تلفن را قطع کردم خيلی گريه کردم دلم شکست که من اينقدر در حوزه بودم در حرم آقا امام جماعت بودم نکند من را قبول نکرده باشند من به حال خودم گريه کردم خسته شدم خوابم برد خواب ديدم حاج عباس در باغی از باغهای بهشت است خيلی سرحال و خوشحال جوان و زيبا. گفتم حاج عباس چطوری! گفت وقتی که من را در قبر گذاشتيد قبر من وسيع و باز شد نورانی شد ديدم آقا اباعبدالله الحسين عليه السلام تشريف آوردند فرمود تو غلام من بودی من را آورد در اين باغي که ميبيني از باغهای برزخی است اين باغ را به من مرحمت کردند. فرمودند حاج عباس همين جا باش در قيامت هم ميآيم تو را ميبرم در بهشت کنار خودم قرار ميدهم. بعد گفت آقاي سيبويه برو به مردم بگو هر چه هست در خانه سيدالشهدا عليه السلام است. جای ديگر خبری نيست کل الخير في باب الحسين هر خيری است در خانه امام حسين عليه السلام است.
علامه طباطبایی : اکثر کسانی که موفق به نفی خواطر شده اند و سلطان معرفت برای انها طلوع کرده ، در حین قرائت قرآن و یا توسل به سید الشهدا علیه السلام بوده است. @aeenehjanzamin ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نکات قرآنی 🌺 ادامه نکاتی از سوره اخلاص 🌺 💥بسم الله الرحمن الرحیم💥 🌹یا رسول الله صلی الله علیک و علي آلک الطاهرین🌹 🌻لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ🌻 🌱ﻧﺰﺍﺩﻩ ، ﻭ ﺯﺍﻳﻴﺪﻩ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ ،(٣) 🌱 1️⃣. رابطه خداوند با موجودات، رابطه آفرینش است نه زایش. او موجودات را می‌آفریند، یعنی از نیستی به هستی می‌آورد، نه آنکه خود بزاید. زیرا نوزاد از جنس والدین و در واقع جزئی از آنهاست، در حالی که هیچ چیز از جنس خداوند و یا جزئی از او نیست. چون بیشتر مشرکان و اهل کتاب برای خداوند فرزند قائل بودند، لذا «لَمْ یَلِدْ» که به معنای نداشتن فرزند است، مقدّم بر «لَمْ یُولَدْ» آمده است. 2️⃣. موجودات، نه فقط از او زاده نشوند، بلکه حتی از او خارج نشوند، آن گونه که میوه از گل، درخت از هسته، آب از ابر و چشمه، آتش از چوب، کلام از دهان، نوشته از قلم، بو از گل، مزه از غذا، فکر از عقل، گرما از آتش، سرما از یخ، خواب و خیال از ذهن، اندوه و شادی و بیم و امید از دل، صادر و خارج می‌شوند. 3️⃣. خداوند علّتی ندارد و از چیزی به وجود نیامده است. «وَ لَمْ یُولَدْ» مولود، معلول است و نمی تواند خدا باشد. «وَ لَمْ یُولَدْ» (چگونه مسیحیان عیسی را مولود مریم، ولی باز هم او را خدا می‌دانند؟ 🥀🥀🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺ادامه حکمت ۵ نهج البلاغه 🌺 🌳بسم الله الرحمن الرحیم 🌳 💥یا رسول الله صلی الله علیک و علي آلک الطاهرین،💥 🌹والاْدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ،🌹 🌱آداب (انسانى) لباس زیبا و کهنگى ناپذیر است. 🌱 1️⃣. منظور از «آداب» فضایل اخلاقى مخصوصاً چیزهایى است که مربوط به روابط اجتماعى است مانند: تواضع، امانت، صداقت، محبت، خوشرفتارى، فصاحت و بلاغت در بیان. «حُلَل» جمع «حُلَّه» به معناى لباس زینتى است. «مُجَدَّدَة» به معناى چیزى است که پیوسته تجدید و نو مى شود و هرگز کهنه نخواهد شد. 2️⃣. بر این پایه، مفهوم کلام امام(علیه السلام) چنین است که این صفات برجسته انسانى همچون لباس هاى زیبایى است که آدمى در تن مى کند و هرگز فرسوده نمى شود بر خلاف لباس هاى ظاهرى که هم کهنه مى شود و هم ممکن است دست سارقان به آن دراز شود و هم جنبه ظاهرى دارد ولی این لباس ادب در اعماق وجود انسان تأثیر گذار است. 3️⃣. ادب و آداب مفهوم وسیعى دارد که همه فضایل اخلاقى مخصوصا آنچه را مربوط به اخلاق اجتماعى است در بر مى گیرد که بزرگترین افتخار آدمى و مایه آبرومندى او در اجتماع است. 🥀🥀🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻ادامه دعای ۵۴ صحیفه سجادیه🌻 🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 🌳یا رسول الله صلی الله علیک و علي آلک الطاهرین 🌳 🌹وَ يَقِينَ الْمُتَوَكّلِينَ عَلَيْكَ، وَ تَوَكّلَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْكَ. 🌹 🌱و يقين توكّل كنندگان را بر وجودت، و توكّل مؤمنان را بر حضرتت از تو درخواست دارم. 🌱 1️⃣. درخواست یقین به عنوان بالاترین مرحله ایمان، اما خواستن یقینی از نوع یقین توکل کنندگان به خداوند و نوع توکلش نیز از نوع توکل مؤمنین بر خداوند را خواستار است. 2️⃣. خواستن بالاترین و برترین یقین که از آن متوکلین است و خواستن بالاترین و برترین توکل که توکل مؤمنین است یک نوع آموزش است که در امور والا بهترین و کاملترین نوع آن را باید طلبید. 3️⃣. درخواست یقین همراه با توکل و توکل مؤمنانه به خدا، خواستن دو چیز بسیار مهم، لازم و ضروری در سیر و سلوک معنوی آدمی است. 🥀🥀🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا