eitaa logo
از بعثت تا ظهور
53 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
3.3هزار ویدیو
631 فایل
ارتباط با ادمین: @mostafa_soleimany
مشاهده در ایتا
دانلود
* 💠 چشم بصیرت و گریه بر امام حسین 🔻چنانچه به طور مکرر توصیه شده است، باید از ارتباط با عاشورا و امام حسین علیه السلام با اشک غافل نشویم؛ از این رو لازم است در مجالس امام حسین علیه السلام حاضر شویم و برای مصائب آن حضرت اشک بریزیم. این اشک، آثار معنوی فوق العاده ای دارد. 🔸 آیت الله سید عبدالکریم کشمیری می فرمود: چشم بصیرت انسان بر اثر چند عمل باز می شود؛ یکی از آن اعمال، گریه بر امام حسین علیه السلام است. گریه بر حضرت، قدرتی می دهد که انسان می تواند حقایق ملک و ملکوت را ببیند. گریه بر امام حسین علیه السلام گوهر وجود انسان را صیقل می دهد، از آلودگی ها و غبارها پاک می کند. ‌ ‌ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔺کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔹 تلگرام و ایتا: @Nasery_ir 🔸 واتساپ: www.al-hady.ir ‌ ‌
💠فرازی از وصیت‌نامه شهید حاج قاسم سلیمانی: ✍همراه خود دو چشم بسته آورده ام كه ثروت آن در كنار همه ناپاكی ها، یك ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشك بر حسین فاطمه است. ▪️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ▪️ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ ▪️ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ▪️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه»🖤 ⚫ از عجایب گریه بر امام حسین علیه‌السلام... 🎥 آیت الله مصباح یزدی ره ✅ به بپیوندید:🔻 https://eitaa.com/nedaye_tahzib
4_5922629956948461546.mp3
4.67M
🔳 🌴تو چشمای اهل حرم 🌴زنده شده یاد حسن 🎤 👌بسیار دلنشین 🔴گلچین بهترین های روز ♨️ @olama_roze👈
مداحی آنلاین - توبه طیب حاج رضایی با روضه حضرت قاسم - استاد دارستانی.mp3
3.8M
🏴ویژه ♨️توبه طیب حاج رضایی با روضه حضرت قاسم 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🔴بهترین های روز ♨️ @olama_roze 👈
خدمت به مردم در قرآن داستان‌‌های زیادی در مورد خدمت رسانی به مردم مطرح شده است که البته الگوی خدمت رسانی به مردم در آن، حضرت موسی علیه السلام معرفی می‌‌شوند: حضرت موسی(علیه السلام) یک از وابستگان به حکومت فرعون را می‌‌کشند؛ فرار کرده و تحت تعقیب قرار می‌‌گیرند. خود را به مدین می‌‌رساند و کنار یک چاه در مدین و زیر سایه‌‌ای می‌‌نشینند. از طرفی گرسنه است و از طرفی دیگر تحت تعقیب فرعونیان است. در همان لحظه می‌‌بینند که دو دختر با گوسفندانشان در گوشه‌‌ای ایستاده اند. موسی از آن‌‌ها می‌‌پرسد که چرا آن جا ایستاده اند. دختران به حضرت موسی(علیه السلام) جواب می‌‌دهند که منتظرند تا مردان نامحرم از کنار چاه کنار بروند تا آن‌‌ها بتوانند به گوسفندانشان آب بدهند. اینجا حضرت موسی(علیه السلام) با آن وضعیت گرسنگی بواسطه فرار از دست ماموران فرعون نسبت به آنان بی تفاوت نمی‌‌گذرد؛ گوسفندان آن دختران را می‌‌گیرد و به آن‌‌ها آب می‌‌دهد. بعد آن‌‌ها را به دختران تحویل می‌‌دهد و خودش می‌‌آید و زیر سایه می‌‌نشیند. حضرت موسی دستانش را به طرف آسمان بلند می‌‌کند و می‌‌گوید خدایا من فقیرم، چیزی به من برسان. در روایت آمده که اینجا حضرت موسی(علیه السلام) منظورش فقط نان و غذا بوده است اما دیدیم که خدا همه چیز به او داد؛ خدا به او شغل داد، به او زن و فرزند داد و …( نکته ضمنی اینکه از خدا درخواست‌‌های بزرگی داشته باشیم) حضرت موسی(علیه السلام) با آن وضعیت خطرناک و گرسنگی به مردم خدمت کرد و یکی از دلایل اینکه خدا چنین افرادی را به پیامبری مبعوث می‌‌کند، خدمت زیاد آنان به مردم است. همه پیامبران به محرومین و مستضعفین خدمت می‌‌کردند. اسحاق بن عمار می‌گوید امام صادق(علیه السلام)‌‌ فرمود: ای اسحاق! هرکه این خانه (کعبه) را یک‌بار طواف کند خداوند برای او هزار حسنه می‌نویسد و هزار سیئه از او محو می‌کند و هزار درجه او را بالا می‌برد و هزار درخت برای او در بهشت می‌کارد و ثواب آزاد کردن هزار بنده برایش می‌نویسد تا به ملتزم می‌رسد هشت درِ بهشت را برای او می‌گشاید و سپس به او می‌فرماید: از هر کدام از آن‌ها که خواستی وارد شو. گفتم: فدایت شوم. همه این‌ها برای کسی است که طواف می‌کند؟ فرمود: «نَعَمْ أَ فَلَا أُخْبِرُکَ بِمَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا؟». بله. آیا به تو خبر ندهم از چیزی که از این هم بافضیلت تر است؟ عرض کردم: آری. فرمود: «مَنْ قَضَی لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ حَاجَةً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ طَوَافاً وَ طَوَافاً حَتَّی بَلَغَ عَشَرَةَ» . هر کس حاجتی برای برادر مؤمنش برآورده کند، خداوند برای او [ثواب] طوافی و طوافی و طوافی و … می‌نویسد. [حضرت همین طور شمرد] تا به ده طواف رسید. ما منکر اهمیت خدمت رسانی به مردم نیستیم اما بعضی حرکات را نیز درست نمی‌‌دانیم. مثلا می‌‌گویند – که البته واقعیت هم ندارد- که فلان زائران یزدی هزینه حج خود را به ساختن بیمارستان اختصاص دادند. خب اشتباه کردند. اگر بمیرند و حج واجب انجام نداده باشند، یهودی از دنیا رفته اند. حج بر آن‌‌ها واجب بوده و باید می‌‌رفتند، چه کسی گفته بروند و بیمارستان بسازند؟ کسی که برای او حج واجب شده است نمی‌‌تواند از کیسه خلیفه ببخشد . اما اگر چنین کسی قبلا حج عمره یا واجب رفته ضرورتی ندارد دوباره برود و می‌‌تواند چنین کاری انجام دهد. اگر حج تمتّع بر کسی واجب است که باید برود ولی اگر رفتن به حج مستحب است باید اهمّ و مهم کرد و اولویت بندی کرد و بهتر است که به خدمت به محرومین و مستضعفین مشغول شد. مثلاً شخصی پول لازم دارد، کمکش کنیم. خانه‌ای داریم می‌توانیم مدتی کسی را بیاوریم آنجا باشد تا ان شاء الله خانه‌دار شود، این کار را انجام بدهیم. اگر داریم با خودرو مسیری را طی می‌‌کنیم و می‌بینیم شخصی کنار خیابان ایستاده است، و هوا سرد یا گرم است، سوارش کنیم. اگر کاسبی داریم و می‌بینیم شخصی آمده است و پولی ندارد، به او تخفیف بدهیم. برایش کار را به نیت صدقه ارزان‌تر انجام بدهیم. این کارها را انسان می‌تواند انجام بدهد. یک مغازه‌‌دار و حاجی بازاری، هر چند به شاگرد نیازی ندارد، اما می‌‌تواند شاگرد قبول کند و مثلاً یک میلیون تومانی که برای او در ماه مبلغ زیادی نیست را به او حقوق بدهد چرا که این میزان پول برای آن شاگرد که محروم است، پول بسیار زیادی است. کسی که پول زیادی دارد، می‌‌تواند صندوق قرض الحسنه‌‌ای راه بیاندازد و به محرومین وام بدهد. یا می‌‌تواند وقف کند که همه این‌‌ها مصادیق خدمت به مردم و محرومین است. همین اردوهای جهادی که بچه‌‌های بسیجی انجام می‌‌دهند بسیار در امر خدمت به محرومین موثر است و من توصیه می‌‌کنم حتما خودمان در این اردوها، مثلا برای یک هفته شرکت کنیم تا تاثیرات آن را ببینیم. همچنین می‌‌توانیم فرزندانمان را به این اردوها بفرستیم. جدای از صرف پول، می‌‌توانیم به عنوان مثال اگر ماشی
نی داریم یا کاری از دستمان برمی‌‌آید آن را در خدمت به مردم و محرومین به کار بگیریم. مدیر جهادی در حوزه خدمت به محرومین همین حاج عبداله والی بود. حاج عبدالله والي، معروف به مدیر جهادی بودند که سال‌ها در منطقه بَشاگردِ هرمزگان، کار جهادی انجام داد. در آن منطقه بی‌آب و علف و فقیر که از یک طرف به سیستان و از یک طرف به کرمان می‌‌رسد -وسط مناطق محروم قرار گرفته است- ایشان کار جهادی انجام داد و بر اثر ۱۲ بار ابتلا به بیماری مالاریا (که به دلیل وضع نامناسب بهداشتی منطقه در آنجا شیوع داشت) سلامتی خود را نیز در این راه از دست داد و تا پایان عمر از عوارض ناشی از این بیماری رنج می‌برد. خاطرات ایشان در کتاب «تا خمینی شهر» آمده است. در بیان حضرت موسی بن جعفر(علیهما السلام) نیز آمده است: «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً فِی الْأَرْضِ یَسْعَوْنَ فِی حَوَائِجِ النَّاسِ- هُمُ الآْمِنُونَ یَوْمَ الْقِیَامَة»؛ برای خداوند در روی زمین، بندگانی است که در راهِ رفعِ حوایج مردم تلاش می‌کنند. آنان در روز قیامت، ایمن‌اند. شهدا نمونه‌‌های برجسته خدمت به مردم و محرومین بودند. کدام شهید را سراغ دارید که به محرومین خدمت نکرده باشد؟ دغدغه شهدا، علما، بزرگان و عرفا همه در وادی خدمت به مردم و محرومین است. ظرف‌‌های شام با فرمانده! توي تدارکات لشکر، يکي دو شب ، مي ديدم ظرف‌‌هاي شام را يکی شسته؛ نمي دانستيم کار کيه. يک شب، مچش را گرفتيم. آقا مهدي بود. گفت «من روزها نمي‌‌رسم کمکتون کنم ولي ظرف‌‌هاي شب با من». [۱] شهردار نمونه باران خيلي تند مي آمد. به من گفت «من مي رم بيرون» گفتم «توي اين هوا کجا مي خواي بري؟» جواب نداد. اصرار کردم . بالاخره گفت «مي خواي بدوني ؟ پاشو تو هم بيا». با لندرور شهرداري راه افتاديم توي شهر. نزديکي‌‌هاي فرودگاه يک حلبي آباد بود. رفتيم آنجا. توي کوچه پس کوچه‌‌هايش پر از آب و گل و شل آب وسط کوچه صاف مي رفت توي يکي از خانه‌‌ها در خانه را که زد، پيرمردي آمد دم در ما را که ديد، شروع کرد به بد و بي راه گفتن به شهردار. مي گفت «آخه اين چه شهرداريه که ما داريم؟ نمي آد يه سري بهمون بزنه ، ببينه چي مي کشيم». آقا مهدي بهش گفت «خيله خب پدرجان . اشکال نداره . شما يه بيل به ما بده، درستش مي کنيم؟» پيرمرد گفت «بريد بابا شماهام! بيلم کجا بود». از يکي از همسايه‌‌ها بيل گرفتيم. تا نزديکي‌‌هاي اذان صبح توي کوچه، راه آب مي کنديم. [۲] نماینده حاتم طائی! همسر شهيد حسن طهرانی مقدم تعریف می‌کند: توی بخشیدن، به کم راضی نمی‌شد. حاجی، نمایندگیِ مجاز حاتم طائی توی قرن بیست و یکم بود. شب‌ها که خسته و دیر به خانه برمی‌گشت همیشه یکی-دوتا مشتری جلوی خانه‌اش ایستاده بود برای گفتن مشکلات و گرفتن کمک. آن‌ها را که می‌توانست خودش می‌داد و آن‌ها که از توانش خارج بودند، معرفی می‌شدند به افراد خیّر دیگر. کسی دست‌خالی از درِ خانه‌اش بر نمی‌گشت. حتی اگر کسی نمی‌آمد و چیزی نمی‌گفت هم حاجی سرش درد می‌کرد برای کمک. یکی از دوستان ایشان می‌‌گوید که هر موقع با شهید طهرانی مقدم بودم و مستضعفی از ایشان درخواست کمکی داشت، ایشان دستش را که به جیب می‌‌برد هر چه داشت را به او عطا می‌‌کرد. برادر و خواهر ناتَنی حميد سه ساله بود که مادرشان فوت کرد. از آن موقع نامادري داشتند. مثل مادر خودشان هم دوستش داشتند. رفتيم خانه‌‌شان؛ بيرون شهر. به من گفت «همين جا بشين من مي آم. دير کرد. پاشدم آمدم بيرون، ببينم کجاست. داشت لباس مي‌‌شست؛ لباس برادر و خواهر‌‌هاي ناتنيش را. گفت من اين جا دير به دير مي‌‌آم. مي خوام هر وقت اومدم، يه کاري کرده باشم. [۳] کتاب «فریاد در تاکستان» را مطالعه بفرمایید. خاطرات دکتر شیخ در آن آمده است. خوب است در دانشگاه‌ها خصوصاً دانشگاه‌‌های پزشکی، یک واحد درسی به این‌جور کُتُب اختصاص داده شود. دکتر شیخ و بیمار نیازمند ساعت یک نیمه‌شب بود. همراه دکتر رفتیم برای ویزیت یک مریض. توی کوچه‌پس‌کوچه‌های پایین‌شهر به یک خانه رسیدیم که درب چوبی کوچکی داشت. پدرم تا کمر خم شد تا توانست وارد خانه شود. من اما هنوز کوچک بودم و راحت‌تر وارد شدم. یک پیرزن نحیف و فرتوت زیرِ کُرسی دراز کشیده بود و ناله می‌کرد. همراهش هم یک زن میانسال بود که سر و وضع مناسبی نداشت. پدر، پیرزن را معاینه کرد. خیلی دقیق و باحوصله. زیر لب گفت: «خدا را شکر» و رو به همراه مریض هم گفت: «با اجازه‌ی شما» راه افتادیم طرف در. پدرم خیلی آرام یک‌مشت سکه گذاشت گوشه‌ی سینی مسی بزرگی که روی کرسی بود و از اتاق خارج شد. همراه مریض آمد توی حیاط دنبال ما و گفت: «ببخشید آقای دکتر، حال مریض ما خوب می‌شود؟ نسخه‌اش چی، نسخه نمی‌دهید؟‌» دکتر لبخندی زد و گفت: «به لطف خدا مریض شما هیچ مشکلی ندارد. فقط دچارضعف عمومی شده است. آن پول‌هایی که جسارت کردم و گذاشتم توی سینی را ببرید برای مریض، م