.
♻️ توصیه آیت الله بهجت (ره) وقت شنیدن اذان
حضرت آیتالله بهجت قدسسره: آقایی میگفت: محضر امام زمان علیه السلام مشرّف شدم، ولی نمیدانستم اصلاً محضر چه کسی هستم! کمی صحبت کردیم و با هم حرف زدیم. بعد از اینکه دیدارمان تمام شد، یکدفعه به خود آمدم که ای وای کجا بودم؟! محضر چه کسی بودم؟! این آقا چه کسی بودند؟! اما دیدم دیگر گذشته است.
این آقا میگفت که من ضمن صحبتهایم به ایشان عرض کردم: خیلی میل دارم یک کاری انجام دهم؛ یک عملی را انجام دهم که بدانم مورد توجه حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف است و بدانم اگر من آن کار را انجام دهم، مورد توجه حضرت میشوم. کار خوبی باشد و مورد پسند حضرت باشد. مدام اینها را تکرار کردم.
حضرت فرمود: یکی از آن کارهایی که خیلی مورد توجه واقع میشود، این است که به محض اینکه صدای اذان بلند شد، دعای «اللَّهُمَّ کُن لِوَلِیَّكَ...» را بخوانی!
📚 کتاب حضرت حجت ص ۳۳۶
👈 کانال حمید رسایی:
eitaa.com/rasaee
6.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣افتتاح اتاق اذان نوزاددر داخل بيمارستان رضوی مشهدکه صدای ایران اینترنشنال را هم در آورده است.😎✌️
اقدام بسیار واجب و جالب در هر بیمارستان🚑
میبینیدکه دشمن ازگسترش اسلام چقدر هراس دارد.
@beshetabim
هدایت شده از مداحی آنلاین
یک نفس مانده علی ع پر بکشد تا به سماء
یک اذان مانده ملاقات کند زهرا س را💔
🏴 #شهادت_امام_علی(ع) بر شعیان جهان تسلیت باد
♨️ @Maddahionlin 👈
4.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جان به اذان می دهد
نام علی در اذان ...
شعری زیبا از سیدحمیدرضابرقعی
🤲 اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج 🤲
هدایت شده از ...
🤲 دعای «اللَّهُمَّ کُن لِوَلِیَّكَ...»
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
✨ آقایی میگفت: محضر حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف مشرّف شدم، ولی نمیدانستم اصلاً محضر چه کسی هستم!
کمی صحبت کردیم و با هم حرف زدیم. بعد از اینکه دیدارمان تمام شد، یکدفعه به خود آمدم که ای وای کجا بودم؟! محضر چه کسی بودم؟! این آقا چه کسی بودند؟! اما دیدم دیگر گذشته است.
✨ این آقا میگفت که من ضمن صحبتهایم به ایشان عرض کردم: خیلی میل دارم یک کاری انجام دهم؛ یک عملی را انجام دهم که بدانم مورد توجه حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف است و بدانم اگر من آن کار را انجام دهم، مورد توجه حضرت میشوم. کار خوبی باشد و مورد پسند حضرت باشد. مدام اینها را تکرار کردم.
💫 حضرت فرمود: یکی از آن کارهایی که خیلی مورد توجه واقع میشود، این است که به محض اینکه صدای اذان بلند شد، دعای «اللَّهُمَّ کُن لِوَلِیَّكَ...» را بخوانی!
✨[این نقل] خیلی موافق اعتبار است!
📚برگرفته از کتاب «حضرت حجت علیهالسلام »؛ مجموعه بیانات آیتالله بهجت قدسسره درباره حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
#امام_زمان
#ماه_رمضان
#دهه_آخر
#فرج_ظهور
┄┅═❁💠
🌤أللَّھم عجل لولیڪ الفرج والعافیةوالنصر💠 ❁═┅✨
https://eitaa.com/ajjjel
🌿
🌾🌷🌿
لحظات قبل از تصمیم تاریخی
🔹۱۳ فروردین ۱۴۰۳، روز شهادت ابوالایتام؛ آیتاللّه رئیسی که از کودکی طعم یتیمی را چشیده بود، در مسجد سلمان میزبان دهها کودک یتیم بود. هنگام افطار، خبری فوری منتشر شد: «حمله موشکی رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در دمشق». بلافاصله اسامی شهدا بررسی شد؛ سردار زاهدی، فرمانده ارشد سپاه در شامات و چند مقام دیگر نیروی قدس به شهادت رسیده بودند.
🔹هنگام اذان، رئیسجمهور که از جلسهای اقتصادی میآمد، وارد مسجد شد. فرمانده یگان حفاظت ابتدا مانع اطلاعرسانی شد تا لحظاتی را در آرامش کنار ایتام باشد. اما بعد از نماز، جلسه شورایعالی امنیت ملی برای ساعت ۲۱ اعلام شد.
🔹وقتی نوجوانی سخنرانیاش را تمام کرد، آیتاللّه رئیسی چند دقیقه صحبت و سپس عذرخواهی کرد که باید به جلسهای مهم برود. لحظاتی بعد، مشخص شد که خبر حمله را از منبعی دیگر شنیده است. اما هیچ نشانی از تشویش یا نگرانی در چهرهاش دیده نمیشد. با آرامش، تا درِ مسجد کنار بچهها ماند و حتّا دستور داد برای پلههای خروجی نرده بگذارند تا کسی آسیب نبیند.
🔹 در آن جلسهٔ تاریخی، پاسخ قاطع ایران به سرزمینهای اشغالی تصویب شد؛ اقدامی که برای نخستین بار در تاریخ کشور انجام میشد و بعدها «عملیات وعدهٔ صادق ۱» نام گرفت.
🔹پس از شهادت رئیسجمهور، فرماندهان نظامی از روحیهٔ قاطع او در آن شب گفتند. او تأکید کرده بود: «پاسخ دهید، نگران امور کشور نباشید، آن را من برعهده میگیرم!»
🖼برگرفته از کتاب «هارداسان»، خاطرات محمدمهدی رحیمی از رئیسجمهور شهید.
@Farsna
287.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شهادت مؤذن حین اذان گفتن به همراه همه نماز گزاران مسجد در نوار غزه😔
🔺اگر عبادتگاه یهودیان، مسیحیان، بودایان یا هندوها مورد تجاوز قرار میگرفت دنیا چه واکنشی نشان میداد؟
@beshetabim
هدایت شده از تحلیل و تبیین
🎤 #روایت | دژ مردم
✍️ روایتی از دیدار عیدانه فرماندهان عالی نیروهای مسلح با فرمانده کلقوا
🔹 «اینها اینجا نشستهاند من بیایم جلو؟!» این را سرلشکر صالحی مشاور فرمانده کل قوا در امور ارتش و فرمانده سابق این نهاد نظامی به یکی از دستاندرکاران برگزاری مراسم میگوید که او را دعوت به نشستن در ردیفهای جلو کرده است. اشارهی امیر صالحی به امیر موسوی فرمانده کل ارتش و تعدادی دیگر از سرداران و اُمرایی است که در همان صفهای انتهایی دور هم نشسته و گعده کردهاند. پیش از این امیر موسوی را هم دعوت به رفتن به صفهای جلو کرده بودند که در پاسخ گفت تا زمان اذان همینجا مینشیند.
🔹 الله اکبر اذان که بلند میشود سردار باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به همراه سردار شیرازی، رئیس دفتر نظامیِ فرماندهی معظم کل قوا هم دست در دست هم میرسند.
🔹 چند دقیقه بعد هم آقا میآیند. کوچهای میان فرماندهان باز میشود برای سلام و تبریک عید و حال و احوال. یک دور ابتدا تا انتهای صف را دقیق نگاه میکنم که میبینم همان سردار جانباز هم خودش را به کوچه رسانده و آن وسطها جاگیر شده. کِی از روی صندلی بلند شد و کِی دو عصایش را از گوشه اتاق برداشت که من نفهمیدم! فرمانده کل قوا از میان کوچهای که فرماندهان تشکیل دادهاند به آرامی عبور و با هر یک از افراد هم به تناسب میزان آشنایی حال و احوال میکنند. هر چه به صفهای جلو نزدیکتر، حال و احوالها هم بیشتر و صمیمیتر میشوند؛ نشانهای از عمق و سابقه آشنایی طرفین.
🔍 مطالعه متن کامل روایت:👇
khl.ink/f/59983
هدایت شده از همسفر
🌙فقط همینقدر بدان که:
خدا بهت افتخار میکنه عزیز من🧡
🕋اذان صبح قم یکشنبه۸تیر ۳:۱۳
#تمنای_دعای_ظهور
🤲 دعای «اللَّهُمَّ کُن لِوَلِیَّكَ...»
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
✨ آقایی میگفت: محضر حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف مشرّف شدم، ولی نمیدانستم اصلاً محضر چه کسی هستم!
کمی صحبت کردیم و با هم حرف زدیم. بعد از اینکه دیدارمان تمام شد، یکدفعه به خود آمدم که ای وای کجا بودم؟! محضر چه کسی بودم؟! این آقا چه کسی بودند؟! اما دیدم دیگر گذشته است.
✨ این آقا میگفت که من ضمن صحبتهایم به ایشان عرض کردم: خیلی میل دارم یک کاری انجام دهم؛ یک عملی را انجام دهم که بدانم مورد توجه حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف است و بدانم اگر من آن کار را انجام دهم، مورد توجه حضرت میشوم. کار خوبی باشد و مورد پسند حضرت باشد. مدام اینها را تکرار کردم.
💫 حضرت فرمود: یکی از آن کارهایی که خیلی مورد توجه واقع میشود، این است که به محض اینکه صدای اذان بلند شد، دعای «اللَّهُمَّ کُن لِوَلِیَّكَ...» را بخوانی!
✨[این نقل] خیلی موافق اعتبار است!
📚برگرفته از کتاب «حضرت حجت علیهالسلام »؛ مجموعه بیانات آیتالله بهجت قدسسره درباره حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
#امام_زمان
#ماه_رمضان
#دهه_آخر
#فرج_ظهور
┄┅═❁💠
🌤أللَّھم عجل لولیڪ الفرج والعافیةوالنصر💠 ❁═┅✨
https://eitaa.com/ajjjel
🌿
🌾🌷🌿
﷽
❤️🩹تقدیم به خاطرههای زخمیِ مسجد گوهرشاد...
به خاک افتاد و پا شد، دست بر دیوار، آهسته
امامش را صدا میزد، ولی این بار آهسته
نفسهایش کم آوردند و خون از غنچهی زخمش
روان شد روی آن پیراهن گلدار، آهسته
زنی با درد پهلو، چادری خاکی، غمی جاری
که میشد روضهای در گوش او تکرار، آهسته
قدم برداشت، چون کوهی که راه افتاده در میدان
قدم برداشت بر خاکستر پیکار، آهسته
در آن هنگامه حتی کاشی مسجد اذان میگفت
اذان در اوج بود و نالهی رگبار آهسته
یکی میگفت یا حیدر یکی میگفت یا زهرا
حماسه از نفسها میوزید انگار، آهسته
****
زمان حالا ورق خورده، نشستم شعر میخوانم
در این مسجد، برای این در و دیوار، آهسته
#فائزه_امجدیان
#از_کتاب_مژدگانی
پ.ن:
دقیقا ۹۰ سال پیش در چنین روزی، رضا خان قلدر خواست فریاد حق خواهی ایران را ذبح کند
حالا رضاخان در اعماق گور پوسیده اما همان فریادی که از منارههای گوهرشاد بلند شده بود، حالا تل آویو را بر سر ارباب رضاخان خراب کرده...
🦋 @Amjadiyan_Faezeh
در ساحت خون چند برابر شده بودند
هفتاد و دو تن لاله که پرپر شده بودند
پرواز چنان هیبتی از خویش نشان داد
قدسی نفسان، جمله کبوتر شده بودند
تکبیرِ اذان بود و از آن لحظهی معراج
احرار، مریدِ علیِ اکبر شده بودند
آنجا که عسل، کامِ خود از مرگ گرفتهاست
شکها همه تبدیل به باور شده بودند
دو طفل، پر از هیمنهی جعفرِ طیار
از خیمه برون آمده حیدر شده بودند
امواجِ به رقص آمده درمعرکهی شط
مست از نفسِ گرمِ برادر شده بودند
گفتند به ساقی نخور از مهریهی نور
دستان علمدار، که ساغر شده بودند
گهواره تکان خورد و سماوات به هم ریخت
انگار ملائک همه مادر شده بودند
گلها که به سر منزل خورشید رسیدند
با تابش خونابه معطر شده بودند
و خار و خسان در وسط دشتِ بلاخیز
در قامت آیینه مکدر شده بودند
اسلام کجا بود؟ که مردانِ کلیسا
مجنون مسیحایی یک سر شده بودند
دیدند که خون میچکد از چوبهی محمل
مردم همه یکپارچه خواهر شده بودند
شد "یاابتا" زمزمهی اهلِ خرابات
چون مستمع روضهی دختر شده بودند
"محمدعلی عرب نژاد"/ کرمان