◼️◼️ #شبنهم ◼️◼️
#رحماللهعمّیالعباس
🅾مرحوم مجلسی کیفیت شهادت حضرت را چنین بیان میکند:
🔻آنگاه که عباس (علیهالسلام) تنهایی برادر را مشاهده نمود، نزد وی آمد و از او اجازه خواست تا به میدان رود.
امام فرمود: تو پرچمدارم هستی و اگر بروی لشکرم از هم پاشیده میشود
عرض کرد: سینهام تنگ شده و از زندگی سیر شدهام و میخواهم از این منافقین انتقام خود را باز ستانم
امام (علیهالسلام) فرمود: پس مقداری آب برای این کودکان تهیه نما. عباس به سوی دشمن آمد و هر چه آنان را پند و اندرز داد سودی نبخشید. نزد برادر بازگشت و او را آگاه ساخت.
🔻در این هنگام شنید که کودکان فریادِ العَطَش سر دادند. مشک را برداشت و بر اسب سوار شد و راهی فرات گردید. چهار هزار تن موکّلین فرات او را محاصره و تیرباران می کردند.
🔻وارد فرات شد ... و مشک را پر از آب کرد. آن را بر شانه راست خود قرار داد و به سوی خیمهها روانه گردید. دشمن راه را بر او بست و از هر سو او را محاصره کرد.
🌹در گرماگرم نبرد و تلاش حضرت عباس (علیهالسّلام) برای رساندن آب به خیام، یکی از یزیدیان به نام زید بن ورقاء جهنی، با کمک فردی دیگر به نام حکیم بن طفیل ضربتی بر دست راست عباس (علیهالسّلام) وارد کرد
🌹حضرت عباس (علیهالسّلام) مشک را بر شانه چپ قرار داد؛ شمشیر را به دست چپ گرفت و به آنان حمله کرده، این رجز را میخواند:
«والله ان قطعتموا یمینی•••
انّی احامی ابداً عن دینی•••
و عن امام صادق الیقین•••
نجل النبی الطاهر الامین ...
به خدا سوگند، اگر دست راست مرا قطع کردید، من پیوسته از دین خود و از امام راستگوی دارای یقین که نوه پیامبر پاک و امین است، دفاع میکنم
🌹عباس (علیهالسّلام) آن قدر جنگید که بی حال و ناتوان شد. در این زمان حکیم بن طفیل که پشت نخلی کمین کرده بود؛ ضربتی بر دست چپ وی وارد کرد و آن را از تن جدا کرد. عباس (علیهالسّلام) آن موقع این رجز را خواند:
«یا نفس لاتخشی من الکفار•••
و ابشری برحمة الجبّار•••
مع النبی السید المختار•••
قد قطعوا ببغیهم یساری•••
فاصلهم یا رب حر النار ...
ای نفس، از کفار نترس و در کنار پیامبر، سرور و برگزیده خدا، تو را به رحمت خدای جبار مژده باد
آنان با ستمکاری، دست چپ مرا قطع کردند؛ پروردگارا، آنان را به آتش (دوزخ) وارد کن
🌹آنگاه عباس (علیهالسلام) مشک را به دندان گرفت تیری آمد و به مشک اصابت نمود و آب مشک ریخت. تیری دیگر بر سینه مبارکش اصابت کرد. سپس از اسب واژگون شد و امام حسین (علیهالسلام) را صدا زد:
🌹 «یا اخا ادرک اخاک؛ ای برادر، برادرت را دریاب.» قبل از آمدن امام حسین (علیهالسلام) آن ملعون جلو آمد و با عمودی آهنین ضربتی بر فرق مبارکش زد. و عباس (علیهالسّلام) که بر اثر تیرها و ضربات دیگر دشمن زخمهای شدیدی برداشته بود و دیگر توان حرکت نداشت و بدینگونه پس از کشتن گروهی از دشمن، به شهادت رسید
🌹چون امام حسین (علیهالسّلام)، برادرش عباس را در کنار فرات بر زمین دید، به شدت گریه کرد و با حالت انکسار فرمود:
«الآن انکسر ظهری و قلت حیلتی
اکنون کمرم شکست و رشتهٔ تدبیرم گسسته شد
💠در زیارت ناحیه مقدسه از عباس بن علی (علیهالسّلام) چنین یاد شده است:
سلام بر ابوالفضل العباس فرزند امیرالمؤمنین؛ آنکه در راه برادر از جان خود گذشت
همو که از دیروز برای فردای خود برداشت و پیش فرستاد
خود را فدا و سپر قرار داد و تلاش بسیار در رساندن آب نمود و دستانش جدا گردید
🌹 گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ
🍀 @besmellaherrahmanerrahimm
هدایت شده از 🌹گاھ نوشٺھاے يڪ طلبھـ ـ ـ
◼️◼️ #شبنهم ◼️◼️
#رحماللهعمّیالعباس
🅾مرحوم مجلسی کیفیت شهادت حضرت را چنین بیان میکند:
🔻آنگاه که عباس (علیهالسلام) تنهایی برادر را مشاهده نمود، نزد وی آمد و از او اجازه خواست تا به میدان رود.
امام فرمود: تو پرچمدارم هستی و اگر بروی لشکرم از هم پاشیده میشود
عرض کرد: سینهام تنگ شده و از زندگی سیر شدهام و میخواهم از این منافقین انتقام خود را باز ستانم
امام (علیهالسلام) فرمود: پس مقداری آب برای این کودکان تهیه نما. عباس به سوی دشمن آمد و هر چه آنان را پند و اندرز داد سودی نبخشید. نزد برادر بازگشت و او را آگاه ساخت.
🔻در این هنگام شنید که کودکان فریادِ العَطَش سر دادند. مشک را برداشت و بر اسب سوار شد و راهی فرات گردید. چهار هزار تن موکّلین فرات او را محاصره و تیرباران می کردند.
🔻وارد فرات شد ... و مشک را پر از آب کرد. آن را بر شانه راست خود قرار داد و به سوی خیمهها روانه گردید. دشمن راه را بر او بست و از هر سو او را محاصره کرد.
🌹در گرماگرم نبرد و تلاش حضرت عباس (علیهالسّلام) برای رساندن آب به خیام، یکی از یزیدیان به نام زید بن ورقاء جهنی، با کمک فردی دیگر به نام حکیم بن طفیل ضربتی بر دست راست عباس (علیهالسّلام) وارد کرد
🌹حضرت عباس (علیهالسّلام) مشک را بر شانه چپ قرار داد؛ شمشیر را به دست چپ گرفت و به آنان حمله کرده، این رجز را میخواند:
«والله ان قطعتموا یمینی•••
انّی احامی ابداً عن دینی•••
و عن امام صادق الیقین•••
نجل النبی الطاهر الامین ...
به خدا سوگند، اگر دست راست مرا قطع کردید، من پیوسته از دین خود و از امام راستگوی دارای یقین که نوه پیامبر پاک و امین است، دفاع میکنم
🌹عباس (علیهالسّلام) آن قدر جنگید که بی حال و ناتوان شد. در این زمان حکیم بن طفیل که پشت نخلی کمین کرده بود؛ ضربتی بر دست چپ وی وارد کرد و آن را از تن جدا کرد. عباس (علیهالسّلام) آن موقع این رجز را خواند:
«یا نفس لاتخشی من الکفار•••
و ابشری برحمة الجبّار•••
مع النبی السید المختار•••
قد قطعوا ببغیهم یساری•••
فاصلهم یا رب حر النار ...
ای نفس، از کفار نترس و در کنار پیامبر، سرور و برگزیده خدا، تو را به رحمت خدای جبار مژده باد
آنان با ستمکاری، دست چپ مرا قطع کردند؛ پروردگارا، آنان را به آتش (دوزخ) وارد کن
🌹آنگاه عباس (علیهالسلام) مشک را به دندان گرفت تیری آمد و به مشک اصابت نمود و آب مشک ریخت. تیری دیگر بر سینه مبارکش اصابت کرد. سپس از اسب واژگون شد و امام حسین (علیهالسلام) را صدا زد:
🌹 «یا اخا ادرک اخاک؛ ای برادر، برادرت را دریاب.» قبل از آمدن امام حسین (علیهالسلام) آن ملعون جلو آمد و با عمودی آهنین ضربتی بر فرق مبارکش زد. و عباس (علیهالسّلام) که بر اثر تیرها و ضربات دیگر دشمن زخمهای شدیدی برداشته بود و دیگر توان حرکت نداشت و بدینگونه پس از کشتن گروهی از دشمن، به شهادت رسید
🌹چون امام حسین (علیهالسّلام)، برادرش عباس را در کنار فرات بر زمین دید، به شدت گریه کرد و با حالت انکسار فرمود:
«الآن انکسر ظهری و قلت حیلتی
اکنون کمرم شکست و رشتهٔ تدبیرم گسسته شد
💠در زیارت ناحیه مقدسه از عباس بن علی (علیهالسّلام) چنین یاد شده است:
سلام بر ابوالفضل العباس فرزند امیرالمؤمنین؛ آنکه در راه برادر از جان خود گذشت
همو که از دیروز برای فردای خود برداشت و پیش فرستاد
خود را فدا و سپر قرار داد و تلاش بسیار در رساندن آب نمود و دستانش جدا گردید
🌹 گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ
🍀 @besmellaherrahmanerrahimm
◼️◼️ #شبنهم ◼️◼️
#رحماللهعمّیالعباس
🅾حضرت اباالفضل العباس (علیهالسّلام) از مادری با کرامت از قبیله شجاعان بنیکلاب بدنیا آمد. عبّاس (عليهالسلام ) قامتى بلند، سينه اى سِتَبر، بازوانى توانمند و چهرهاى بس زيبا داشت، بدان سان كه او را «ماه بنى هاشم» مىگفتند. آن حضرت در واقعه کربلا ۳۴ سال داشت
♦️یکی از شخصیتهای برجستهای که از نقشآفرینان اصلی وقایع عاشورا بود و صحنههای جاودانهای از وفاداری و جانبازی در راه دفاع از حجت خدا و اطاعت از فرمان امام خویش به یادگار گذاشت، حضرت عباس بن علی (علیهالسّلام) است
♦️مرحوم مجلسی کیفیت شهادت حضرت ابالفضل العباس را چنین بیان میکند:
🔻آنگاه که عباس (علیهالسلام) تنهایی برادر را مشاهده نمود، نزد وی آمد و از او اجازه خواست تا به میدان رود.
امام فرمود: تو پرچمدارم هستی و اگر بروی لشکرم از هم پاشیده میشود
عرض کرد: سینهام تنگ شده و از زندگی سیر شدهام و میخواهم از این منافقین انتقام خود را باز ستانم
امام (علیهالسلام) فرمود: پس مقداری آب برای این کودکان تهیه نما. عباس به سوی دشمن آمد و هر چه آنان را پند و اندرز داد سودی نبخشید. نزد برادر بازگشت و او را آگاه ساخت.
🔻در این هنگام شنید که کودکان فریادِ العَطَش سر دادند. مشک را برداشت و بر اسب سوار شد و راهی فرات گردید. چهار هزار تن موکّلین فرات او را محاصره و تیرباران می کردند.
🔻وارد فرات شد ... و مشک را پر از آب کرد. آن را بر شانه راست خود قرار داد و به سوی خیمهها روانه گردید. دشمن راه را بر او بست و از هر سو او را محاصره کرد.
🌹در گرماگرم نبرد و تلاش حضرت عباس (علیهالسّلام) برای رساندن آب به خیام، یکی از یزیدیان به نام زید بن ورقاء جهنی، با کمک فردی دیگر به نام حکیم بن طفیل ضربتی بر دست راست عباس (علیهالسّلام) وارد کرد
🌹حضرت عباس (علیهالسّلام) مشک را بر شانه چپ قرار داد؛ شمشیر را به دست چپ گرفت و به آنان حمله کرده، این رجز را میخواند:
«والله ان قطعتموا یمینی•••
انّی احامی ابداً عن دینی•••
و عن امام صادق الیقین•••
نجل النبی الطاهر الامین ...
به خدا سوگند، اگر دست راست مرا قطع کردید، من پیوسته از دین خود و از امام راستگوی دارای یقین که نوه پیامبر پاک و امین است، دفاع میکنم
🌹عباس (علیهالسّلام) آن قدر جنگید که بی حال و ناتوان شد. در این زمان حکیم بن طفیل که پشت نخلی کمین کرده بود؛ ضربتی بر دست چپ وی وارد کرد و آن را از تن جدا کرد. عباس (علیهالسّلام) آن موقع این رجز را خواند:
«یا نفس لاتخشی من الکفار•••
و ابشری برحمة الجبّار•••
مع النبی السید المختار•••
قد قطعوا ببغیهم یساری•••
فاصلهم یا رب حر النار ...
ای نفس، از کفار نترس و در کنار پیامبر، سرور و برگزیده خدا، تو را به رحمت خدای جبار مژده باد
آنان با ستمکاری، دست چپ مرا قطع کردند؛ پروردگارا، آنان را به آتش (دوزخ) وارد کن
🌹آنگاه عباس (علیهالسلام) مشک را به دندان گرفت تیری آمد و به مشک اصابت نمود و آب مشک ریخت. تیری دیگر بر سینه مبارکش اصابت کرد. سپس از اسب واژگون شد و امام حسین (علیهالسلام) را صدا زد:
🌹 «یا اخا ادرک اخاک؛ ای برادر، برادرت را دریاب.» قبل از آمدن امام حسین (علیهالسلام) آن ملعون جلو آمد و با عمودی آهنین ضربتی بر فرق مبارکش زد. و عباس (علیهالسّلام) که بر اثر تیرها و ضربات دیگر دشمن زخمهای شدیدی برداشته بود و دیگر توان حرکت نداشت و بدینگونه پس از کشتن گروهی از دشمن، به شهادت رسید
🌹چون امام حسین (علیهالسّلام)، برادرش عباس را در کنار فرات بر زمین دید، به شدت گریه کرد و با حالت انکسار فرمود:
«الآن انکسر ظهری و قلت حیلتی
اکنون کمرم شکست و رشتهٔ تدبیرم گسسته شد
💠در زیارت ناحیه مقدسه از عباس بن علی (علیهالسّلام) چنین یاد شده است:
سلام بر ابوالفضل العباس فرزند امیرالمؤمنین؛ آنکه در راه برادر از جان خود گذشت
همو که از دیروز برای فردای خود برداشت و پیش فرستاد
خود را فدا و سپر قرار داد و تلاش بسیار در رساندن آب نمود و دستانش جدا گردید
#صلیاللهعلیکیامظلومیااباعبدالله ...
🌹 گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ
🍀 @besmellaherrahmanerrahimm
◼️◼️ #شبنهم ◼️◼️
#رحماللهعمّیالعباس
🅾حضرت اباالفضل العباس (علیهالسّلام) از مادری با کرامت از قبیله شجاعان بنیکلاب بدنیا آمد. عبّاس (عليهالسلام ) قامتى بلند، سينه اى سِتَبر، بازوانى توانمند و چهرهاى بس زيبا داشت، بدان سان كه او را «ماه بنى هاشم» مىگفتند. آن حضرت در واقعه کربلا ۳۴ سال داشت
♦️یکی از شخصیتهای برجستهای که از نقشآفرینان اصلی وقایع عاشورا بود و صحنههای جاودانهای از وفاداری و جانبازی در راه دفاع از حجت خدا و اطاعت از فرمان امام خویش به یادگار گذاشت، حضرت عباس بن علی (علیهالسّلام) است
♦️مرحوم مجلسی کیفیت شهادت حضرت ابالفضل العباس را چنین بیان میکند:
🔻آنگاه که عباس (علیهالسلام) تنهایی برادر را مشاهده نمود، نزد وی آمد و از او اجازه خواست تا به میدان رود.
امام فرمود: تو پرچمدارم هستی و اگر بروی لشکرم از هم پاشیده میشود
عرض کرد: سینهام تنگ شده و از زندگی سیر شدهام و میخواهم از این منافقین انتقام خود را باز ستانم
امام (علیهالسلام) فرمود: پس مقداری آب برای این کودکان تهیه نما. عباس به سوی دشمن آمد و هر چه آنان را پند و اندرز داد سودی نبخشید. نزد برادر بازگشت و او را آگاه ساخت.
🔻در این هنگام شنید که کودکان فریادِ العَطَش سر دادند. مشک را برداشت و بر اسب سوار شد و راهی فرات گردید. چهار هزار تن موکّلین فرات او را محاصره و تیرباران می کردند.
🔻وارد فرات شد ... و مشک را پر از آب کرد. آن را بر شانه راست خود قرار داد و به سوی خیمهها روانه گردید. دشمن راه را بر او بست و از هر سو او را محاصره کرد.
🌹در گرماگرم نبرد و تلاش حضرت عباس (علیهالسّلام) برای رساندن آب به خیام، یکی از یزیدیان به نام زید بن ورقاء جهنی، با کمک فردی دیگر به نام حکیم بن طفیل ضربتی بر دست راست عباس (علیهالسّلام) وارد کرد
🌹حضرت عباس (علیهالسّلام) مشک را بر شانه چپ قرار داد؛ شمشیر را به دست چپ گرفت و به آنان حمله کرده، این رجز را میخواند:
«والله ان قطعتموا یمینی•••
انّی احامی ابداً عن دینی•••
و عن امام صادق الیقین•••
نجل النبی الطاهر الامین ...
به خدا سوگند، اگر دست راست مرا قطع کردید، من پیوسته از دین خود و از امام راستگوی دارای یقین که نوه پیامبر پاک و امین است، دفاع میکنم
🌹عباس (علیهالسّلام) آن قدر جنگید که بی حال و ناتوان شد. در این زمان حکیم بن طفیل که پشت نخلی کمین کرده بود؛ ضربتی بر دست چپ وی وارد کرد و آن را از تن جدا کرد. عباس (علیهالسّلام) آن موقع این رجز را خواند:
«یا نفس لاتخشی من الکفار•••
و ابشری برحمة الجبّار•••
مع النبی السید المختار•••
قد قطعوا ببغیهم یساری•••
فاصلهم یا رب حر النار ...
ای نفس، از کفار نترس و در کنار پیامبر، سرور و برگزیده خدا، تو را به رحمت خدای جبار مژده باد
آنان با ستمکاری، دست چپ مرا قطع کردند؛ پروردگارا، آنان را به آتش (دوزخ) وارد کن
🌹آنگاه عباس (علیهالسلام) مشک را به دندان گرفت تیری آمد و به مشک اصابت نمود و آب مشک ریخت. تیری دیگر بر سینه مبارکش اصابت کرد. سپس از اسب واژگون شد و امام حسین (علیهالسلام) را صدا زد:
🌹 «یا اخا ادرک اخاک؛ ای برادر، برادرت را دریاب.» قبل از آمدن امام حسین (علیهالسلام) آن ملعون جلو آمد و با عمودی آهنین ضربتی بر فرق مبارکش زد. و عباس (علیهالسّلام) که بر اثر تیرها و ضربات دیگر دشمن زخمهای شدیدی برداشته بود و دیگر توان حرکت نداشت و بدینگونه پس از کشتن گروهی از دشمن، به شهادت رسید
🌹چون امام حسین (علیهالسّلام)، برادرش عباس را در کنار فرات بر زمین دید، به شدت گریه کرد و با حالت انکسار فرمود:
«الآن انکسر ظهری و قلت حیلتی
اکنون کمرم شکست و رشتهٔ تدبیرم گسسته شد
💠در زیارت ناحیه مقدسه از عباس بن علی (علیهالسّلام) چنین یاد شده است:
سلام بر ابوالفضل العباس فرزند امیرالمؤمنین؛ آنکه در راه برادر از جان خود گذشت
همو که از دیروز برای فردای خود برداشت و پیش فرستاد
خود را فدا و سپر قرار داد و تلاش بسیار در رساندن آب نمود و دستانش جدا گردید
#صلیاللهعلیکیامظلومیااباعبدالله ...
🌹 گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ
🍀 @besmellaherrahmanerrahimm