🌼 پرسش:
علم غيب ائمه آيا خدادادي بود يا از پيامبر آموختن؟؟ اگر از پيامبر بود آيا پيامبر از اول تا قيامت را چطور آموزش داد؟ اگه الهامي بود لطفا با روايت و سند اثبات کنيد
🌼 پاسخ:
از مجموع روایات بر می آید علم غیب امام (ع) از چند طریق می تواند باشد:
1- وراثتی؛ امامان (ع) وارثان علم پیامبر (ص) و تمام انبیای گذشته هستند در روایت است علم و دانش همه ی پیامبران، یکجا نزد پیامبر (ص) بود و ایشان آنها را به حضرت علی (ع) منتقل کرد (اصول کافی مرحوم کلینی، ج 4،ص 190) در روایت است علم رسول الله ص علیا الف باب یفتح من کل باب الف باب (همان، ص 234)
2- ارتباط با فرشتگان؛ به همین جهت ایشان را "محدث" (دال مشدد و مفتوح) می نامند. البته امام فرشته را نمی بیند اما صدای او را می شنود. (الامام هو الذی یسمع الکلام و لا یری شخصه؛اصول کافی مرحوم کلینی، ج 2، ص 44) مصحف فاطمه (س) کتابی است که اخبار گذشته و آینده از طریق جبرئیل (ع) بعد از رحلت پیامبر ص به حضرت زهرا (س) وحی می شد که در اختیار امامان (ع) بود.
3- الهام از جانب خداوند. در روایت است هر گاه آنها بخواهند چیزی را بدانند خداوند آنها را آگاه می کند (ص 296) این آگاهی ممکن است از طریق الهام باشد (ص 316) در برخی روایات از حالت الهام به "مفهمون" تعبیر شده است (340)
4- عرضه ی اعمال- اشراف وجودی بر عالم داشتن و شاهد بر اعمال بودن؛ مطابق روایات متعدد هر روز و شب اعمال انسانها بر امام و حجت خدا عرضه می شود (در روایات، امامان (ع) مصداق شاهد در آیاتی مانند: لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ؛
تا گواه مردم باشید (بقره: 143) می باشند. (اصول کافی، همان، ص 88) همچنین مصداق مومنانی هستند که اعمال را روءیت می کنند در آیاتی مانند: قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ؛ و بگو که هر عمل کنید خدا آن عمل را میبیند و هم رسول و مؤمنان بر آن آگاه میشوند. (توبه: 105) (اصول کافی ص 182)
5- از طریق کتابهای انبیای گذشته که در اختیار اهلبیت (ع) بود. در برخی روایات صحف ابراهیم و موسی تورات و انجیل و همه ی کتابهای انبیای گذشته نزد اهلبیت ع بوده است. (ص 196و 202)
6- از طریق ابزاری مانند: علم جفر یا کتابهایی مانند کتاب " جامعه" که مطابق روایات، طول آن هفتاد ذراع بوده است (ص 234) یا کتاب "مصحف" فاطمه( س).
اهلبیت (ع) خازن و گنجینه ی علم الهی اند نحن خزان علم الله (اصول کافی همان ص 96) امامان (ع) راسخون در علم اند (ص 162) امامان (ع) معدن علم اند.(ص 186)
🔺🔸🔹
⇝ پرسمان اعتقادی
https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
🔺فقط #بالینک به اشتراک بذارید👌
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
🔘 داستان کوتاه
کیف مدرسهای پسر و دخترم رو دادم برای تعمیرات، نو بودند ولی بند حمایل و یکی از زیپهای هرکدوم خراب شده بود. کاغذ رسید رو از تعمیرکار تحویل گرفتم و قرار شد یکی دو روزه تعمیرشون کنه و تحویلم بده.
دو روز بعد، برای تحویل کیفها مراجعه کردم. هر دو تا کیف تعمیر شده بودند. کاغذ رسید رو تحویل دادم و خواستم هزینه تعمیر رو بپردازم که تعمیرکار به من گفت: شما میهمان امام زمان هستید! هزینه نمی گیرم، فقط یه تسبیح صلوات نذر ظهورش بخونید!
از شنیدن نام مولا و آقایمان، کمی جا خوردم!
گفتم: تسبیحِ صلوات رو حتما میخونم، ولی لطفا پول رو هم قبول کنید! آخه شما زحمت کشیدهاید و کار کردهاید.
گفت: این نذر چند سال منه. هر صدتا مشتری، پنج تای بعدیش نذر امام زمانه!
بعد هم دسته قبضهاش رو به من نشون داد. هر از چندگاهی روی تهفیشِ قبضها نوشته شده بود: میهمان امام زمان!
گفت: این یه نذر و قراردادیه بین من و امام زمان و نفراتی که این قبضها به اونا بیفته؛ هرکاری که داشته باشن، مجانی انجام میشه فقط باید یه تسبیح صلوات نذر ظهور آقا بخونن!
اصرار من برای پرداخت هزینه، فایده نداشت! از تعمیرکار خداحافظی کردم، کیفها رو برداشتم و از مغازه اومدم بیرون. اون شب رو تا مدتها داشتم به کار ارزشمند و جالب این تعمیرکارِ عزیز فکر میکردم.
به این فکر کردم که اگر همه ما در همین حد هم که شده برای ظهور قدمی برداریم، چه اتفاق زیبایی برای خودمون و اطرافیانمون میافته!
─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
🔺🔸🔹
⇝ پرسمان اعتقادی
https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
🔺فقط #بالینک به اشتراک بذارید👌
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
یــا صــاحـــب الــزمــان☀️
🍃دلم دوباره خبر میدهد ظهور تو را
🍂بدون فاصله حس میڪنم حضور تو را
🍃به من بگو ڪه "نرفته" چگونه باز آید
🍂مسیر جاده خبر میدهد عبور تو را
سلام محبوب قلبم♥️
🕌🚩
@seiro_solook_ta_khoda
YEKNET.IR - tak - hafteghi - 1400.09.03 - poyanfar.mp3
2.39M
# کلیپ - صوتی
منم که گوشهی میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
محمدحسین پویانفر
🔺🔸🔹
⇝ پرسمان اعتقادی
https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
🔺فقط #بالینک به اشتراک بذارید👌
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
#رهبر_معظم_انقلاب
بسیج توأم کردن ایمان و عمل است.
🔹 وقتی چنین نیروی نظامیِ مومن و مخلص و فداکار و کاملاً با دید انقلابی و دارای نیروی عظیمی مانند بسیج در کشور وجود دارد، دیگر تهدیدی از نوع تهدیدهای نظامی، حقیقتاً برای انقلاب نگران کننده نیست.
۱۳۶۸/۱۱/۷
#بسیج
#بسیج_لشکر_مخلص_خدا
🔺🔸🔹
⇝ پرسمان اعتقادی
https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
🔺فقط #بالینک به اشتراک بذارید👌
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
💠 یکی از اموری که باید در سبک زندگی اسلامی بسیار نمودار باشد، *آشکار کردن خوبیهای دیگران است.*
🍀 امام سجاد علیهالسلام در صحیفه سجادیه می فرمایند:
🔆 « وَ أَلْبِسْنِي زِينَةَ الْمُتَّقِين...فی إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ »
🔆« خداوندا! زینت اهل تقوی را بر من بپوشان بگونه ای که آنچه از من دیده میشود، مطرح کردن خوبیهای دیگران باشد نه به رخ کشیدن خیرات خود. »
📗 دعاي مكارم الاخلاق
✅ *یکی از اموری که به اهل تقوا زیبایی میبخشد، افشاگری از خیرات دیگران است.*
❇️ در سبک زندگی اسلامی باید خوبیها و کمالات مردم را بیان کنیم. با این کار، اولاً نوعی تقدیر و تشکر از آنان میشود. و ثانیاً دیگران هم به کار خیر، ترغیب و تشویق میشوند.
❇️ حتی ممکن است کسی را که از او تعریف میکنیم خیری به خود ما نرسانده باشد. اما مهم این است که با فاش کردن خیرات او، افراد جامعه را به نیکی کردن ترغیب میکنیم.
🍃 مثلاً وقتی از کسیکه بی چشمداشت، به دیگران خیر رسانی دارد تعریف میکنیم، انگیزه و موقعیتی برای بقیه ایجاد میشود تا آنان نیز در حد خود، کار مفید بدون طمع انجام دهند. زیرا
🔆 « عِنْدَ ذِكْرِ الصَّالِحِينَ يَنْزِلُ الرَّحْمَة »
✅ *هنگامیکه خوبان معرفی میشوند، رحمت نازل میشود. و بستری برای جریان خیرات در جامعه فراهم میگردد.*
💠 *سبک زندگی اسلامی آن است که از خوبیها پردهبرداری کنیم و بر عیوب و نواقص پرده بیفکنیم.*
🔺🔸🔹
⇝ پرسمان اعتقادی
https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
🔺فقط #بالینک به اشتراک بذارید👌
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
🌼 پرسش:
معنا و هدف زندگي چيه؟
🌼 پاسخ:
در مورد زندگي و معنا و اهداف آن نظرات مختلفي بيان شده است. در ابتدا لازم است ويژگي هاي زندگي در دنيا و آخرت را با توجه به آيات و روايات بررسي نموده و سپس از پرتوي آن ويژگي ها، شناخت مناسبي از زندگي را ارائه نماييم:
1ـ در باره ي حقيقت زندگي ، تعاريف بسياري گفته شده ، لكن هيچكدام از اين تعاريف مطرح شده ، تعريف حقيقي زندگي نيستند. چرا كه اساساً حيات، امري وجودي و بسيط بوده غير قابل تعريف مي باشد؛ همانگونه كه ديگر اوصاف وجود، همچون وحدت و كثرت، علم، ظهور و ... ، غير قابل تعريف ، و به تبع خود وجود ، در نهايت روشني و وضوح بوده و در تمام مراتب هستي حضور دارند.
معمولاً بسياري از امور، كه تعريفشان مشكل است ، از طريق ضدّشان شناخته مي شوند؛ امّا حيات، حتّي ضدّ حقيقي هم ندارد تا با آن شناخته شود؛ چون هر موجودي به اندازه اي كه از وجود بهره دارد، به همان اندازه نيز داراي حيات مي باشد. پس اگر برخي از موجودات را در مقايسه با برخي ديگر، موجود غيرزنده مي نامند، نوعي نگاه تسامحي است. بنا به يافته هاي برهاني و شهودي حكما و عرفاي اسلامي، موجوداتي چون سنگ، هوا، ماه و امثال آنها نيز حقيقتاً داراي حيات مي باشند لكن حواسّ بشري قادر به درك چنين حياتي نبوده ، آثار آن را ادراك نمي كنند. در آيات و روايات نيز شواهد بسيار فراواني يافت مي شوند كه دلالت بر زنده بودن جميع موجودات عالم دارند.
اينكه برخي از موجودات، در زبان عرف، غير زنده ناميده مي شوند، در حقيقت ناشي از اين حقيقت است كه اكثر مردم توجّهي به داراي مراتب بودن حيات نداشته و متوجّه نيست
كه « موت »، نقيض يا ضدّ حيات نيست؛ بلكه هر مرتبه از حيات، نسبت به مرتبه ي بالاتر از خود، موت خوانده مي شود. اگر با دقّت بيشتري به موجودات اطراف خود نظر كنيم، مي يابيم كه حيات بشري قوي تر از حيات حيواني است؛ و حيات حيوانات نسبت به حيات گياهان داراي قوّت بيشتري است. به همين نسبت، حيات گياهان نيز از جمادات قوي تر مي باشد.
2ـ انسان يكي از موجودات اين عالم است كه بر خلاف بسياري از مخلوقات ديگر ، مي تواند رتبه ي وجودي خود را به اختيار خود ، تكامل يا تنزّل دهد. مي تواند از رتبه ي وجودي فرشته ها فراتر رفته داراي حيات فرشته اي و بلكه حيات الهي باشد و مي تواند در حدّ حيوان تنزّل نموده داراي حيات حيواني گردد. لذا حيات و زندگي انسان تفاوتي واضح با ديگر موجودات دارد. از اين رو، ترقّي در مراتب حيات، خواسته يا ناخواسته، دغدغه اصلي همه ي افراد بشر مي باشد و همه سعي دارند تا مرتبه ي برتري از حيات را به خود اختصاص دهند.
لكن بسياري از افراد بشر، حقيقت حيات انساني را، كه رسيدن به خلافت الهي است، با ظواهر حيات دنيوي اشتباه كرده راه به بيراهه مي برند. « آنها فقط ظاهرى از زندگى دنيا را مى دانند، و از آخرت غافلند.» (الروم:7). اينان اگر چه به ظاهر زنده اند ولي در منطق قرآن كريم از اينها با نام مرده ياد شده؛ چرا كه اينان زنده به حيوانيّت و مرده در مرتبه ي حيات انساني هستند « مردگانى بى جانند، و نمى فهمند چه زمانى برانگيخته خواهند شد.» (النحل:21) در مقابل اينها خداوند از كشته شدگان در راه خدا كه به ظاهر مرده اند با عنوان زندگان يد كرده فرمود: «هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند، مردگانند! بلكه آنان زنده اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند.» (آل عمران:169) فلسفه ي ارسال انبياء (ع) توسّط خداوند متعال نيز همين بوده كه افراد مرده را به سوي حيات طيّبه ي الهي سوق داده از زندگي حيواني رهانيده آنها را زنده به آدميّت نمايد. از اين رو خداوند متعال فرمود: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! دعوت خدا و پيامبر را اجابت كنيد هنگامى كه شما را به سوى چيزى مى خواند كه شما را زنده مي كند. » (الأنفال:24)
حاصل كلام اينكه:
1. وجود مساوي با حيات بوده هر موجودي به اندازه ي رتبه ي وجودي اش زنده است.
2. در مورد انسان كه مي تواند رتبه ي وجودي خود را تغيير داده ، حيات خود را تكامل يا تنزّل دهد ، هر مرتبه از حيات ، نسبت به مرتبه ي بالاتر از خود مردگي محسوب مي شود. لذا كفّار ــ كه به تعبير قرآن كريم « آنان نيستند مگر همچون چهارپايان ، بلكه گمراهترند.» ــ در عالم انساني در حكم مرده اند و آنانكه تازه ايمان آورده اند ، در حال زنده شدن مي باشند و آنها كه حقيقتاً عبد خدا شده اند، به حقيقت زندگان بوده، در عالم انساني زندگي مي كنند؛ اگر چه به ظاهر مرده باشند؛ و اساساً تا كسي از حيات دنيوي نميرد زنده به حيات الهي نمي شود؛ چه با مرگ عادي يا شهادت و چه با موت اختياري كه از مقامات اولياي الهي است.
3. و آنچه انسان را از حيات حيواني رهانيده و به زندگي طيّب الهي مي رساند ، دين حقّ الهي است. لذا دين حقّ، در حقيقت دستور العمل زندگي انساني و الهي مي باشد.(1)
4. زندگي در لغت در مقابل مردگي و مرگ مي باشد(لغت نامه دهخدا) و به معناي زيستن مي باشد معنا و هدف زندگي بسيار مهم مي باشد و همين سبب مي شود که در نگاه اديان و اسلام زندگي محدود به اين دنيا نشود.
5. از نگاه آيات و روايات زندگي محدود به اين دنيا نمي باشد بلکه زندگي اصلي در آخرت است که البته جاودان مي باشد و زندگي در اين دنيا در مقايسه با آخرت تنها نظير زندگي در رَحِم در مقايسه با دنيا مي باشد.
6. قرآن زندگي انسان را در پرتو معنايي الهي تفسير ميکند. وجود حيات آخرت به عنوان نهايتي اصلي براي زندگي، افق حيات را از جهان مادي به جهاني ديگر منتقل ميکند. اگر حيات دنيا مزرعه آخرت باشد، در اين صورت حيات دنيايي خواهد توانست محصول مفيدي براي آخرت داشته باشد و در آن صورت خود اين معنا، ديني خواهد بود. زندگي قرآني تمايز خود را در مرجعيت و مبدئيت قرآن مييابد. از اين رو ميتوان و بايد در ساحات مختلف حيات انساني به قرآن مراجعه کرد.
7. «حيات جاريه معمولي در اين دنيا از نظر قرآن، حياتي ابتدائي است و مرحله پست حيات به شمار ميرود، اين مطلب در 69 آيه از قرآن تذکر داده شده و با تعبير «الحياة الدنيا» که به معناي حيات ابتدائي ميباشد، وارد شده است».(2) آياتي از قرآن کريم به بيان اين حقيقت نيز ميپردازد که حيات معمولي و پست اين دنيا نميتواند آرمان و ايده آل نهائي انسان تلقي شود، زيرا اين دنيا در عين جالب بودن، حقيقتي است ابتدائي، نه متعالي و نهائي؛ و لذا قرآن از اين گونه حيات تعابيري همچون متاع فريبنده، لهو و بيهوده، بازي، متاع اندک، آرايش فريبا و... دارد که در سوره هاي مختلف و آيات متعدد بيان شده است(3).
8. عليرغم جذابيت ها و ارزش هاي ظا
هري که در حيات دنيا مشاهده ميشود و ميتواند وسيله کمال و تعالي انسان نيز باشد، نميتواند هدف نهايي زندگي قرار گيرد و لذا انتخاب چنين حياتي به عنوان هدف متعالي زندگي، سراب را آب پنداشتن است و راهي که به چاه منتهي خواهد شد.
9. علامه جعفري معتقد است تنها، کسي ميتواند طعم واقعي معناي زندگي را بچشد که از خودِ طبيعي فاصله گرفته و به خود حقيقي نائل آيد. او با الگو قرار دادن مذهب، عقل و فطرت آگاه، به معرفي حيات معقول ميپردازد و زيستن در حيات معقول را زيستن در حيات معنادار ميداند.
10. حيات طيبه زندگي است که انسان در مدار عبوديت و بندگي و تعهد اخلاقي و در راستاي عمل به وظايف اصلي اش نسبت به خدا و خويشتن و ديگران(خدمت به خلق) حرکت کند و پارسايي و تقوا را سرلوحه خويش قرار دهد تا هم اسباب آرامش خود و هم ديگران را فراهم سازد.
براي آشنايي بيشتر با مباحث پيش گفته، دو كتاب ذيل واقعا خواندني است:
1. انسان از آغاز تا انجام، علامه سيدمحمدحسين طباطبايي، ترجمه، تحقيق و تعليقه از صادق لاريجاني، الزهراء، تهران.
2. مقالات، استاد محمد شجاعي، سروش، تهران، ج اول.
از منابع زير نيز ميتوانيد استفاده نماييد:
1. فلسفه و هدف زندگي، محمد تقي جعفري.
2. زندگي ايدهآل و ايدهآل زندگي، محمد تقي جعفري.
3. انسان از ديدگاه اسلام، عبدالله نصري.
4. فلسفه و هدف زندگي، زين العابدين قرباني.
5. هدف زندگي، شهيد مرتضي مطهري.
6.عبدالله نصري، تكاپوگر انديشهها (زندگي، آثار و انديشههاي استاد محمد تقي جعفري)، ص 220.
2- فلسفه و هدف زندگي، ص110، علامه محمدتقي جعفري، با تصرف.
3- آل عمران / 185، انعام/ 32، توبه / 38، رعد/ 26. عنکبوت / 64، محمد(ص)/ 36، حديد/ 20.
🔺🔸🔹
⇝ پرسمان اعتقادی
https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
🔺فقط #بالینک به اشتراک بذارید👌
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
#سلام_امام_مهربانم❤️
مولای من
چشم وجودمان
خیره به نورِ حضور شماست
و دست استغاثه
و روی حاجتمان
متوسل به درگاهتان
تا خداوند طلعت رشیدتان را
به ما بنمایاند.
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🔺🔸🔹
⇝ پرسمان اعتقادی
https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
🔺فقط #بالینک به اشتراک بذارید👌
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
🔴 پاک سازی بدن از طریق وضو
✍ یک راه کم تر شناخته شده، جهت پاک سازی بدن، دائم الوضو بودن است. خصوصا اگر با ذکر بسم الله الرحمن الرحیم قبل از انجام وضو همراه باشد.
در تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام در ثواب شروع وضو با بسم الله آمده است: و اگر گفت بسم الله در آغاز وضویش، باعث پاک شدن همه اعضا از گناهان می شود.
📚 تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام، ص ۵۲۱
حضرت امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام می فرماید:هر کس وضو بگیرد و نام خدا را ذکر کند ( بسم الله الرحمن الرحیم بگوید. )، تمام بدنش پاک می شود و این وضو تا وضو [ ی بعد ]، خود کفاره گناهان میان دو وضو است و هر کس بسم الله نگوید، فقط اندام هایی که آب به آن ها رسید، پاک می شود.
📚 من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۵۰
🔺🔸🔹
⇝ پرسمان اعتقادی
https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
🔺فقط #بالینک به اشتراک بذارید👌
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
🌼 پرسش:
ببخشيد چرا خداوند به بعضي از افراد مثل مشرک و غيره وعده عذاب دائمي
داده البته ميدونم بعضيا موقتا عذاب ميبينن و به بهشت ميرن
اما اين با منطق من جور در نمياد ميدونم که منطق من مهم نيست اما آخه خيلي بي رحمانه هست که تا ابد تو آتش بسوزي حتي اگه اون ادم خيلي بد باشه
اينو نميتونم درک بکنم ميشه دربارش يکم توضيح بدين
🌼 پاسخ:
اگر خلود در جهنم درست تبیین شود مشخص خواهد شد هیچ بی رحمی وجود ندارد و کاملا عادلانه و حکیمانه است: اولا خداوند انسان را به جهنم نمی برد بلکه این خود انسان است که به مسیر جهنم می رود خدای متعال دائما مانع برای جهنمی شدن انسان قرار می دهد و چون بندگان خود را دوست دارد به بهانه های مختلف گناهان آنها را می بخشد مثلا گرفتاری های دنیا، سختی جان دادن، فشار قبر و سختی های حساب و کتاب روز قیامت را موجب ریختن گناهان قرار می دهد پیامبر ص فرمود چقدر انسان باید بدبخت باشد که با همه ی اینها باز هم به جهنم برود (اینقدر بار گناهان او سنگین باشد) دوما انسانها در قیامت دو دسته هستند یا وجود "نوری" دارند یا وجود "ناری" (نار یعنی آتش) رحمت خداوند به این معناست که آنچه وجود هر موجودی طلب و درخواست می کند به او عنایت کند وجود ناری (انسان جهنمی) وجودش درخواست آتش می کند و خداوند به او آتش می دهد و مدت و شدت و ضعف این آتش، به ماهیت و باطن خود شخص بستگی دارد و اینکه او در دنیا چه رفتاری داشته است؟ مراتب انسانها در دنیا نسبت به ارتکاب گناه متفاوت است برخی ها گناه را به طور "اتفاقی" انجام می دهند.
گناه و ظلمت برای برخی ها -در اثر تکرار- "عادت" می شود اینها شدت و مدت عذابشان بیشتر است. برای برخی ها "ملکه" می شود یرای اینها شدیدتر از قبل است برخی ها "ماهیت ثانویه" می شود یعنی تکرار گناه و خباثت باطنی آنها به جایی می رسد که ظلمت و تاریکی، ماهیت نوری آنها را به "ظلمت" تبدیل می کند در این صورت وقتی ماهیت تغییر کرد دائما درخواست وجودی آنها آتش است. این دسته از افراد که البته بسیار اندک هستند خلود در جهنم دارند اینگونه افراد را می توان به خفاش مثال زد خفاش ماهیتا به تاریکی خو دارد او با هوای تازه و آسمان آبی هیچ نسبتی ندارد درخواست وجودی او ظلمت و تاریکی است به همین جهت دائما در تاریکی ها و غارها زندگی می کند انسان جهنمی نیز در اثر خبث باطن و تکرار گناه ممکن است به جایی برسد که به اصطلاح فلاسفه، ظلمت و تاریکی فصل اخیر او شود و ماهیت نوری انسانی که خداوند در وجود او قرار داده بود را تغییر دهد آن نور خدادادی را به ظلمت تبدیل کند این شخص با اختیار خود به این سمت حرکت کرده است از هوای نفس خود تبعیت کرد و در تبعیت از شیطان به جایی رسید که با ظلمت و تاریکی خو گرفت در اینصورت نسبت به حرف حق و کلام خداوند کور و کر شده بود آنها کسانی هستند که خداوند در مورد آنها می فرماید: وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُون؛ و آنان که راه کفر گزیدند یار ایشان شیاطین و دیوهایند که آنها را از عالم نور به تاریکیهای گمراهی در افکنند این گروه، اهل دوزخند و در آن همیشه خواهند بود.(بقره: 257) بنابراین خدا اینها را ابدی نمی کند بلکه با سوء رفتار خود، وجود خود را ناری می کنند در اینصورت درخواست وجودیشان دائما آتش و ظلمت است و خداوند نیز به اقتضای درخواست وجودیشان با ایشان عمل می کند و این عین عدالت است عمل بر خلاف این، حکیمانه نیست خداوند عادل و حکیم است. در روایت است بعد از مدتها سوختن جهنمیان، پیامبر رحمت به اذن خداوند نظری بر اهل جهنم می کند خازن جهنم طبق جهنم را بر می دارد در این حالت نسیمی از وجود پیامبر به مشام جهنمیان می خورد که موجب تخفیف عذاب بر ایشان می شود در این هنگام، ابولهب خطاب می کند چرا عذاب کمتر شد؟ گفته می شود به برکت نسیم وجود پیامبر رحمت؛ او با شنیدن نام پیامبر (ص) خشمگین می شود و بلافاصله به خازن جهنم می گوید زودتر درب جهنم را ببندید من نمی خواهم بوی پیامبر به مشامم بخورد. یعنی ابولهب حاضر است عذاب جهنم را تحمل کند اما حاضر نیست بوی پیامبر به او بخورد!! این شخص هیچ سنخیتی با جهنم ندارد بلکه با خلود در جهنم سنخیت دارد.
🔺🔸🔹
⇝ پرسمان اعتقادی
https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
🔺فقط #بالینک به اشتراک بذارید👌
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂🌦
💔 بعضی دردهای بی درمونمون از اینجاها آب می خوره،حواسمون باشه‼️
🔺🔸🔹
⇝ پرسمان اعتقادی
https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
🔺فقط #بالینک به اشتراک بذارید👌
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐