eitaa logo
به سوی ظهور
292 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
3.4هزار ویدیو
56 فایل
ان شاءالله بتوانیم در کنار هم گامی در جهت هموار شدن ظهور مولامون حضرت مهدی فاطمه عجل الله فرجه برداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
#حدیث_روز ❤امام حسین (ع): 🌸خداوندا! تو می دانی قیام ما، برای رقابت در امر ریاست و یا به چنگ آوردن ثروت و مال نبوده...! ‌ تحف العقول، ۲۳۹ 📚 🆔 @besooyezohur
این طلبه مشهدی با ۳ بچه و مستأجر را روحانی‌نماهایی کشتند که مال اندوزی‌شان ورد زبانها شده و به مردم فخر میفروشند و پستها را تصاحب کرده‌اند اما برای مردم کاری نمیکنند! 🆔 @besooyezohur
🚩🏴 یا اباالفضل العباس... به (ع) دست ندادی.. و خدا دستانت را خرید.. یا (ع) دستان ما را هم بگیر.. صلّی اللهُ علیکَ یا ساقیَ العَطاشَی تاسوعای حسینی بر شما تسلیت باد🏴 🆔 @besooyezohur
🕊پرنده بر شاخسار نخل نشسته بود...... شرح👇👇 🆔 @besooyezohur
🌷باسم رب الحسین🌷 🕊پرنده بر شاخسار نخل نشسته بود و حُزن آلود می خواند. ✨و قافله سالار، در روز نشسته بود به اندیشۀ نابودی شب. 🌴به تک نخل بلند تکیه داده بود و سکینه، محو تماشای او. 🌾مردان کاروان، اندک اندک آمدند و گِرد او حلقه زدند. ✨و او ساکت نشسته بود. 🔹حبیب گفت؛ مشتاق کلام شماییم یابن رسول الله. 🔸بُریر گفت؛ کلامی بگویید یابن فاطمه. ✨قافله سالار نگاهی به یاران کرد. 🔹 گفت؛ آنانی را که دوستشان ‌دارم همه رفته‌اند. جدّم، پدرم، مادرم فاطمه، برادرم. 🔸و من مانده‌ام میان کسانی که هرگاه کینه سینه‌ها فرو می‌نشیند و خاموش می‌شود، 🔥پیوسته آن را شعله‌ور می‌سازند. 🔹خدا گواه است و قرآن گویای این حقیقت، کسانی که مقابلمان صف کشیده اند سلطه‌ای بر من ندارند. 🔸اگر چه روزگار می‌چرخد و مصائب و ناگواریها را بر ما فرود می‌آورد، 🔹ولی من با خوار زیستن و خوار مردن هر دو بیگانه‌ام. 🕊عزیزان من، آماده شوید که کوچ شتابانمان نزدیک است، ✨جان من برای شهادت شتاب گرفته است و برای مرگی زیبا لحظه‌شماری میکند. 💔سکینه در آغوش فاطمه بغض ‌ترکاند و هر دو با هم گریستند. 🔹 همهمه‌ای آرام میان یاران در گرفت. 🔸و لحظاتی به سکوت گذشت. 🌾 به صدای جُون، که به شادی فریاد می زد، یاران به خود آمدند. 🔹گفت؛ عباس از فرات آمد. عباس و علی اکبر آمدند. با مشکهای پُر آب! 📚قافله سالار ✍به روایت مجتبی فراورده 🌴🍂🌴🍂🌴🍂🌴🍂🌴🍂🌴 🆔 @besooyezohur
ای علقمہ ! دیدے کہ چنان شکست و آهے نکشید زیباتر از این #رشادتے هست؟ بگو! امشب را به یاد #جانبازانے باشیم ڪہ توان رفتن پاے روضہ جانباز ڪربلا را ندارند #یا_باب_الحوائج ✨شبتون حسینی✨ 🆔 @besooyezohur
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی‌شود... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّیَّتُهُ الاَْزْکِیآءُ  سلام بر آن کسى که خاندانش پاک و مطهّرند... سلام ✋ روزتون حسینی 🏴 🆔 @besooyezohur
سلام برعلمدارکربلا سلام برروز عشق وحماسه  سلام برتاسوعا سلام برعاشقان آن حضرت روزتان پرازعشق به حضرت عباس تاسوعاےحسینےتسلیت🙏 🆔 @besooyezohur
💠عجبا! این تصویر اوست در آب یا حسین⁉️ ☀️«ماه، روشنی اش را، گرمی اش را، هستی اش را و هویتش را از خورشید می گیرد. 🌙و ماه، بدون خورشید به سکه ای سیاه می ماند که فاقد هویت و ارزش و خاصیت است. 🌷و آنها که مرا به لقب قمر، مفتخر ساخته اند، نسبت میان ماه و خورشید را چه خوب می فهمیده اند! 💙من آمدم که عاشقی را به تجلی بنشینم. من آمدم که دوست داشتن را معنا کنم. 🕊اما آسمان عشق حسین، بلندتر از آن است که پرنده عاشقی چون من بتواند بر آستان عظمتش بال ارادت بساید. 💚حسین آینه تمام نمای خداوند است و من همه عمر تا کنون کوشیده ام که آینه حسین بشوم. از خودم هیچ نداشته باشم، هیچ نباشم. فناء در حسین شوم و آنچنان شوم که در آینه نیز جز تصویر حسین نبینم.» 🍂... عباس، مشک را بر دوش می اندازد، دو دست به زیر آب می برد و فرا می آرد، تا پیش روی چشم. عجبا! این تصویر اوست در آب یا حسین⁉️ 🌾این درست همان لحظه ای است که عباس یک عمر برای رسیدن به آن تلاش کرده است؛ این که در آینه نیز جز تصویر حسین نبیند. اکنون دیگر چه نیازی به آب⁉️ 💧دست هایش را باز می کند و آب را به شریعه بر می گرداند... 📚عباسِ عباس ✍به روایت 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🆔 @besooyezohur
✉️نامه ای برای علمدار کربلا: پشت نامه مینویسم زمان #رجعت خوانده شود یا #عباس در زمان ما هیچکس به فکر مهدی فاطمه نبود برای فرق شکسته تو گریه میکردند ولی امام زمانشان #تنها بود.. ◾️نهم #محرم 🆔 @besooyezohur
4_723784306719224972.mp3
7.37M
تا مشکتو تو آب زدی... همون دم بود غربت دنیا شد نصیبم😔 😭💔 🎤 🆔 @besooyezohur
☑️ آن‌هایی که را کشتند، همان هایی بودند که از یک لقمه نگذشته بودند... 🔶استاد علی صفایی حائری داستان حركت انسان، داستان كفر و شكر است. «لَئِنْ شَكَرتُم لَازيدَنَّكُم» مدام نوسان دارد. در هر مرحله اگر اقدام نكنى، افت مى‌كنى و مدام پايين مى‌آيى و اگر اقدام كردى پيش مى‌روى و جلو مى‌افتى. تو كه فهميدى بايد از اين لقمه‌ى چرب بگذرى. اگر توجيه كردى، تو در همين جا نمى‌مانى كه رفته رفته، بخل در تو سبز مى‌شود. با اينكه چند لقمه دارى، از بشقاب رفيقت برمى‌دارى تا آنجا كه يك انبار احتكار كرده‌اى و باز هم نگاهت به كاسه‌ى ديگران است تا آنجا كه مجبور مى‌شوى با كسانى دوست شوى كه احتكار مى‌كنند و چشم به انبارت ندارند تا آنجا كه در بزمشان راه مى‌يابى و... تا آنجا كه از دست مى‌روى. و اگر در اين آخرين پله يك قدم برداشتى، يك حركت كردى، قدرت گام دوم را به تو مى‌دهند تا آنجا كه مى‌توانى دو لقمه و بيشتر و بيشتر بدهى و از تمامى انبارهايت بگذرى. داستان انسان، داستان شكر و كفر است، در هر لحظه پيش مى‌برد و يا عقب مى‌افتد. اين طور نيست كه خيال كنى در يك جا ايستادن، در همانجا ماندن است، كه ايستادن عقب گرد است و پايين رفتن. 👈آن زنده دل گفته بود آنها كه در نينوا حسين را كشتند، همانهايى بودند كه از يك لقمه نگذشتند. از يك چاى داغ نگذشتند، از اول و دوم نگذشتند تا آنجا كه نتوانستند از گندم رى هم بگذرند تا آنجا كه دستشان را هم با خون حسين شستند. 📚صراط، ص 92 💠✨💠✨💠✨💠✨💠✨💠 🆔 @besooyezohur
🔷ذکر روز چهارشنبه: 💯صد مرتبه #یا_حی_یا_قیوم 🆔 @besooyezohur
#حدیث_روز 😭💔😭 یا امیرالمؤمنین! دو دست بریده پسرم #عباس (ع) برای شفاعت ما کافیست! 💔 ‌ " #حضرت_فاطمه (س) " 💚 ‌ معالى السبطین: 1/452 ‌ 🆔 @besooyezohur
💠 (ع) ✨ 🔸تو مراسم بود ... شب اول یه هم اومد مراسم ... 🔹براش یه مترجم گذاشتیم ... شبای بعد همین جور هی تعداد ها زیاد میشد تا مجبور شدیم یه جای دیگه رو هم برا مراسم بگیریم 🔸شب آخر 150 تا سیاه پوست گفتن که میخوان بشن! 🔹پرسیدم برا چی میخواهین شیعه بشین؟! همه نگاه کردن به سیاه پوستی که شب اول اومده بود روضه! 🔸ازش پرسیدم برا چی شیعه؟!! گفت شب اول یه تیکه از روضه جوانی رو خوندی!!! 🔹 سیاه .... 🔸همونی که وقتی سر غلامش رو گذاشت رو پای خودش، غلام سه بار سرش رو انداخت و گفت جایی که سر علی اکبر بوده جای سر نیست!! 🔹ولی امام حسین(ع) سرش رو گذاشت رو پاهاش و جوان شهید شد!! من رفتم و گفتم بیاید که دینی رو پیدا کردم که توش و فرقی نداره ... 🌳🍂🌳🍂🌳🍂🌳🍂🌳🍂🌳 🆔 @besooyezohur
🔴دراین ایام مصیبت جانگداز،جهت تسلی قلب محزون ومقدس مولا،صدقه فراموش نشود یادتون باشه صدقه فقط مادی نیست ،میتونید صدقه معنوی هم بدید مثل صلوات و...کمک معنوی به دیگران التماس دعا اللهم عجل لولیک الفرج▪️🍃 🆔 @besooyezohur
🏴 چه غریبانه! چه مظلومانه! چه بی سروصدا! طلبه مشهدی شهید تولایی به خاک سپرده شد! به کدامین گناه تو را کشتند؟ چرا کسی هشتگ نه به ترور و خشونت را ترند نمی کند؟ خدایا تو شاهد باش😔 🆔 @besooyezohur
#همراه_با_کاروان_حسینی 🏴عباس سکوت کرد..... شرح👇👇👇 🆔 @besooyezohur
🌷باسم رب الحسین🌷 🔹گفت؛ کجایند خواهر زادگان ما! 🔸نیزه داران خیمه گاه، مقابل او به صف شدند. 🔹ناآرام و بیقرار، سواره از این سو به آن سو رفت و آنان را نهیب زد. 🔸گفت؛ به جنگ نیامده ام، به دنبال اهل قبیله ام هستم. 🔹عباس، عبدالله، عثمان، جعفر. با شما هستم. 🔸نیزه داران قدمی به جلو بر داشتند. سوار عقب کشید و دوباره فریاد کرد. 🔹گفت؛ پسران ام البنین! منم شمر بن ذی الجوشن، سپاه بنی امیه آمادۀ جنگ است. 🔸 عباس با تو هستم. 🔹عباس سکوت کرد. 🔸قافله سالار به عباس گفت؛ عباس! جوابش را بده اگر چه فاسق است. 🔹عباس حرکت کرد و نگاهها را با خود بُرد. 🔸عبدالله و عثمان و جعفر هم بدنبال او روان شدند. 🔹شمرگفت؛ از امیر عبیدالله برایتان امان نامه گرفته ام. خودتان را با حسین به کشتن ندهید. 🔸عباس گفت؛ پسران علی مرتضی در امان خدا و فرزند پیامبرند. 🔹گفت؛ حسین را رها کنید و با من بیایید. جوانی خود را به دم تیغ شمشیر ندهید. 🔸عباس گفت؛ در نهروان هم با تمسک به قرآن مقابل پدرم ایستادی. من پسر همان پدرم! 🔹 از اینجا دور شو که در جنگ با نفاق لحظه ای درنگ نمیکنم ... برو! 🔸شمر به غیض سر اسب گرداند و سوی اردوگاه بتاخت. 🔹به هیاهوی سپاه، یاران به میدان آمدند. 🔸ابن عوسجه گفت؛ چه مرگتان شده؟ 🔹عمرسعد گفت؛ امیر عبیدالله فرمان داده یا بیعت با یزید، یا جنگ. انتخاب با خودتان. 🔸عباس گفت؛ بمانید تا از مولایم کسب تکلیف کنم. 🔹حبیب گفت؛ ای زادۀ کبر و کفر و نفاق! به جنگ با که آمده اید؟ علی اکبر که در خِلقت و خُلق شبیه ترین کس به رسول خداست؟ یا عباس که یادآور علی مرتضی است؟ به مقابلۀ زینب که زادۀ زهراست؟ یا قاسم که یادگار حسن مجتبی است؟ حسین را دیگر نمیگویم که نگین خِلقت و چشمۀ جوشان عالم است. 👈در میان شما کیست⁉️ 🔸به کلام حبیب، گَرد مرگ بر سپاه پاشید و سکوت کردند. 🔹 عمرسعد گفت؛ در میان این هزاران نفر، کسی نیست که جوابی در خور به اینان دهد؟ 🔸شمر گفت؛ هم کلامی با کسانی که به زبان علی سخن می گویند دیوانگی است. 🔹عباس از راه رسید. 🔸شمر گفت؛ رجزخوانی بس است. بگذارید ببینیم عباس چه دارد. 🔹عباس گفت؛ مولایم فرمود، امروز از جنگ دست بدارید تا امشب را به نماز و نیایش بپردازیم. 🔸عمرسعد نگاهی به اشراف و شمر کرد. 🔹گفت؛ تا فردا صبر میکنیم. 🔸شب هجوم کرده بود و سیاهی نور را بلعیده بود. 🔹و زمین تمام هستی خود را به تماشا در کربلا گِرد آورده بود. 🔸آسمان آکنده بود از ستارگان پُر فروغ، و ستارگان آسمان، در حسرت فروغ کاروانیان. 🔹و کربلا، چشم گشوده بود و در انتظار جوشش نور، به قافله سالار زُل زده بود. 🔸گفت؛ عزیزانم، برخیزید و شب را مرکب راهوار خود سازید، این قوم آهنگ مرا دارند و اگر مرا بِکُشند،آنان را با شما کاری نیست. 🔹برخیزید و به شهر و دیار خویش باز گردید. 🔸زنان بغض فرو خوردند و کاروانیان مات و مبهوت ماندند. 🔹عباس، برخاست، و شرارۀ نور از چشمان اش زبانه کشید. 🔸امشب شب عباس بود و جلوه، جلوۀ او. 🔹عباس گفت؛ شما بمانید و ما برویم؟! مولای من، تا واپسین نفس در کنارتان می مانم. 🔸زینب با خود زمزمه کرد. ✨گفت؛ وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها (۱) 🔹سوگند به ماه که در پی خورشید می رود. 🔸یاران بخود آمدند. 🔹حبیب بن مظاهر گفت؛ مگر عالم هستی چند حسین دارد که بتوان در رکابش جان باخت؟ 🔸زُهیر بن قین گفت؛ به خدا قسم اگر هزاران بار کُشته و زنده شوم، باز جانم نثار تواست. 🔹مسلم بن عوسجه گفت؛ مولای من، فردا زمین و آسمان، تمامی حق را در مصاف تمامی باطل به تماشا می‌ نشینند. 🔸یک به یک عهد و وفا را فریاد کردند، حقارت و ذلت را به زیر کشیدند و انسان را در همیشۀ تاریخ ندا دادند، 🔹ای انسان، سکوت در برابر دشمن، صلح خواهی نیست! 🔸گفتند و آنچه در جوهرۀ وجودشان بود، از ضمیرشان زبانه کشید و کلامشان مُعطر از کلام مولا بود. 🔹و زنان در سکوت ماندند و در اندیشۀ رسالتی که پس از آن بر عهده دارند. 🔸قافله سالار، دست سوی آسمان بُرد و نور را به میهمانی یاران دعوت کرد. 🔹گفت؛ مشتاقان شهادت، منزل گاهتان را در اعلی علیین ببینید. 🔸دنیا به فغان آمد، با تمام توان فریاد کرد و آنان را سوی خود خواند، 🔹و آنان، محو وجه الله بودند و هیچ نشنیدند.  
🔸قافله سالار گفت؛ عزیزانم، تکلیفتان در این دنیا رو به پایان است، 🔹به خدا قسم پس از آنچه بر ما جاری شود مکث خواهیم کرد، آنقدر که خدای تعالی بخواهد، 🔸و همو است که ما را رَجعت میدهد،به هنگامی که فرزندم مهدی، قائم آل محمّد ظاهر شود. 🔹قاسم، اندوهگین شد، لب گِزید و به سخن آمد. 🔸گفت؛ عمو جان من چه؟ 🔹گفت؛ مرگ برای تو چگونه است؟ 🔸گفت؛ شیرین تر از عسل! 🔹گفت؛ یادگار برادر، عمو به فدایت. 🔸شب بود و تاریک بود و سکوت. 🔹و کربلا به فروتنی، همۀ داشته های خود را به زیر پای یاران گسترده بود. 🔸و یاران، هر کس به حالی. 🔹یکی به رکوع، یکی به قیام، یکی به قنوت، آن یکی به سجود. 🔸و در دل تاریکی شب، نور را صدا می کردند. 🔹رباب، عبدالله را نوجامه ای پوشاند. 🔸گویی نمی دانست که فردا چه در انتظار اوست. 🔹و عباس، کمر محکم و شمشیر حمایل کرد و بتاخت، در نگهبانی از خیمه گاه. و زینب، محو تماشای او. 🔸قافله سالار، دست بر پشت کمر قلاب کرد،و نگاه خود را به آسمان پُرستاره سپرد. 🔹گفت؛ آسمان پروردگارم در شب چه تماشایی است. 🔸 و زیر لب زمزمه کرد؛ 🌥وَ الْفَجْرِ سوگند به سپیده دم. 🌙وَ لَیالٍ عَشْرٍ و به شبهای دهگانه. 🍃وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ و به جفت و تاق. 💫وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْرِ (۲) و به شب، وقتی سپری شود.   سوره شمس . آیه ۲ سوره فجر . آیات ۱ تا ۴ 📚قافله سالار ✍به روایت مجتبی فراورده 🌴🍂🌴🍂🌴🍂🌴🍂🌴🍂🌴 🆔 @besooyezohur
4_5778514330785939473.mp3
9.41M
🕋🏴 🏴تاسوعا و عاشورای حسینی تسلیت باد🏴 🚩اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم🚩 مظلوم یا سیدی یا ثارالله 🏴 نوحه فارسی عربی 🏴 میثم مطیعی🎤 🆔 @besooyezohur
عاشوراست اے نقّاش فردارا نڪش 💔صبح دریاراڪشیدے ظهرصحرا را نڪش ■یاتمام صفحہ راباخیمہ‌هاهمرنگ ڪن 💔یا بہ غیر از را نڪش 💔 🏴 ✨شبتون حسینی✨ 🆔 @besooyezohur
☀️ به سلیمان جهان از طرف مور سلام به شه تشنه لب از بنده ی رنجور سلام أَلسَّلامُ عَلَى المَظلومِ بِلا ناصِر سلام بر آن مظلومِ بى یاور سلام صبحتون بخیر🍃 سرآغاز هفته تون بخیر و نیکی 🆔 @besooyezohur
🍃🌼 💞مهربانا ! قسم به روزها و شبهای نورانیت نمی‌دانم چقدر زنده ام نمی‌دانم چقدر فرصت دارم نمی‌دانم چقدر توفیق استفاده از این فرصتها را دارم اما تو ای مهربان بنده نواز اگر این ایام عزیز را پایان فرصتهای من قرار دادی ... یاریم کن تا قدر بدانم، یاریم کن تا بندگی کنم یاریم کن عاشق بمانم و عاشق بمیرم 💞خدای مهربانم! ملتمسانه از تو می‌خواهم این دستهای خالی خود و دوستان و عزیزانم را که به سوی آسمان رحمتت بلند شده تا از شاخسار درخت سبز دعا، سیب سرخ استجابت بچینیم خالی برنگردان ... 🙏 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 🆔 @besooyezohur