سلسله مباحث مهدویت را اینجا مطالعه بفرمائید 👇
#یادی_از_امام_عصر
#دینداری_در_آخرالزمان
#پرسش_و_پاسخ_مهدوی
#انتظار
#پناهیان
#مهدویت
#کلیپ_مهدوی
🆔 @besooyezohur
16.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شما بخاریِ گرم بشو
وسطِ زمستونِ سردِ دلها،
همه دورت جمع میشن!
حاج #حسین_یکتا
🆔 @besooyezohur
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹به اینها میگن ضد زن !
🔸 حق با کیه به نظر شما
🆔 @besooyezohur
15.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ فقط اسلام رحمانی؟
🔹 سخن حضرت امام برای مومنان به انقلاب اسلامی حجت است:
برخورد با فاسدان و مروجان فساد عین رحمت و مماشات با این جماعت ظلم به امت اسلامی است.
🔹چرا دولت ، عدلیه ، مجلس و پلیس از برخورد با متجاهران به فسق می ترسند؟
وزارت ارشاد با کدام منطق در ۹ ماه گذشته به نفع سینماگران و هنرمندان آشوبگر ،ضدانقلاب و مروج فساد موضع گیری کرده و این گروه نمک نشناس را غرق رحمت ویژه خود نموده است؟
🔹چرا عدلیه با منتهای رحمت و رافت تمام با آشوبگران ، سینماگران مفسد و مروج #بی_حجابی و قانون شکنان برخورد می کند؟
🔹نکند عدلیه و ارشاد خود را از امام امت اسلام شناس تر می دانند؟
سخنگوی قوه قضائیه بفرمایند در طول سال جاری چند زن مفسد به جرم نقض قانون مملکت و بر اساس ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی ، محاکمه ، محکوم و مجازات شده اند؟
🔹آیا عدلیه در تعیین مصادیق افراد مشمول عفو رهبر انقلاب ( در بهمن ۱۴۰۱) مرتکب دست و دلبازی شدید نشده است؟
🔹 در عدلیه چه می گذرد که چند پیرزن بازیگر قانون شکن پس از احضار به دادسرا ، شیر و دلیر و شجاع از دادسرا خارج شده و با قدرت و جسارت بیشتر مرتکب قانون شکنی شده اند؟
▪️جناب اژه ای! شما و عدلیه مخاطب این سخنان حضرت امام نیستید؟
آقای وزیر ارشاد! نسبت شما با این مواضع حضرت روح الله چیست؟
✍ دکتر کوشکی
#امام_امت
#حجاب
🆔 @besooyezohur
حدیثی که نصفه بیان میشود تا بی دینی یک عده را به اقتصاد و معیشت ربط بدهند .
#حجاب
🆔 @besooyezohur
🍃آرمان عزیز خوشا به حالت که در سالروز رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی رهبرش از تو یاد کرد و به تو افتخار کرد.🍃
❌طلبه بسیجی زیر شکنجه به شهادت می رسد ولی حاضر نیست حرفی که دشمن می خواهد را به زبان جاری کند.
#شهید_آرمان_علیوردی
#شهید_امنیت
┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄
🆔 @besooyezohur
✨﷽✨
🌷 خاطرهای تکان دهنده از جشن تکلیف دختر ۹ ساله
🍃 در سال 1362 قرار شد برای ما، در مدرسه جشن تکلیف بگیرند. مدیر خوب مدرسه ما که خودش علاقه زیادی به بچهها داشت و تنها معلمي بود كه سر وقت در مدرسه با بچهها نماز مي خواند، به کلاس ما آمد و گفت: «بچهها برای دوشنبهي هفتهي آینده جشن تکلیف داریم؛ وسائل جشن تكليف خودتان را آماده کنید و به همراه مادران خود به مدرسه بیاورید.»
🍃 من همان جا غصهدار شدم چون در خانه ما به اين چيزها بها داده نميشد و خبري از نماز نبود.
🍃 روزهای بعد، بچهها یکییکی وسایل خودشان را شاد و خرم با مادرانشان به مدرسه ميآوردند.
مدیر مدرسه مرا خواست و گفت: «چرا وسایل خود را نیاورده ای؟» من گریهکنان از دفتر بیرون آمدم.
🍃 فردا مدیر مرا به دفتر برد و گفت: «دخترم! این چادر نماز و سجاده و عطر را مادرت برای تو آورده.»
ولی من میدانستم در خانه ما از این کارها خبری نیست.
🍃 بالأخره روز جشن تکلیف فرا رسید و حاج آقای بسیار خوشکلامی برای ما سخنرانی کرد و گفت: «بچهها به خانه که رفتید در اولین نمازتان در خانه، از خداي خود هر چه بخواهید خداي مهربان به شما میدهد.
آن روز خیلی به ما خوش گذشت.
🍃 به خانه آمدم شب هنگام نماز مغرب، سجادهام را پهن کردم تا نماز بخوانم، مادرم نگاهي به سجاده كرد و با حالتي خاص اصلاً به من توجهی نکرد.
🍃 من كه تازه به سن تكليف رسيده بودم انتظار داشتم مورد توجه قرار گيرم كه اينگونه نشد.
اما وقتی پدرم به خانه آمد و سجاده و چادر نماز من را ديد، عصبانی شد، سجاده مرا به گوشهای انداخت و گفت: برو سر درسات، این کارها یعنی چه؟!
🍃 بغضم ترکید و از چشمانم اشک جاری شد و با ناراحتی و گریه به اتاقم رفتم. آن شب شام هم نخوردم و در همان حال، خوابم برد.
🍃 اذان صبح از حسینیهای که نزدیک خانه ما بود به گوش میرسید، با شنیدن صدای اذان، دوباره گریهام گرفت، ناگهان صدای درب اتاقم مرا متوجه خود كرد.
🍃 پدر و مادرم هر دو مرا صدا میکردند، درب اتاق را باز کردم دیدم هر دو گریه کردهاند، با نگراني پرسيدم: چه شده؟! كه يكدفعه هر دو مرا در آغوش گرفتند و گفتند دیشب ظاهراً هر دو یک خواب مشترک دیدهایم.!
🍃 خواب ديديم ما را به طرف پرتگاه جهنم میبرند، میگفتند شما در دنیا نماز نخواندهاید و هيچ عمل خيري نداريد و مرتب از نخواندن نماز از ما با عصبانيت سؤال ميكردند و ما هم گریه میکردیم، جیغ میزدیم و هر چه تلاش میکردیم فایدهای نداشت، تا به پرتگاه آتش رسیدیم.
🍃 خیلی وحشت كرده بوديم. ناگهان صدایی به گوشمان رسيد كه گفته شد: «دست نگه دارید، دست نگه داريد، دیشب در خانهی اینها سجاده نماز پهن شده، به حرمت سجاده، دست نگه دارید.»
🍃 آن شب پدر و مادرم توبه کردند و به مدت چند سال قضای نمازها و روزههای خود را بجا آوردند و در يك فضای معنوی خاصی فرو رفتند و خداوند هم آنها را مورد عنايت قرار داد.
این روند ادامه داشت، تا در سال 74 هر دو به مکه رفتند و بعد از برگشت از حج تمتع، در فاصله چهل روز هر دو از دنیا رفتند و عاقبت به خیر شدند.
🍃 اولین سال که معلم شدم و به كلاس درس رفتم، تلاش كردم تا آن مدیرم که آن سجاده را به من داده بود پیدا کنم. خیلی پرس و جو کردم تا فهمیدم در یک مدرسه، سال آخر خدمت را میگذراند.
🍃 وقتی رفتم و مدرسه را در شهرستان کیار استان چهار محال و بختیاری پیدا کردم، دیدم پارچهای مشکی به دیوار مدرسه نصب شده و درگذشت مدیر خوبم را تسلیت گفتهاند.
🍃 یک هفتهای میشد که به رحمت خدا رفته بود. خدا او را که باعث انقلابی زیبا در زندگی ما شد بیامرزد.
🍃 حال من ماندهام و سجاده آن عزیز که زندگی خانوادگی ما را منقلب کرد. حالا من به تأسي از آن مدير نمونه، مؤمن و متعهد، سالهاست معلم كلاس سوم ابتدايي هستم و در جشن تكليف دانش آموزان، ياد مدير متعهد خود را گرامي ميدارم و هر سال که میگذرد برکت را به واسطهی نماز اول وقت در زندگی خود احساس میکنم.
خواهر کوچک شما ـ التماس دعا
📚 کتاب پر پرواز ص 122
🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨🍃
🆔 @besooyezohur
✨ تمام عبادات من...
✅ امام به دخترم که از شیطنت بچه خود گله می کرد، می گفتند:
«من حاضرم #ثوابی را که تو از تحمل شیطنت حسین می بری، با ثواب تمام #عبادات خود عوض کنم.»
🎙فرزند #امام_خمینی (ره)
📚 مهر و قهر
🆔 @besooyezohur