eitaa logo
به سوی ظهور
291 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
3.4هزار ویدیو
56 فایل
ان شاءالله بتوانیم در کنار هم گامی در جهت هموار شدن ظهور مولامون حضرت مهدی فاطمه عجل الله فرجه برداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️خداوند بر رهبران عادل واجب کرده... 🆔 @besooyezohur
16.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شما بخاریِ گرم بشو وسطِ زمستونِ سردِ دل‌ها، همه دورت جمع میشن! حاج 🆔 @besooyezohur
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
15.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ فقط اسلام رحمانی؟ 🔹 سخن حضرت امام برای مومنان به انقلاب اسلامی حجت است: برخورد با فاسدان و مروجان فساد عین رحمت و مماشات با این جماعت ظلم به امت اسلامی است. 🔹چرا دولت ، عدلیه ، مجلس و پلیس از برخورد با متجاهران به فسق می ترسند؟ وزارت ارشاد با کدام منطق در ۹ ماه گذشته به نفع سینماگران و هنرمندان آشوبگر ،ضدانقلاب و مروج فساد موضع گیری کرده و این گروه نمک نشناس را غرق رحمت ویژه خود نموده است؟ 🔹چرا عدلیه با منتهای رحمت و رافت تمام با آشوبگران ، سینماگران مفسد و مروج و قانون شکنان برخورد می کند؟ 🔹نکند عدلیه و ارشاد خود را از امام امت اسلام شناس تر می دانند؟ سخنگوی قوه قضائیه بفرمایند در طول سال جاری چند زن مفسد به جرم نقض قانون مملکت و بر اساس ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی ، محاکمه ، محکوم و مجازات شده اند؟ 🔹آیا عدلیه در تعیین مصادیق افراد مشمول عفو رهبر انقلاب ( در بهمن ۱۴۰۱) مرتکب دست و دلبازی شدید نشده است؟ 🔹 در عدلیه چه می گذرد که چند پیرزن بازیگر قانون شکن پس از احضار به دادسرا ، شیر و دلیر و شجاع از دادسرا خارج شده و با قدرت و جسارت بیشتر مرتکب قانون شکنی شده اند؟ ▪️جناب اژه ای! شما و عدلیه مخاطب این سخنان حضرت امام نیستید؟ آقای وزیر ارشاد! نسبت شما با این مواضع حضرت روح الله چیست؟ ✍ دکتر کوشکی 🆔 @besooyezohur
حدیثی که نصفه بیان می‌شود تا بی دینی یک عده را به اقتصاد و معیشت ربط بدهند . 🆔 @besooyezohur
🍃آرمان عزیز خوشا به حالت که در سالروز رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی رهبرش از تو یاد کرد و به تو افتخار کرد.🍃 ❌طلبه بسیجی زیر شکنجه به شهادت می رسد ولی حاضر نیست حرفی که دشمن می خواهد را به زبان جاری کند. ┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄ 🆔 @besooyezohur
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🌷 خاطره‌ای تکان دهنده از جشن تکلیف دختر ۹ ساله 🍃 در سال 1362 قرار شد برای ما، در مدرسه جشن تکلیف بگیرند. مدیر خوب مدرسه ما که خودش علاقه زیادی به بچه‌ها داشت و تنها معلمي بود كه سر وقت در مدرسه با بچه‌ها نماز مي خواند، به کلاس ما آمد و گفت: «بچه‌ها برای دوشنبه‌ي هفته‌ي آینده جشن تکلیف داریم؛ وسائل جشن تكليف خودتان را آماده کنید و به همراه مادران خود به مدرسه بیاورید.» 🍃 من همان جا غصه‌دار شدم چون در خانه ما به اين چيزها بها داده نمي‌شد و خبري از نماز نبود. 🍃 روزهای بعد، بچه‌ها یکی‌یکی وسایل خودشان را شاد و خرم با مادرانشان به مدرسه مي‌آوردند. مدیر مدرسه مرا خواست و گفت: «چرا وسایل خود را نیاورده ای؟» من گریه‌کنان از دفتر بیرون آمدم. 🍃 فردا مدیر مرا به دفتر برد و گفت: «دخترم! این چادر نماز و سجاده و عطر را مادرت برای تو آورده.» ولی من می‌دانستم در خانه ما از این کارها خبری نیست. 🍃 بالأخره روز جشن تکلیف فرا رسید و حاج آقای بسیار خوش‌کلامی برای ما سخنرانی ‌کرد و گفت: «بچه‌ها به خانه که رفتید در اولین نمازتان در خانه، از خداي خود هر چه بخواهید خداي مهربان به شما می‌دهد. آن روز خیلی به ما خوش گذشت. 🍃 به خانه آمدم شب هنگام نماز مغرب، سجاده‌ام را پهن کردم تا نماز بخوانم، مادرم نگاهي به سجاده كرد و با حالتي خاص اصلاً به من توجهی نکرد. 🍃 من كه تازه به سن تكليف رسيده بودم انتظار داشتم مورد توجه قرار گيرم كه اين‌گونه نشد. اما وقتی پدرم به خانه آمد و سجاده و چادر نماز من را ديد، عصبانی شد، سجاده مرا به گوشه‌ای انداخت و گفت: برو سر درسات، این کارها یعنی چه؟! 🍃 بغضم ترکید و از چشمانم اشک جاری شد و با ناراحتی و گریه به اتاقم رفتم. آن شب شام هم نخوردم و در همان حال، خوابم برد. 🍃 اذان صبح از حسینیه‌ای که نزدیک خانه ما بود به گوش می‌رسید، با شنیدن صدای اذان، دوباره گریه‌ام گرفت، ناگهان صدای درب اتاقم مرا متوجه خود كرد. 🍃 پدر و مادرم هر دو مرا صدا می‌کردند، درب اتاق را باز کردم دیدم هر دو گریه کرده‌اند، با نگراني پرسيدم: چه شده؟! كه يك‌دفعه هر دو مرا در آغوش گرفتند و گفتند دیشب ظاهراً هر دو یک خواب مشترک دیده‌ایم.! 🍃 خواب ديديم ما را به طرف پرتگاه جهنم می‌برند، می‌گفتند شما در دنیا نماز نخوانده‌اید و هيچ عمل خيري نداريد و مرتب از نخواندن نماز از ما با عصبانيت سؤال مي‌كردند و ما هم گریه می‌کردیم، جیغ می‌زدیم و هر چه تلاش می‌کردیم فایده‌ای نداشت، تا به پرتگاه آتش رسیدیم. 🍃 خیلی وحشت كرده بوديم. ناگهان صدایی به گوشمان رسيد كه گفته شد: «دست نگه دارید، دست نگه داريد، دیشب در خانه‌ی این‌ها سجاده نماز پهن شده، به حرمت سجاده، دست نگه دارید.» 🍃 آن شب پدر و مادرم توبه کردند و به مدت چند سال قضای نمازها و روزه‌های خود را بجا آوردند و در يك فضای معنوی خاصی فرو رفتند و خداوند هم آن‌ها را مورد عنايت قرار داد. این روند ادامه داشت، تا در سال 74 هر دو به مکه رفتند و بعد از برگشت از حج تمتع، در فاصله چهل روز هر دو از دنیا رفتند و عاقبت به خیر شدند. 🍃 اولین سال که معلم شدم و به كلاس درس رفتم، تلاش كردم تا آن مدیرم که آن سجاده را به من داده بود پیدا کنم. خیلی پرس و جو کردم تا فهمیدم در یک مدرسه، سال آخر خدمت را می‌گذراند. 🍃 وقتی رفتم و مدرسه را در شهرستان کیار استان چهار محال و بختیاری پیدا کردم، دیدم پارچه‌ای مشکی به دیوار مدرسه نصب شده و درگذشت مدیر خوبم را تسلیت گفته‌اند. 🍃 یک هفته‌ای می‌شد که به رحمت خدا رفته بود. خدا او را که باعث انقلابی زیبا در زندگی ما شد بیامرزد. 🍃 حال من مانده‌ام و سجاده آن عزیز که زندگی خانوادگی ما را منقلب کرد. حالا من به تأسي از آن مدير نمونه، مؤمن و متعهد، سالهاست معلم كلاس سوم ابتدايي هستم و در جشن تكليف دانش آموزان، ياد مدير متعهد خود را گرامي مي‌دارم و هر سال که می‌گذرد برکت را به واسطه‌ی نماز اول وقت در زندگی خود احساس می‌کنم. خواهر کوچک شما ـ التماس دعا 📚 کتاب پر پرواز ص 122 🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨🍃 🆔 @besooyezohur
✨ تمام عبادات من... ✅ امام به دخترم که از شیطنت بچه خود گله می کرد، می گفتند: «من حاضرم را که تو از تحمل شیطنت حسین می بری، با ثواب تمام خود عوض کنم.» 🎙فرزند (ره) 📚 مهر و قهر 🆔 @besooyezohur