eitaa logo
بسوی ظهور🌱
165 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
8 فایل
فعالیتهای مجموعه بسوی ظهور از جمله جشنها،مراسمها ، هیئت نوجوان ،گروه سرود کودک و نوجوان در مناسبت‌های مختلف سال را میتوانید اینجا دنبال کنید علاوه بر اینها تو این کانال میخواهیم از فرمانده جانمون مهدی(عج) و انحرافات آخرالزمانی حرف بزنیم
مشاهده در ایتا
دانلود
در راهِ مشهد، شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند! به شیخ بهایی که اَسبش جلو میرفت گفت: این میرداماد چقدر بی عرضه است اَسبش دائِم عقب می‌ماند. شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش بر آن اسب سوار است، حیوان کِشش این همه عظمت را ندارد. ساعتی بعد شیخ بهائی عقب ماند، به میرداماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمی‌کند، دائم جلو می‌تازد. میرداماد گفت: اسبِ او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی‌شناسد و می‌خواهد از شوق، بال در آورد. در غیابِ یکدیگر حافظِ آبروی هم باشیم این است "رسم رفاقت" ═━━⊰❀⊱━━═━ https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
🕊: وقتی شما از این و آن طعنه میخورید و لاجرم به گوشه اتاق پناه میبرید و با عکس‌های ما سخن میگویید و اشک میریزید.. به خدا قسم این جا کربلا میشود و برای هر یک از غم‌هایِ دلتان این جا تمام شهیدان زار میزنند...
شیـر باشیـد،مُحڪَم! هیچـۍنیست،فقـط‌احساس‌ڪن‌خداباھـٰاتہ منوخُدا‌بـٰاڪُل‌ادم‌حَریفیـم..シ! 💚
تا که لب گفت: سلامُ عَلَی اَلارباب،حُسین یک نفس رفت دلم . . تا خود بین الحرمین:)♥️
بسوی ظهور🌱
❣قسمت سی و چهار 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 #طوطی_و_تاول ✨چند دقیقه ای نه من حرف زدم، نه شیخ و نه حامد. ذهنم از زنبو
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣قسمت سی و پنج ✨کمی نرم شد. از پوست عبوسی آمد بیرون. خندید و گفت: نه، پسر خوبی است. ولی یک اشکال کوچکی که دارد این است که می خواهد همه را به راه حق هدایت کند؛ منتهی زبان هدایت را ندارد. زبانش زمخت است. آدم ها را می رماند. بهش گفتم: بیا دانشنامه، ذوق قرآنی نداشت، نیامد. 🍁گفتم: آره، معلوم است هدایت را بیشتر از قرآن دوست دارد. خندید. بعد از من پرسید که مال کجا هستم و چه کار می کنم. من هم جوابی که به پیرمرد داده بودم، به او دادم. گفت: نمی خورد که فقط زنبوردار باشید. بعد قیمت عسل طبیعی را پرسید. وقتی گفتم، ابرو ترش کرد که خیلی گران است و طبقه متوسط جامعه نمی توانند تهیه کنند. باید عسل را ارزان به دست مردم داد. گفتم: مدخل نحل را نوشتی؟ گفت: قرار است یکی از فضلا بنویسد. امروز قرار بود همین دور و بر ببینمش. دوباره بحث را کشید به عسل. به اینکه چرا گران است؟ تا قیمت انواع عسل را برایش توضیح بدهم و اثبات کنم که عسل صد درصد طبیعی، فقط در جنگل و کوه یافت می شود که زنبورهایش وحشی هستند، سر و کله سید حامد با سه ساندویچ کباب پیدا شد. لنگ نمی زد، انگار خوب شده بود. احساس کردم این ساندویچ ها برای پوشاندن آن تفتیش عقائدی است که ما شاکی بودیم ازش. شیخ آیه ای آورد درباره فضائل عسل که گفتم آن آیه درباره بهشت است. آیه دیگری آورد درباره خاصیت شفابخشی آن. سید حامد گفت: با اینکه صف طولانی بود، ولی ماشاءالله خیلی زود راه می اندازند. به هر کدام از ما یکی داد. ساندویچ خودش را گاز زد. من تکه ای از کبابش را برداشتم، مابقی را برگرداندم به خودش و تشکر کردم. بعد گفتم: با شیخ ناصر حرف زدیم پشت سرت، ما را حلال کن. با دهان پر گفت: من که رفتم برای شما هم گرفتم. ساندویچ گاززده اش را نشان داد. شیخ ناصر گفت: تو هیچ موکبی را رد نمی کنی. حامد لقمه اش را تند و تند جوید. قورت داد. قبل از اینکه دوباره گاز بزند، گفت: اربعین، مهمانی هم است شیخ! می دانی که وقتی وارد مهمانی شدی باید مرتب بنوشی و بخوری. حرفش را تمام نکرده گاز دیگری زد، حرفش را با لقمه کباب جوید: وگرنه ناراحت می شود صاحب خانه. در همین حال، به من گفت: قبول داری؟ گفتم: ضیافت را قبول دارم، ولی زیاد خوردن را نه. شیخ خنده ای کرد، تکه ای از ساندویچش را کند و به دهان گرفت و گفت: پس اربعین را شما خلاصه کردی در بنوش و بخور. نه سید، اربعین فقط این نیست. اربعین یعنی بنوش و برو. بعد توضیح داد که اگر زیاد بخوری یا بنوشی از رفتن باز می مانی. این تاکید بلیغش روی رفتن، باعث شد یکدفعه کف پای من تیر بکشد و دردی خفیف بدود توی بدنم. غلتی زدم. روی برگرداندم از آن دو، پایم را بغل کردم. به این تصویر فکر کردم که آدم، پای در آغوش کشیده، راه بیفتد سمت کربلا. چند دقیقه در این حال بودم تا اینکه درد، آرام فروکش کردم. خودم را جمع کردم روی کارتن. ادامه دارد... 🌼السلام علیک یا اباعبدالله✋ 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 🌹 ═━━⊰❀⊱━━═━ https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
مثلا اینجوری برسی جلو حرم و با چشمای اشکی آروم زمزمه کنی : سلام آقا که الان روبروتونم🥲🤚🏻 من اینجامو زیارت نامه میخونم . . . ❤️‍🩹
دَࢪمیــٰان‌اَطِبـٰا؎ع‌ـٰالَم‌...!シ اوسٺ‌ڪِھ‌بـٰازیـٰاࢪٺ‌شفـٰامےٖدَهَـد...!
محمد حسین پویانفر تعریف می‌کرد میگفت یه بار حاج آقا کسری(حاج حجت کسری)گفت: +خورشید رو نگاه کن ما خورشید رو نگاه کردیم خب آدم خورشید رو نگاه میکنه تا چند ثانیه بعد دیگه هیچ جارو نمیبینه سیاه میشه + دوباره بهم گفت نگاه کن منو می‌بینی منو؟ گفتم نه آقا نمی‌بینم +گفت: آدم امام حسین(ع) نگاه بکنه دیگه هیچ چیو نمیبینه! ═━━⊰❀⊱━━═━ https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
24.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇰🇷 برای آرزوهات برده شو !!! 🆓 کی پاپرها برای رسیدن به خواسته هاشون برده ی کمپانی ها میشوند . خطر برای نوجوانان را بشناسیم سرابی برای نوجوانان است ═━━⊰❀⊱━━═━ https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
12.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دل 💔 آقای‌امام‌حسین‌(ع)، بدون‌ِاضافات‌و‌اسرافِ‌ کلمات،دلم‌‌تنگ‌توست ═━━⊰❀⊱━━═━ https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan