eitaa logo
هیئت بیت‌ النبی (ص) | قم المقدسه
1.7هزار دنبال‌کننده
22.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
23 فایل
🏴حسینیه بیت النبی (ص) 🚩محفل بسیجیان و رهروان شهدا 🔸قرار هفتگی یکشنبه شب ها 🕗 ساعت ۲۰:۰۰ 🔻ارتباط با ادمین @beytonabi_admin 🔻خادم هیئت @beytonabi_khadem 📱@beytonabi_ir ▫️شماره کارت هیئت: 💳 ۵۰۴۱-۷۲۱۱-۱۱۶۴-۱۸۲۶ 📍قم،خ جوادالائمه،خ طباطبائی، ک۳
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹ایام خوف و رجا_۵ اصحاب خراسانی ۸ قرار بود ۴:۳۰صبح فردا حرکت کنن🚖🚘🚖🚘🚖🚘🚖🚘 اما کار من و دو سه نفر مثل من همچنان گره داشت.. دو کاروان متأهلی هم قرار بود کمی با تاخیر و جدا از هم حرکت کنن..🚎🚌 از اونجا که باید بالاخره صف ها خالی نمونه همون تایمی که دوستان تو راه بودن ما هم اداره پست در صف بودیم 😭😊 اما همین سختی ها هم شیرینی خاصی داشت اما دیگه از شیرینی زیاد داشتم دندون درد می‌گرفتم 😂😂🙋‍♂✅ حس میکردم مشکل ما حل شده اما بقول حاج محمد آقا زارعی طیِّ طریق لازمه ❤️🏴 سه ساعت صف بودم تو پست! آخر گفتن دادیم پستچی داره میبره در خونه ها😱😭😭😭😭😭😭😭 خدایا بسه دیگه..😄 ما اومدیم که نره در خونه اونطور که تا شب میرسه دستمون 🙈 خلاصه به سرعت در حیاط اداره پست موتور پستچی رو توقیف کردیم 👮‍♂😁 و اصطلاحاً خفتش کردیم 😎😍 گذر موقت اربعین رو تحویل گرفتم ازش🤩🤩 و شاد و خندان😁 با درد کمر و پا رفتم پیش ماشین🚖 اما مثل اینکه ناف این سفر ما رو با سختی و پیچیدگی بریدن برای همین وقتی جلو اداره پست رسیدن کنار ماشین با داستان جدیدی روبرو شدم 😬😫 البته هزار الحمدلله علی کل حال.. تو روایت روز اول میگم براتون از جلوی اداره پست‌‌..🤔 ۲ ▪️ @beytonabi_ir
﷽ 🏴 🎙‌ ۱۴۰۱.۰۶.۲۷ 🎤واعظ: 🔸حجت الاسلام 🎤 ستایشگر: 🔸کربلایی 🚩"هیأت‌بیت‌النبی‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم"🚩 🔸 _________________________ ▪️ @beytonabi_ir
01.06.27-roze-Taheri.mp3
29.37M
🎧 🎤 کربلایی 🚩هیئت بیت‌النبی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم 🔸 ___________________ ▪️@beytonabi_ir
01.06.27-zamine -taheri (2).mp3
8.48M
🎧 ▪️آماده همه حسینی ها 🎤 کربلایی 🚩هیئت بیت‌النبی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم 🔸 ___________________ ▪️@beytonabi_ir
01.06.27-shoor-Taheri.mp3
7.62M
🎧 ▪️آقا منم یه نوکرم 🎤 کربلایی 🚩هیئت بیت‌النبی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم 🔸 ___________________ ▪️@beytonabi_ir
🕌(۲) ✅قسمت دوم 📝نویسنده: 🔰حجت‌الاسلام یعقوبی 🚩 ۱۴۴۴ 🚩"هیأت‌بیت‌النبی‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم"🚩 🔸 ______________________________ ▪️ @beytonabi_ir
🔸 روایت روز اول_۱ ⏰عقربه های ساعت به حدود ۱۰:۳۰ صبح رسیده بود و از حضورم تو اداره پست مرکزی قم ۳ساعت گذشته بود📮📬 از شروع حرکت اون ۸ تا ماشین دیگه‌ی کاروان زیارتی هیأت هم حدود ۶ ساعت گذشته بود📟 یعنی نصف روز عقب بودیم از کاروان 😭 گذرموقت رو گرفتم و اومدم جلو اداره پست که دیدم دور ماشینم محاصره شده 🙈🧐🤷‍♂ یه ماشین کنارم بود🚘 یه موتور پشت سرم🏍 طوری که قفل قفل شده بودم 😁 نگی چرا باز میخندی تو این اوضاع🤔 چون والا دیگه گیج شدم😳 حالا خیلی وقت تنگه و نصف روزم که از کاروان عقبیم 😬 این گیرکردن ماشینم بین این موتور ماشینا هم شده داستان جدید 🙄 اما یه عزیزی کمک کرد موتور رو جابجا کردیم با کلی مکافات😘 آخه هم موتوره خیلی سنگین بود هم زنجیر و قفل و.. خیلی قابل جابجایی نبود.. راهی شدیم بالاخره رفتم سراغ همسفرام.. آقای قشلاقی بزرگ🧔🌺😁 ۲ ▪️ @beytonabi_ir
🔸روایت روز اول_۲ یادتونه گفتم رفتن یا نرفتن هیچکی تو اربعین تا دم آخر نهایی نیست آره یه نمونه همینجا بگم براتون 👇 وقتی آقا پارسا سُلگی که مشکل گذرنامه‌ش حل نشد و ناچاراً نشد که با ما بیاد و خیلی هم ناراحت شدیم از نیومدنش😔😔 تو ماشین فقط دو نفر بودیم 🧔👳‍♂ 👀یه دفعه آقای قشلاقی فرمودن حالا که جا داریم بزار اون یکی پسرم رو هم بیارم.. پسر بزرگش آقا محمد👱‍♂ با دوستان رفته بود تو راه بود🚶‍♂🚶‍♂🚖 آقا مصطفی رو خواست بیاره😊 بنده خدا خوابم بود 😴😴 یه دفعه از خواب بیدارش کرده گفته پاشو بریم کربلا 😁😁 اومد نشست تو ماشین هنوز چشماش خواب بود 😴😴😷😄 فکر کن طرفو یه دفعه بیدار کنی بگی پاشو ببرمت خارررررج😁😁 عجب پدریه😉 خب کربلا هم خارجه دیگه 🤪 همش باید برید آنتالیا و بورکینافاسو 😏 البته که چون عتبات عالیات برای ما وطن معنویه دیگه خارج حسابش نمیکنیم 😌 یه چیز جالب بود برام و تلنگر🌀 اینکه بعضی از ما که مثلاً برنامه داشتیم از قبل عازم باشیم پاسپورت نداشتیم و با چه زاجراتی تونستیم گذر موقت بگیریم 😫 اما این آقا مصطفی که یه دفعه از خواب بیدارش کردن بریم کربلا،پاسپورتش آماده با چند سال اعتبار 😁 راستی دم حرکت پدر بزرگوار آقای قشلاقی بزرگ، اومدن دم ماشین و با همون کهنسالی ما رو با اشک و بوسه بر پیشانی بدرقه کردن😇 قدیمیا و اونا که به دلایلی مثل شرایط جسمی، توان رفتن به زیارت رو ندارن👴👵 خوب می‌فهمن قدر این زیارت‌ها رو✅🌺 ۲ ▪️ @beytonabi_ir
🔸 روایت روز اول_۳ ما هم بحمدلله زدیم به جاده! با نصف روز فاصله از کاروان.. البته بصورت مجازی باهاشون مرتبط بودیم از گروه ..🤩 همینم خدارو شکر 😍 همه لوکیشن میزاشتن تو مسیر با هم هماهنگ باشن😎 من اما برای آبرو داری از اعلام لوکیشن خودداری میکردم 🤭 چون هنوز از شهر مبدأ فاصله نگرفته بودم خنده دار بود لوکیشنم☺️ نهایت میشد دم فلافلی عموشیرعلی😅 اهل دلا می‌شناسن😅🥙🍺 البته کلاس بعضیا بالاتره و تو فانوس شب سیر می‌کنن 😜 آنها را با فلافلی چکار 😎 بین راه توقف کردیم نمازی ..🕋 چه خاطره ها دارم من از این نمازهای بین راهی😁 وارد نمازخونه که شدم خوب نگاه کردم قبله کجاست⁉️ با دقت و کاراگاه‌بازی🕵‍♂ خدا شاهده دیوونه نشدم زخم خورده ام آخه 😬 حتی دیگه اعتماد نمی‌کردم به کسی که تو نمازخونه رو به قبله میخونه!دیگه بابا قبله همینه دیگه اینم مسلمونه خب بابا 😅😅 اما نه داداش من زخم خوردم قبلاً 😲 چه زخمی! تعریف میکنم اما خدایی منو مقصر بدونی مدیونی😁 ۲ ▪️ @beytonabi_ir
🔸 روایت روز اول_۴ یه بار داشتم میرفتم سمت بوشهر🚖 یاسوج نگهداشتم نماز🕋🕌 داخل مسجد شدم 🚶‍♂ دیدم مسلمانی نماز می‌خواند😊 کنارش ایستادم نماز خوندم خب وقتی وارد میشی میبینی دارن نماز میخونن که دیگه دنبال قبله نمی‌گردی برادر من خواهر من!😢 نمازم خوندم جاتون خالی نماز خیلی باحالی هم بود چند تا از ملائکه رو هم دیدم دورم میچرخن😁😁😁 تموم که شد نماز یه آقایی وارد مسجد شد🚶‍♂ نمی‌دونم بگم فرشته نجاتم شد یا فرشته عذابم 😱 گفت داداش قبله اونوره 👀 داری رو به واشنگتن میخونی 😆😆 این طرف قبله برای اسلام آمریکاییه نه به طرف خانه کعبه 🧐🤭☺️ یه دور زدم دور خودم دیدم کار قبله نماز من با یه ذره مایل به راست و دو ذره مایل به چپ حل نمیشه🙈 ۱۸۰درجه پشت به قبله بودم 😅😅 دقیقاً پشت سرم محراب بوده 🙄🙄 گشتم دنبال اون مردک که اونطور نماز میخوند و منم منحرف کرده بود اما نیافتمش😬😬 از اجنه بوده لابد👻 حیفه اون نماز با حضور قلبم که پشت به قبله بوده!! اینکه دو رکعت نمازه و زود با تلنگری متوجه شدم و دوباره درستش خوندم اما👇 🔰خدا مدد کنه تو زندگی‌هامون یه عمری کج‌راهه نریم⭕️ و اونقدر بهمون تو کج‌راهه و بی راهه خوش نگذره که اصلاً فکر کنیم راه همینه❌ ♻️حالا برگردیم به راه کربلامون تو‌ نمازخونه بین راهی همراه آقای قشلاقی و پسرش نمازی خوندیم و حرکت کردیم.. ۲ ▪️ @beytonabi_ir
🔸روایت روز اول_۵ رسیدیم به دو راهی توره که راه مستقیمش می‌رفت به سمت همدان و ملایر و..🚙 و سمت چپش هم می‌رفت سمت خرم آباد و اندیمشک و..🚘 تلگرافی زدیم به کدوم طرف بریم 🤷‍♂ مستقیم یا چپ⁉️ خرم آباد یا ملایر ⁉️ چون برنامه رفتن به مرز بخاطر خبرهایی که رسیده بود تغییر کرده بود و کاروان برنامه ریزی برای مرز کرده بود لذا سه راهی توره به ما گفتن شما از همون سمت همدان و ملایر بیایید نزدیک ترید⚠️ اما این تازه اول ماجرا بود 🤔 کاش از اندیمشک می‌رفتیم دور بود اما بدون ترافییی🚘🚘🚖🚖ککک🤧😴😲☠ البته این سختی ها لذت داشت چون جلو چشم آقا بود ❤️🏴🏴🏴🚩 رفتیم و رفتیم همزمان گروه بیسیمچی اربعین رو چک میکردم که ببینم دوستان کجا هستن🧐 چون ما از پیش خود، مدیر انتهایی کاروان بودیم 🤪 مثلاً دیگه 🙈 شاعر میگه: از آخر کاروان زائران را چیدند 😜 دوستان تو گروه با هم قرار مکان برای ناهار میزاشتن و ما نصف روز عقب تر بودیم😱 حال اون آدمایی رو داشتم که از ایران زنگ میزنن به خارج کشور میگن داداش صبح بخیر طرف میگه عموجان اینجا شبه اگه بزاری می‌خوابیم بخوابیم😅😅😴😆 با این حال گفتم تو گروه که برا ما هم ناهار نگهدارید😉 علمدار کاروان آقای منصفی که ظاهراً خیلی گرما زده شده بود اول راهی گفت👇 حاجاقا غذا هست اگه میتونی باخودت کولر بیار 😂😂😂 خب حق داره بلا تشبیه 😄 انگار پنگوئنو ببری خرماپزون🐼⛄️🔥🔥 ۲ ▪️ @beytonabi_ir
🔸 روایت روز اول_۶ داداشم آقا مهدی😘 هم که پیش قراول بود و داخلِ خارج بود به ما که هنوز خارجِ داخل بودیم و قصد داشتیم داخلِ خارج بشیم👍 از همونجا با فضای مجازی رجز خوانی میکرد و شور و هیجان رو تو دلهای ما زنده‌تر میکرد.. به دلم نشست خیلی👇 صدا پیچید تو عالمین و سارعوا الی الحسین..😭 در راه ایلام🚖 و ما ادراک ایلام! حدود 60Km مانده به ایلام این لشگر رو میشد دید😳😳👇 🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🕷 🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜 🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜 حمله مورچه خواران😱😱😱 نه برادر من! نه خواهر من! نترسید😄 اینا همون پراید و پژو و تیبا و ساینای خودمونه و اون مورچه هیکلیه آخر صف اول شاسی بلنده😅😅😅😅 ترافیی🚘🚘🚘🚘🚘ک سنگین و حرکت مورچه ای خودروها!! ترمز کلاج ترمز کلاج ترمز کلاج 😫 دیگه صدای پدال ها و صدای شکستن قلنج زانوهای راننده بیچاره ترکیبی ایجاد کرده بود که این گوش فلک رو کر کرده بود🤕 آفتاب هم مستقیم رو مخ راننده تنظیم بود آب هم که ماکو در بیابان 😅😅 تو ماشینا می‌دیدم بعضی راننده ها لیموترش میمکیدن تا از عطش بیوفتن😰😰 شاید هر هفت هشت کیلومتر رو در دو سه ساعت می‌رفتیم 🤷‍♂ پیاده راحت نبود ؟!😁👣👣 سخت بود اما لذت داشت.. ۲ ▪️ @beytonabi_ir
🔸روایت روز اول_۷ آرام آرام با ترافیک می‌رفتیم گاهی راه باز میشد سرعتی می‌رفتیم🚀🚀 رسیدیم به یه جا که برنامه نشان که با لوکیشن میبرد مارو، دو دور دور خودمون چرخوند مارو😃 آخر راهو پیدا کردیم.. نرسیده به ایلام کنار یک میدان چند لحظه وایسادیم اما امان از این چند لحظه 😱 اومدیم تا حرکت کنیم یه غول پیکر دور میدون اومد تو شکم ما🤒🤕🤕🤕 فقط دادم زدم تا ترمز زد و کشید کنار🗣🗣 تریلی و ما ادراک تریلی 🚜 ببخشید لینوکس تریلی موجود نبود تراکتور گذاشتم 😂😂 یاشاسین تراخخخخختوووور🚩🚩🚩😜 در ماشین بزور باز کردم پیاده شدم افسر دور میدون بود و تصادف رو دید و تریلی رو مقصر دونست💪💪😁 البته ماشینم خراب شده باید قاعدتاً غمگین باشم😔 لکن به نکته ی ظریفی اشاره کنم که همینکه اون مقصر بود و من مقصر نبودم خودش بازی برد بردی بود برام 😅😅😅 حالا هر چی افسر گیر ما افتاده بود تا حالا، خسارت تصادفات خاورمیانه رو از من گرفتن 😬 حالا یه بار افسر همراه ما شد چون تصادف با چشم دید 🤔 اما این راننده تریلی حرف افسر رو قبول نمی‌کرد و به من می‌گفت تو زائری یاللا قسم بخور تو مقصر نیستی😅😅😅 بقول کنگر زهتاب بابا وِلِمْ دِه!🙄 قسم چرا؟! افسر قانون جلوته! چه جای قَسَمه🤨 زنگ زد ۱۱۰ و دیگه بخاطر اینکه مسافر بودیم و ماشینا پارکینگ نره بنده جام زهر رو نوشیدم🍷🍷 و برجام رو بیست دقیقه ای امضا کردم راهی شدم با گرفتن حدود نیمی از خسارت😔 راننده تریلی رو اما حواله دادم به پلیس راه قیامت😜 همون یعنی پل صراط منظورمه😄 ۲ ▪️ @beytonabi_ir
🔸روایت روز اول_۸ با احترام به صنف رانندگان تریلی 🌸😁 اما این راننده تریلی خیلی خاص و پر رو بود آقای قشلاقی کم مونده بود تیبا رو بکنه تو حلق راننده تریلی که خب ماموران خدوم نیروی انتظامی مانع شدند😅😅 راهی شدیم.. رسیدیم مثلاً به خود ایلام🚙 چه رسیدنی😫 تازه شروعه ماجرا.. از ده و نیم صبح که از قم زدیم بیرون تازه دو و نیم شب رسیدیم ایلام خواب آلو😴😴 اما جاده خود ایلام خبرهایی بود سخت و دیدنی و شنیدنی.. از ایلام و ماجراش میگم براتون فردا😁🌺 ▪️ @beytonabi_ir