eitaa logo
بضعهُ الحسین ع ...
471 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
14 فایل
بدترین احساس زمانی است که خودت هم می‌فهمی، از خدا دور شده‌ای اللهم اغفر لی‌ الذنوب‌ التی... 💔 مدت زیادی در جسم نخواهیم ماند، با شرف زندگی کنیم. کپی مطالب با ذکر صلوات،آزاد بَضعةُالحسین (علیه السلام)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح بدون نام شما بخیر نمی شود سلام اربابم، رفیق مهربانم صلی الله علیک یا اباعبدالله...🖤
سلام منجی عالم امام زمانم...🖤
بضعهُ الحسین ع ...
سلام منجی عالم امام زمانم...🖤
دورتون بگردم که الان معلوم نیست سر گناهای من بی مقدار کجای عالم تنهایید😔
بضعهُ الحسین ع ...
صبح بدون نام شما بخیر نمی شود سلام اربابم، رفیق مهربانم صلی الله علیک یا اباعبدالله...🖤
دلم‌گرفتہ‌بود نامت‌رازمزمہ‌ڪردم‌وسبڪ‌شدم راست‌گفت‌شاعرکہ‌: یاح‌ـسین‌نامِ‌توبردم،نہ‌غمی‌ماندونہ‌هَمّی بابی‌اَنت‌واُمی.(:
💢آیا تفکر منطقی همیشه جواب می‌دهد؟! ■در روستایی کشاورزی زندگی می‌کرد که پول زیادی را از پیرمردی قرض گرفته بود و باید هرچه زودتر به او پس می‌داد. کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی‌ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمع‌کار متوجه شد کشاورز نمی‌تواند پول او را پس دهد معامله‌ای پیشنهاد داد. او گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهیش را خواهد بخشید. دختر از شنیدن این حرف به وحشت افتاد. □پیرمرد کلاه‌بردار برای این‌که حسن‌نیت خود را نشان دهد گفت: اصلا یک کاری می‌کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه‌ای خالی می‌اندازم. دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون آورد، اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من شود و بدهی بخشیده می‌شود، و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می‌شود. اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود. ●این گفت‌وگو در جلوی خانه‌ی کشاورز انجام شد که زمین آن‌جا پر از سنگریزه بود. پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد که او دو سنگریزه‌ی سیاه از زمین برداشته است، ولی چیزی نگفت! ○سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آن‌ها را از کیسه بیرون آورد. تصور کنید اگر شما آن‌جا بودید چه کار می‌کردید؟! چه توصیه‌ای برای آن دختر داشتید؟ ■اگر خوب موقعیت را تجزیه و تحلیل کنید می‌بینید که سه امکان وجود دارد: ۱. دختر جوان باید آن پیشنهاد را رد کند. ۲. هر دو سنگریزه را در آورد و نشان دهد که پیرمرد تقلب کرده است. ۳. یکی از آن سنگریزه‌های سیاه را بیرون آورده و با پیرمرد ازدواج کند تا پدرش به زندان نیفتد. □لحظه‌ای به این شرایط فکر کنید، هدف این حکایت ارزیابی تفاوت بین تفکر منطقی و تفکری است که اصطلاحا جنبی نامیده می‌شود. معضل این دختر جوان را نمی‌توان با تفکر منطقی حل کرد. به نتایج هر یک از این سه گزینه فکر کنید. اگر شما بودید چه کار می‌کردید؟! ●این کاری است که آن دختر زیرک انجام داد: دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت و بدون این‌که سنگریزه دیده شود وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه‌های دیگر غیرممکن بود. در همین لحظه دختر گفت: چقدر من دست‌وپا چلفتی هستم! اما مهم نیست، اگر سنگریزه‌ای را که داخل کیسه است درآوریم، معلوم می‌شود سنگریزه‌ای که از دست من افتاده چه رنگی بوده است... و چون سنگریزه‌ای که در کیسه بود سیاه بود پس باید طبق قرار، سنگریزه‌ی گم شده سفید باشد. ○پیرمرد هم نتوانست به حیله‌گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است! نتیجه‌ای که ۱۰۰ درصد به نفع آن‌ها بود. ■به یاد داشته باشیم که: ۱. همیشه یک راه‌حل برای مشکلات پیچیده وجود دارد. ۲. این حقیقت دارد که ما همیشه از زاویه‌ی "خوب" به مسایل نگاه نمی‌کنیم. ۳. همه‌ی ما می‌توانیم سرشار از افکار و ایده‌های مثبت و تصمیم‌های عاقلانه باشیم! . ْ
خوش بحال کسانی که ▪️هم زنجیر میزنند! و هم زنجیری از پای گرفتاری باز میکنند…! ▪️هم سینه میزنند! و هم سینه ی دردمندی را از غم و آه نجات میدهند…! ▪️هم اشک میریزند! و هم اشک از چهره ی انسانی پاک میکنند…! ▪️هم سفره می اندازند! هم نان از سفره کسی نمیبرند..! آنوقت با افتخار میگویند:      🏴 یاحسین🖤‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🖤‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ . ْ
شاید گناه کردی اما... تو هنوز زندھ‌ای . . ! تو داری نفس میکشی . . ! تو هنوز اختیار داری تو میتونی برگردی.. پس برگرد تا دیر نشده همین امروز ، با اولین گام توبه یعنی تولدی دوباره🌿 '! :) . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-اَلسَّلامُ‌عَلَى‌الْحُسَیْنِ‌وَ    عَلى‌عَلِىِّ‌بْنِ‌الْحُسَیْنِ‌وَ    عَلى‌اَوْلادِ الْحُسَیْنِ‌وَ    عَلى‌اَصْحابِ‌الْحُسَیْنِ
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اول صُبح،بگویید حُسین جان! رخصت تا که رزق، از کرمِ سفره ے ارباب رسد السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع) الهی عجل لولیک الفرج بحق الحسین 🤲 . ْْ