حدیث دوم: ریا
*تعریف ریا:
عبارت ست از نشان دادن و وانمودکردن چيزي از اعمال حسـنه یا ویژگیهای پسـندیده یا عقاید صحیح به مردم، به نیت منزلت پیـداکردن در قلوب آنها و مشهور شدن به خوبی وصـحت و امانت و دیانت بدون نیت صـحیح
الهی
مقامات ریا:
*مقام اول: دو درجه است :
-درجه اول: اینکه اظهار عقایـدحقه و معارف الهی کنـدبراي اینکه به دیانت مشهور شود و در قلبها
منزلت پیـدا کند.
-درجه دوم: آنکه عقاید باطله را از خود دور کند و نفس خود را از آن تزکیه کند به قصد جاه ومنزلت در قلوب!
*مقام دوم: آن نیز دو مرتبه است:
-یکی آنکه اظهار ویژگی های ستوده و ملکات فاضله نماید.
-یکی تبری(اعلام برائت) از صفتهای بد نماید و تزکیه نفس کند اما نه برای خدا بلکه برای در دلِ دیگران نشستن.
*مقام سوم:ریای معروف پیش فقها است، دارای همین دو درجه است:
- آن که انجام عمل و عبادت یا واکنشهای عقلی نماید به قصد ارائه به مردم و جلب قلوب.
- آن که ترک عملی کند به همان مقصود.
شرح بعضی از مفاسد هر یک از این سه مقام
💥 مقام اول:
الف) ریا در اصول عقاید و معارف الهیه: از جمیع اقسام ریاها سخت تر و عاقبتش از همه بدتر و ظلمتش از تمام ریاها بیشتر و بالاتر است.صاحب این ریا اگر معتقد به آن امری که ارائه می دهد نباشد، از جمله منافقین است.
ب) علم به خدا، غیر از ایمان به اوست:
چه بسا کسی دارای علم به خدا باشد ولی مؤمن نباشد. شیطان عالم به تمام این مراتب به قدر من و شما هست ولی کافر است!
ایمان یک عمل قلبی است. باید کسی که از روی برهان عقلی یا ضرورت ادیان چیزی را علم پیدا کرد، به قلب نیز تسلیم آنها شود، و عمل قلبی را، که یک نحوه تسلیم و خضوع است و یک طور تقبل و زیر بار رفتن است، انجام دهد تا مؤمن گردد. و کمال ایمان «اطمینان» است
ج) وخامت امر ریا: شخص ریاکار، عقاید حقه و معارف الهیه را به دست دشمن خدای تعالی، که شیطان است، می سپردو مختصات حق تعالی را به دیگران می دهد. که وای بر او
د) یک تنبُّه علمی برای قلع ماده ریا:
اینکه انسان بداند تمام قلوب بندگان در تحت تصرف خدا و به ید قدرت و در قبضه سلطنت اوست، و کس دیگر را در قلوب بندگان بدون اذن قیّومی و اجازه تکوینی او، تصرفی نیست و نخواهد بود.
ه) دعوت به اخلاص: مالک الملوک حقیقی و ولی نعمت واقعی، که این همه کرامات به انسان کرده، از او خواسته که این قلب را برای خودش یا برای کرامتش خالص گرداند تا انسان برای خودش نتیجه دهد وخودش فایده ببرد.
ولی باز گوش نمی دهد و نافرمانی می کندو بر خلاف رضای او قدم می زند و نتیجه اش ظلم به خود فرد هست و به سلطنت خدا لطمه ای وارد نمی شود
💥مقام دوم: در آن چند فصل است
الف) وقتی مملکت وجود انسان از حب نفس و حب جاه و جلال و شهرت و ریاست به بندگان خدا پر است، نمی توان ملکات اورا ملکات فاضله دانست و اخلاقش را اخلاق الهی شمرد. و حصول معارف الهیه و توحید صحیح از برای همچو قلبی که منزلگاه شیطان است محال است.!
بنابراین تا ملکوت یک فردی ملکوت انسانی نباشد و قلبش از این اعوجاجها و خودخواهیها پاک نباشد، منزل حق تعالی نباشد.
ب) خداوندمتعال قلب انسان را منزلگاه خود قرار داده. انسان و قلبش یکی از نوامیس الهیه هستند، حق تعالی غیور است نسبت به ناموس خود، این انسان نباید این قدر پرده دری بکند به ناموس حقّ تعالی، باید بترسد از غیرت حق تعالی که او را در این عالم و در آن جهان رسوا کند
حق تعالی «ستّار» است، ولی «غیور» هم هست.
💥مقام سوم در آن چند فصلست
الف) «ریا» در این مقام از مقامات دیگر بیشتر و شایعتر است، زیرا که ما مردم، نوعا اهل آن دو مقام نیستیم، از همین جهت، شیطان از آن طریق وارد بر ما نمی شود.
چون نوع مردم دارای بهشت جسمانی اعمالی هستند، و از طریق اعمال حسنه و ترک اعمال سیّئه دارای مقامات اخروی می شوند، شیطان از همین راه وارد شده، ریشه ریا را در اعمال آنها آبیاری می کند تا شاخ و برگ پیدا کرده، حسنات آنها را مبدل به سیّئات کرده، آنها را از طریق مناسک و عبادات وارد جهنم می کند، و چیزهایی را که با آن می خواهند تهیه تعمیر آخرت کنند اسباب تخریب آن می نماید.!
ب) دقت امر ریا: شخص ریا کار خودش هم ملتفت نیست که ریا در اعمال او رخنه کرده و اعمالش ریایی و ناچیز است. خودش گمان می کند کارهایش برای خداست، ولی برای شیطان است.
ج) دعوت به اخلاص: آدم اگر دید شیطان با او سر و کار دارد، بداند که کارهایش از روی اخلاص نیست و برای حق تعالی نیست. چون اگر مخلص هست،برطبق حدیث، پس چرا چشمه های حکمت از قلبش به زبان جاری نشده، با اینکه چهل «سال» است به خیال خود قربة إلی الله عمل می کند، پس بداند که اعمالش برای خدا نیست و خودش هم ملتفت نیست و درد بی درمان همین جاست.
د) بیان حدیث علوی: ختم کلام با حدیثی از امام صادق علیه السلام ازامیرالمومنین علی علیه السلام :
«سه نشانه است برای ریا کار: بهجت و نشاط دارد وقتی که ببیند مردم را، و کسالت پیدا می کند وقتی تنها است، و دوست دارد که ثنا کرده شود در جمیع امورش.»
✨«سمعه»، عبارت است از رساندن خصال خودبه گوش مردم، برای جلب قلوب و اشتهار، که این رذیله هم از شجره خبیثه ریا هست، و از این سبب آن را با ریا در یک باب ذکر کرده و به ذکر هر یک جداگانه پرداخته نمی شود
پایان حدیث۲
حدیث سوم
◾️عجب
منظور از عجب؛ بزرگ شمردن عمل صالح و زیاد شمردن آن و شاد شدن به واسطه آن و خود را از حد تقصیر خارج دانستن است.
عجب درجاتی دارد:
درجه اوّل عجب به ایمان و معارف حقه است، و در مقابل آن، عجب به کفر و شرک و عقاید باطله است.
درجه دوم عجب به ملکات فاضله و صفات حمیده است، و در مقابل آن، عجب به سیّئات اخلاق و قبایح ملکات است.
درجه سوم عجب به اعمال صالحه و افعال حسنه است، و در ازاء آن، عجب به اعمال قبیحه و افعال ناهنجار است.
▪️مراتب عجب
مرتبه اول، که از همه بالاتر و هلاکش بیشتر است، حالی است که در انسان به واسطه شدت عجب پیدا شود که در قلب خود بر ولیّ نعمت خود منت بگذارد.
مرتبه دوم آن است که خدای متعال را به واسطه ایمان یا ملکات یا اعمالش، طلبکار بداند و مستحق ثواب شمارد، و لازم بداند بر خدا که او را در این عالم،عزیز، و در آخرت، صاحب مقامات کند و هر وقت اسمی از مؤمنین به غیب آید سرش را داخل سرها کند.
مرتبه سوم از عجب آن است که خود را از مردم دیگر ممتاز بداند و بهتر شمارد.
▪️اهل فساد نیز گاهی عجب به فساد می کنند
اهل کفر و نفاق و مشرکین و ملحدین و صاحبان اخلاق زشت و ملکات پست و اهل معصیت گاهی کارشان به جایی رسد که به آن کفر و زندقه خویش یا سیّئات اخلاق و اعمال خود عجب کنند! خود را به واسطه آن دارای روح آزاد خارج از تقلید می شمارند. آنهاخصال زشت ناهنجار در دلشان ریشه کرده و مأنوس به آنها شده، چشم و گوششان از آن پر شده، در نظرشان زینت پیدا کرده آنها را کمال می پندارند.
▪️مکائد شیطان از روی میزان است
صاحبان عجب در طاعات از درجه ناقصه عجب به درجه کامله آن ترقی می کنند. مکاید نفس و شیطان در دل از روی میزان و اساس است.
▪️مفاسد عجب
🔹کوچک شمردن معاصی ؛ بلکه انسانی که عجب دارد، در صدد اصلاح نفس خویش بر نمی آید و خود را پاک و پاکیزه پندارد.
🔹بر نفس و بر اعمال خود اعتماد می کند و این سبب شود که انسان جاهل بیچاره خود را از حق تعالی مستغنی داند و توجه به فضل حق تعالی نکند، و حق تعالی را ملزم داند به عقل کوچک خود به اینکه او را اجر و ثواب دهد.
🔹انسان را به ریا وادار می کند
▪️منشأ عجب حب نفس هست.
عمل رذیله عجب، از حب نفس پیدا می شود، سر منشأ تمام خطاهای انسانی و رذایل اخلاقی حب نفس است.
از این جهت است که انسان اعمال کوچک خودش به نظرش بزرگ می آید و خود را به واسطه آن از خوبان و خاصان درگاه حق می شمارد، و خود را به واسطه اعمال ناقابل مستحق ثنا و مستوجب مدح می داند
حاج مهدی رسولی_بخش پنجم- بحرطویل (باسینه زنانت به تو تعظیم نمودم)-1535551852.mp3
7.03M
فدایی تو ام تا نفسی هست، مگر غیر تو ارباب، کسی هست؟!
اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد
و مماتی ممات محمد و آل محمد
یاحسین
#محرم 🏴
16.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اعتراض استاد پناهیان به کمرنگ بودن نقش طب سنتی در درمان کرونا
⭕️ چرا اطباء سنتی برای نجات جان بیماران کرونایی قیام نمیکنند؟ بچههای مردم دارند میمیرند!
⭕️ چرا ایران تبدیل شده به آزمایشگاه درمان بسیاری از داروهایی که خیلی از جهانیان نپذیرفتند؟
⭕️ مجلس به وزیری که متعهد به طب سنتی نیست، رأی ندهد!
#نشر
🔴امريكا از جايى نميرود، بلكه از شكلى به شكل ديگر در مى آيد!
در ايران اصلاح طلبها
در افغانستان طالبان
در عراق الكاظمى
در مصر السيسى …
✍️Mizpodcast
🔳 اثبات نقش یهود در شهادت امام حسین علیهالسلام
1️⃣ در یکی از زیارت مطلقهٔ امام حسین (ع) با سند معتبر چنین میخوانیم:
◾️ و اَشْهَدُ اَنَّ الَّذینَ سَفَکُوا دَمَکَ، وَ اسْتَحَلُّوا حُرْمَتَکَ، مَلْعُونُونَ مُعَذَّبُونَ عَلى لِسانِ داوُدَ وَ عیسَى بْنِ مَرْیَمَ، ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ. (کامل الزیارات، باب ٧٩، صفحه ٢٠٨، حدیث ۶)
▪️ و گواهى میدهم که حقّاً آنان که خونت را ریختند و حرمت تو را از بین بردند ملعونند و معذّب هستند بر زبان داوود و عیسى بن مریم و این بخاطر آن گناهى است که کردند و مردمى تجاوزکار بودند.
2️⃣ اکنون سؤال اینجاست که چه کسانی توسط حضرت داوود و عیسی بن مریم (ع) #لعنت شدهاند؟
3️⃣ پاسخ این سؤال نه به کنایه، بلکه صراحتاً در آیهٔ ٧٨ سورهٔ مائده آمده است:
◾️ لعِنَ الَّذِینَ کفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَ عِیسَى ابْنِ مَرْیمَ ذَلِک بِمَا عَصَوْا وَ کانُواْ یعْتَدُونَ.
▪️ کافران از #بنیاسرائیل به زبان داود و عیسی بن مریم لعنت شدند، لعنت شدنشان بدینسبب بود که [از فرمانهای خدا و پیامبران] سرپیچی کردند، و همواره [از حدود الهی] تجاوز داشتند.
#عاشورا 🌴
#نفوذ