یاصاحب الزمان..... بحق این دست... حاج قاسم علمدار تو بود... چطور علمدارت رفت؟ و تو نیامدی......؟؟؟ آقاجان......😭 بیا بحق زینب

¤ قسمت ۳۵ ¤ دستهایش را گرفت. ملتهب بودند. -: تو را چه می شود؟ روحت، سرگشته کجاست که چنین با جسمت می جنگی؟! سر بلند کرد: نمی دانم.... نمی دانم حکیم حکیم، به سمت گنجه داروها رفت و با کاسه ای که از مایع خاکستری رنگ پر کرده بود بازگشت. کمی آب هم به آن افزود -: بنوش. شاید کمی آرامت کند دست حکیم را عقب زد: از جسم نیست که با دوای زمینی آرام شود.... برخاست و آرام بیرون رفت. سربازی سد راهش شد: بهمن خان چه شده؟ چرا پریشانید؟ سر تکان داد: چیزی نیست شیرزاد شیرزاد پا پس نکشید، بازوی بهمن را گرفت: رنگ رویتان همرنگ شال کمر من ست! آن وقت می گویید چیزی نیست!؟ بهمن بازویش را از چنگ شیرزاد رهانید: رهایم کن مرد... درد روحست و نمی دانم چیست شیرزاد دیگر نکوشید بهمن را نگه دارد. رفتنش را تماشا می کرد. زیر لب گفت: خدا رحم کند به این شیرمرد... و بلندتر صدا زد: امشب شب جمعه ست برادر... دریای آرامش الهی، امشب گوارای روح نا آرام تو بهمن این سخن را شنید. هم گوش و هم قلب و چه دلنشین بود... چه دلنواز بود وعده اش... " آری امشب به ملاقات خاص خدا می روم... چه غمخوار عالمی بهتر از او؟ چه پشتوانه ای برتر از او؟ چه آغوشی مهربان تر از او؟ چه مرهمی شفا دهنده تر از او؟..." ایستاد. به کجا می رفت؟ جایی که اگر دلش سنگینی کرد بتواند فریاد بزند.... کلاه خود و دستار از سر گرفت و بی سلاح، روان شد. به میعادگاه که با شمشیر و سنان نمی روند.... بی سلاح می روند.... بی دفاع می روند.... - خداوندا... با دست خالی آمده ام. مرا دریاب... چکمه هایش را گشود و کناری انداخت: پابرهنه آمده ام... ای مهربان ترین مهربانان.... از دریای لطفت نصیبم کن... پر تلاطمم، آرامم کن... موج بر موج می زند در دلم، نگاهم کن... روی صخره ای از پا افتاد و نشست. ضجه می زد و صدای مردانه اش دل کوه را می شکافت -خدایا مرا لحظه ای به خود واگذار نکن.... گناهان و شیطان، در تعقیب من، و نفس من مشتاق شیطنت.... مرا به که وامی گذاری؟! آه ای خدا.... گریست.... بر تنهایی خود.... بر سر درگمی خود.... بر بغضهای نهفته خود.... دل مرد، گنجینه دردهاست که گاه باید درون چاهی، یا میان کوهی یا دل دشتی، با کلید فریادِ درون، آن را خالی کند. اشک ها آرام آرام از روی گونه اش می چکید و در محاسنش گم می شد.

قبل و ادامه این رو میخواید؟🤓 تشریف بیارید یه فنجون داستان تاریخی☕️: @dastanak000

📆 تقویم روزانه 🌺 امروز سه‌شنبه 🌞 ٢٠ اسفند ۱۳۹۸ هجری‌شمسی ☪ ١۵ رجب ۱۴۴۱ هجری قمری ✝ ١٠ مارس ۲۰٢٠ میلادی 🕎 ١۴ آدار ۵۷۸۰ عبری 🌍 مناسبت‌های قمری 1⃣ تغییر قبله از #بیت‌المقدس به‌سوی #کعبه به قول مشهور (٢ق) 🌍 مناسبت‌های شمسی 1⃣ ترور و مرگ فراماسون شیعه‌ستیز، #احمد_کسروی به‌دست فدائیان اسلام (١٣٢۴ش) 🌍 مناسبت‌های عبری 1⃣ جشن #پوریم ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter

یافارس الحجاز.... پویش همفکری برای مشکل هند اگر ایده ای دارید بما بپیوندید: @ghods313

سلام پادزهریها حقیر شدیدا متاثرم لطف کنید این پیام رو بخونید و تا بشه پخش کنید: امروز برگزاری اعمال و دعای ام داوود در منزل هیئت خانوادگی تشکیل بدیم و برای فرج مولایمان و رهایی مظلومان از چنگ ظلم و نکبت، بخصوص رهایی مسلمانهای مظلوم کشمیر دعا کنیم

🔊دعای ام داوود 🎙️بانوای: #حاج‌میثم‌مطیعی 📃 متن دعای استفتاح (دعای پایانی اعمال ام داوود) meysammotiee.ir/post/266 ✅ @MeysamMotiee

يَآ أَيُّهَا الْعَــزِيـــــــز مَسَّنــــــَا وَأَهْلَـــــــــــنَا الضـــــــــُّرُّ........

کسی که شیعه مولاست مگه میتونه بشینه لحظه لحظه بی کسی و رنج مظلوم رو ببینه......؟