🔴پیام شیعه به وهابیت
🌴اگر دست کشیدن به حرم و ضریح ائمه شرک و حرام است.؟
استعلام و دست کشیدن به حجرالاسود هم شرک و حرام است
🌲اگر بوسیدن حرم اهل بیت ع شرک و حرام است؟
بوسیدن قرآن و بوسیدن حجرالاسود هم شرک و حرام است
🌳اگر حاجت خواستن و توسل در حرم ائمه اطهار ع شرک و حرام است؟
دعا و توسل در مسجدالحرام و دست اویز شدن به حلقه درب کعبه هم شرک و حرام است.
💙 در صورتی که هیچکدام این موارد شرک و حرام نیست بلکه همگی آنها وسیله ای است برای تقرب الهی که خداوند فرمود :
(( وابتغوا الیه الوسیله ))
با وسیله به خداوند تقرب پیدا کنید.
سوره مائده آیه 35
نماز ، روزه ، قران ، کعبه و اهل بیت علیهم السلام همگی وسیله تقرب الی الله هستند.
16.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#چادری شدن دختر ایرانی مقیم انگلیس در #مقتل شهید علی وردی (خیابان ورزش) در
#هیات #دختران_انقلاب
💢این دختر خانوم وقتی فیلم نحوه شهادت آرمان در صفحه دختران انقلاب را می بیند خانواده اش را از انگلیس رها میکند و میاد ایران و سراغ دختران انقلاب....به اتفاق دختران انقلاب و با بی تابی تمام و اشک چشم به ملاقات مادر آرمان میرود..... وقتی #مادر_آرمان برایش از ناراحتی آرمان به خاطر شنیدن خبر چادر کشیدن میگوید،تصمیم می گیرد #موهایش را کامل بپوشاند و به حمدالله در #هیات #دختران_انقلاب در #مقتل شهید به دست خانواده شهید آرمان علی وردی #چادری میشود...👈و در آخر پیام این بانو به دنیا را به زبان انگلیسی ببینید...
هدایت شده از کمیل
محبوبِ امام و شهدا یعنی تو
یک پرتویی از نور خدا یعنی تو
خورشیدِ جمارانی ما روح الله
خورشیدِ خراسانی ما یعنی تو
مامطیع رهبریم
اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای
ماملت امام حسینیم🚩
هدایت شده از کمیل
یک تکه جواهرید، نورید شما
اسطورۀ غیرت و غرورید شما
رفتید اگر چه زود بر می گردید
زیرا که ذخیره ظهورید شما
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ
ماملت امام حسینیم 🚩
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ
العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ
اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی
اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی
فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا
لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️
#السلام_علیڪ_یاانصار_رسولالله🦋
✍ #خاطرات_افلاکیان
یادم هست اولین عید بعد از ازدواجمان – که لبنانیها رسم دارند دور هم جمع میشوند – مصطفی #موسسه ماند، نیامد خانه پدرم. آن شب از او پرسیدم «دوست دارم بدانم چرا نرفتید؟» مصطفی گفت « #الان_عید_است. خیلی از بچهها رفتهاند پیش خانوادههاشان. اینها که رفتهاند، وقتی برگردند، برای این دویست، سیصد نفری که در مدرسه ماندهاند، تعریف میکنند که چنین و چنان. من باید بمانم با این بچهها #ناهار بخورم، سرگرمشان کنم که اینها هم چیزی برای تعریف کردن داشته باشند.» گفتم «خب چرا مامان برایمان غذا فرستاد نخوردید؟ نان و پنیر و چای خوردید.» گفت «این غذای مدرسه نیست.» گفتم «شما دیر آمدید. بچهها نمیدیدند شما چی خوردهاید.» اشکش جاری شد، گفت « #خدا_که_میبیند.»
✍ #راوی : همسر شهید
🌷 #شهید_مصطفی_چمران🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا #صلوات
✍ #شهیدی_که_خبر_شهادتش_را_به_مادر_داد
علی اکبر سال 1362 به خدمت سربازی رفت. #دوره_آموزشی را در سیرجان گذراند و پس از یک سال و نیم او را به سردشت کردستان انتقال دادند.
یاد دارم آخرین بار خداحافظی کرد و راهی #جبهه شد. مدتی از او بی خبر بودیم. شب در خواب دیدم، در یک دریای بزرگ در قایقی نشسته است. #پرچم_ایران را در دست گرفته بود (و به نشان پیروزی) تکان می داد. خطاب به من گفت: مادر چرا ناراحتی ... #من_شهیدم_شهید...
سراسیمه از خواب پریدم. چند روز بعد #خبر_شهادتش را آوردند.
✍ #راوی : مادر شهید
🌷 #شهید_علی_اکبر_مسعودی🌷
✍ #فرازی_از_وصیت_نامه_شهید
#برادران و #خواهران_طلبه و #دانشجو و #دانشآموز در سنگرهای خود مدرسه، دبیرستان و دانشگاهها با جهل و ظلمت مبارزه کنید، با دو بال #علم و #تقوا کمالات انسانی را به طور صعودی در مدت زمان کوتاهی طی نمایید که کشورهای اسلامی و جهان اسلام به #مبلّغ و روحانی متعهد و معلم متقی در خط امام و صنعت کار و متخصص #با_ایمان احتیاج دارد.
🌷 #شهید_علی_بانی🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا #صلوات
✍ #خاطرات_افلاکیان
ما هم محلی، هم سن و سال و هم بازی بودیم. نورمحمد پسری باهوش بود. با موتور #ضبط_های_کهنه ، قایقی درست کرده بود و بازی نمی کردیم.سال ۶۵ بود که به جبهه ی فاو اعزام شدیم. نورمحمد ، #دیدبان لشکر ۱۹ فجر بود و سنگرش ، کنار سنگر ما بود. او در لشکر ، دیدبانی به نام بود ، چون محال بود گرایی بدهد و به هدف نخورد. او در فاو ، جایی که به سه راه مرگ مشهور بود به #شهادت رسید . بعدها در جزیره ی مجنون ، یک دکل دیدبانی به نام #شهید_فرهادی بنا شد.
✍ #راوی : نصرالله عظیمی
🌷 #شهید_نورمحمد_فرهادی🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا #صلوات
✍ #شهید_زندهای_که_۴۸_ساعت_در_سردخانه_بود
✍ #زندگی_نامه_شهید
🌷 #مهدی_صمدی در بهار ۱۳۴۵ در تهران به دنیا آمد. سال ۱۳۵۹ وارد دبیرستان شد که همزمان با آغاز جنگ تحمیلی بود. مهدی با آغاز جنگ در صدد رفتن به #جبهه برآمد و با گذراندن دوره تکمیلی بسیج در سال ۱۳۶۰ در همدان خود را روانه جبهه ساخت. در نخستین حضورش در عملیات « #مسلم_ابن_عقیل» بر اثر اصابت ترکش به ناحیه صورت مجروح شد و چند دندان خود را از دست داد اما بعد از بهبودی به جبهه بارگشت. در عملیات « #والفجر_۲» برای بار دوم مجروح و تا مرز شهادت پیش رفت. تصور میشد شهید شده است بنابراین پیکرش را به سردخانه منتقل کردند و ۴۸ ساعت بعد، کارکنان پزشکی قانونی متوجه شدند که او هنوز نفس میکشد و سریع منتقلش کردند به بیمارستان. ۲۵ روز در #کما بود تا بالاخره به هوش آمد و آدرس خانواده اش را داد.
هر بار که از جبهه برمیگشت بدون اینکه استراحت بکند شبها به پایگاه بسیج میرفت و مشغول #پاسداری میشد. سرانجام در دی ماه ۱۳۶۵ حین عملیات « #کربلای_۵» درحالی که رزمنده گروهان هجرت از #گردان_حضرت_قاسم بود،به شهادت رسید.
#مادر_شهید_صمدی روایت میکند:هربار که میرفت نانوایی، بازگشتش با خدا بود. اغلب چند ساعتی طول میکشید. چون پیرزن یا پیرمردی را اگر میدید، برایش نان میخرید و تا خانهاش میبرد، بعد دوباره به نانوایی برمیگشت تا برای خودمان نان بخرد.
یاد میآید که لباس نو برایش میخریدیم، اول آن را میشست، بعد میپوشید و میرفت مدرسه. دوست نداشت معلوم باشد که لباسش نو هست. راضی نبود کسی از بچهها #غصه بخورد.
همیشه همینطور بود و از پوشیدن #لباس_نو، فراری بود. همرزمانش تعریف میکردند که یک بار دیدیم برخلاف همیشه، لباس نو به تن کرده. تعجب کریم و پرسیدیم: «چی شده مهدی؟ لباس نو پوشیدهای!» گفت: «امشب قرار دیدار با #معشوق دارم.» رفت عملیات و دیگر برنگشت.
🌷 #شهید_مهدی_صمدی🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا #صلوات