16.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 « شهید سید محمدکاظم دانش»
🔹روایتی از سرگذشت شهید سید محمدکاظم دانش از دوران مبارزات ضد ستم شاهی تا حضور مستمر در جنگ و مجلس شورای اسلامی و نهایتا شهادت در ساختمان مرکزی حزب جمهوری اسلامی.
#مجلس
#مجلس_در_راس_امور_است
سلام علیکم عاشقان ودلدادگان شهدا 😊🖐
فدایی حضرت زینب سلام الله شهید مدافع حرم مهدی عزیزی هستم
سپاسگزارم ازتون که یادم کردین
متولد اول مهر سال ۶۱ بودم ،سه تا فرزندبودیم، یک خواهرویک برادردارم شهید ۳۱ ساله بودم ومجرد
خیلی زود راه افتادم و اولین کلامی که به زبان آوردم «شهیدم من» بود، طوری که مادربزرگم تعجب میکردند که زبانم با این کلمه باز شده است
پدرم چند سالی برای ماموریت به جزیره خارک رفته بودند و من با زبان بچگانهام میگفتم میخواهم بزرگ شوم جبههکار شوم و هوای خانواده رو خیلی داشتم، و در نبود پدرم از شون مراقبت میکردم.از کودکی به کلاس قرآن میرفتم و آموزش قرآن را فراگرفتم
زمانی که پیشدانشگاهیام را که گرفتم به سربازی رفتم و بعد از دو ماه در دانشگاه امام حسین(ع) قبول شدم. بعد مشوق برادرم شدم و ایشون نیز به ارتش رفتند
به روایت ازمادربزرگوارم:
مهدی بچه من بود ولی معلم من هم بود زمانی که قرآن میخواندم میآمد غلطهای من را میگرفت و با شیوه خیلی زیبا معنی آنها را میگفت و میگفت: قرآن نامهای از طرف خداست و باید معنی آن را بلد باشید من خیلی دوست داشتم قرآن و دعا که میخواندم مهدی برایم آنها را بخواند. بچه بسیار درسخوانی بود و در سال اول راهنمایی عضو بسیج شد و به خواست ما رشته تجربی را انتخاب کرد. مهدی همیشه میگفت میخواهم بروم سپاه خدمت کنم و برایم دعا کن.
آقا مهدی هیچ وقت از خودش چیزی نمیگفت و ما نمیدانستیم او در کجا است. بسیار ولایتی به تمام معنا بود در زمان فتنه 88 بود که 10 روز بود او را ندیده بودیم و بعد از 10 روز که آمد دیدیم که 10 کیلو لاغر شده به منزل آمد و با عجله عکس حضرت آقا را برداشت و گفت: این عکسها را به موتورم میچسبانم تا ببینم چه کسی جرات میکند به حضرت آقا حرف بزند. یک عکس تمام قد از حضرت آقا را در خانه چسبانده بود هر صبح که بیدار میشد اول به امام زمان سلام میکرد و بعد به حضرت آقا سلام میداد. عشق به ولایت او به گونهای بود که اگر از تلویزیون بیانات حضرت آقا پخش میشد همان موقع بلند میشد و میایستاد
میگفت شهادت انتخابی است و اتفاقی نیست و آخر به آرزویش رسید. بار آخری که تماس گرفت با من صحبت کرد و بعد از آن با برادرش صحبت کرد و به برادرش وصیت کرد که دستمال اشکی که در کشویش است را به همراه تربت امام حسین(ع) کنار بگذارد و به برادرش گفت هر وقت دلتان گرفت به قطعه 26 بهشت زهرا بیایید.صبح روز بعد از تماس به شهادت رسید. خیلی گمنام کار میکرد و دوست نداشت کارش را مطرح کنند و سرانجام به آرزویش رسید و دستمزدش را گرفت.
همه ميدانستند كه او دست به خير است و براي دستگيري از نيازمندان از هيچكاري مضايقه نميكند. او هر ماه حقوقش را كه ميگرفت به سراغ كساني ميرفتند كه نياز مالي دارند.
آقا مهدی از مال دنيا فقط يك موتورسيكلت داشت كه براي نيازمندان ارزاق ميبرد و آن هم چند ماه قبل از شهادتش به سرقت رفت. از اين اتفاق خوشحالم، «تاب ديدن وسايل باقي ماندهاش را ندارم. نميدانم اگر موتورش گوشه حياط بود چه بر سرم ميآمد.» «يكبار با لباس خاكي آمد خانه، گفتم اين چه سر و وضعي است؟ گفت مامان باورت ميشود در اين تهران هنوز خانههايي وجود دارد كه سقفش تيرچوبي است. باران بيايد سقف چكه ميكند. با دوستانم سقف را ايزوگام كرديم.»
(رؤيت نور شهادت در چهره شاگرد
شهيد عزيزي)
پاي ثابت مكتب آيتالله حقشناس بود. در يكي از جلسات كه با دوستانش در محضر استاد حضور پيدا كرده بود، آيتالله حقشناس به ايشان يك دستمال اشك داده بود. مهدي هم آن دستمال را همراه داشت تا هر موقع براي اهلبيت(ع) گريه كرد اشكهايش را با آن پاككند. مادر ميگويد مهدي دستمال اشك را نگه داشته بود تا در كفنش بگذارند
نحوه شهادتم به روایت از پدربزرگوارم:
يكي از همرزمان پسرم آقا مهدی اينگونه بازگو ميكند: «يك گروه 5 نفره بودند در شهر حلب. 3 تا سوري و 2 تا ايراني؛ مهدي و ميثم. بعد از سحر راهي ميشوند. موقع اذان، مهدي ميخواهد نماز بخواند اما چون در تيررس دشمن قرار داشته نمازش را نشسته ميخواند. ميثم هم تيمم كرده و اقامه نماز ميكند.» «همرزمش ميگفت پس از نماز از هر طرف تيراندازي ميشد. مهدي در جلو و بقيه پشت سرش وارد خانهاي ميشوند. مهدي بالاي بام خانه مي
از هر طرف به سوي خانه آتش ميباريد و رزمندهها وارد اتاقي ميشوند اما مهدي نميآيد. در حين تيراندازي گلولهاي به پايش اصابت ميكند. با اين حال به خودش مسلط ميشود و موقعيت را با بيسيم اعلام كرده و با دست ديگر شليك ميكند. خون زيادي از پايش ميرود. ميثم داد ميزند مهدي بيا. تير دوم هم به پايش اصابت ميكند و او بياعتنا با بيسيم حرف ميزند تا موقعيت را به ديگر همرزمان اطلاع دهد. در اين حين تكفيريها نارنجكي به داخل ساختمان مياندازند و ميثم ديگر چيزي متوجه نميشود.» اين همرزم به من گفته بود وقتي چشم باز كردم نيروهاي خودي براي كمك رسيده بودند. اما مهدي شهيد شده بود.
دوستان بزرگوارم بنده که به صورت داوطلبانه به سوریه رفته بودم سرانجام در یازدهم مرداد سال ۹۲ در دفاع از حرم حضرت زینب (س) و مقابله با تروریستهای تکفیری در سوریه به آرزوم رسیده وبه شهادت رسیدم
این جا هم مزارمه گلزار شهدای بهشت حضرت زهرا سلام الله، تهران قطعه ۲۶
ردیف ۱۸ شماره ۴۶ بهشت زهرا(س)تشریف آوردید خوش حال میشم بهم سربزنید🖐
شادی ارواح طیبه ی شهدا، امام شهدا، شهدای دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم
و علی الخصوص👇👇👇
🇮🇷 شهید مهدی عزیزی🇮🇷
☘ صلوات بر محمد و آل محمد ☘
تکاوران جنگ نرم
قرارگاه عملیاتی سپاه قدس
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید .
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ
🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم
🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا
🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم..
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
هدیه به روح پاک شهید والامقام مدافع حرم سعید علیدادی
سلامتی و تعجیل درفرج آقا امام زمان (عج ) شادي روح پرفتوح حضرت امام خمینی(ره)
وصحت سلامتی مقام معظم رهبری و جانبازان عزیز و سرافراز
ساحت مقدس ارواح طیبه انبیاءالهی معصومین،صدیقین و شهدای عزیز از صدر اسلام تاکنون
شفای کامل بیماران وسلامتی وآرامش و خوشبختی وعاقبت بخیری شمابزرگواران و خانوادهی محترمتان
شادی روح همه اموات،مخصوصاً اموات بی وارث وبدوارث
لَااِلَهَ اِلَّا اللّٰه حَقًّاحَقّا،لَااِلَهَ اِلَّااللّٰه ایمانًاوَ تَصْدیقًا،لَااِلَهَ اِلَّا اللّٰه عُبُودِیَّتًاوَرِقًّا،سَجَدْتُ لَکَ یَارَبّ تَعَبّدًا وَرِقًّا،لَامُسْتَنْکِفًا وَلَا مُسٰتَکْبِرًا،بَلْ أَنَا عَبٌدٌذَلیلٌ ضَعیفٌ خٰائِفٌ مُسْتَجیرٌ.
عزیزانم؛برای هم دعا کنیم
التماس دعا
*الـلَّهُــــمَّ عَجِّـــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــــــــرَجْ*
رزمنده مجاهد سپاه اسلام سعید علیدادی در حمله جنگنده های رژیم صهیونیستی به جنوب دمشق به شهادت رسید.
اللهمصلعلیمحمدوالمحمدوعجلفرجهم
،مهمان معنوی امروزشهید گرانقدرحسین اسدی هست برای شادی روحش فاتحه وصلوات هدیه بفرمائید
سردارشهیدحسین اسدی خانوكی فرزند علیاكبر سومین شهید خانواده درسال 1339درشهر خانوك ازتوابع شهرستان زرندبه دنیا آمد.
وی حضوری فعال دردوره انقلاب اسلامی داشت درآبان ماه سال 1360 عضو سپاه شد.
درعملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس به همراه دوبرادر شهیدش حضوری فعال داشت.
وی درمسئولیتهای متعددی درستاد منطقه 6 سابق سپاه و لشكر41 ثارالله درزمان جنگ و بعداز آن خالصانه خدمت كرد، ازجمله مسئولیتهای وی میتوان به مسئول دفتر نمایندگی ولیفقیه در لشكر 41 ثارالله و همچنین مسئول دفتر نمایندگی ولیفقیه در قرارگاه قدس و معاون تبلیغات و روابط عمومی قرارگاه قدس اشاره كرد
با آغاز ناامنیها در منطقه شرق كشور و شروع ماموریت قرارگاه قدس، حضور مشتاقانه وی دراین مناطق برگ دیگری از دفتر زندگی وی به ثبت رسید و توانست با حضور خود و استقرار خانواده در شهر زاهدان به حمایت از انقلاب و ایجاد وحدت بین برادران شیعه و سنی گامی موثر برای دفاع از حكومت اسلامی بردارد
امضا شهادت به وسیله ی امام
سال 63 بود، رفت پیش امام و عکسش را داد به امام گفت: اگر میشه محض تبرک یه جمله بنویسید تاازشما پیرجماران یادگار داشته باشم.
امام گوشه عکس نوشتند (خداوند این شهید مسعودرا رحمت فرماید) روح الله موسوی الخمینی حیرت زده مانده بودیم که چه سری درکار است!؟ تا بعداز۲۸ سال فهمیدیم
شهیدپس از سالها تلاش 1388/7/26در برپایی مراسم شهدادرحادثه تروریستی در منطقه سیستان و بلوچستان به خیل دوستان شهیدش پیوست.
راوی : همسر شهید
مزار شهید: گلزار شهدای شهر خانوک
💎یادمان شهدای هویزه
✳️برای شادی روح و علو درجات همه ی شهدا؛ «اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
#یادمان_شهدا
#هویزه
#خوزستان
#ایران_بهشت_زیبا
با ما از زیبایی های بهشت ایران لذت ببرید❤️
🇮🇷
🌱⃟🌸๛
=====🍃🌺🍃=====