eitaa logo
کانال سردار شهید علی حاجبی
182 دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.7هزار ویدیو
77 فایل
سلام ضمن خوش آمد گویی خدمت عزیزان منتظر راهنمایی و همکاری شما هستیم
مشاهده در ایتا
دانلود
من پای تو ای پرچم زیبای سه رنگم نامردم اگر تا نفسم هست نجنگم....🇮🇷🇮🇷🇮🇷
شهید اصغر پاشاپور (اصغر ذاکر) تاریخ تولد : 1356/06/31 محل تولد : شهر ری تاریخ شهادت : 1398/11/13 محل شهادت : حلب - سوریه وضعیت تاهل : متاهل با 3 فرزند محل مزار شهید : تهران - بهشت زهرا (س) - قطعه 40 شهید پاشاپور از یاران نزدیک حاج قاسم سلیمانی بود که بعد از شهادت او به روایت همرزمانش بسیار بی‌تاب و بی‌قرار وصل حاج قاسم بود و نهایتا این فراق چندان طولی نکشید و او در تاریخ سیزده بهمن ۱۳۹۸ در حلب سوریه به شهادت رسید فرزند اهل شهر ری که پدرش نیز حاج عزیزاله از جانبازان سرافراز شهرری ساکن محله ملک آباد جوانمرد بودند، حاج اصغر از همان نوجوانی عاشق بسیج و انقلاب بود. مدافع حرم حضرت زینب (س) اصغر پاشاپور یکی از مجاهدانی بود که به شهادت رسید او از همان ایام ابتدایی آغاز جنگ سوریه همراه سردار بزرگ اسلام حاج قاسم سلیمانی به سرزمین شام هجرت کرد. این شهید عزیز از اقوام نزدیک شهید مدافع حرم محمد پورهنگ بود که او نیز جانش را در دفاع از حرم حضرت زینب (س) فدا کرد. شهید پاشاپور همان اصغرآقایی است که همه‌مان بعد از شهادت حاج قاسم در آن ویدئوی معروف دیدیم که حاج قاسم به او گفته بود: «اصغر آقا خجالت بکش منو می‌ترسونی به خاطر دوتا گلوله؟»
همسر شهید پورهنگ که خواهر شهید اصغر پاشاپور است در گفت‌وگویی از شهید پاشاپور گفت: برادرم متولد سال ۱۳۵۸ بود که با سه فرزندش به سوریه رفت تا کنار دیگر مجاهدان با تروریست‌های تکفیری مبارزه کند. اصغر با اینکه از ابتدای جوانی با سن نسبتا کمی که داشت وارد سپاه شد و مسئولیت‌های حساسی بر عهده گرفت، اما هیچ‌گاه ندیدیم در مورد کارش حرف بزند. اتفاقی از روی عکس‌ها دیده بودیم که همراه حاج قاسم است، اما اصلا از خودش نمی‌شنیدیم. رسم امانت داری را در کارش به شدت رعایت می‌کرد. روحیه اش البته کلا هم اینطور بود که اهل خاطره گویی نبود. همسرم که به شهادت رسید با اصرار از او خواستم چند خاطره برایم تعریف کند. مسئولیتش هم اجازه صحبت نمی‌داد. شاید چند سالی از یک اتفاق که می‌گذشت تازه از آن برایمان تعریف می‌کرد اتفاقی از روی عکس‌ها دیده بودیم که همراه حاج قاسم است، اما اصلا از خودش نمی‌شنیدیم. رسم امانت داری را در کارش به شدت رعایت می‌کرد.
همان روزهای اول در کنار حاج قاسم سربازی می کرد و در تمام عرصه ها مراقب حاج قاسم بود اما در شب حادثه ای که در بغداد توسط نیروهای تروریستی آمریکا اتفاق افتاد حاج اصغر نبود، ناگفته نماند که برایم کمی عجیب هم بود الان متوجه شدم که حاج اصغر در حلب سوریه هنوز در میدان نبرد با تکفیر و تروریست بود دقیقا یکماه از شهادت حاج قاسم گذشت که پاشاپور هم به او پیوست. شهید اصغر پاشاپور مستشار نظامی رزمندگان دفاع وطنی سوریه و فرمانده قرارگاه عملیاتی شمال سوریه بود که حدود هشت سال به منظور مقابله با تروریست‌های تکفیری داعش و احرار الشام در این جبهه حضور فعال داشت و عمده آموزش‌های رزمندگان سوری بر عهده او بود هر وقت کار جنگ گره می‌خورد حاج قاسم می‌گفت: اصغر کجاست؟ بگید اصغر عمل کنه این به خاط  حاج اصغر در این هفت سال که منطقه بود با این که خیلی راحت می‌توانست اما اصلا کربلا نرفت تا از جهادش عقب نماند. بعد که ما این سفر را با بچه‌های سوری رفتیم و برگشتیم متوجه شدیم بعضی از  بچه‌هایی که با ما آمده بودند شیعه نبودند. به خاطر محبتی که به حاج اصغر داشتند عاشق امام حسین شده بودند و حاج اصغر فرستاده بودشان زیارت امام حسین علیه السلام.
اگر بخواهم مثالی از جنگ تحمیلی بزنم، حاج اصغر شبیه شهید حسن باقری بود. وقتی به منطقه آمد جایگاه و درجه‌ای نداشت. از صفر شروع کرد. از کارهای سطح پایین تدارکات و پشتیبانی. بعد کم کم لیاقت و استعداد خودش را نشان داد و جایگاهش بالا و بالاتر رفت تا این اواخر که هم مسؤولیت پشتیبانی را به عهده داشت و هم فرمانده تیپ و لشگر بود. وقتی هم به جایگاه بزرگی رسیده بود اصلا علاقه نداشت که اسمی ازش باشد. خیلی پست‌ها به‌ او پیشنهاد شد اما نپذیرفت. در همان زمان فرماندهی هم هر کاری که از دستش برمی‌آمد انجام می‌داد. حتی شب‌ها برای یگان آشپزی می‌کرد.  
دوستان بزرگوار،خوشحالم دعوتم کردید😊 نماز اول وقت یادتون نره تامیتونین راه شهدا رو ادامه بدین وتاآخرین قطره خونتون پشتیبان ولایت فقیه باشین✋ خوب دوستان اینم مزارم ☺️☺️☺️ خوشحال میشم تشریف بیارید ✌️ شادی ارواح طیبه ی همه ی شهدا ، امام شهدا ، شهدای دفاع مقدس ، شهدای مدافع حرم ... 👈 علی الخصوص 👇 🌼 شهید مدافع حرم اصغر پاشاپور 🌼 ☘ صلوات بر محمد و آل محمد☘ ✨ التماس دعای فرج 🤲🏻✨ تکاوران جنگ نرم قرارگاه عملیاتی لشکر ۲۳خاتم الانبیاءص
سردار زاهدی در میدان‌های مجاهدت چشم انتظار شهادت بود 🔹 شهیدان ما از خداوند مهربان خود، نشان قبول مجاهدتِ درازمدت خود را دریافت کردند و هم‌اکنون در جمع اولیاء و صلحاء، متنعم به نِعَم الهی‌اند. سردار زاهدی از دهه شصت در میدان‌های خطر و مجاهدت، چشم انتظار شهادت بود. آنها چیزی را از دست نداده و پاداش خود را دریافت کرده‌اند، ولی غم فقدان آنان برای ملت ایران به‌ویژه هرکه آنان را می‌شناخت سنگین است. . کانال شهید سردار حاج علی حاجبی https://eitaa.com/bidaravelayat1
✍چرا سردار شهید اکبر محمدزمانی ناشناخته مانده است طبق روایت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی... 🔹نیروی خیلی با ارزشی بود از بچه‌های اطلاعات بود و نمی‌خواستیم او را از دست بدهیم. 🔸در خیلی از عملیات‌ها نقش داشت در والفجر هشت هم بود حضرت آقا هم در آن عملیات حضور داشتند. 🔹پلی که روی آب ساخته شد کار شهید محمد زمانی و تعدادی از رزمنده‌ها بود کارهای خیلی بزرگی برای ما انجام داد. 🔸شهید همیشه می‌گفت اگر یک روزی شهید شدم دلم نمی‌خواهد در این دنیا از من مایه بگذارید من را بزرگ کنید و از من حرف بزنید. کانال شهید سردار حاج علی حاجبی https://eitaa.com/bidaravelayat1
🌷 _*شهیدی خاص*_ ✍ بارها پیش آمده که شهدا ما را غافلگیر می‌کنند. یک نمونه‌اش در ماجرای شهید علایی است که در سال ۱۳۷۵ پس از گذشت ۱۳ سال از شهادت و مفقودی به خانه برگشت. از تمام پیکر او جز استخوانی باقی نمانده بود، اما صورتش سالم بود تا هم شناسایی‌اش به راحتی صورت گیرد و هم خانواده و دوستانش یک‌بار دیگر چهره عبدالله را از نزدیک ببینند. _ شهید عبدالله علایی در عملیات خیبر و منطقه طلائیه به شهادت رسید. جایی که زمستان سال ۶۲ آتش و خون برپا بود. ۱۳ سال بعد وقتی علایی همراه با۸۰۰ شهید دیگر روی دست مردم ایران تشییع شد تا به معراج شهدای تهران برود، کسی باور نمی‌کرد که از جمع این شهدا، یک نفر از آنها با چهره‌ای سالم به خانه و کاشانه‌اش برگشته باشد
✍من بسیجی ام... 🔹در طول مدتی که محمّدحسین یوسف الهی مسئول شناسایی لشکر شده بود من و مجید آنتیک چی چندین بار به او اصرار می کردیم که به عضویت سپاه در بیاید امّا او زیر بار نمی رفت و می گفت شما دنبال چی هستید... 🔸این که یکی به نیروهای سپاه اضافه شود من دوست دارم به عنوان یک بسیجی خدمت کنم پس بگذارید راحت باشم. 🔹گفتیم محمد حسین مگر سپاه چه اشکالی دارد... 🔸گفت سپاه هیچ اشکالی ندارد خیلی هم خوب است امّا من خدمت در لباس بسیجی را بیشتر دوست دارم. 🔹محمد حسین این قدر ظرفیت و لیاقت داشت که می توانست از فرماندهان رده بالای سپاه شود امّا این در صورتی بود که به عضویت سپاه در می آمد و رسمی می شد بارها مسئولین لشکر به او پیشنهاد می کردند امّا چون به بسیج عشق می ورزید نمی پذیرفت. 🔸تا جایی که سفارش کرده بود اگر من شهید شدم روی سنگ قبرم ننویسید پاسدار اگر چنین کلمه ای بنویسید روز قیامت جلوی شما را خواهم گرفت من یک بسیجی ام. 💢منبع کتاب حسین پسر غلامحسین صفحه ۱۴۸ راوی دکتر مهدی شفازند...